❲ اےصبا . . ،
سُوختگان بر سَر رَھ مُنتظرند ؛
گر از آن یار سفر کرده پیامے داری !❳
-"أَینَمُنتَقِـمْ🥀"-
-"اللّهُمَّعجِّللِوَلیِّکَالفَــرَج"-
@Vajebefaramushshode
✅ #وجوب یاد گرفتن امر به معروف👇
🔹نماز یک واجب است
🔸#امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر هم واجب هست
👌اما #یاد_گرفتن چگونگی انجام این ها هم #واجب است.
🔻مثل این هست که کسی بگوید من چون نماز خوندن بلد نیستم، نماز نمی خونم!!
🔻یا اینکه، من چون بلد نیستم وضو بگیرم، نماز هم نمی خونم!
آیا این حرف منطقی هست؟!
✅ همه مراجع فرموده اند که تحصیل مقدمات انجام واجبات هم، واجب است.
⭕️بعضی ها می گویند من چون بلد نیستم امر به معروف و نهی از منکر کنم، پس نمی کنم!
👈باید سریع بروید یاد بگیرید و شروع کنید به انجام دادن
♨️تا الآنش هم خیلی هایش از دستمون رفته و امر به معروف و نهی از منکر، جزو واجباتی هست که قضا هم ندارد و نمی توانیم جبران کنیم!
#استاد_علی_تقوی
#دوره_احکام_فراموش_شده
@Vajebefaramushshode
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خیلی به نماز و روزمون ننازیم ....اگر...
استاد علی تقوی
@Vajebefaramushshode
🔴 #پذیرش_عذرخواهی
💠 سختگیری زیاد در پذیرفتن #عذرخواهی همسر، میتواند موجب شود که او کمتر برای عذرخواهی پیشقدم شود.
💠 توقع نداشته باشید که همسرتان با الفاظ #خاص و مورد نظر شما عذرخواهی کند.
💠 گاهی حتی برخی رفتارها، نشاندهنده و چراغ سبزی به معنای #عذرخواهی است. پس سریع عذر زبانی و یا رفتاری همسر را بپذیرید و واقعاً او را ببخشید.
💠 گاهی دیر پذیرفتن عذر همسر، زمینه ایجاد #کینه، سوءظن و سردی روابط میگردد.
💠 مواظب باشید در پذیرش عذرخواهی، #منّت نگذارید و حفظ #عزّت همسرتان را در نظر بگیرید.
@Vajebefaramushshode
واجب فراموش شده 🇵🇸
"والدین موفق چه ویژگیهایی دارند؟!" 6⃣ مسئولیت پذیر باشید: نه تنها شما مدام کودکتان را زیر نظر دار
"والدین موفق چه ویژگیهایی دارند؟!"
7⃣ ببخشید:
اگر شما والدین خوبی باشید، اشتباهات فرزندانتان را می بخشید. اگر چه بخشیدن برخی اشتباهات دشوار است اما شما باید این رفتار را با خودتان تمرین کنید. نه تنها فرزندان، بلکه دوست، همسر و حتی خودتان را ببخشید. اگر شما فرزندتان را ببخشید، او یاد میگیرد که اشتباه بخشی غیر قابل اجتناب است و امیدش را از دست نمیدهد. او یاد میگیرد که حتی با اشتباه هم نزد خانوادهاش عزیز خواهد بود و در نهایت او از اشتباهاتش درس میگیرد و قویتر خواهد شد.
@Vajebefaramushshode
واجب فراموش شده 🇵🇸
❣﷽❣ 📚 #رمــان •← #من_با_تو ... 0⃣6⃣ #قسمت_شصتم آب دهنم رو قورت دادم و ادامہ دادم:😒 _اتفاقاتے ا
❣﷽❣
📚 #رمــان
•← #من_با_تو ...
1⃣6⃣ #قسمت_شصت_ویکم
خواست فنجون رو بردارہ
ڪہ صداے سرحال شهریار😄 باعث شد سرش رو بہ سمت در ورودے برگردونہ!
شهریار با خندہ و شیطنت گفت:
_مامان دیگہ ما رو راہ نمیدے؟چرا دڪمون میڪنے؟😉
پشت سرش عاطفہ وارد شد،نگاهش بہ ما افتاد،با تعجب 😳نگاهے بہ من ڪہ سینے بہ دست جلوے سهیلے خم شدہ بودم انداخت.
عاطفہ سریع سلام ڪرد،همہ جوابش رو دادن.
شهریار با تتہ پتہ گفت:
_ما خبر نداشتیم.
مادرم تند رو بہ خانوادہ ے سهیلے گفت:
_شهریار و عاطفہ پسرم و عروسم.😊
شهریار خواست بہ سمت در برگردہ ڪہ امین در حالے ڪہ هستے بغلش بود با خندہ گفت:😄
_چرا صدات قطع شد؟
یااللهے گفت و وارد شد. متعجب زل زد بہ من، 😳😟
نگاهش افتاد بہ سهیلے!
عاطفہ با لبخند اومد سمت جیران خانم و دستش رو بہ سمتش دراز ڪرد:
_ببخشید ما خبر نداشتیم خواستگارے هانیہ س. 😊
چشم غرہ اے بہ شهریار رفت و گفت:
_تا ما باشیم بے خبر جایے نریم.😬
جیران خانم از روے مبل بلند شد،گرم با عاطفہ دست داد و گفت:😊
_این چہ حرفیہ عزیزم؟!
شهریار با خجالت گفت:😅
_شرمندہ،عاطفہ بیا بریم!
نگاهم رو ازشون گرفتم،صورت سهیلے سرخ شدہ بود!😊
انگار استرس داشت! هستے با خندہ گفت:👶🏻
_هین هین!
سرم رو بلند ڪردم و زل زدم بہ صورت هستے لب زدم:☺️
_جانم.
عاطفہ رفت بہ سمت شهریار،
خواستن برن ڪہ امین اومد بہ سمت سهیلے.
متعجب رفتم ڪنار.😳😟
#ادامه_دارد ....
🌹🍃🌹🍃
@Vajebefaramushshode
❣﷽❣
📚 #رمــان
•← #من_با_تو ...
1⃣6⃣ #قسمت_شصت_ویکم
خواست فنجون رو بردارہ
ڪہ صداے سرحال شهریار😄 باعث شد سرش رو بہ سمت در ورودے برگردونہ!
شهریار با خندہ و شیطنت گفت:
_مامان دیگہ ما رو راہ نمیدے؟چرا دڪمون میڪنے؟😉
پشت سرش عاطفہ وارد شد،نگاهش بہ ما افتاد،با تعجب 😳نگاهے بہ من ڪہ سینے بہ دست جلوے سهیلے خم شدہ بودم انداخت.
عاطفہ سریع سلام ڪرد،همہ جوابش رو دادن.
شهریار با تتہ پتہ گفت:
_ما خبر نداشتیم.
مادرم تند رو بہ خانوادہ ے سهیلے گفت:
_شهریار و عاطفہ پسرم و عروسم.😊
شهریار خواست بہ سمت در برگردہ ڪہ امین در حالے ڪہ هستے بغلش بود با خندہ گفت:😄
_چرا صدات قطع شد؟
یااللهے گفت و وارد شد. متعجب زل زد بہ من، 😳😟
نگاهش افتاد بہ سهیلے!
عاطفہ با لبخند اومد سمت جیران خانم و دستش رو بہ سمتش دراز ڪرد:
_ببخشید ما خبر نداشتیم خواستگارے هانیہ س. 😊
چشم غرہ اے بہ شهریار رفت و گفت:
_تا ما باشیم بے خبر جایے نریم.😬
جیران خانم از روے مبل بلند شد،گرم با عاطفہ دست داد و گفت:😊
_این چہ حرفیہ عزیزم؟!
شهریار با خجالت گفت:😅
_شرمندہ،عاطفہ بیا بریم!
نگاهم رو ازشون گرفتم،صورت سهیلے سرخ شدہ بود!😊
انگار استرس داشت! هستے با خندہ گفت:👶🏻
_هین هین!
سرم رو بلند ڪردم و زل زدم بہ صورت هستے لب زدم:☺️
_جانم.
عاطفہ رفت بہ سمت شهریار،
خواستن برن ڪہ امین اومد بہ سمت سهیلے.
متعجب رفتم ڪنار.😳😟
#ادامه_دارد ....
🌹🍃🌹🍃
@Vajebefaramushshode
بر حاشيهی برگ شقايـق بنويسيد
گـل ،تابفشار در و ديـوارندارد...
#حاج_قاسم...🌹🏴
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🏴
#یازهرا....🌹🏴
@Vajebefaramushshode
1_55658442.mp3
5.25M
⏯ #مداحی_شهدایی
اون گلای یاسی که لاله لاله جون دادن
رسم عاشق شدنو به ماها نشون دادن
🎤حاج مهدی سلحشور
🍃🌹🍃🌹
@Vajebefaramushshode