.
من حین تمیزکاری، به سرم زد بیام
یه ماده ی نجات دهنده یادتون بدم😎
.
.
تصور کن👇💭
علی آقا رفته علیه موکل من کاظم آقا دادخواستِ اثبات وقوع بیعِ یه ملکی رو داده، موکل من با اینکه واقعا اون خونه رو بهش نفروخته بوده میره تو جلسه ی رسیدگی و با علی سرِ این دعوا صلح میکنه!
.
.
علی بعد از این دعوا میره دادخواست الزام به تنظیم سندِ همون ملک رو میده😐
فکر میکنی به استناد چی؟!
.
.
جلسه ی رسیدگی الزام به تنظیم سند👨⚖
عــلــ👨🦱ـی: آقای قاضی من پارسال دادخواست اثباتِ وقوع بیع دادم که ثابت کنم این خونه رو خریدم و ایشونم چون میدونست محکوم میشه اومد اونجا و صلح کردیم! این یعنی دعوای من رو پذیرفته دیگه.
غیر از اینه؟! 🤗
.
.
مـــ🧕ـــن: (به عنوان وکیل کاظم آقا)
بله غیر از اینه، کی گفته ایشون چون سرِ اون دعوا با شما صلح کرده معنیش اینه که ادعاتون رو پذیرفته؟!
عـــلــ👨🦱ـی:
چی میگی شما؟!
اینو دیگه همه میدونن خانوم!
اگه قبول نداشت که خونه رو به من فروخته چرا نیومد دفاع کنه؟ چرا اومد صلح کرد؟ همین صلح یعنی اقرار کرده اون خونه مال منه! 😠
.
.
مـــ🧕ـــن: (اینبار رو به قاضی)
آقای قاضی به استناد ماده ۷۵۵ قانون مدنی صلحِ موکل من با این آقا، در خصوص اون پرونده اقرار به وجود حقی برای ایشون نیست.
درخواست رد دعوای خواهان رو دارم😎
.