رفتم تو اتاقم و کسی نیومد ببینه چمه ! نفهمیدن چقدر دارم گریه می‌کنم، نفهمیدن نیاز به آغوش دارم ، نفهمیدن و فک کردن حالم خوبه ؛ و میتونم درستش کنم ، هیچی رو نفهمیدن و با پررویی شاکی شدن !(:

- اینجوری شدیم که میگیم : آره خوبم ، بعد شروع میکنیم تند تند پامونو تکون دادن و فشار دادن فکمون !(=

- چشمانت جای دگر بود و غمت کنج دل ما :)!

- از من به تو نصیحت رفیق :

- میگن تا چیزی و از دست ندی قدرشو نمیدونی زماني كه داريش و قدر نميدونی يادت باشه يه روز ميشه طاقتش تموم ميشه و برای هميشه ميره تاكيد ميكنم : ‹‍ برای هميشه‌ : )!'🤍 ›

‏هیچکس بلد نیست‌ کجا نمک بپاشه ، جز به همون زخمی که خودت بهشون نشون دادی .

‹ روزی که ذره ذره شود استخوان من ؛ باشد هنوز در دلِ تنگم هوای تو :)♥️ ›

_

❤️!

شب بدیه و بدتر اینکه تاریخ شبایی که فرق دارن همیشه توی ذهنم ثبت میمونه . چرا یادم نمیره این تاریخو ؟ :)💔

یه کاغذ بردارین توش خیلی بزرگ بنویسید :