من همون شخصیت مبهم داستانم که یه دفعه بدون اینکه به کسي چیزي بگه ، قید همه چي و همه کسو میزنه و میره .
تو یه زماني از زندگیم گیر افتادم که نه راه پس دارم نه راه پیش و فقط باید وایسم نگاه کنم ببینم تهش قراره به کجا ببرتم .
همه آدما یه روزي یا یه شبي بدون اینکه بدونن واسه آخرین باره همدیگرو میبینن ، و درک کردنش خیلی تلخه .
دنبال این نباش کسي که از پیشت رفته رو برگردوني ، یکیو پیدا کن که رفتن بلد باشه ولي موندنو ترجیح بده آره خلاصه .
واقعا دلتون برا کسي که ولتون کرده رفته، اشکتونو درآورده، قلبتونو شکسته، غرورتونو خورد کرده و باعث حال بدتون شده تنگ میشه؟ منتظرین برگرده؟
همه اولش خوبن .
همه اولش دوست دارن .
همه اولش برات وقت ميذارن .
ببين واسه كی تا اخرش مثل اولی .
يا وارد رابطه نشين يا اگه وارد رابطه شدین كم نذارين تو رابطتون چون آدمی كه با شماست نبايد تقاص آدمای قبلی زندگی شما رو پس بده .
شکست عشقی که هیچ ، شده با یکی از دوستات اینقدر صمیمی باشی ولی سر ی چیز بیخود دیگه صمیمی نباشین و فقط در حد دوست معمولی :) .