eitaa logo
وارثین (کانال مدرسه علمیه ولیعصر کرمانی‌ها «عج» ارائه مطالب علمی ، اخلاقی، آموزشی و پژوهشی)
491 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
686 ویدیو
1.3هزار فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
در جلسه و دقیقاً از چه چیزهایی باید صحبت کنم؟ 😭 در جلسه دفاعیه، ابتدا از داوطلب خواسته می‌شود تا کار خودش‌و معرفی کنه که در بیشتر اوقات این معرفی، ساده به‌نظر می‌رسه. چنانچه داوطلب از کار خود خلاصه‌ای سنگین و طولانی ارائه داده، ناخوشایند و خسته‌کننده خواهد بود. در معرفی پایان‌نامه و رساله به موارد زیر اشاره کنید: 🔻ریشه و اصالت کار، ضرورت، اهمیت و هدف؛ 🔻سابقه علاقمندی و شرایطی که شما را به انتخاب این تحقیق سوق داده؛ 🔻فنون به‌کار رفته و مشکلاتی که با آنها مواجه بوده‌اید و کمک‌هایی که برای حل آن‌ها دریافت کرده‌اید؛ 🔻نتیجه‌گیری کلی و مقایسه آن پیش‌فرض‌هایی که ابتدای کار داشتید؛ 🔻آنچه این تحقیق به‌ارمغان اورده‌است؛ 🔻سوالاتی که هنوز برای شما مطرح است؛ به بیانی دیگر می‌توان گفت، آنچه به‌طور مختصر باید گفت در دفاع مدنظر قرار گیرد، عبارت است از: 1️⃣بیان مسئله که موضوع بحث است و ذکر اهمیت مطلب تا توجیهی باشد برای انتخاب موضوع مورد بحث؛ 2️⃣بیان مختصری از سابقه کار در گذشته که به موضوع مورد بحث مربوطه و اهمیت کاستی‌ها متون موجود؛ 😀بیان روش تحقیق، سوالات اصلی تحقیق، فرضیات و مشکلات کار؛ 😀ارائه یافته‌ها و تحلیل داده‌ها و نتایج حاصله؛ 😀ارائه پیشنهادهای جدید: چنانچه در این بحث افق جدیدی گشوده شده و می‌طلبد که دیگران در این میدان عمیق‌تر شوند، لازم است دانشجو پیشنهادهای خود را مطرح کند و ذکر کند که ورود در آن مباحث در طاقت و استطاعت این پایان‌نامه نبوده‌است. به اختصار می‌توان گفت که موضوع مورد بحث در روز دفاع باید حول سه محور باشد: نگاه شکلی به پایان‌نامه و رساله، نگاه روشی به پایان‌نامه و رساله؛ نگاه علمی و موضوعی به پایان‌نامه و رساله. هر سه موضوع دارای اهمیت خاصی است و نباید اهمیت هیچ یک تحت‌الشعاع دیگری قرار گیرد.
51.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آموزش ورد در پایان نامه فیلم کامل آموزش روش کار با ورد در نگارش پایان نامه ┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ❇️ (ارائه مطالب‌ و) (عج) 🆔@valiasrk
آموزش نیم فاصله.pdf
151.7K
📚 فایل کوتاه در مورد کاربردهای نیم فاصله، نحوه تنوین گذاری و بسیاری از موارد دیگر که در هنگام نگارش پایان نامه مورد نیاز شماست.
یکی یکی این صحنه‌ها رو با دقت ببین بعد اگه دلت اومد به پزشکیان رأی نده 😁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این پیام در ماجرای گوشت را به صورت انبوه منتشر کنید. شک ندارم که درصد بالایی از عدم مشارکت ناشی از شبهه است. باید مردم مطلع شوند. الان فرصت بسیار مناسبی است. اگر امروز هیچ کاری نکنید و فقط همین کلیپ را منتشر کنید و به دست عموم مردم در گروه‌های خانوادگی و ... برسانید شاید خداوند رقم زده باشد که این‌بار این دامداران زحمت کش نتایج انتخابات را رقم زنند.
کاشکی قسمتم بشه کربلا.mp3
6.31M
کاشکی قسمتم بشه کربلا تو شبای جمعه ، عاشقی چه زیباست کربلا کربلا شبــایی که میگن ، زائر تو زهراست کربلا کربلا آره دیدنیـه ، سجده ی ملائک کربلا کربلا روی لـب زوّار ، حلت بفنائک کربلا کربلا کربلا هرکی زائرت باشه اون شبا پریشون میشه گریه کن میشن انبیاء وقتی فاطمه روضه خون میشه بی قرارمو میگم این شبا کاشکی قسمتم بشه کربلا حالا که من از حرم دورم درمونم صبر آخه مجبورم یه سلام میدم به سوی حرم کربلا آرزو دارم بمیرم با غم کربلا غم کربلا منو می کشه دل من فقط به حرم خوشه نمیشه فراموش ، سحرای زیبات کربلا کربلا همیشه و هرجا ، تو دلم رویات کربلا کربلا پیش ضریح تو ، روح از تنم رفت کربلا کربلا تا که تورو دیدم ، خودمو یادم رفت کربلا کربلا این شکسته پر که روی بامت مرغ روحمه کاش شب جمعه کربلا بودیم 😭
🔴 بگویید دیگر روضه حضرت قاسم نخوانند 🔴 خاطره‌ای از ریاست جمهوری رهبر انقلاب سال ۱۳۶۲ زمانی که رییس‌جمهور از ساختمان ریاست جمهوری در خیابان پاستور خارج می‌شد، متوجه سر و صدایی شد که از همان نزدیکی شنیده می‌شد. چند محافظ‌ دور کسی حلقه زده بودند و چیزهایی می‌گفتند. او فریاد می‌زد آقای رییس‌جمهور! آقای خامنه‌ای! من باید شما را ببینم ... آقای خامنه‌ای پرسید چی شده؟ کیه این بنده خدا؟ یکی از محافظان گفت: حاج آقا! یه بچه است, میگه از اردبیل اومده و با شما کار واجب داره، بچه‌ها میگن با عز و التماس خودشو رسونده تا اینجا، گفته می‌خوام با آقای خامنه‌ای حرف هم بزنم. پسرک ۱۳ ساله با صورت پُر اَشک، از حلقه محافظان بیرون آمده و خودش را به آقا می‌رساند. آقا دستش را دراز کرده و با صدای بلند می‌گوید سلام بابا جان! خوش آمدی. حالت چطوره؟ سرتیم محافظان می‌گوید: این هم آقای خامنه‌ای! بگو دیگر حرفت را. ناگهان آقا با زبان آذری می‌پرسد: اسمت چیه پسرم؟ پسر نوجوان با شنیدن زبان مادری جان گرفته و با هیجان به ترکی می‌گوید: آقاجان من مرحمت بالازاده هستم از اردبیل، تنها اومدم تهران که شما را ببینم. آقا دست روی شانه او گذاشته و می‌گوید: ‌افتخار دادی پسرم، صفا آوردی، چرا این قدر زحمت کشیدی؟ بچه‌ی کجای اردبیل هستی؟ آقا جان! آقا جان! من از اردبیل آمدم تا اینجا که خواهشی از شما بکنم. + بگو پسرم. چه خواهشی؟ - آقا! خواهش می‌کنم به آقایان روحانی و مداحان دستور بدهید که دیگر روضه حضرت قاسم (ع) نخوانند! + چرا پسرم؟ نوجوان دوباره بغضش می ترکد: آقا جان!حضرت قاسم ۱۳ ساله بود که امام حسین (ع) به او اجازه داد برود میدان و بجنگد، من هم ۱۳ ساله‌ام ولی فرمانده سپاه اردبیل اجازه نمی‌دهد به جبهه بروم. می‌گوید ۱۳ ساله‌ها را نمی‌فرستیم. اگر به جنگ رفتن ۱۳ ساله‌ها بد است، چرا این همه روضه حضرت قاسم (ع) می‌خوانند؟ + آقای...! یک زحمتی بکش با امام جمعه تبریز تماس بگیر بگو فلانی گفت این آقا مرحمت رفیق ماست، هر کاری دارد راه بیاندازید و هرکجا خواست ببریدش. ماشین بگیرید تا برگردد. آقا خم می‌شود صورت او را می‌بوسد و می‌گوید «ما را دعا کن پسرم. درس و مدرسه را هم فراموش نکن، سلام مرا به پدر و مادر و دوستانت در جبهه برسان». سرانجام مرحمت بالازاده روز۲۱ اسفند ۱۳۶۳ در جزیره مجنون در عملیات بدر، با فاصله بسیار كمی از شهادت مهدی باكری ، بال در بال ملائك گشود و میهمان سفره حضرت قاسم (علیه السلام) گردید.                                              ❇️ (ارائه مطالب‌ و) (عج) 🆔@valiasrk