eitaa logo
وارثین (کانال مدرسه علمیه ولیعصر کرمانی‌ها «عج» ارائه مطالب علمی ، اخلاقی، آموزشی و پژوهشی)
554 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
751 ویدیو
1.3هزار فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
💢 نگاه جزیره‌ای به مسائل دینی موجب می‌شود در زمین غربی‌ها بازی کنیم/ فقیه باید در موضوع‎شناسی دخالت کند ✔️ حجت‌الاسلام ارسطا در تبیین نظریه فقه اجتماعی مطرح کرد: 🔹 فقیه باید در موضوع‌شناسی الزاماً خود دخالت کند. به دلیل اینکه فهمی که فقیه از موضوع به دست می‌‎آورد، در تشخیص حکم دخالت دارد. 🔹 لازمه حرف من تخصصی کردن حوزه فقاهت است. دیگر نمی‌توان از فقیهی صحبت کینم که در همه مسائل اعلم است. بنابراین گروهی از فقها باید به فقه اجتماعی بپردازند. تفصیل مطلب👈 https://b2n.ir/655454 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•                                              ( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی) 🆔️@valiasrk
💢 حضرت آیت الله خامنه ای اعتقاد به ضرورت تحول در فقاهت و روش استنباط دارند/ سلوک فقهی ایشان شیوه علمای نجف است ✔️ گزیده سخنان حجت‌الاسلام والمسلمین محمد جعفر محمدی، نماینده مقام معظم رهبری در دانشگاه آزاد غرب تهران و از شاگردان سابق درس رهبری🔻 🔹 در راس ساعت بدون اتلاف وقت در درس حاضر‌‌‌ می‌شدند. 🔹 سادگی لباس و در عین حال همراه با متانت و وقار ایشان هر کسی را تحت تاثیر قرار‌‌‌ می‌داد. 🔹 با مثال‌‌‌های ملموس و به روز مانع خسته شدن شاگردان‌‌‌ می‌شدند. 🔹 حضرت ‌‌آیت‌الله خامنه‌‌‌‌ای نورانیت و جذبه خاصی داشتند. 🔹 ایشان حداقل دو کتاب برای تدریس داشتند. 🔹 ایشان رجالی ماهری هستند. 🔹 از روش نوین تدریس بهره‌‌‌ می‌برند. 🔹 اعتقاد داشتند که در فقاهت و روش استنباط هم باید تحول اتفاق بیفتد. 🔹 سلوک فقهی ایشان در استنباط احکام و شیوه تدریس شیوه علمای نجف است. 🔹 اعتقاد ایشان در خصوص فرق مذهبی آزادی بیان متقن و مستدل بود. 🔹 رفتاری عادلانه، منصفانه و اخلاقی با پیروان ادیان دیگر داشتند. 🔹 معتقدند که روحانیت باید کمتر در رده‌های مدیریتی و اجرایی حضور پیدا کنند. 🔹 تا زمانی که ضرورت و تکلیف اقتضا نکند روحانیت نباید به امور اجرایی ورود کنند. تفصیل مطالب👈 https://b2n.ir/262971 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•                                              ( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی) 🆔️@valiasrk
بخش بیست و یکم مراحل تحقیق به مرحلۀ عمومی و اختصاصی تقسیم‌بندی می شوند: اول)‌ مراحل عمومی تحقیق تحقیقات برای اجرایی شدن، باید این سه مرحله را پشت سر بگذارند: الف) طراحی؛ ب) اجرا؛ ج) نگارش. الف) طراحی در این مرحله، محقق برای تهیه و تصویب طرح، فعالیت‌های زیر را انجام می‌دهد: یک ـ انتخاب موضوع؛ دو ـ انتخاب استادان راهنما و مشاور؛ سه ـ تعریف موضوع؛ چهار ـ انتخاب عنوان؛ پنج ـ تعریف مصطلحات؛ شش ـ منبع شناسی؛ هفت ـ مطالعۀ پیشینه تحقیق؛ هشت ـ مطالعۀ ریز موضوع‌ها؛ نه ـ تحدید ریز موضوع‌ها؛ ده ـ تنظیم ریز موضوع‌ها؛ یازده ـتعیین روش تحقیق؛ دوازده ـ زمان بندی؛ سیزده ـ تکمیل فرم طرح تحقیق؛ چهارده ـ تأیید استادان راهنما و مشاور؛ پانزده ـ تصویب کمیتۀ تحصیلات تکمیلی. ب) اجرا در این مرحله، اطلاعات لازم گردآوری می‌شود و با بررسی آنها، تجزیه و تحلیل لازم صورت می گیرد. در حقیقت، این بخش در دو مرحله انجام می‌شود: یک ـ گردآوری و تتبّع؛ دو ـ اندیشه ورزی یا تدبّر. در مرحله گردآوری، به کتابخانه¬ها، به ویژه کتابخانه‌های تخصصی مراجعه و منابع مورد نیاز واکاوی و از آنها یادداشت‌برداری می شود. سپس، دسته‌بندی اطلاعات گردآوری شده، سامان‌دهی می‌شوند و در مرحله دوم، بر روی این یافته ها بررسی‌های فکری و ژرف‌نگری مدبرانه‌ای به عمل می‌آید. ناگفته نماند که روش اجرایی در مطالعات میدانی متفاوت است که در جای خود بیان شده است. ج) نگارش این مرحله در سه فاز صورت می¬گیرد: یک ـ‌ چرک نویس؛ دو ـ بازبینی؛ سه ـ پاک نویس. در مرحله چرک نویس، مطالب بدون وسواس و بازنگری نوشته یا تایپ می‌شوند. در مرحله بازبینی، مطالب چند بار مرور و کار ویرایش انجام می‌شود و سرانجام در مرحله پاک نویس یا تایپ پایانی، اصلاحات را لحاظ می‌کنند. در حال حاضر، استفاده از نرم افزار «فیش نویس»، (one note) یا تایپ در محیط (word) توصیه می¬شود. ادامه دارد... •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•                                              ( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی) 🆔️ @valiasrk
بخش بیست و دوم بعضی از پیش نیازهای تحقیق که در مرحلۀ عمومی تحقیق انجام می‌گیرد، عبارت‌اند از: 1. راهنما و مشاور به طور معمول، «استاد راهنما» با پیشنهاد محقق و «استاد مشاور» با پیشنهاد استاد راهنما انتخاب می¬شود هر چند که امروزه این رویه متداول نیست. انتخاب این اساتید پس از تأیید کمیتۀ تحصیلات تکمیلی قطعیت می‌یابد. این اساتید در تمام مراحل تحقیق، اعم از طراحی، اجرا و نگارش، راهنمایی و نظارت دارند و در کنار محقق خواهند بود. بنابراین، ضروری است که طرح تحقیق، با کمک و مشورت آنها تهیه شود. مهم‌ترین شرایط و وظایفی که این اساتید باید داشته باشند، عبارت‌اند از: الف) احاطه و اشراف علمی در رشتۀ مربوط به موضوع تحقیق؛ ب) برخورداری از سابقۀ پژوهشی و آشنایی لازم به روش تحقیق؛ ج) تأیید موضوع تحقیق انتخابی محقق؛ د) کمک و انجام مشاوره با محقق در تهیه طرح؛ ه‍) راهنمایی و نظارت مستمر بر حسن اجرای تحقیق؛ و) تأیید و امضای اتمام تحقیق در چارچوب طرح مصوب. 2. در این مرحله، با همیاری استاد راهنما و مشاور، باید بررسی کرد که چگونه و با مراجعه به چه منابعی برای شناسایی و انتخاب موضوع باید اقدام کرد و کدام موضوع، شایستۀ بررسی است. (هر موضوعی، ارزش پژوهش را ندارد.) یک موضوع قابل پژوهش، باید ویژگی‌های زیر را دارا باشد: الف) سودمند و نتیجه بخش بودن ممکن است تحقیقی در عین نوآمد بودن، مشکل مهم علمی یا کاربردی‌ای را حل نکند. بنابراین، شایسته است موضوع انتخابی، در صدد برطرف ساختن نیازهای علمی و کاربردی باشد. ب) تناسب با فرصت محقق گاهی بعضی از تحقیقات در محدودۀ زمانی معینی باید انجام شوند و پژوهشگر نیز به علت درگیری¬های شخصی و پذیرش مسئولیت¬های جانبی از عهدۀ این تحقیق در زمان بندی معینی برنمی¬آید. ج) توجه به کمیت تحقیق گاهی موضوع انتخابی و دامنه آن، بسیار گسترده است و از نظر کمی، فراوانی مطالب را به همراه دارد. در چنین وضعیتی، محقق باید به تناسب موضوع به کمیت و حجم درخواستی توجه داشته باشد. د) دست‌یابی به منابع کافی یکی از عوامل مؤثر در تحقق پژوهش، تتبع و جست‌وجو در منابع تحقیق است. اهمیت این پایه به قدری است که بدون آن، امکان تتمیم کار وجود ندارد. بدون در اختیار داشتن منابع کافی، نمی‌توان ابعاد موضوع را مورد بررسی قرارداد. ﻫ‍) صراحت و شفافیت موضوع تحقیق موضوعی که انتخاب می¬شود، باید صریح و شفاف بوده و چارچوب و حدود و اجزای آن معین باشد و این در صورتی محقق می‌شود که بتوانیم تعریفی جامع و مانع از موضوع ارایه دهیم. ادامه دارد... •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•                                              ( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی) 🆔️ @valiasrk
بخش بیست و سوم ادامه پیش نیازهای تحقیق عمومی 3. پس از انتخاب موضوع، نوبت به ارایه تعریفی منطقی و شفاف می‌رسد. برای تبیین مفهومی موضوع، باید موارد زیر در نظر گرفته شوند: الف) تعریف باید شفاف و روشن باشد. بنابراین، در تعریف موضوع نباید از الفاظ مبهم و چند پهلو استفاده کرد؛ ب) تعریف باید جامع باشد و به عبارتی، گسترۀ موضوع را از هر زاویه‌ای پوشش دهد؛ ج) تعریف باید مانع باشد، بدین معنا که ابعاد پیش‌بینی نشده در موضوع را شامل نشود. 4. عنوان باید به خوبی بیانگر موضوع تحقیق باشد. بنابراین، از آوردن الفاظ صرفاً ادیبانه و شاعرانه بدون اِشعار به مباحث تحقیق، باید به شدت پرهیز کرد. عنوان نباید مبهم و چندپهلو باشد. افزون بر این، برای انتخاب عنوان نباید از کلمات زاید و هم معنا استفاده کرد. 5. منظور، آشنایی اجمالی با آخرین و معتبرترین آثاری است که در زمینۀ موضوع تحقیق نوشته شده است. بدین ترتیب، می توان به دائرۀ‌المعارف‌ها، فهرست برگه‌های موضوعی کتابخانه های عمومی و تخصصی، کتاب شناسی اختصاصی، مراکز ‌اطلاع‌رسانی رایانه‌ای، مجله‌های تخصصی، تازه‌های نشر، مقاله‌ها، چکیده پایان‌نامه¬ها، مراکز پژوهشی، کتاب نامه¬های کتاب¬ها یا مقاله‌های تخصصی و کتاب-شناسی پایان‌نامه¬ها مراجعه کرد. همچنین می‌توان از اهل فن و متخصصان امر نیز کمک گرفت. بهتر است در استفاده از منابع ـ که برخی از ویژگی‌های آن در ادامه آمده ـ به نکته‌های زیر توجه کنید: الف) تناسب مطالب منبع با موضوع‌ها تحقیق؛ ب) دست اول بودن منبع؛ ج) چاپ جدید با اضافات و تجدیدنظر؛ د) تازگی مطالب؛ ر‍) وجود معیارهای علمی، همچون آمار و ارقام و جداول و نمودارها؛ ز) داشتن فهرست‌های موضوعی، اعلام و نمایه‌های دیگر؛ ح) دقت نویسنده منبع در ارجاع و استنادها؛ ن) برخورداری از ادبیات روان؛ و) اعتبار و شهرت و مقبولیت نویسنده در مجامع علمی و عمومی؛ ی) مرتبط بودن بیشترین بخش منبع با موضوع تحقیق؛ ﻫ‍) آثار اولویت‌دار و مشحون از نقد و بررسی دیدگاه¬های گوناگون. عبارتند از: اصالت منبع (مؤلف شناخته شده، صحت انتساب به نویسنده و مصون از جعل و تحریف)؛ شهرت علمی مؤلف؛ قدمت (دست اول بودن یا نزدیک به صاحب اصلی)؛ جامعیت (حاوی دیدگاه¬های گوناگون اعم از موافق و مخالف)؛ وثاقت (صداقت و امانتداری محقق در نقل دیدگاه)؛ اتقان محتوا (قوت تحلیل و استدلال و برخوردار از مستندات و ارجاعات معتبر)؛ نوآوری (داشتن دیدگاهی نو و دانشی جدید). البته این بدان معنا نیست که هر منبعی تمام شرایط بالا را داشته باشد چه اینکه بعضی از علوم از سابقه و قدمت آنچنانی برخوردار نیستند بنابراین منظور از سابقه به زمان رویش هر علمی باز می گردد. ادامه دارد... •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•                                              ( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی) 🆔️ @valiasrk
بخش بیست و چهارم ادامه پیش نیازهای تحقیق عمومی 6. فلسفه مطالعه پیشینۀ موضوع، جلوگیری از تکرار و دوباره کاری است. عموماً در هر تحقیقی نیاز به بررسی در پیشینه کار می‌باشد، اگر در این مرحله مشخص شود که در زمینۀ موضوع، جنبه‌های پژوهش نشده و مسائل پاسخ نیافته¬ای وجود دارد و یا آن ابعاد و پاسخ¬ها به درستی تنقیح نشده، موضوع تحقیق به طور قطعی انتخاب می¬شود. با این کار، حاصل تحقیقات گذشتگان مورد استفاده قرار می¬گیرد و زوایای مبهم و سؤال‌های پاسخ داده نشده در مورد موضوع روشن می‌شود. در پیشینۀ تحقیق، باید به این سؤال¬ها پاسخ دهید: الف) آخرین تحقیقاتی که بر روی موضوع صورت گرفته، چیست؟ ب) چه بخشی از این تحقیقات، با ریز موضوع تحقیق ما ارتباط‌ دارد یا ندارد؟ ج) چه بخش‌هایی از این منابع، در عین هم‌سویی با ریز موضوع‌ها از اتقان و تنقیح کافی، برخوردار نیست؟ از رهگذر این سؤال‌ها، هم به ریز موضوع‌های ناکاویده و هم به ریز موضوع‌ها منقّح نشده می‌رسیم که در آن صورت، این موارد، قابل بررسی خواهد بود. البته در نقل اقوال و دیدگاه‌های پیشینیان، باید رعایت امانت داری صورت گیرد و مطالب‌شان تقطیع نشود و به ویژه آنجا که به مقصود مؤلف لطمه وارد می¬سازد، ذکر اقوال و نظریه و ترتیب تاریخی آن مراعات شود. در بیان اقوال علما، از منابع دسته اول و نزدیک به صاحبان آنها استفاده و در نقل نظرها، جانب اعتدال و عفت کلام را رعایت کنید. ادامه دارد... •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•                                              ( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی) 🆔️ @valiasrk
بخش بیست و پنجم ادامه پیش نیازهای تحقیق عمومی ۷. بررسی اجزا و جزئیات موضوع، دارای فواید زیر است: الف) ابعاد و محدودۀ تحقیق را مشخص میسازد؛ ب) محقق را از حاشیه روی و انحراف از مسیر تحقیق باز می¬دارد؛ ج) سبب رعایت زمانبندی می¬شود؛ د) در ارزیابی پیشرفت تحقیق، به عنوان معیار عمل می‌کند. برای تعیین ریز موضوع‌ها، باید با در نظر گرفتن ابعاد ناپژوهیده یا تنقیح نیافته، به مطالعۀ شمار قابل توجهی از منابع پرداخت و مطالب مربوط به آنها را یادداشت‌برداری کرد. عناوین این یادداشتها، می‌تواند، ریز موضوع‌های تحقیق را تشکیل دهد. اگر موضوع تحقیق، شیء باشد، ریز موضوع‌های آن اجزای آن است و چنانچه مفهومی کلی باشد، مصادیق و افراد آن و اگر واقعه باشد، عوامل پدید آورنده، مراحل وقوع و آثار آن و چنانچه نظریه باشد، مبانی و اصول، ادله و مؤیدها، شبهات و ایراداتی است که دربارۀ آن مطرح شده است. ریز موضوع‌ها بسته به نوع تحقیق، متفاوت‌اند. برای نمونه، ریز موضوع‌های تحقیق، در پژوهش‌های متن محور، عبارت‌اند از: مقابله تصحیح؛ استخراج مآخذ؛ استدراک مآخذ؛ استدراک مطالب؛ شرح اعلام؛ توضیح الفاظ غریب؛ شرح عبارات مجمل و مغلق؛ ترجمه؛ گردآوری؛ نمایه¬سازی؛ شرح حال مؤلف؛ شرح نسخه¬ها و اعتبار و اهمیت و آدرس آنها؛ نقد و.... ریزموضوع‌های تحقیق مسئله محور نیز شامل: بیان ؛ ؛ ؛ ؛ ؛ ؛ ؛ ؛ . ادامه دارد... •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•                                              ( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی) 🆔️ @valiasrk
بخش بیست و ششم ادامه پیش نیازهای تحقیق عمومی ۸. چه بسا، ممکن است بر اثر تتبع و تدبر روی موضوع، ریز موضوع‌های فراوانی شناسایی شوند که پرداختن به تمام آنها، مطلوب و مقرون به صرفه نیست. از این رو، باید اولویت¬ها را مشخص و بقیه را از چرخه کار خارج کرد؛ زیرا: الف) برخی از ریز موضوع‌ها، پیش از این بررسی شده و نو و ناپژوهیده نیستند؛ ب) بعضی، نتایج علمی و یا کاربردی چندانی ندارند؛ ج) بررسی برخی از ریز موضوع‌ها، در توان علمی محقق نیست؛ د) با توجه به فرصت و زمان بندی کار، امکان و مجال پرداختن به تمام ریز موضوع‌ها وجود ندارد؛ ن) شماری از ریز موضوع‌ها، چندان مورد علاقۀ محقق نیست؛ و‍) برای برخی از ریز موضوع‌ها، منابع کافی وجود ندارد یا در دسترس نیست؛ ه‍) برخی از ریز موضوع‌ها، خود دامنۀ بسیار گسترده‌ای دارند. 9. پس از اولویت بندی ریز موضوع‌ها باید: الف) ربط میان ریز موضوع‌ها و سیر تقدم و تأخر آنها با نظام بخشی، آشکار شود؛ ب) نواقص کار و اینکه در میان ریز موضوع‌ها، چه چیزهایی است که هنوز نیامده و باید تکمیل شود، مشخص شوند؛ ج) تمام ریز موضوع‌های مترادف را میتوان یکسان ساخت؛ د) با تنظیم ریز موضوع‌ها، باید شاکلۀ تحقیق و به عبارتی، بخش‌ها و فصول را مشخص کرد. برای تنظیم ریز موضوع‌ها باید دو کار مهم انجام داد: ۱ _ دسته بندی: در این مرحله، تمام ریز موضوع‌های با یک عنوان عام، در یک دسته قرار میگیرند. سپس، هر چند دسته از آنها هم، تحت عنوان یک دستۀ عامتری قرار میگیرند و بدین ترتیب، طرح فصلها و ریز فصلها ریخته میشوند. ۲_ مرتب سازی: در این مرحله، مشخص می¬کنیم که کدام ریز موضوع یا کدام دسته از ریز موضوع‌ها، به لحاظ تاریخی یا منطقی بر دیگری تقدم دارند. آنگاه با رعایت این تقدم و تأخر، به مرتب‌سازی میپردازیم. در این حال، هر چند که در کلیت طرح تحقیق، تغییری ایجاد نمیشود، اما در برخی از اجزای طرح و بعضی از ریز موضوع‌ها، تغییراتی رخ می‌دهد. ادامه دارد... •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•                                              ( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی) 🆔️ @valiasrk
بخش بیست و هفتم ادامه پیش نیازهای تحقیق عمومی 10. چنانچه در طرح، واژگان و مصطلح‌هایی به کار رفته باشد که معانی گوناگونی داشته باشند یا محقق از آنها، معانی ویژه‌ای را قصد کرده باشد، تعریف آنها ضروری است. هدف از این تعریف‌ها هم، روشن ساختن مقصود محقق در طرح تحقیق است. محقق باید از جعل اصطلاح بپرهیزد و مصطلح‌ها را در همان معانی معهود و آشنا به کار ببرد؛ مگر اینکه مفهومی را که محقق اراده کرده، با معانی معهود و آشنا مطابقت نداشته باشد که در این صورت، تصریح و توضیح آن ضروری است. 11. اجرای تحقیق، در دو مرحلۀ «تتبع» و «تدبّر» انجام میگیرد و برای هر مرحله هم باید روش خاص آن را پیش بینی کرد. در مرحلۀ تتبع باید مشخص شود که آیا تحقیق، به روش اسنادی «کتاب‌خانه‌ای» انجام میگیرد یا «میدانی» و یا هر دو. سپس، در مورد جزئیات هر یک نیز باید توضیح داد. در صورت کتابخانه‌ای بودن روش تحقیق، باید روشن شود که اطلاعات لازم چگونه گردآوری می‌شود در یک مرحله یا فصل به فصل؟ با چه شیوه ای یادداشت برداری میشود؟ چه فیشهایی و با چه ویژگی‌هایی مورد استفاده قرار می‌گیرند؟ کتابخانه‌های مورد مراجعه کدامند؟ و... در مرحلۀ تدبّر نیز باید در مورد روش به طور کامل توضیح داده شود و دستاوردهای تحقیق، از یک روش منطقی پیروی کند. 12. در زمان‌بندی تحقیق، باید دقیقاً مشخص شود که هر مرحله از تحقیق (اعم از اجرا یا نگارش) و نیز کل تحقیق، طی چه مدتی به انجام می¬رسد. زمان‌بندی تحقیق اهمیت بسیاری دارد و فواید آن عبارت‌اند از: الف) از نظر روانی سبب میشود محقق، مراحل تحقیق را در مدت معین شده، انجام دهد؛ ب) با زمان‌بندی تحقیق، میزان پیشرفت کار مورد ارزیابی قرار می‌گیرد. مطابق زمان پیش‌بینی شده، درمی‌یابیم که به چه میزان کار تحقیق پیش رفته و با چه شتابی می¬توان آن را به موقع پایان داد. همچنین، می‌توان پیش‌بینی کرد که برای مرحله گردآوری، تدبّر و اندیشه ورزی و نگارش هر یک از فصول، باید چه زمانی را در نظر گرفت. 13. اطلاعات به دست آمده بهتر است، ابتدا در فرم پیش نویس نوشته شود و به رؤیت استادان راهنما و مشاور برسد و با انجام اصلاح‌ها و تأیید نهایی اساتید، به فرم اصلی منتقل شود. به طور معمول، در مراکز حوزوی و دانشگاهی بدین منظور فرمی لحاظ شده است. 14. راهنما و مشاور پس از تکمیل فرم اصلی، باید این فرم به تأیید و امضای استاد راهنما و مشاور برسد. 15. در آیین نامه های دوره تحصیلات تکمیلی، این طرح باید به تأیید و امضای کمیتۀ تحصیلات تکمیلی برسد. به طور معمول، این کمیته در سطح گروه آموزشی یا در سطح دانشکده و حتی در سطح دانشگاه، شورایی به نام شورای تحصیلات تکمیلی پیش‌بینی شده است. ادامه دارد... •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•                                              ( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی) 🆔️@valiasrk
بخش بیست و هشتم بعد از بیان پیش نیازهای تحقیق عمومی به پیش نیازهای تحقیق اختصاصی می پردازیم تحقیق به اعتباری، یا است و یا که هر کدام از آنها هم مراحل خاص خود را دارد. الف) 1. انتخاب متن؛ 2. معرفی متن؛ 3. تعیین ریز موضوع‌ها؛ 4.تحدید ریز موضوع‌ها؛ 5. گردآوری متن (در صورتی که متن پراکنده باشد)؛ 6. تنظیم متن (در صورت تنظیم نبودن)؛ 7.اندیشه ورزی بر متن؛ 8. نگارش. ب) 1. انتخاب مسئله؛ 2. بیان مسئله؛ 3. تعیین ریز مسائل؛ 4. تحدید ریز مسائل؛ 5. بیان نظریه؛ 6. بیان فرضیه؛ 7. گردآوری مطالب؛ 8. تحلیل و استنتاج؛ 9. نگارش. پایان •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•                                              ( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی) 🆔️ @valiasrk
مرکز اسناد نجف اشرف، متن نامه‌ای از آیت‌الله سید ابوالقاسم خوئی را منتشر کرد که ایشان در این نامه نظر خود را در مورد تشکیل نظام جمهوری اسلامی بدون هیچ اضافه‌ای و مراعات مذهب اثنی‌عشری اعلام می‌کند. متن نامه که به زبان فارسی نوشته شده بدین شرح است: «شکر و سپاس بی حد خداوند متعال را که ملت مسلمان غیور ایران در اثر مجاهدات و فداکاری‌های خود توانستند آزادانه و بدون هیچ تحمیلی رأی خود را اظهار دارند و در این زمینه رأی اینجانب این است که همگی نسبت به تشکیل حکومت جدید جمهوریت اسلامی را انتخاب نمایند. و از آنجایی که اکثریت ساحقه این ملت شیعه اثنی‌عشری می‌باشند لازم است برای مراعات حقوقشان قوانین مجعوله نسبت به این اکثریت موافق مذهب آنها گردد. توفیقات همه برادران ایمانی را از درگاه خداوند متعال خواستارم.»  ۹۹/۴/۲۸هجری (مطابق با ۷ فروردین ۱۳۵۸) ابوالقاسم الموسوی الخوئی •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•                                              ( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی) 🆔️ @valiasrk
📚 در شستن صورت در وضو چه مقدار باید شست و آیا از آیه وضو می توان در اینجا استفاده کرد؟ ▪️ بديهى است كه پاسخ اين پرسش را از ظاهر آيۀ ياد شده نمى‌توان استفاده كرد و دلالت آيه بر مقدار و محدودۀ اين شست و شو قطعى نيست. و اگر دلالتى در كار باشد، ظنى است، بدين جهت استنباط اين حكم، اجتهاد شمرده خواهد شد و موضع آن موضع اجتهاد خواهد بود. و همين است كه فقهاى مذاهب پنجگانه اسلام در مقابل‌ استنباط حكم آن داراى نظر واحدى نيستند. ▫️ فقهاى جعفرى معتقدند: در وضو، بايد صورت را از بالاى پيشانى يعنى از جايى كه موى سر روييده تا پايين صورت- آخر چانه- شست. فقهاى حنفى، مالكى، حنبلى و شافعى معتقدند: از جايى كه موى سر روييده تا زير چانه بايد شسته شود. عامل پيدايش اين نظريه‌هاى گوناگون، صريح نبودن آيه در حكم ياد شده و اعمال اجتهاد از سوى فقهاى مذكور است. ▪️ از سوى ديگر، تعيين محدودۀ «وجه» به لحاظ پهناست كه آن هم مورد اختلاف است. فقهاى جعفرى گفته‌اند: پهناى صورت كه بايد در وضو شسته شود عبارت است از مقدارى كه بين انگشت وسط و شست قرار مى‌گيرد. و شستن زايد بر آن- يعنى سفيدى ميان گوش و موى صورت- لازم نيست. ابن رشد قرطبى در كتاب گرانسنگ خود بداية المجتهد (ج 1، ص 11) از مالك بن انس اصبحى پيشواى مذهب مالكى- نظريه‌اى همانند نظريه فقهاى شيعه نقل كرده است. فقهاى حنفى و شافعى علاوه بر مقدار ياد شده، معتقدند گوش نيز جزء صورت به حساب مى‌آيد و به هنگام شستن بايد آن را هم شست. ▫️ علماى اهل سنت در شستن گوش با صورت سه نظر مختلف دارند: الف: وجوب شستن ظاهر و باطن گوشها (كه اين قول از زهرى است) ب: وجوب شستن جلو گوشها با صورت و مسح كردن پشت گوشها و سر (اين قول از حسن بصرى و شعبى است و اين دو از پيشوايان مذاهبى هستند كه از بين رفته است.) ج: عدم وجوب شستن گوشها، به اين دليل كه از صورت به حساب نمى‌آيند (اين قول از ابن مبارك و ثورى كه يكى از پيشوايان مذاهب است نقل شده است). ادوار فقه و كيفيت بيان آن؛ ص: 199 - محمد ابراهيم جناتى شاهرودى ‌ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•                                              ( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی) 🆔️ @valiasrk
🔸 آيا علما از منصب حكومت معزولند؟ 🔹 اكنون بايد ديد اين كه امام (ع) در زمان حيات خود طبق اين روايت منصب قضاوت را براى فقها قرار داده و بنا به روايت. عمر بن حنظله. هر دو مقام رياست و قضاوت را به آنان واگذار كرده است آيا وقتى كه امام از دنيا رحلت فرمودند فقها خودبخود از اين مقام بركنار مى‌شوند؟ تمام قضات و امرائى كه ائمه (ع) قرار داده بودند با رفتن خودشان از منصب رياست و قضاوت معزول مى‌گردند يا نه؟ ▫️ با قطع نظر از اين معنى كه وضع و ولايت امام (ع) با ديگران فرق دارد و بنا بر مذهب شيعه تمام دستورات و اوامر ائمه (ع) در زمان حيات و مماتشان لازم الاتباع است بايد ديد وضع مناصب و مقاماتى كه در دنيا براى اشخاص تعيين مى‌شود چگونه است؟ ▪️ در رژيمهاى دنيا چه سلطنتى و چه جمهورى يا هر شكل ديگر اگر رئيس جمهور يا سلطان وقت از دنيا رفت، يا اوضاع دگرگون شد و رژيم تغيير كرد مقامات و منصبهاى نظامى به هم نمى‌خورد، مثلا درجه يك سپهبد خودبخود از او گرفته نمى‌شود، سفير از سفارت عزل نمى‌گردد، وزير ماليه، استاندار، فرماندار، و بخشدار از مقام خود بركنار نمى‌شوند. البته رژيم جديد و دولت بعدى مى‌تواند آنان را از مقامشان بركنار و عزل نمايد، ولى اين مناصب خودبخود سلب نمى‌گردد. بعضى امور است كه خودبخود از بين مى‌رود، مثل اجازه حسبيه‌ يا وكالتى كه فقيه به كسى مى‌دهد كه در فلان شهر امورى را انجام دهد. اگر فقيه فوت شود اين امر هم زايل مى‌شود. اما اگر فقيه فرض بفرماييد قيم براى صغيرى، يا متولى براى موقوفه اى تعيين كرد با فوت او اين مناصب از بين نرفته به حال خود باقيست. منبع؛ ولایت فقیه، امام خمینی - صفحه 95 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•                                              ( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی) 🆔️ @valiasrk
🔸 احکام اقتصادی خانواده - نقش زن و مرد ▫️ امام صادق (ع) مى‌فرمايد: مرد بايد در امر خانواده سه چيز را بر خود تحميل كند، هر چند در طبعش نباشد: خوش‌رفتارى، توسعه بدون اسراف در معاش و غيرت ناموسى. ▪️ زن در امور اقتصادى خانواده مسئوليتى ندارد، اگر چه درآمدى بسيار داشته باشد؛ چون او رنج دوران باردارى، تحمل زايمان، سرپرستى و پرستارى كودك را بر عهده دارد و اين كارها به اندازه كافى براى او مسئوليت آفرين است. دين مقدس اسلام، زن را از سختى و زحمت تهيه معاش معاف كرده است تا فراغتى براى او ايجاد كند و بتواند با آرامش بيش‌تر به ايفاى مسئوليت‌هايش بپردازد. ▫️ از نظر اسلام، زن ملزم نيست براى اداره زندگى به فعاليت اقتصادى درآمدزا بپردازد، اگر چه اين فعاليت مادام كه به مسئوليت‌هاى خانوادگى اش آسيبى نرساند و حقوق ساير اعضاى خانواده پايمال نشود براى او جايز است. ▪️ اگر مرد توانايى كافى براى تأمين معاش نداشته باشد، عواطف خانوادگى و روح همكارى و اخلاقى ايجاب مى‌كند كه زن از هر گونه تلاش مشروع در راه همكارى و اداره امور زندگى مشترك خانوادگى دريغ نورزد؛ چنان كه در جوامع اسلامى، به ويژه در ميان قشرهاى كم درآمد، نمونه‌هاى فراوانى از آن ديده مى‌شود. «3» درست است كه شرع مقدس اسلام، زن را از تأمين معاش معاف كرده؛ ولى نقش او را در نگاهبانى از اموال شوهر، جلوگيرى از اسراف و تبذير و همكارى و هماهنگى با شوهر در ساماندهى اقتصاد خانواده، پذيرفته و زن را در اين زمينه مسئول دانسته است. رسول خدا (ص) مى‌فرمايد: زن نگهبان مال شوهرش است و از آن بازخواست مى‌شود. ▫️ اگر شوهر درآمد خوبى داشته باشد، ولى همسرش همكارى لازم را در ساماندهى اقتصاد خانواده با او نداشته باشد، خانواده دچار مشكل خواهد شد. از اين رو، در روايات اسلامى، همسرى كه بتواند چنين نقشى در زندگى زناشويى را ايفا كند از بهترين زنان شمرده شده است. حضرت محمد (ص) مى‌فرمايد: بهترين زنان شما، زنى است كه ... خرج كردن و نكردنش براساس معروف و دستور اسلام است. منبع؛ احكام اقتصادى خانواده، نعمت الله یوسفیان - صفحه 17 منابع و مآخذ در کتاب منبع موجودند •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•                                              ( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی) 🆔️ @valiasrk
فقه سیاسی - جلسه 10.mp3
13.23M
💠 خارج فقه_سیاسی - جلسه دهم سال تحصیلی 97-98 💢 استاد علیدوست 💠💠💠💠💠 موضوع: - ادامه مسأله اول - بررسی روایات مورد تمسک مخالفان تاریخ جلسه: 97/09/21 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•                                              ( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی) 🆔️@valiasrk
فقه سیاسی - جلسه 11.mp3
13.98M
💠 خارج فقه_سیاسی - جلسه یازدهم سال تحصیلی 97-98 💢 استاد علیدوست 💠💠💠💠💠 موضوع: - ادامه بررسی روایات تاریخ جلسه: 97/09/28 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•                                              ( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی) 🆔️ @valiasrk
اجتهاد آیت الله (جلسه اول) 🔹در اولین نشست روش‌شناسی اجتهاد آیت الله خامنه‌ای بر اساس کتاب ، استاد مبلغی به روش‌شناسی اجتهاد پرداخت و گفت: ما در فقه روش داریم اما روش شناسی نداریم؛ روش شناسی دارد و استنتاج ما را سریعتر، دقیقتر، جامع‌تر و به‌روزتر می‌کند. 🔹ایشان افزود: روش‌شناسی اجتهاد، مطالعات فقهی را کن فیکون می‌کند و برای برخی که دچار تحیر در درس خارج هستند و دچار خستگی درسی شده‌اند، راه برون رفت‌شان است. 🔹استاد مبلغی گفت: باید روش فقیهان نیرومند مثل امام ، آیت الله ، شهید و آیت الله را بشناسیم؛ این کار، ما را جلو می‌اندازد؛ ولی اگر روش‌شناسی نداشته باشیم متوقف می‌شویم. 🔹در ادامه، ایشان به ابعاد روش‌شناسی اشاره کرد و گفت: ارکان عملیه الاستنباط ۷ بخش دارد که روش در آنها ظهور می‌یابد: ۱. فقه النص (فقه القرآن، فقه الحدیث: مضمون الحدیث/ سند الحدیث) ۲. فقه الموضوع ۳. فقه الآراء ۴. فقه اللغه ۵. فقه السیر و المرتکزات و الاعراف ۶. فقه التطبیق ۷. فقه الترتیب 🔹استاد مبلغی گفت: آیت الله خامنه‌ای مبتنی بر سه روش است: ✔️الف. لحن‌القول شناسی یکی از راه‌های رسیدن به لحن القول، قرائت همه روایات وارده در مسئله است (رک. ص۳۴۵ کتاب غنا) ✔️ب. بهره‌گیری از قاعده مناسبات حاکم بر سوال و جواب که شامل دو بخش است: - قاعده ناظرسازی جواب امام به انگیزه معرفتی سائل؛ مثلا اگر دقت کنیم که انگیزه سائل پرسش از یک امر بدیهی نیست، فهم ما از پاسخ امام تغییر می‌کند. - قاعده ناظرسازی جواب امام به اندیشه سائل؛ باید بدانیم که ارتکازات ذهنی سائل چه بوده است. ✔️ج. لزوم مراجعه به منبع اصلی حدیث (به جای کتب فقهی) 🔹استاد مبلغی در ادامه به پرداخت و گفت: آیت الله خامنه‌ای از سه روش در فقه الموضوع استفاده می‌کنند: ✔️الف. توجه به جامعه زمان صدور احادیث ✔️ب. بهره گیری از نگاه تخصصی؛ مثلا شناخت موسیقی کلاسیک و غیرکلاسیک ✔️ج. مناط شناسی مناط شناسی عمدتا در موضوعات رخ می‌دهد و سه نوع تنقیح مناط می‌توانیم داشته باشیم که نوع اول آن رایج است؛ اما دو نوع دیگر آن عمدتا در آثار آیت الله خامنه‌ای به چشم می‌خورد: - الغای خصوصیت داخلی؛ که رایج است - الغای خصوصیت خارجی؛ یعنی خصوصیت از لسان شارع نیست اما به ادبیات فقهی که رجوع می‌کنیم، می‌بینم وجود دارد، مثلا مثل طرب انگیزی و لعب و موزون بودن که این پیرایه‌های خصوصیتی باعث شده مناط واقعی از دسترس خارج شود. - تثبیت خصوصیت؛ که آیت الله خامنه‌ای خصوصیت «اضلال عن سبیل الله» را مناط حرمت غنا می دانند. ▫️پی نوشت: سایر مولفه‌ها (فقه الآراء، فقه اللغه و ...) در جلسات آتی بررسی خواهد شد. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•                                              ( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی) 🆔️@valiasrk
روش شناسی اجتهاد آیت الله خامنه ای ۱.mp3
14.61M
اجتهاد آیت الله 🔹ارائه: استاد احمد جلسه اول (۱۳۹۸/۹/۱۷) لینک کمکی: https://www.aparat.com/ravesh_ejtehad •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•                                              ( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی) 🆔️@valiasrk
اجتهاد آیت الله ، بر اساس کتاب (جلسه دوم) 🔹در دومین نشست روش‌شناسی حضرت آیت الله خامنه‌ای بر اساس کتاب غنا، استاد مبلغی به بیان سایر مولفه‌های هفت‌گانه روش‌شناسی اجتهاد، فقه اللغه و فقه الاقوال پرداخت. 🔹استاد مبلغی گفت: آیت الله خامنه‌ای دارای سه روش در هستند: ☑️الف. رجوع «دقیق» به لغت ☑️ب. محصور نماندن در لغت و تمرکز بر «خاستگاه های چندگانه واژه» به منظور هم افزایی تبیینی آن؛ یعنی همزمان به خاستگاه های عرفی، لغوی، ادبی، فقهی و ... واژه توجه می کنند (رک. ص ۱۹۵ کتاب غنا)؛ اما برخی مجتهدان صرفا به لغت مراجعه می کنند و با بیان مجمل بودن لغت، قدر متیقن گیری می کنند که رهبری این روش را نمی پذیرند (رک. ص۹کتاب غنا). ☑️ج. تحلیل همزمانی واژگانی و گفتمانی توجه به ادبیات و گفتمان حدیث در روش آیت الله خامنه ای گاه باعث می شود برخی سلبی اندیشی های تحریمی مانند حرمت مطلق لهو، مورد بازاندیشی قرار گیرد . ایشان تفکیک فقه اللغه از فقه الموضوع را از باب عام بعد الخاص دانست. 🔹استاد مبلغی در ادامه به بررسی روش آیت الله خامنه ای پرداخت و گفت: ایشان چند روش دارند که به یک مورد آن در این جلسه اشاره می کنیم و آن «بررسی پرحوصله و کاملا اجتهادی اقوال مهم و سرنوشت‌ساز» است. ایشان افزود: نباید را کنار گذاشت، آیت الله خامنه‌ای، نظر شاذ مرحوم در غنا و اقوال ناظر و مفسر آن را مورد بررسی تفصیلی قرار می‌دهند و جریان فیض را گسترش می‌دهند. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•                                              ( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی) 🆔️@valiasrk
روش شناسی اجتهاد آیت الله خامنه ای ۲.mp3
31.41M
اجتهاد آیت الله 🔹ارائه: استاد احمد جلسه دوم (۱۳۹۸/۹/۲۴) لینک کمکی: https://www.aparat.com/ravesh_ejtehad @Qom_khamenei_ir •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•                                              ( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی) 🆔️@valiasrk
روش شناسی اجتهاد آیت الله خامنه ای ۳.mp3
17.2M
اجتهاد آیت الله 🔹ارائه: استاد احمد جلسه سوم (۱۳۹۸/۱۰/۱۱) لینک کمکی: https://www.aparat.com/ravesh_ejtehad •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•                                              ( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی) 🆔️@valiasrk
درآمدی بر روش آموزش و پژوهش علم اصول.pdf
4.65M
📝 مقاله‌ای از استاد میرباقری با عنوان «درآمدی بر روش آموزش و پژوهش در علم اصول» (تنظیم: حجت‌الاسلام یحیی عبداللهی) 1⃣ : آموزش کلیات و نظام موضوع‌های علم اصول 2⃣ : متن‌شناسی و تمرین پژوهش _ تجزیه متن با تفکیک مطالب به «تعریف، تقسیم، استدلال، حکم» و فهرست زدن _ترکیب متن، با دستیابی به نظام فهرست و نظام پرسش‌های متن _ استخراج مبانی عام و دستیابی به زیرساخت متن اصولی 3⃣ : پژوهش بر محور مسئله‌ها _ پژوهشی بودن روش کار در درس خارج _ تحلیل مسائل و استخراج فلسفه و فرهنگ حاکم بر بحث _ تدوین فهرست جامع علم اصول •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•                                               ( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی) 🆔️@valiasrk
از دیدگاه فقه شیعه، موجبات ضمان قهری سه چیز است: ضمان ید، اتلاف و تسبیب . قاعده اتلاف یکی از قواعد مسلم و مورد اتفاق بین جمیع فرق مسلمین است. در این نوشتار تلاش خواهد شد اتلاف و احکام مربوط به آن به طور مختصر توضیح داده شود. مستندات قاعده مستند این قاعده در کتاب، این آیه شریفه است که بعضی از قدما، از جمله شیخ طوسی در مبسوط به آن اشاره کرده‌اند: «فمن اعتدی علیکم فاعتدوا علیه بمثل ما اعتدی علیکم...» : هر کس به شما تجاوز کرد پس بر او به مانند آنچه بر شما تجاوز کرده است تجاوز کنید. تردید نیست که اتلاف مال دیگری بدون اذن صاحب آن، از مصادیق تجاوز و تعدی بر دیگری محسوب می‌شود. مستفاد از آیه شریفه فوق دو چیز است: اولا اعلام جواز یا به تعبیر دیگر، جعل حق مؤاخذه و مطالبه برای طرفی که مورد تعدی و تجاوز گرفته است و ثانیا این که مورد مطالبه می‌تواند مقابله به مثل باشد، که در این حکم قرآنی، «مثل بگیرید»، کنایه از آن است که اگر مثلی باشد، مثل و اگر قیمی باشد قیمت گرفته شود. به بیان فوق، در این آیه، حکم واضحی وجود دارد مبنی بر این که هر کس مال دیگری را تلف کند، ضامن آن است. یعنی آیه در مقام جعل حق و بیان حکم وضعی است. البته از سوی بعضی از فقها، استدلال برای ضمان به آیه فوق مورد خدشه و مناقشه قرار گرفته است. مستند این قاعده در روایات شیخ طوسی در مبسوط روایتی از عبدالله بن مسعود از رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم نقل کرده که آن حضرت صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم فرموده است: «حرمة مال المسلم کحرمة دمه»، یعنی احترام مال مسلمان، مانند احترام خون او است. اگر اهمیت مال مسلمان مانند خون او باشد، چنانچه مقداری از آن تلف شود، موجب ضمان خواهد بود. روایات دیگری نیز در کتب فقهی، مستند این قاعده قرار گرفته است. علاوه بر این، فقها جمله «من اتلف مال الغیر فهو له ضامن» (هر کس مال دیگری را تلف کند، ضامن است) را یک حدیث منقول از معصوم علیه‌السّلام تلقی کرده‌اند. هر چند این عبارت در کتب حدیثی دیده نمی‌شود، ولی از چنان شهرتی برخوردار است و آن چنان مورد استفاده فقها قرار گرفته که در حدیث بودن آن تردیدی باقی نمی‌ماند و در بسیاری نصوص دیگر نیز کلماتی حاکی از مضمون این جمله وجود دارد. اجماع مستند دیگر این قاعده در اصل ضمان ناشی از اتلاف، فقها اجماع دارند؛ هر چند ممکن است در خصوص موارد و مصادیق آن، اختلاف نظر وجود داشته باشد. البته ارزش این گونه اجماعات از نظر فقهی محل تردید و مناقشه است، چرا که امکان دارد روایات مورد اشاره مستند آن باشند و بنابراین اجماع از اقسام « اجماع مستند یا مدرکی» به حساب آید و از درجه اعتبار ساقط گردد. بنای عقلا مستند دیگر این قاعده است با مراجعه به زندگی خردمندان، قطع نظر از ادیان، این نکته مسلم به نظر می‌رسد که عقلا وقتی شخصی مبادرت به اتلاف مال دیگری می‌کند، ذمه او را در قبال مالک مشغول و او را ضامن می‌شناسند، به این معنا که او را مسئول پرداخت مثل یا قیمت می‌دانند. تفاوت ضمان اتلاف و ضمان ید فرق این قاعده و قاعده ضمان ید در این است که در اتلاف، محور مسئولیت، از بین بردن مال دیگری است و این امر ملازمه با تصرف در مال ندارد؛ ولی در ضمان ید، مسئولیت متوقف بر اتلاف و از بین بردن مال نیست، بلکه صرف وضع ید و تصرف و استیلا بر مال غیر، موجب ضمان می‌گردد. مثلا اگر کسی از راه دور تیری بیندازد و موجب مرگ اسب دیگری بشود، اتلاف صورت گرفته، بدون آن که اسب تلف شده، در تصرف متلف درآمده باشد؛ در حالی که در ضمان ید چنین نیست و محور مسئولیت و ضمان، تصرف و استقرار «ید» بر مال غیر است. در اتلاف، وجود اعتباری مالی که تلف می‌شود بر ذمه قرار می‌گیرد و متلف باید از این ذمه و عهده مبری شود؛ به این ترتیب که در مثلی، مثل و در قیمی، قیمت را تادیه کند تا ذمه اش بری شود. به عبارت دیگر، نسبت بین قاعده اتلاف و ضمان ید، عموم و خصوص من وجه است؛ یعنی در بعضی موارد، ضمان ید وجود دارد و ضمان اتلاف نیست و در بعضی موارد، ضمان اتلاف وجود دارد و ضمان ید نیست و در بعضی موارد، هم ضمان ید وجود دارد و هم ضمان اتلاف. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی) @valiasrk
بخش اول قاعده احسان این است که هرگاه کسی به انگیزۀ خدمت و نیکوکاری به دیگران، موجب ورود خسارت به آنان شود، اقدامش مسئولیت آور نیست. مفاد قاعده کسی که عمل خسارت باری انجام می‌دهد، در صورت ورود خسارت به دیگری ضامن است. برای مثال، اگر ولی یا قیم عملی انجام دهد که موجب ورود خسارت به صغیر شود، طبق اصل اولی ضامن خواهد بود؛ ولی بنابر مفاد این قاعده، اگر این عمل با حسن نیت و با اعتقاد به اینکه موجب خیر صغیر است، انجام شده باشد و به طور اتفاقی موجب زیان شود، ضمان آور نیست. برای نمونه، اگر قیم یا ولی اقدام به انتقال کالای متعلق به صغیر از طریق کشتی کند و به طور اتفاقی کشتی در دریا غرق شود، این عمل ضمان آور نیست؛ زیرا از روی احسان بوده و غرق، سرقت و امثال آن امور اتفاقی محسوب می‌شود. البته باید توجه داشت که منظور از احسان در این قاعده احسان واقعی است. به عبارت دیگر در پاسخ به این پرسشها که آیا در این قاعده موضوع حکم، قصد احسان و اعتقاد فاعل است، اگر چه در واقع احسان نباشد؛ یا احسان واقعی است، اگر چه اقدام کننده معتقد به احسان نباشد و یا هر دوی آنها مورد نظر است- یعنی هم عمل باید به واقع احسان باشد و هم اقدام کننده به قصد احسان آن را انجام داده باشد- باید گفت که فقط قسمت سوم بیانگر مفاد قاعده است. البته با توجه به عموم احسان، اینکه فعل انجام شده برای جلب منفعت باشد یا برای دفع زیان فرقی نمی‌کند و هر دو صورت مشمول احسان است؛ یعنی همان طور که جلب منفعت برای دیگری احسان است، دفع ضرر از جان یا مال دیگری هم احسان است و حتی می‌توان گفت گاهی از نظر عرف، دفع ضرر بیش از سودرسانی احسان محسوب می‌شود؛ به ویژه جایی که از جان کسی دفع ضرر شود. مفاد قاعده در این حالت این است که اگر عمل محسنانه منجر به ورود زیان شود هم ضمانی بر عهده اقدام کننده نیست. برای مثال، اگر شخصی در اتاقی محبوس شود و در معرض تلف قرار گیرد و دیگران برای نجاتش در را بشکنند، از نظر منطق عقلا افراد اقدام کننده ضامن محسوب نمی‌شوند؛ زیرا آنان به قصد خدمت و احسان اقدام به تخریب کرده‌اند و عملشان ناشی از قصد ایجاد خسارت نبوده است. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی) @valiasrk
تاریخچه قاعده بخش دوم تاریخچه این قاعده در تاریخ فقه ، در کتب شیخ طوسی و بعد از ایشان در کتب محقق حلی و به ویژه در قرن هشتم در کتب علامه حلی و شهیدین به این قاعده استناد شده است. بنابراین، اصل عمل به قاعده توسط فقها مسلم است؛ولی روشن نیست که مستند آنها در این باره چه بوده و حدود و قلمرو قاعده از نظر آنان چه اندازه بوده است. آیا فقط آیه مزبور مستند نظریه ایشان بوده یا علاوه بر آن مستند دیگری هم داشته‌اند؟ آیا مبانی عقلایی مستند قاعده بوده یا مبانی دیگری هم داشته است؟ به هر حال آنچه مسلم است در کتب فقها، استناد به آیه و موارد فتوای آنان موجود است؛ ولی اینکه مستند قدمای اصحاب در عمل به این قاعده چه بوده است، روشن نیست. نظر فقیهان اهل سنتاستناد به قاعده احسان در میان فقهای مسلمان در میان فقیهان اهل سنت هم فقهای حنفی به این قاعده بسیار تمسک کرده‌اند؛ زیرا مبانی فقهی مذهب حنفی بیش از دیگر مذاهب اهل سنت بر منطق عقلایی استوار است. این قاعده را مرحوم محمد جعفر شریعتمدار استرآبادی (متوفای ۱۲۶۳ ه) در کتاب مقالید الجعفریه تحت عنوان یک قاعدۀ مستقل آورده است و بعد از او نیز بزرگانی مانند میر فتاح مراغی آن را مورد بحث قرار داده‌اند. مستندات این قاعده از قرآن خداوند در آیه ۹۱ از سوره توبه می‌فرماید: «لیس علی الضعفاء و لا علی المرضی و لا علی الذین لا یجدون ما ینفقون حرج، اذا نصحوا لله و رسوله ما علی المحسنین من سبیل و الله غفور رحیم» طبق ظاهر این آیه، برای افرادی که به علت ناتوانی جسمی نمی‌توانند در جبهه شرکت کنند و یا به خاطر ناتوانی مالی قادر به کمک مالی نیستند، هیچ گونه عقاب اخروی وجود ندارد و اینان در قیامت مؤاخذه نمی‌شوند. ظاهر آیه همین است و به موضوع ضمان و مسئولیت در زندگی روزمره ربطی ندارد؛ اما همان طور که می‌دانیم بیشتر آیات قرآن مجید از همین قبیل است و اگر چه در موارد خاصی نازل شده و به اصطلاح شان نزول ویژه‌ای دارد، فقهای اسلامی نسبت به موارد خارج از آن مورد نیز به عموم آیه تمسک کرده‌اند. به همین دلیل از نظر روش اجتهادی ، فقیه هیچ گاه نباید دقت خود را فقط بر مورد نزول آیه متمرکز کند، بلکه به آنچه مفاد ظاهر آیه از نظر عموم و اطلاق بر آن دلالت دارد نیز می‌توان تمسک کرد. البته بدیهی است که نباید به گونه‌ای آیه را تفسیر کرد که به تمامی از مورد نزول بیرون باشد و آن مورد را شامل نشود؛ زیرا این گونه تفسیر، غیر موجه و فاقد اعتبار است. مستندات روایی در تایید قاعدۀ احسان به روایات و احادیث متعددی استناد شده است که به برخی از آنها اشاره می‌شود. از علی علیه‌السّلام منقول است که فرمود: «الجزاء علی الاحسان بالاساءة کفران»؛ یعنی پاداش احسان را به بدی دادن، نادیده گرفتن نعمت است. روایت دیگر نامه حضرت علی علیه‌السّلام به مالک اشتر است: «و لا یکونن المحسن و المسی ء عندک بمنزلة سواء فان فی ذلک تزهیدا لاهل الاحسان فی الاحسان و تدریبا لاهل الاساءة علی الاساءة»؛یعنی نیکوکار و بدکار نباید نزد تو مساوی باشند؛ زیرا در این صورت به نیکوکاران به خاطر احسان آنان سختگیری شده و بر بدکاران نسبت به بدکاری آنان آسان گرفته می‌شود. دلیل عقلی بر این قاعده عقل مؤاخذۀ شخصی را که عمل او با قصد نیکوکاری، منجر به زیان دیگری شده است، قبیح می‌داند. در همین باره در سوره الرحمن آیه ۶۰ آمده است: «هل جزاء الاحسان الا الاحسان:» آیا جزای نیکی جز نیکی چیز دیگری است. آنچه در این آیه آمده نوعی استفهام انکاری است و گویی پاسخ آن از سوی تمام خردمندان منفی است؛ یعنی همه انسانها اعتراف دارند که برای احسان، هیچ پاداشی جز احسان نیست. به علاوه، بنابر علم کلام به حکم عقل، شکرگزاری از منعم واجب است؛ یعنی اگر کسی به دیگری نعمت و خیری برساند، طرفی که خیر می‌بیند، از نظر عقل موظف است که در برابر فرد خیراندیش سپاس گوید. بنابراین، خردمندان برای کسی که اقدام نیکوکارانه (محسنانه) کرده است احترام قائلند و احسان بیننده را ملزم به تشکر و سپاس از او می‌دانند؛ هر چند عمل او به زیان منجر شده باشد؛ زیرا به هر حال او در این اقدام قصد خیانت نداشته، بلکه برعکس به نیت خیرخواهی و احسان به این عمل مبادرت کرده است. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی) 🆔@valiasrk
قابل توجه کلیه طلاب محترم سطح 2 👇👇👇👇👇👇👇👇👇 سلام علیکم به هر دلیل در امتحان مجازی شرکت نکرده اید جهت ثبت غیبت موجه و امکان شرکت در امتحان تجدیدی عدم حضورتان را همراه اسم درس پیامک کنید ( فقط پیامک ) در صورت عدم اطلاع رسانی به هیچ وجه امکان شرکت در امتحان تجدیدی نخواهید داشت
نشست نقش منطق در فرآیند استنباط.mp3
21.08M
؛ نقش منطق در استنباط احکام فربهی-متخصص منطق وفلسفه •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•                                              ( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی) 🆔️@valiasrk
🔶️علی بن محمد در اسانید کافی بخش اول ⭕علی‌بن‌ محمد، نامی پرتکرار در صدر اسانيد کافی است. با احتساب ضمیرها، سندهای تعلیقی و تفکیک سندهای تحویلی، در صدر سند 535 روایت از روایات کافی، «علی‌بن‌ محمد» به صورت مطلق وارد شده است؛ در 107 سند، به صورت«علی‌بن‌ محمدبن بندار»آمده است؛در 38 سند به صورت «علی‌بن‌ محمدبن عبدالله»، در 2 مورد به صورت «علی‌بن‌ محمدبن عبدالله القمی» و در یک مورد به صورت«علی‌بن‌ محمد الکلینی»[علان الکلینی]ذکر شده است. علی‌بن‌ محمدبن بندار و علی‌بن‌ محمدبن عبدالله و علی‌بن‌ محمدبن عبدالله القمی،هر سه نام نوه دختری «احمدبن محمدبن خالد برقی»می‌باشد که در پاره‌ای از اسناد از او با نام «علی‌بن‌ محمدبن ابی القاسم» نیز تعبیر شده است.«ابی القاسم» کنیه «عبدالله ¬بن عمران»، جدّ «علی‌بن‌ محمد»است و «بندار» نیز لقب «ابوالقاسم» می‌باشد. نجاشی (رحمة‌‎الله علیه)علي¬ بن محمدبن أبي القاسم عبد الله¬ بن عمران البرقي را توثیق کرده و همانگونه که بیان شد با علی‌بن‌ محمد بن بندار اتحاد داشته و در نتیجه او نیز توثیق می‌شود. اما علی‌بن‌ محمد علان الکلینی، دایی مرحوم کلینی،در رجال نجاشی با عنوان علي بن محمدبن إبراهيم¬بن أبان الرازي الكليني ترجمه و توثیق شده است. مراد از علی‌بن‌ محمد در صدر اسناد کافی اما مراد از علی‌بن‌ محمد واقع در صدر اسناد کافی کیست؟ در این باره دو دیدگاه وجود دارد که در ادامه به بررسی این دو دیدگاه می‌پردازیم. دیدگاه اول: تعین علی بن محمد در علی بن محمد بن بندار محقق خویی (رحمةالله علیه)مدعی است که علی بن محمد در صدر اسناد کافی، به علی‌بن‌ محمدبن بندار منصرف است و برای اثبات ادعای خویش به روایات کتاب الاطعمه کافی استدلال نموده است.ایشان معتقد است با توجه به اینکه مرحوم کلینی (رحمةالله علیه)در 33 سند از ابواب الاطعمه کتاب شریف کافی، از علی‌بن‌ محمد با قید «ابن بندار» روایت دارد، از این رو طبق قانون انصراف عنوان مطلق به عنوانی که در اسناد شاگرد، تصریح به خصوصیاتش شده است، میتوان علی‌بن‌ محمد مطلق را به علی‌بن‌ محمدبن بندار که کلینی با تصریح به خصوصیات، فقط از او روایت دارد، منصرف دانست. مناقشه در استدلال محقق خوئی استدلال ایشان، هم از ناحیه کبروی و هم از ناحیه صغروی مورد اشکال است. ولی پیش از بیان این دو اشکال، ذکر این دو نکته مفید است: یکم: تعداد اسنادی که مرحوم کلینی در آنها به ابن بندار تصریح کرده است، در 33 روایت منحصر نیست. بلکه همان‌گونه که اشاره شد، این موارد به ضمیمه موارد تعلیقی، تحویلی و ضمیرها بالغ بر 107 مورد است. در 38 سند علی‌بن‌ محمدبن عبدالله در صدر سند کافی واقع شده و در 2 مورد علی‌بن‌ محمدبن عبدالله القمی مروی عنه کلینی است که همگی همان علی‌بن‌ محمدبن بندار هستند. دوم: محقق خوئی با وجود نقل مرحوم کلینی از علی بن محمد کلینی در چندین روایت در کافی و کتب صدوق با عنوان «علی بن محمد الکلینی»، «علی بن محمد المعروف بعلان»، «المعروف بعلان الکلینی»و یا «علان الرازی»حتی یک روایت نیافته است که مرحوم کلینی از علان نقل کرده باشد ادامه دارد... •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•                                              ( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی) 🆔️ @valiasrk
بخش دوم در کلام محقق خوئی کلینی(رحمةالله علیه) با تصریح به خصوصیات،تنها از علی‌بن‌ محمدبن بندار روایت نداشته و همان‌گونه که گذشت، از علی‌بن‌ محمد علان الکلینی با عنوان علی‌بن‌ محمد الکلینی، نیز روایت دارد. از سوی دیگر علامه(رحمةالله علیه) در خلاصه الاقوال، در تفسیر «عدة من اصحابنا عن سهل بن زیاد»، نام این عده را نقل کرده که یکی از آنها علان کلینی است. بنابراین با توجه به اینکه در 1553 سند، عدة من اصحابنا عن سهل بن زیاد در کافی وارد شده است، تعداد نقل های کلینی از علان، به مراتب بیش از تعداد نقل های ایشان از ابن بندار با تصریح به خصوصیات، است. علاوه بر اینکه در 200 سند، علی‌بن‌ محمد به صورت مطلق واسطه بین کلینی و سهل واقع شده است که در این موارد به نظر علان کلینی بودن متعین است؛ زیرا علان کلینی در ضمن عده، به صورت تصریح از سهل روایت دارد اما علی‌بن‌ محمدبن بندار با نام کامل از سهل زیاد روایت ندارد. بله در یک سند علی‌بن‌ محمدبن بندار با واسطه ابراهیم بن اسحاق از سهل بن زیاد روایت نقل میکند، هر چند در کافی تحریفی در آن اتفاق افتاده و به جاي سهل بن زیاد، سهل بن الحارث آمده است. اما همین روایت در خصال ، عیون، معانی الاخبار و امالی صدوق به واسطه سهل¬بن زیاد نقل شده که شاهد بر وجود تحریف در سند کافی است. به هر حال هر چند ثابت است که در یک مورد روایت ابن بندار از سهل، با واسطه وجود دارد، اما حتی یک روایت در کافی بدون واسطه دیده نشده است که خود شاهد بر عدم روایت ابن بندار از سهل است و باید مراد از علی‌بن‌ محمد را همان علان کلینی دانست. پس با احتساب روایت علی‌بن‌ محمد از سهل و عدة من اصحابنا عن سهل، 1753 مورد شیخ کلینی از علان نقل روایت دارد و همین مؤید این است که علان یکی از اصلی‌ترین مشایخ کلینی است. در کلام محقق خوئی این سخن که حتما عنوان مطلق به عنوان مقید انصراف دارد، صحیح نیست. زیرا انگیزه مطلق گذاشتن عنوان همیشه وجود عنوان مقید در اسناد صاحب کتاب نیست. یکی از علت های اطلاق، شهرت مروی عنه می باشد. به عنوان نمونه در بحث ابی بصیر برخی عنوان مطلق ابوبصیر را به لیث بن البختری المرادی منصرف دانسته اند؛ زیرا در پاره ای از روایات – آنجا که ابن مسکان از ابو بصیر نقل روایت دارد به تصریح ابو بصیر لیث المرادی وارد شده است؛ اما محقق خوانساری (رحمةالله علیه) در «رسالة عدیمة النظیر»، این سخن را صحیح نداسته و ابو بصیر را به یحیی ابو بصیر الاسدی که مشهور تر است، منصرف می داند. ادامه دارد... •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•                                              ( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی) 🆔️ @valiasrk
بخش سوم دیدگاه دوم: تعین علی بن محمد، غیر از دو مورد، در علی بن محمد علان الکلینی با توجه به آنچه در مناقشه صغروی و کبروی به دیدگاه اول داشتیم، می‌توان چنین نتیجه گرفت که در همه مواردی که علی بن محمد به صورت مطلق آمده است و قرینه‌ای بر تعیین آن در علی بن محمد بن بندار نداریم، مراد، علی بن محمد علان کلینی است. تنها دو مورد است که قرینه تعیین کننده علی بن محمد در ابن بندار است که به گفته آیت‌الله شبیری(دام‌ظلّه)آن دو مورد عبارتند از: اول: مرحوم كلينى توسط «على بن محمد» از «احمد بن ابى عبد الله برقى»، نقل روایت کرده باشد كه در اين صورت مراد از «على بن محمد»،«على بن محمد بن بندار»، نوه دخترى برقى است. دوم: مرحوم كلينى توسط «على بن محمد» از «ابراهيم بن اسحاق احمرى» روايت کرده باشد كه در اين صورت هم مراد از «على بن محمد»، «على بن محمدبن بندار» مى‌باشد کلینی از برقی و ابراهیم بن اسحاق در پایان این بحث شاید بد نباشد اشاره شود که احتمال دارد وجه استثنای روایت کلینی از احمدبن ابی عبد الله برقی و ابراهیم بن اسحاق الاحمری در کلام آیت‌الله شبیری (دام ظلّه)،از این باب باشد که نه تنها احمدبن ابی عبد الله برقی جد علی‌بن‌ محمدبن بندار است؛ بلکه علی‌بن‌ محمدبن بندار در 109 سند از اسناد کافی با تصریح به ابن بندار از احمدبن ابی عبد الله روایت دارد، در حالی که علی بن محمد علان کلینی از او روایتی ندارد. همچنین علی‌بن‌ محمدبن بندار در 27 سند از اسناد کافی از ابراهیم بن اسحاق هم روایت دارد، در حالی که علی بن محمد علان کلینی از او روایتی ندارد. پایان •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•                                              ( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی) 🆔️ @valiasrk