#مشاوره_قرآنی
💐سوال: چه کنیم ظرفیت وجودی ما بالا برود؟
🌻جواب: برای بالا بردن ظرفیت وجودی، در قرآن راهکارهایی ارائه داده شده است که به چند مورد اشاره می کنم:
۱- شب زنده داری و نماز شب «فتهجد به نافلة عسی ان یبعثک ربک مقاما محمودا»
۲ -تلاوت قرآن کریم در حد توان
«فاقروا ما تیسر من القران»
۳- نماز اول وقت
«قد افلح المومنون الذین هم فی صلاتهم خاشعون»
۴- دعا کردن
«ما یعبوا بکم ربی لو لا دعاءکم »
۵- شکر نعمتهای الهی
«لان شکرتم لازیدنکم»
۶- انفاق و بخشندگی به دیگران
« لن تنالوا البر حتی تنفقوا مما تحبون»
۷- احسان به والدین«و بالوالدین احسانا»
@feiz114
sapp.ir/valiasrkermani
@valiasrk
اسلام دینی است بدون بن بست.
sapp.ir/valiasrkermani
@valiasrk
۲۵ گنجینهای که رایگان شدهاند
✍🏻محمدرضا جلائیپور
ضرورت اینکه برای قطع زنجیرهٔ انتقال کرونا #در_خانه_بمانیم موجب شده است بسیاری از گنجینههای منابع و خدمات نسبتا گران به شکل رایگان عرضهٔ آنلاین بشوند. این گنجینهها موقتا رایگان شدهاند و حتی بعضا میارزد کمی وقت بگذاریم و قبل از پولی شدن مجددشان آنچه علاقه داریم و استفاده خواهیم کرد را دانلود کنیم. از میان آنچه قبلا پولی و اغلب گران بوده و اکنون رایگان شده و به چشمم آمده، این موارد به نظرم ارزشمندتر میآیند و پیشنهاد میکنم تا وقتی رایگانند دریابید:
🔺کتاب و مقاله:
🍀 ۶۰۰۰ کتاب الکترونیکی ارزشمند و مجموعه مقالات بیش از ۱۵۰ ژورنال معتبر علمی در JSTOR:
https://t.co/qEbqqRjN6E
🍀 ۱.۴ میلیون کتاب دانشگاهی «کتابخانه اضطرار ملی» که توسط نهاد «آرشیو اینترنت» (با پشتیبانی دهها دانشگاه و نهاد در امریکا) در اختیار همه قرار گرفته است:
http://archive.org/nel
🍀 ۲۳ هزار کتاب مکتوب و ۵۷ کتاب گویای کتابخانه کودکان و نوجوانانِ کتابخانهٔ ملی ایران:
www.icnl.nlai.ir
🍀 کتابخانهٔ ملی دیجیتالِ کتابخانهٔ ملی ایران (با ۱۳ هزار عکس تاریخی، ۳۷ هزار نسخه خطی، ۱۵ هزار کتاب چاپی نفیس، ۴ هزار کتاب چاپ سنگی، ۱۰۰ هزار پرونده و ۲۰۰ هزار پایاننامه) برای همه اعضای کتابخانهٔ ملی:
http://dl.nlai.ir
(شماره عضویت به عنوان شماره کاربری و کدملی به عنوان پسورد. امکان عضویت دیجیتال کتابخانه ملی هم بدون محدودیت سنی و تحصیلی فراهم شده است)
🍀همهٔ کتابهای الکترونیکی دانشگاه تهران:
https://press.ut.ac.ir/help?menu=14
(برای دریافت کتابها میتوانید از اپلیکیشن فیدیبو یا کتابخوان الکترونیکی مؤسسه انتشارات دانشگاه تهران استفاده کنید)
🍀 ۷۰۰ عنوان کتاب انتشارات معتبر دانشگاه کمبریج که با فرمت HTML به صورت آنلاین منتشر شده و تا آخر ماه می ۲۰۲۰ در دسترس است:
https://urlzs.com/LBwCL
🍀 صدها کتاب صوتی برگزیده در Audible (مشهورترین مجموعه کتاب صوتی در جهان):
https://urlzs.com/FDbwY
🍀 پیدیاف ۲۵ جلد کتاب خواندنی در حوزههای اقتصاد و کارآفرینی که توسط اتاق تهران در اختیار عموم قرار گرفته است:
https://urlzs.com/eaE2s
🍀 پیدیاف ۱۰۰ کتاب دانشگاه مکگیل (در زمینههایی مختلف علوم انسانی):
https://urlzs.com/6ddH4
🍀 در فیدیبو، طاقچه، نوار، پژوهان، کتابراه، کتابیکا و فراکتاب هم با همکاری وزارت فرهنگ و ارشاد تا ۲۰ فروردین ۹۹ کتابهای الکترونیکی و صوتی با ۷۰ و ۸۰ درصد تخفیف عرضه میشود.
🍀 ۳۰۰ فیلم برگزیدهٔ ایدفا (یکی از معتبرترین جشنواره فیلمهای مستند در جهان):
https://urlzs.com/TaAds
🔺 کلاس:
🍀 ۲۵۰ واحد آموزش آنلاین زبانهای خارجیِ دانشگاههای هاروارد، پرینستون، ییل و کلمبیا:
https://t.co/dWfu6jwuLI
🍀 سهساعت کلاس در هر روز برای هر کاربر در SCHOLASTIC (غنیترین مجموعه آموزشی آنلاین برای تحصیل خانگی دانشآموزان در همه رشتهها، از هنرها تا علوم اجتماعی و مهارتهای زندگی:
https://urlzs.com/hFbd2
🍀 ۴۰۰ کلاسِ دانشگاههای برتر جهان:
https://urlzs.com/4bxJa
🍀 ۱۶ کورسِ آموزشی Linkedin:
https://urlzs.com/nmyq
و........
sapp.ir/valiasrkermani
@valiasrk
المراقبات.pdf
1.07M
📚 المراقبات
اثر: میرزا جواد آقا ملکی تبریزی
(اخلاقی)
۳۹۰ صفحه
کتابی ارزشمند برای ماه رمضان
sapp.ir/valiasrkermani
@valiasrk
4_1077499855959490587.pdf
40.51M
📚 ترجمه و تفسیر نهج البلاغه
شرح عرفانی فلسفی نهج البلاغه
🔍 علامه جعفری (ره)
sapp.ir/valiasrkermani
@valiasrk
به مناسبت ۱۹ اردیبهشت روز بزرگداشت #ثقه_الاسلام_کلینی
مختصری از شرح زندگی و آثار وی تقدیم حضورتان می شود.
برای مطالعه به لینکهای ذیل مراجعه فرمایید
sapp.ir/valiasrkermani
@valiasrk
ارسال شده از سروش+:
مختصری از شرح حال #ثقة_الاسلام_کلینی
بخش اول
به مناسبت 19 اردیبهشت روز بزرگداشت شیخ کلینی رضوان الله تعالی علیه .
ثقةالاسلام محمّد بن یعقوب بن اسحاق کلینی رازی، معروف به کلینی یا شیخ کلینی است . وی از مشهورترین دانشمند فقیه و محدث نامی و بزرگان شیعه در زمان غیبت صغرا است و در نیمه دوم قرن سوم و نیمه اول قرن چهارم هجری از بزرگترین محدثین شیعه به شمار میرفت.
کلینی اصالتا ایرانی و از روستای کلین واقع در ۳۸ کیلومتری شهر ری و ناحیه جنوب غربی جاده قم ـ تهران، نزدیک حسنآباد کنونی است. به همین جهت، او را به لقب «رازی»، منسوب به ری هم میخوانند.
کسب علم
او در عهد امامت امام یازدهم علیه السلام چشم به جهان گشود. وی برای فراگیری حدیث راهی قم شد. ورود کلینی به قم، مقارن با حاکمیت سیاسی و دینی مردان با فضیلت و با تقوایی بود که از حدیثگویان مشهور زمان خود به شمار می رفتند. در قله این هرم، احمد بن محمد بن عیسی و علی بن ابراهیم قمی قرار داشتند که تقوا، فضل و عشق آنها به اهلبیت (علیهمالسلام) بر کسی پوشیده نیست. کلینی برای یافتن روایات و احادیث ناشنیده، قم را به قصد دیار دیگر, ترک کرد. او روستاها و شهرهای بیشماری را پشت سر نهاد و هر جا محدث یا راوی حدیثی مییافت که حدیثی از اهلبیت را نزد خویش داشت، در مقابلش زانوی ادب میزد و پس از مدتی، باز کوله بار عشق و صفایش را بر دوش میگرفت و راهی دیار دیگر می شد. کلینی پس از کسب فیض از دهها استاد و محدث در شهرها و مناطق مختلف، سرانجام به بغداد رسید. کلینی پس از کسب علم و حدیث از اساتید و محدثان مورد افتخار شیعیان قرار گرفت و نخستین کسی بود که به لقب ثقة الاسلام شهرت یافت.
کلینی نامآورترین شخصیت عصر خود بود که اوج تلاش محدثان و عالمان بزرگ و حتی عصر چهار نایب خاص امام زمان (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) بوده است، در این عصر به دلیل محدودیتها و ممنوعیتهای اجتماعی این بزرگان مسئولیت فرهنگی و علمی تشیع بر دوش کلینی بوده است.
عظمت و بزرگی کلینی در میان اهل سنت به قدری است که ابن اثیر ضمن نقل این روایت از پیامبر که «خداوند در آغاز هر قرن شخصی را بر میانگیزد که دین او را زنده نگه دارد»، میگوید: «احیا کننده مذهب شیعه، در آغاز قرن اول محمد بن علی امام باقر (علیهالسلام)، در ابتدای قرن دوم علی بن موسی امام رضا (علیهالسلام) و در ابتدای قرن سوم ابو جعفر محمد بن یعقوب رازی بوده است. به جرأت میتوان گفت کلینی نامآورترین و بلند آوازهترین اندیشمند عصر خود بود.
عموم طبقات روایی ، او را به راستی گفتار و درستی کردار و احاطه کامل بر احادیث و اخبار میستودند؛ به طوری که نوشتهاند شیعه و سنی در اخذ فتوا به وی مراجعه میکردند و در این خصوص، مورد وثوق و اعتماد هر دو فرقه بود. به همین جهت ملقب به ثقةالاسلام گشت و او نخستین دانشمند اسلامی است که به این لقب خوانده شده و حقا شایسته این لقب بزرگ هم بود.
کلینی در امانت و عدالت، تقوا و فضیلت، حفظ و ضبط احادیث ـ که همه از شرایط یک فرد محدث موثق جامع الشرایط بوده است ـ مانند نداشت.
sapp.ir/valiasrkermani
@valiasrk
ارسال شده از سروش+:
مختصری از شرح حال #ثقة_الاسلام_کلینی
بخش دوم
به گفته علاّمه محمّد تقی مجلسی: وی در میان تمام دانشمندان ما، و آنها که از او روایت کردهاند، همچنین در نظم و ترتیب کتابش الکافی بینظیر بوده، و این مزایا دلیل است که وی از جانب خداوند متعال تاییدات خاصی داشته است.
شیخ الطائفه محمّد بن حسن طوسی، پیشوای فقهای شیعه (م ۴۶۰ ق)، در کتاب گرانقدرش الرجال، باب «کسانی که از ائمه روایت نکردهاند»، مینویسد: ابوجعفر محمّد بن یعقوب کلینی، دانشمندی جلیلالقدر و عالم به اخبار و احادیث بود. او دارای تصنیفاتی است که در کتاب الکافی تدوین شده است. در ماه شعبان سال ۳۲۹ ق، وفات یافت، و در محله «باب الکوفه» مدفون گردید. ما کتابهای او را در الفهرست آوردهایم.
کلینی در نظر دانشمندان عامه، مخصوصا نزد مورخان آنها که بعد از او آمدهاند، بسیار بزرگ است. همه از وی تجلیل کرده و او را به عظمت و بزرگواری ستودهاند.
ابن اثیر جزری در کتاب مشهور جامع الاصول مینویسد: ابوجعفر محمّد بن یعقوب رازی ـ از پیشوایان مذهب اهلبیت (علیهمالسلام) دانشمندی بزرگ و فاضلی نامدار است.
سپس در حرف «ن» از کتاب «نبوت»، او را تجدید کننده مذهب شیعه، در سده سوم هجری دانسته است.
ابن اثیر روایتی از پیغمبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نقل میکند که فرموده است: خداوند سر هر قرنی، شخصی را بر میانگیزد که دین او را زنده و نامدار بدارد. (اصل حدیث این است: ان اللّه یبعث لهذه الامة فی راس کل ماة سنة من یجدد لها دینها. ابن اثیر یک یا چند نفر از خلفا، علما و عرفای سنی را هم نام میبرد که بر سر هر صد سالی، مجدد، نگهبان و احیاکننده اسلام بودند. این حدیث از احادیث عامه است، ولی بسیاری از علمای فریقین به آن استناد جسته و کسانی را به نام مجدد مذهب ذکر کردهاند. نویسنده این سطور، خود نظری ندارد.)
آنگاه به گفتگو درباره این حدیث پرداخته و میگوید: از مجددین و احیاکنندگان مذهب شیعه، در آغاز سده اول هجری، محمّد بن علی باقر (امام پنجم) و در ابتدای سده دوم، علی بن موسی الرضا، و بر راس سده سوم، ابو جعفر محمّد بن یعقوب کلینی رازی بودهاند.
از نوشته ابن اثیر، به خوبی مقام و موقعیت کلینی آشکار میشود و میرساند که او در پایان سده سوم و آغاز قرن چهارم هجری، بلندآوازهترین دانشمند شیعه بوده که او را پس از دو امام، مجدد مذهب دانسته است.
تالیفات شیخ کلینی:
شیخ اجل طوسی، و نجاشی دانشمند رجالی، جمعا این کتابها را جزء تالیفات کلینی به شمار آوردهاند:
۱.کتاب الرجال.
۲.کتاب الردّ علی القرامطة، (قرامطه، فرقهای بودند که عقیده داشتند اسماعیل پسر حضرت صادق (علیهالسلام) ، امام غایب است و در حقیقت، همان اسماعیلیه نخستین بودند. علت تسمیه آنها به قرامطه یا قرمطی، این است که اولین بار شخصی به نام «قرمط» از مردم حومه کوفه، چنین ادعایی کرد و پیروان او به نام وی خوانده شدند. قرامطه به مرور ایام، سخت به انحراف در عقیده و اعمال کشیده شدند و بر ضد عموم مسلمین شورشهای زیادی کردند.)
۳.کتاب رسائل الائمّة (علیهمالسلام).
۴.کتاب تعبیر الرؤیاء.
۵.مجموعه شعر (مشتمل بر قصایدی که شعرا در مناقب و فضایل اهلبیت عصمت و طهارت (علیهمالسلام) گفتهاند.).
۶.کتاب الکافی
sapp.ir/valiasrkermani
@valiasrk
ارسال شده از سروش+:
مختصری از شرح حال #ثقة_الاسلام_کلینی
بخش سوم
وفات
ثقةالاسلام کلینی ـ این محدث عظیمالشان پیشین که در دنیای آن روز چشم و چراغ شیعه و سند افتخار دانشمندان بغداد، اعم از خاصه و عامه بود ـ پس از آن همه رنج و کوشش و تالیف و تصنیف و رواج و رونق مکتب خردپسند اهلبیت عصمت و طهارت (علیهمالسلام)، سرانجام در سال ۳۲۸ یا ۳۲۹ ـ که مصادف با مبدا غیبت کبرای امام زمان (علیهالسلام) بود ـ در همان شهر بغداد چشم از جهان فروبست و مرغ روح بلندپروازش به آشیان جنان پرواز کرد. آرامگاهش امروز در ناحیه شرقی نهر دجله، کنارجسر (پل) قدیم بغداد، معروف و زیارتگاه مسلمانان است. (تولد کلینی شناخته نشده است.)
شیخ طوسی در الفهرست، سال وفات کلینی را ۳۲۸ق ضبط کرده، ولی نجاشی در الرجال، و خود شیخ نیز در الرجال ـ که هر دو بعد از الفهرست تالیف شدهاند ـ تصریح کردهاند که کلینی در سال ۳۲۹ق وفات یافت؛ ما نیز این تاریخ را معتبر میدانیم. در این سال، شیخ اجل ابوالحسن صیمری ـ نایب چهارم امام زمانِ (علیهالسلام) ـ نیز وفات یافت و با رحلت او، غیبت کبری و طولانی آن حضرت آغاز شد، و جامعه شیعه در وضع خاصی قرار گرفت. ولی وجود کتاب الکافی، همچون ستاره درخشانی، شبستان تاریک امید و آمال شیعیان را روشن ساخت، تا اینکه دانشمندان بعدی به تعمیم و توسعه کار کلینی و نورپاشی بیشتر آثار اهلبیت عصمت (علیهمالسلام) پرداختند.
مرقد
در محله شورجه در خیابان جمهوری بغداد، نزدیک مدرسه مستنصریه و مشرف به رود فرات، مسجد بزرگی به نام آصفیه وجود دارد که در آن، دو قبر، منسوب به دو تن از عالمان و محدثان بزرگ شیعه در قرون اولیه اسلامی، یعنی شیخ کلینی و شیخ کراجکی میباشد. با این حال، درباره انتساب این قبرها به این دو عالم، تردیدهایی وجود دارد و اقوال دیگری نیز در اینباره بیان شده است.
sapp.ir/valiasrkermani
@valiasrk
🌹🌹🌹میلاد مسعود کریم اهل بیت ، امام مجتبی علیه السلام بر محبان حضرت مبارک و تهنیت باد.🌹🌹🌹
sapp.ir/valiasrkermani
@valiasrk
ارسال شده از سروش+:
بیانی کوتاه از حیات #امام_مجتبی_علیه_السلام
بخش اول
حسن بن علی بن ابیطالب (علیهمالسّلام) دومین امام شیعیان و بزرگترین فرزند امام علی (علیهالسّلام) و حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) و سبط اکبر پیامبر گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوالهوسلّم) میباشند.
حسن بن علی بن ابیطالب (علیهمالسّلام) دومین امام شیعه و بزرگترین فرزند امام علی (علیهالسّلام) و حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) در نیمه ماه رمضان سال سوم هجرت در شهر مدینه دیده به جهان گشود.
ایشان در سن ۳۷ سالگی به امامت و خلافت رسید، به مدت ۱۰ سال امامت امت را به عهده داشت و در سال ۴۱ه. ق. با معاویه، صلح کرد. دوره حکومت وی شش ماه و سه روز طول کشید. امام حسن پس از صلح، به مدینه رفت و ۱۰ سال در مدینه بود تا اینکه در سال ۵۰ هجری با توطئه معاویه بر اثر مسمومیت در سن ۴۸ سالگی به شهادت رسید و در قبرستان «بقیع» در مدینه مدفون گشت.
در میان شیعه و سنی مشهور است که انتخاب نام امام حسن و امام حسین (علیهماالسّلام) به امر خدا، بوده و به دستور رسول خدا (صلیاللهعلیهوالهوسلّم) نام حسنین (علیهماالسّلام) برای امام حسن (علیهالسّلام) و امام حسین (علیهالسّلام) برگزیده شد.
طبرسی،در اعلام الوری، ص۴۱۱ می نویسد :مردم محیط جزیرة العرب پیش از آن با نام حسن و حسین آشنا نبودند تا فرزندان خود را به این دو اسم نامگذاری کنند و این دو نام از جانب خداوند بر پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) وحی شد، تا آن حضرت بر فرزندان علی (علیهالسّلام) و فاطمه (علیهاالسّلام) این نامها را بنهد.
کنیه آن حضرت تقریباً در همه منابع «ابومحمد» بوده و کنیه دیگری نداشته است ؛ فقط خصیبی به جز ابومحمد، ابوالقاسم را هم به عنوان کنیه برای امام حسن آورده است.
اما القاب آن حضرت بدین شرح است: القاب مشترک حسنین به نقل از کتاب القاب الرسول و عترته عبارتاند از: سبط رسول الله، ریحانه نبی الله، سید شباب اهل الجنه، قره عین البتول، عالم، مُلهَم الحق، و قائد الخلق ،امیر، حجه، کفِی، سبط، و ولی،سبط اول، امام ثانی، مقتدی ثالث، ذکر رابع، و مباهل خامس .
مجتبی، زکی، تقی و کریم اهل بیت از القاب معروف ایشان نزد شیعیان است.
شیخ مفید، در الارشاد ج۲، ص۵ می نویسد:امام حسن شبیهترین مردم به رسول خدا (صلیاللهعلیهوالهوسلّم) در خوی، رفتار و سیادت بودند.
فضائل حضرت
دامنه شخصیّت بی مانند سبط اکبر پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) امام حسن مجتبی (علیهالسّلام) آنقدر وسیع و گسترده است که آثار و نشانههای آن در تمام کتابهای حدیث، تراجم، سیره، تاریخ و مناقب فراوان به چشم میخورد. امام حسن (علیهالسّلام) یکی از اصحاب کساء و آل عبا و از اهل بیت پیامبر (صلیاللهعلیهوالهوسلّم) است؛ اهل بیتی که آیات فراوانی در شان ایشان نازل شده است.
یامبر (صلیاللهعلیهوالهوسلّم) در جریان مباهله، وی و برادرش امام حسین، حضرت علی و فاطمه (علیهمالسّلام) را به فرمان خدا، همراه خویش برد. آیات تطهیر، ذوی القربی، اولی الامر و بقیه آیاتی که در شان ائمه اطهار و امام مجتبی (علیهالسّلام) نازل شده؛ فضیلتی بزرگ برای وی و سایر اهل بیت (علیهمالسّلام) به شمار میرود. کتابهای اهل سنّت نیز سرشار از فضایل و مناقب آن حضرت از زبان رسول خدا (صلیاللهعلیهوالهوسلّم) است؛ در ادامه به گوشهای از فضائل آن حضرت اشاره میگردد.
sapp.ir/valiasrkermani
@valiasrk
ارسال شده از سروش+:
بیانی کوتاه از حیات#امام_مجتبی_علیه_السلام
بخش دوم
نیشابوری، در صحیح مسلم، ج۴، ص۱۸۸۳ درباب فضایل امام مجتبی علیه السلام ، روایتی از ابوهریره نقل می کند :اللّهم انّی اُحبّه فاحبّه و احبب من یحبّه؛ بار خدایا! همانا من او را دوست دارم، پس تو نیز او را دوست بدار، و هر کس که او را دوست دارد، دوست بدار (خوشتر آن باشد که سر دلبران گفته آید در حدیث دیگران).
حضرت در میان دوست و دشمن معروف به زهد و خشیت ، شجاعت و شهامت ، صبر و بردباری ،تواضع و فروتنی ، جود و بخشش بوده است .
در تعداد فرزندان آن حضرت اختلاف نظر است. شیخ مفید تعداد فرزندان امام را پانزده تن ذکر کرده است ؛ از پسران امام حسن (علیهالسّلام) چهار نفر به نامهای حسن مثنی، زید، عمر و حسین اثرم دارای فرزند شدند که از میان ایشان تنها نسل حسن مثنی و زید بن حسن باقی ماند .
اگرچه نام امام حسن (علیهالسلام) نیز همانند نام پدر گرامشان حضرت علی (علیهالسلام) و سایر اهل بیت ظاهرا در قرآن نیامده است اما به لحاظ شخصیّت پاک، مطهر و والایی که داشتنهاند، برخی از آیات قرآن در شان ایشان نازل شده است. برخی از سورهها یا آیاتی که درباره امام حسن (علیهالسلام) میباشد، عبارتند از:
۱. آیه مباهله
۲. آیه تطهیر
۳. آیه مودت
۴. سوره انسان
۵. آیه اولی الامر
۶. آیه فتلقی آدم
۷. آیه ان الابرار
sapp.ir/valiasrkermani
@valiasrk
معرفی کتاب خواندنی (شاه بی شین)
♦️رمان «شاه بی شین» اثری است که بر اساس زندگی محمدرضا شاه پهلوی نگاشته شده است. داستان این کتاب از بیماری شاه آغاز می شود و سپس با نگاهی به گذشته از کودکی تا لحظه مرگ محمدرضا پهلوی را روایت می کند آن هم روایت اول شخص، همچنین نوع نگاه شاه به زن، جامعه، دنیا، اطرافیان و حتی روابطش با اشیا و حیوانات در این رمان بخوبی به تصویر کشیده شده اند.
♦️«شاه بی شین» در واقع روایتگر لحظات آخر زندگی مردی است که در نظر همگان از همه مواهب زندگی مادی برخوردار بوده، اما وقتی با مرگ تنها می شود درمی یابیم که این مواهب چندان چیز دندان گیری هم نبوده است و به قول رضا امیرخانی این رمان توانسته حقارت یک انسان مقام گرا را در روند از دست دادن مقام به تصویر کشد.
♦️رمان "شاه بی سین" سال 1386، در نخستین جشنواره داستان انقلاب، جزو آثار برگزیده معرفی شده است.
sapp.ir/valiasrkermani
@valiasrk
@mosbat_1000ایتا.pdf
1.86M
رمان
شاه بی شین
تقدیم دوستان عزیز
ارسال شده از سروش+:
🔶 فهرست موضوعات و مباحث علم اصول
✅ مباحثي كه به عنوان مقدمه مطرح ميشوند عبارتنداز :
١- تعريف علم اصول و موضوع و فايده ان
٢- حقيقت وضع و أقسام ان
٣- مساله دلالت و تقسيم ان به دلالت تصوري و تصديقي
٤- بحث حقيقت ومجاز
٥- علامات و نشانه هاي حقيقت و مجاز
٦- اصول لفظيه
٧- مساله ترادف و اشتراك
٨- استعمال لفظ در بيشتر از يك معني
٩- بحث حقيقت شرعيه و متشرعه
١٠ مساله صحيح و اعم و ثمرات ان
١١- بحث پيرامون ماهيت مشتق و فايده ان
✅ اما مباحث اصلي علم اصول عبارتنداز :
👌 الف ) بحث أوامر كه داراي مسايل زير است:
١- ماده امر و صيغه امر
٢- مساله ظهور امر در وجوب و يا استحباب.
٣- امر بعد از حظر و ممنوعيت
٤- بحث مرة و تكرار و فور و تراخي
٥- بحث اجزاء امر اضطراري از امر اختياري
٦- بحث اجزاء امر ظاهري از واقعي
٧- بحث مقدمه واجب
٨- بحث تقسيمات واجب
٩- مساله ضد
١٠- نسخ وجوب
١١- مساله امر به امر
١٢- مساله امر بعد از امر
👌 ب) بحث نواهي كه مباحث ان عبارتنداز :
١- ماده نهي و صيغه نهي
٢- بحث اجتماع امر و نهي
٣- مساله دلالت نهي بر فساد در باب عبادات و معاملات
👌 ج) مبحث مفاهيم كه زير مجموعه ان موضوعات زير مطرح ميشوند
١- تعريف مفهوم و منطوق و تفاوت انها
٢- تقسيم مفهوم به موافق و مخالف
٣_ أقسام مفهوم مخالف
👌 د) مبحث عام و خاص با موضوعات زير:
١- الفاظ عموم
٢- مخصص متصل و منفصل
٢- تمسك به عام قبل از تحقيق از مخصص
٣- تخصيص عام با مفهوم
تخصيص قران با خبر واحد
٤- تفاوت نسخ و تخصيص
٥- مخصص لفظي و لبي
👌 ه) بحث مطلق و مقيد با موضوعات زير:
١- تعريف مطلق و تفاوت ان با عام
٢- مقدمات حكمت
٣- مطلق و مقيد متنافيين
٤- مجمل و مبين و حكم انها
👌 و) مبحث حجت و اماره با مباحث زير:
١- بحث قطع شامل:
🔹احكام قطع
🔹حجيت قطع
🔹بحث تجري و انقياد
🔹قطع طريقي و موضوعي
🔹قطع قطاع
🔹بحث علم اجمالي
🔹حجيت عقل و عرف و سيره
٢- بحث ظن شامل:
🔹مساله حجيت ظن
🔹ظن معتبر
🔹حجيت ظواهر قران
🔹حجيت شهرت فتوايي
🔹حجيت خبر واحد
🔹حجيت اجماع
🔹حجيت قول لغوي
👌 ز) بحث شك و مجاري اصول عمليه با موضوعات:
١- بحث پيرامون اصل برائت و ادله ان
٢- مبحث اصل احتياط و مجراي ان
٣- اصل تخيير و مجراي ان
٤- بحث استصحاب
👌 ح) مبحث تعادل و تراجيح با موضوعات زير:
١- تفاوت تعارض و تزاحم
٢- بحث حكومت و ورود
٣- مساله تخصيص و تخصص
٤- مرجحات باب تعارض
sapp.ir/valiasrkermani
@valiasrk
#پژوهشی_در_یک
💐 آسانی تکالیف الهی
💠 خداوند انسان ها را به اندازه وسعشان تکلیف میکند.
💠 تکالیف الهی، اموری آسان و متناسب با توان انسانها هستند:
«لایکلف الله نفسا الا وسعها...؛[بقره/286] خداوند هيچ كس را، جز به اندازه توانايي اش، تكليف نميكند....»
💠 آسان گیری در تکلیف روزه:
✅ آسانگیری بر مسافر
✅ فدیه به جای روزه
✅ معذوریت بیماران از روزه
✅ حلیت مبطلات روزه در شب
sapp.ir/valiasrkermani
@valiasrk
ارسال شده از سروش+:
🔶شرح مختصری از زندگی و آثار مرحوم آیه الله میرزا هاشم آملی لاریجانی
🔹 ايت الله ميرزاهاشم املي لاریجانی ( ١٢٧٨ - ١٣٧١ش) استاد فقه و اصول در حوزه علمیه قم و نجف و از مراجع تقلید شیعه در قرن ۱۴ قمری. او از شاگردان و ادامه دهنده روش اصولی آقا ضیاء عراقی است که آراء استادش را در کتاب بدایع الافکار جمعآوری کرده است.
میرزا هاشم در حوزههای علمیه تهران ، قم و نجف تحصیل کرد.
از مهمترین اساتید وی میتوان به میرزای نائینی، سید ابوالحسن اصفهانی، آقا ضیاء عراقی، حائری یزدی، کوه کمرهای و شاه آبادی اشاره کرد.
وی پس از فراگیری قرآن و تحصیلات ابتدایی، ادبیات عرب و علوم مقدماتی در سیزده سالگی به تهران رفت و در مدرسه سپهسالار- که زیر نظر سید حسن مدرس اداره میشد- مشغول تحصیل شد و مورد توجه وی قرار گرفت و دوازده سال در این مدرسه ماند.
میرزا هاشم، پس از پشت سر نهادن درسهای سطوح عالی حوزه، در سال ۱۳۰۵ ش به قم آمد و در درس فقه و اصول اساتیدی چون آیت الله عبدالکریم حایری یزدی، حجت کوه کمرهای، محمد علی شاه آبادی و محمدعلی حایری قمی حاضر شد و به مدت شش سال از درس آنان بهره برد.
ایشان در سال۱۳۱۱ ش، پس از به دست آوردن توانایی اجتهاد و اجازه فتوا دادن از حاج شیخ عبدالكريم حايري و حجت کوه کمرهای به نجف مهاجرت کرد و در مدرسه آخوند اقامت کرد. در این مدت در درس فقه وا صول سیدابوالحسن اصفهانی، محمد حسین غروی نائینی و آقاضیاء عراقی شرکت کرد و از درس آنان در ابواب مختلف فقهی استفاده کرد.
در این مدت، مورد توجه آقا ضیاء قرار گرفت و به جلسه استفتای ایشان راه یافت و در نگارش حاشیه دوم وی بر عروة الوثقی نقش بسزایی داشت.
آیت الله آملی در طول ۳۱ سال تلاش در بیشتر علوم رایج حوزوی به تعلیم و تدریس مشغول بود. وی دروس فقه، اصول، فلسفه، هیئت، رجال و درایه، اخلاق و عرفان، منطق و حکمت نظری را از محضر اساتید نام آور قم و تهران و نجف کسب کرد.
👌 مهمترين اساتيد ايشان عبارتنداز:
١- حاج شیخ عبدالکریم حایری یزدی
٢- میرزا حسین نائیني
٣- آقا ضیاء عراقی
٤- سیدابوالحسن اصفهانی
٥- میرزا محمدعلی شاه آبادی
٦- سید محمد حجت کوه کمره ای
٧- میرزا ابوالحسن شعرانی
٨- میرزا مهدی آشتیانی
وی همواره در کنار یادگیری علوم مختلف، به تدریس مطالب و دروس حوزوی مشغول بوده است. در نجف در کنار درس میرزای نائینی و آقا ضیاء عراقی به تدریس سطح و چند دوره مکاسب مشغول بود و پس از درگذشت آقا ضیاء، تا سال ۱۳۸۰ق که به قم نقل مکان کرد، به تدریس درس خارج فقه و خارج اصول پرداخت و شاگردان زیادی در قم و نجف تربیت نمود.
👌 برخي از شاگردان برجسته ايشان عبارتنداز : ايات عظام
١- میرزا جوادآقا تبریزی؛
٢- ناصر مکارم شیرازی؛
٣- محمدهادی معرفت؛
٤- عبدالله جوادی آملی؛
٥- محمد علی اسماعیل پورقمشهای
٦- اسماعیل صالحی مازندرانی؛
٧- حسن حسن زاده آملی؛
٨- سید مصطفی محقق داماد؛
٩- محمد محمدی گیلانی؛
١٠-محمد یزدی.
شاگردان ایشان به ثبت دروس استاد خود اقدام و آنها را در قالب تقریراتی درآوردند. برخی از این تقریرات که به چاپ رسیده عبارتاند از:
١- مجمع الافکار و مطرح الانظار نوشته محمدعلی اسماعیل پورقمشهای؛
٢- منتهی الافکار نوشته محمدتقی مجلسی در مبحث الفاظ؛
٣- تقریرالاصول نوشته ضیاءالدین نجفی؛
٤- تحریرالاصول نوشته سیدعلی فرحی قمی.
👌 برخي از تأليفات و اثار قلمي ايشان عبارتنداز :
١- تقریرات درس صلاه شیخ عبدالکریم حایری؛
٢- تقریرات درس فقه آقاضیاء عراقی (صلاه، اجاره، غصب، بیع و قضا)؛
٣- حاشیه بر عروة الوثقی؛
٤- بدایع الافکار تقریرات درس اصول آقا ضیاء عراقی (۴ جلد)؛
٥- تقریرات درس اصول سیدابوالحسن اصفهانی ؛
👌 آیت اللّه ميرزاهاشم آملی، در عصر روز جمعه ۷ اسفند ۱۳۷۱ ش/ چهارم رمضان ۱۴۱۳ ق، در سن ۹۱ سالگی وفات کرد و در عصر روز شنبه هشتم اسفند ۱۳۷۱ ش پس از اقامه نماز توسط آیت اللّه وحید خراسانی، در حرم حضرت معصومه به خاک سپرده شد.
sapp.ir/valiasrkermani
@valiasrk
#عبرت_تاریخ
📷 یک ویروس «۱۲۵ نانو میکرونی» #کرونا توانسته تا کنون ۳ ناو هستهای و نظامی ۲۰۰ هزار تُنی #آمریکا را زمینگیر کند!
دقیقاً مانند همان کاری که یک پشه با امپراطوریِ عظیم نمرود کرد👌🤔
نمرود یکی از پادشاهان جبار بابل و معاصر #حضرت_ابراهیم (علیهالسلام) بوده است. خداوند توسط پشه، که یکی از ضعیفترین موجودات میباشد نمرود را به هلاکت رساند.
نمرود همچنان با مرکب سلطنت و غرور، تاخت و تاز میکرد، و به شیوههای طاغوتی خود ادامه میداد، خداوند برای آخرینبار حجّت را بر او تمام کرد، تا اگر باز بر خیرهسری خود ادامه دهد، با ناتوانترین موجوداتش زندگی ننگین او را پایان بخشد.
خداوند فرشتهای را به صورت انسان، برای نصیحت نمرود نزد او فرستاد، این فرشته پس از ملاقات با نمرود، به او چنین گفت: «...اینک بعد از آن همه خیرهسریها و آزارها و سپس سرافکندگیها و شکستها، سزاوار است که از مرکب سرکش غرور فرود آیی، و به خدای ابراهیم (علیهالسّلام) که خدای آسمانها و زمین است ایمان بیاوری، و از ظلم و ستم و شرک و استعمار، دست برداری، در غیر این صورت فرصت و مهلت به آخر رسیده، اگر به روش خود ادامه دهی، خداوند دارای سپاههای فراوان است و کافی است که با ناتوانترین آنها تو و ارتش عظیم تو را از پای درآورد.»
نمرود خیرهسر، این نصایح را به باد مسخره گرفت و با کمال گستاخی و پررویی گفت: «در سراسر زمین، هیچکس مانند من دارای نیروی نظامی نیست، اگر خدای ابراهیم (علیهالسّلام) دارای سپاه هست، بگو فراهم کند، ما آماده جنگیدن با آن سپاه هستیم.»
فرشته گفت: اکنون که چنین است سپاه خود را آماده کن. نمرود سه روزمهلت خواست و در این سه روز آن چه توانست در یک بیابان بسیار وسیع، به مانور و آمادهسازی پرداخت، و سپاهیان بیکران او با نعرههای گوشخراش به صحنه آمدند.
آن گاه نمرود، ابراهیم را طلبید و به او گفت: «این لشکر من است!» ابراهیم جواب داد: شتاب مکن، هم اکنون سپاه من نیز فرا میرسند.
در حالی که نمرود و نمرودیان، سرمست کیف و غرور بودند و از روی مسخره قاهقاه میخندیدند، ناگاه از طرف آسمان انبوه بیکرانی از پشهها ظاهر شدند و به جان سپاهیان نمرود افتادند (آنها آنقدر زیاد بودند که مثلاً هزار پشه روی یک انسان میافتاد، و آن قدر گرسنه بودند که گویی ماهها غذا نخوردهاند)
طولی نکشید که ارتش عظیم نمرود در هم شکست و بهطور مفتضحانه به خاک هلاکت افتاد.
شخص نمرود در برابر حمله برقآسای پشهها به سوی قصر محکم خود گریخت، وارد قصر شد و درِ آن را محکم بست، و وحشتزده به اطراف نگاه کرد. در آنجا پشهای ندید، احساس آرامش کرد، با خود میگفت: «نجات یافتم، آرام شدم، دیگر خبری نیست...»
در همین لحظه باز همان فرشته ناصح، به صورت انسان نزد نمرود آمد و او را نصیحت کرد و به او گفت: «لشکر ابراهیم را دیدی! اکنون بیا و توبه کن و به خدای ابراهیم (علیهالسّلام) ایمان بیاور تا نجات یابی!»نمرود به نصایح مهرانگیز آن فرشته ناصح، اعتنا نکرد.
تا این که روزی یکی از همان پشهها از روزنهای به سوی نمرود پرید، لب پایین و بالای او را گزید، لبهای او ورم کرد، سرانجام همان پشه از راه بینی به مغز او راه یافت و همین موضوع به قدری باعث درد شدید و ناراحتی او شد، که گماشتگان سر او را میکوبیدند تا آرام گیرد، سرانجام او با آه و ناله و وضعیت بسیار نکبتباری به هلاکت رسید و طومار زندگی ننگینش پیچیده شد.
امام صادق (علیهالسّلام) فرمود: «خداوند ناتوانترین خلق خود، پشه را به سوی یکی از جبّاران خودکامه (نمرود) فرستاد، آن پشه در بینی او وارد گردید، تا به مغز او رسید، و او را به هلاکت رسانید، و این یکی از حکمتهای الهی است که با ناتوانترین مخلوقاتش، قلدرترین موجودات را از پای در میآورد.
📖منبع - مجلسی، محمدباقر، حیوة القلوب، ج۱، ص۱۷۵
sapp.ir/valiasrkermani
@valiasrk
نکات جزء۱۵
سوره اسرا
۱-هرچه کنی به خود کنی گر همه نیک و بد کنی(۱)
۲-می خواهی در استوارترین راه ها قدم برداری از قرآن هدایت بگیر(۹)
۳- شتاب نکن، انسان بر اثر شتابزدگی بدی ها را طلب می کند، آنگونه که نیکی ها را طلب می کند (۱۱ )
۴- خدا روز را برای تلاش و به دست آوردن چیزهای با ارزش روشن قرار داد ، نخواب (۱۲)
۵-هیچ کس در قیامت بار گناه دیگری را به دوش نمیکشد(۱۵)
۶-اگر دنبال زندگی زود گذر دنیایی ،انقدر که خدا بخواهد و به هرکس که بخواهد میدهد ولی آخرتش دوزخ است (۱۸)
۷-اگر دنبال زندگی آخرت هستی باید برای آن تلاش کنی،و مومن باشی ،به تلاشت پاداش داده خواهد شد (۱۹)
۸-به پدر و مادرت احسان کن بالاخص در سن پیری (۲۳)
۹- در سن پیری والدین ؛
کمترین اهانتی به آنها نکن، بر آنها فریاد نزن، گفتار لطیف و سنجیده و بزرگوارانه به آنها بگو، بالهای تواضع خویش را از سر محبت در برابر آنان فرود آور، برایشان دعا کن« همانگونه که من را در کودکی تربیت کردند مشمول رحمتت قرار بده» (۲۳-۲۴)
۱۰-اگر لغزشی در احسان به والدینت داشتی جبران کن(۲۵)
۱۱- حق نزدیکان را بپرداز(۲۶)
۱۲- حق مسکین و وامانده در راه را بده (۲۶)
۱۳- در پرداخت حق ،اسراف و تبذیر نکن چون تبذیر کنندگان برادران شیطان اند و شیطان ناسپاس بود(۲۶-۲۷)
۱۴-اگر نمی توانی از نظر مالی کمک کنی با گفتار نرم و آمیخته با لطف با آنها صحبت کن(۲۸)
۱۵- انفاق و بخشش را ترک نکن و بیش از حد نیز دست خود را باز نکن تا مورد سرزنش قرار نگیری و از کار نمانی(۲۹)
۱۶- روزی فرزندان و ما همه به دست خداست،پس از خرج فرزند نترس(۳۱)
۱۷- از آنچه به آن آگاهی نداری پیروی نکن چون گوش و چشم و دل همه مسئولند(۳۶)
۱۸- روی زمین با تکبر راه مرو(۳۷)
۱۹-سخن میگویی ، سخنی را بگو که نیکوتر است (۵۳)
۲۰-هشدار ؛اگر از شیطان پیروی کنی حتماً جهنم با کیفری کامل سزای توست( ۶۳)
۲۱- روز قیامت خدا مردم را با پیشوای شان فرا میخواند« یعنی امام»( ۷۱)
۲۲- خواندن نماز صبح را مراقبت کن چون مورد مشاهده فرشتگان است (۷۸)
۲۳-بخشی از شب را به خواندن قرآن و نماز نافله بیدار باش تا خدا تو را به مقام محمود برساند( ۷۹)
۲۴- در هر کاری صادقانه وارد شو و صادقانه خارج شو( ۸۰)
۲۵- وقتی نعمتی به تو می رسد از خدا دور نشو، وقتی بدی به تو می رسد بسیار ناامید نشو (۸۳) ۲۶-نماز را با صدای بلند یا بسیار آهسته نخوان ،معتدل بخوان( ۱۱۰)
سوره کهف
۲۷- آنچه در زمین قرار داده شده زیور و زینت است تا خدا ما را بیازماید که چه کسی نیکوکار تر است( ۷)
۲۸- اگر میخواهی رحمت خدا برایت گسترش پیدا کند ،مانند اصحاب کهف از مشرکین کنارهگیری کن (۱۶)
۲۹-همیشه غذاهای پاکیزه تر را استفاده کن (۱۹ )
۳۰-مثل اصحاب کهف برای خدا از قدرت و شهرت بگذر، خداوند تو را مشهور عالم می کند (۲۱ )
۳۱-کار مفید انجام بده، خدا اصحاب کهف را بیدار کرد تا اثبات کند وعده الهی حق است، ولی مردم سر آمار و اندازه سالها بحث میکردند (۲۲ )
۳۲-هرگز در مورد چیزی نگو: حتماً فردا آن را انجام می دهم، مگر اینکه بگویی: اگر خدا بخواهد (۲۳) ۳۳-عمل صالح انجام بده خداوند پاداش کسی را که نیکوکاری کرده تباه نخواهد کرد (۳۰ )
۳۴-مال و فرزند زینت زندگی دنیاست ،دنبال باقیات الصالحات باش،هم بهتر است و هم امید بخش تر (۴۶)
۳۵- شیطان از فرمان پروردگار خارج شد ، او را به دوستی انتخاب نکن، چون دشمن توست( ۵۰ )
۳۶-اگر میخواهی به هدف برسی ،دست از تلاش بر ندار، حتی اگر مدت طولانی باشد (۶۰ )
۳۷-رحمت خدا و توفیق علمی در گرو بندگی خداست( ۶۵)
@feiz114
sapp.ir/valiasrkermani
@valiasrk
ارسال شده از سروش+:
با توجه به روز بزرگداشت #ثقه_الاسلام_کلینی_رضوان_الله_تعالی_علیه بحثی را با عنوان #آسیب_شناسی_احادیث_اصول_کافی در نه بخش
تقدیم دوستان میکنیم.
برای مطالعه با آدرس ذیل مراجعه فرمایید
sapp.ir/valiasrkermani
@valiasrk
ارسال شده از سروش+:
#آسیب_شناسی_احادیث_اصول_کافی
بخش اول
منقول است که : این کتاب به امام زمان (عج) عرضه شده و ایشان فرمودند: "الکافی کاف لشیعتنا" یعنی کتاب کافی برای شیعیان ما بس است (مقدمه ترجمه اصول کافی از دکتر مصطفوی،ص 7 ).
متاسفانه این مطلب در برخی منبر ها گفته شده و به آن دامن می زنند در حالی که در کتاب کافی اخبار غیر معتبری نیز وجود دارد که راویان آنها از نظر رجال شناسان افراد غالی و کذاب و جعل کننده حدیث شناخته می شوند.
حال نظریه مذکور را مورد بررسی قرار می دهیم :
1. علامه مجلسی می فرمایند:بعضی از گزاف گویان به طور یقین می گویند: همه کتاب کافی بر امام زمان (عج)عرضه شده است چون کلینی در بغداد،شهر نمایندگان آن حضرت بوده است . بطلان سخن آنان بر کسی پوشیده نیست(مرآه العقول،چاپ جدید،جلد 1،ص 22).
2. محدث بزرگ مرحوم حاج میرزای حسین نوری می فرماید:این شایعه که می گویند: کافی را بر حضرت حجه (ع) عرضه شده و فرموده است: کافی برای شیعه ما کافی است اصلی ندارد و در تالیفات اصحاب ما از آن اثری نیست.
3. محدث نوری از محدث استر آبادی(از علمای بزرگ علم اخبار که از مسلک اخباریت شدیدا دفاع میکرد و احاطه وسیعی به اخبار داشت) نفل می کند که گفته است:این مطلب که می گویند: کتاب کافی مورد تصویب امام زمان واقع شده است صحیح نیست و اصلی ندارد.
بررسی نمونه احادیث
1. در اصول کافی بابی دیده می شود با عنوان «باب النهی عن الأشراف علی قبر النبی -صلی الله علیه و آله و سلم-» در این باب که «مشرف شدن بر قبر پیامبر -صلی الله علیه وسلم-» را نهی نموده است تنها یک حدیث آمده و شیخ کلینی با اعتماد بر آن حدیث، چنین عنوانی را برگزیده است که در حقیقت فتوای او را نشان می دهد. امّا این یک حدیث بقدری دور از عقل است که شارحین کافی همگی در تفسیرش درمانده اند. سند و متن حدیث به قرار زیر است:
«عده من أصحابنا، عن احمد بن محمد البرقی، عن جعفر بن المثنی الخطیب قال: کنت بالمدینه و سقف المسجد الذی یشرف علی القبر قد سقط و الفعله یصعدون و ینزلون و نحن جماعه. فقلت لأصحابنا من منکم موعد یدخل علی ابی عبدالله -علیه السلام- اللیله؟ فقال مهران بن ابی بصیر: أنا. و قال اسماعیل بن عمار الصیرفی: أنا. فقلنا لهما: سلاه لنا عن الصعود لنشرف علی قبر النبی -صلی الله علیه و آله و سلم- فلما کان من الغد لقیناهما، فاجتمعنا جمیعا فقال إسماعیل: قد سألنالکم عما ذکرتم، فقال: ما أحب لأحد منهم أن یعلو فوقه ولا آمنه أن یری شیئاً یدهب منه بصره، أو یراه قائما یصلّی، أو یراه مع بعض أزواجه -صلی الله علیه و آله وسلم-». (الأصول من الکافی، ج ۱، ص ۴۵۲. مقایسه شود با ترجمه اصول کافی در ج ۲، ص ۳۴۶، بقلم جواد مصطفوی (از انتشارات علمیّه اسلامیّه.)
ترجمه و ادامه بحث را در بخش بعد مطالعه کنید
sapp.ir/valiasrkermani
@valiasrk
ارسال شده از سروش+:
#آسیب_شناسی_احادیث_اصول_کافی
بخش دوم
یعنی : «گروهی از یاران ما از احمد بن محمّد برقی روایت کرده اند و او از جعفر بن مثنّی مشهور به خطیب شنیده که گفت:
من در مدینه بودم و (بخشی از) سقف مسجد نبوی که بر فراز قبر پیامبر -صلی الله علیه و آله و سلم- قرار داشت ریخته بود و کارگران بالا و پایین می رفتند و من به همراه جماعتی آنجا بودم. به رفقای خود گفتم چه کسی از شما امشب با ابو عبدالله (امام صادق -علیه السلام-) وعده ملاقات دارد و بر او وارد می شود؟ مهران بن ابی بصیر گفت: من. و اسماعیل بن عمار صیرفی نیز گفت: من. ما به آن دو گفتیم که از امام صادق درباره بالا رفتن (و مشرف شدن) بر قبر پیامبر -صلی الله علیه و آله و سلم- سؤال کنید تا (اگر جایز باشد) ما هم بر فراز قبر پیامبر -صلی الله علیه و آله و سلم- رویم! چون روز بعد فرا رسید با آن دو تن، روبرو شدیم و همگی گرد آمدیم. اسماعیل گفت: آنچه گفته بودید ما از ابو عبدالله برایتان پرسیدیم، در پاسخ گفت: من دوست ندارم که هیچ یک از شما بالای قبر (پیامبر -صلی الله علیه و آله و سلم-) برآید و او را ایمن نمی گردانم از اینکه در آنجا چیزی دیده کور شود! یا پیامبر را به نماز ایستاده مشاهده کند، یا او را با برخی از همسرانش (در آنجا) ببیند».!
این حدیث بلحاظ سند و متن، ساقط است زیرا: اوّلاً ـ جعفر بن مثنّی مشهور به خطیب، معاصر امام رضا -علیه السلام- بوده و در زمان امام صادق -علیه السلام- نمی زیسته است! چنانکه مجلسی در کتاب «مرآه العقول» می نویسد: «فان جعفر بن المثنی من اصحاب الرضا -علیه السلام- و لم یدرک زمان الصادق -علیه السلام-».
یعنی: «جعفر بن مثنّی از همراهان امام رضا بوده و زمان امام صادق را در نیافته است».
ثانیاً ـ جعفربن مثنی مذهب واقفی ( واقفیان، شیعیان هفت امامی هستند که در امامت موسی بن جعفر -علیه السلام- توقف کردهاند یعنی ائمه بعد را نپذیرفتهاند و آنها را از علمای امت شمرده اند. ) داشته و علمای رجال شیعی به هیچ وجه او را توثیق نکرده اند. مامقانی در کتاب «تنقیح المقال» دربارهٔ وی می نویسد : «هذا واقفی لم یوثق» تنقیح المقال فی علم الرجال، ج ۱، ص ۲۲۰، چاپ سنگی) ! «این مرد، مذهب واقفی داشته و توثیق نشده است».
ثالثاً ـ اگر مقصود از دین پیامبر خدا -صلی الله علیه و آله و سلم-، رؤیت جسم آن حضرت در زیر خاک بوده است که این امر ممکن نبود و چنانچه مقصود، دیدن روح پیامبر اکرم -صلی الله علیه و آله و سلم- باشد، روح دیدنی نیست و گرنه، همه کارگرانی که برای تعمیر سقف مسجد بر بالای قبر می رفتند باید روح پیامبر و همسرش را دیده کور شده باشند!
رابعاً ـ اگر هر کس بر قبر پیامبر خدا -صلی الله علیه و آله و سلم- نظر افکند، بیم آن می رود که نابینا شود، چرا رسول خدا -صلی الله علیه و آله و سلم- از این کار نهی نفرموده و بر خسارت امّتش راضی شده است؟!
sapp.ir/valiasrkermani
@valiasrk
ارسال شده از سروش+:
#آسیب_شناسی_احادیث_اصول_کافی
بخش سوم
۲. شیخ کلینی روایت عجیب دیگری در «باب مولد النبی -صلی الله علیه و آله و سلم- و وفاته» از اصول کافی آورده که ذیلاً ملاحظه میشود : «محمد بن یحیی، عن سعد بن عبدالله، عن ابراهیم بن محمد الثقفی، عن علی بن المعلی، عن اخیه محمد، عن درست بن ابی منصور، عن علی بن ابی حمزه، عن ابی بصیر، عن ابی عبدالله - -علیه السلام- - قال : لما ولد النبی - -صلی الله علیه و آله و سلم- - مکث ایاما لیس له لبن فالقاه ابو طالب علی ثدی نفسه فانزل الله فیه لبنا فرضع منه ایاماً حتی وقع ابو طالب علی حلیمه السعدیه فدفعه الیها».( الأصول من الکافی، ج ۱، ص ۴۴۸ مقایسه شود با ترجمه اصول کافی در ج ۲، ص ۳۳۹.)
یعنی : «محمّد بن یحیی از سعد بن عبدالله و او از ابراهیم ثقفی و او از علیّ بن معلّی و او از برادرش محمّد، و او از درست بن ابی منصور و او از علیّ بن ابی حمزه و او از ابی بصیر گزارش نموده است که امام ابو عبدالله صادق -علیه السلام- گفت :
چون پیامبر اسلام -صلی الله علیه وسلم- زاده شد چند روزی بدون شیر به سر برد، پس، ابوطالب او را به پستان خود افکند و خدا در پستان ابو طالب شیر نازل کرد! پس کودک چند روز از پستان ابوطالب شیر خورد تا هنگامی که ابوطالب، حلیمه سعدیه را یافت و کودک را (برای شیر دادن) به او سپرد»!!
این روایت نیز به لحاظ سند و متن مخدوش است. احتمال میرود راوی نادانش برای آن که نسبت قرابت و همخونی میان پیامبر -صلی الله علیه و آله و سلم- و علی -علیه السلام- را استوارتر کند به جعل چنین افسانهای پرداخته است. چه لزومی داشت که خداوند در پستان ابوطالب برای برادرزادهاش شیر فراهم آورد؟ مگر ممکن نبود که مثلاً این شیر در سینه همسر جوان ابوطالب – فاطمه بنت أسد – فراهم آید؟ همان زن مهربانی که بعدها پرستاری محمّد -صلی الله علیه و آله و سلم- را در خانه ابو طالب بعهده گرفت و او را مانند فرزندانش دوست میداشت. برخی از راویان این روایت همچون متن آن، ناشناخته و مطعوناند. مثلاً درباره علیّ بن معلّی نوشتهاند : «فهو مجهول الحال»( تنقیح المقال، ج ۲، ص ۳۱۰.) ! همچنین درباره درست بن ابی منصور، علمای رجال گفتهاند که وی واقفی مذهب بوده است( تنقیح المقال، ج ۱، ص ۴۱۷) روشن است که اشخاص خردمند و درست باور نمیتوانند راوی چنین آثاری باشند.
sapp.ir/valiasrkermani
@valiasrk
ارسال شده از سروش+:
#آسیب_شناسی_احادیث_اصول_کافی
بخش چهار
۳. شیخ کلینی در همان «باب مولد النبی -صلی الله علیه و آله و سلم-» از اصول کافی روایتی درباره معراج رسول خدا -صلی الله علیه و آله و سلم- آورده که سنداً و متناً ناموثّق شمرده می شود. روایت مزبور بدینگونه در اصول کافی نقل شده است: عده من أصحابنا، عن أحمد بن محمد، عن الحسین بن سعید، عن القاسم بن محمد الجوهری، عن علی بن أبی حمزه قال: سأل ابوبصیر أبا عبدالله -علیه السلام- و أنا حاضر فقال: جعلت فداک کم عرج برسول الله -صلی الله علیه و آله و سلم-؟ فقال مرتین فأوقفه جبرئیل موقفا، فقال له : مکانک یا محمد! فلقد وقفت موقفا ما وقفه ملک قط و لا نبی، إن ربک یصلی! فقال یا جبرئیل و کیف یصلّی؟! قال: یقول: سبوح قدوس أنا رب الملائکه و الروح، سبقت رحمتی غضبی. فقال: اللهم عفوک عفوک. قال: و کان کما قال الله: قاب قوسین أو أدنی الحدیث».( الأصول من الکافی، ج ۱، ص ۴۴۲ مقایسه شود با ترجمهٔ اصول کافی در ج ۲، ص ۳۲۹.)
یعنی: «گروهی از یاران ما از احمد بن محمّد جوهری و او از علیّ بن أبی حمزه شنیده که گفت : أبو بصیر از امام ابو عبدالله صادق -علیه السلام- پرسید و من در آنجا حضور داشتم. گفت: فدایت شوم پیامبرخدا -صلی الله علیه و آله و سلم- را چند بار به معراج بردند؟ امام صادق پاسخ داد: دو بار! و جبرئیل او را در ایستگاهی متوقّف کرد و گفت: ای محمّد! در جایت بایست، اینک در مقامی ایستاده ای که هرگز هیچ فرشته و پیامبری در آنجا توقّف نکرده است. همانا خدای تو نماز می گزارد! پیامبر پرسید: ای جبرئیل چگونه نماز می گزارد؟! گفت: می گوید: بس پاک و منزّه (هستم) من خداوندگار فرشتگان و روح هستم، رحمت من بر خشمم پیشی گرفته است. پیامبر گفت: خداوندا از تو درخواست عفو دارم، از تو درخواست عفو دارم، امام صادق گفت: و چنان بود که خدا (در قرآن) فرموده است : کان قاب قوسین او ادنی فاصله اش (به خدا) باندازه دو کمان یا نزدیکتر بود...».
یکی از راویان این خیر چنانکه ملاحظه شد «قاسم بن محمّد جوهری» است. مامقانی – رجالشناس معروف – درباره وی می نویسد:«فالرجل إما واقفی غیر موثق أو مجهول الحال و قد رد جمع من الفقهاء روایته، منهم المحقق فی المعتبر». (تنقیح المقال، ج ۲، ص ۲۴ )
یعنی:«این مرد بقولی واقفی مذهب است و بقولی احوالش شناخته نیست (در هر صورت أَدْنَی(. (نجم / ۵-۹)
«او را (فرشته ای) که نیروهای سخت داشت آموزش داد. (فرشته ای) پرتوان که در افق بالاتر ایستاد. سپس نزدیک شد و فرود آمد. پس فاصله اش باندازه دو کمان یا نزدیک تر بود».
بنابراین، تفسیری که در روایت آمده موافق با قرآن نیست و موجب رفع اعتماد از روایت می شود.
۴. در اصول کافی در «باب ما عند الأئمه من سلاح رسول الله -صلی الله علیه و آله و سلم- و متاعه» داستان خری آمده بنام «عفیر» و شیخ کلینی ماجرای مضحکی درباره این خر نقل می کند و بدون آنکه سندش را بیاورد می نویسد:
«روی أن امیر المؤمنین -علیه السلام- قال: إن ذلک الحمار کلم رسول الله -صلی الله علیه و آله و سلم- فقال: بأبی أنت و أمی إن أبی حدثنی عن أبیه، عن جده، عن أبیه أنه کان مع نوح فی السفینه فقام إلیه نوح فمسح علی کفله ثم قال: یخرج من صلب هذا الحمار حمار یرکبه سید النبیین و خاتمهم، فالحمدلله الذی جعلنی ذلک الحمار».( الأصول من الکافی، ج ۱، ص ۲۳۷ مقایسه شود با ترجمه اصول کافی در ج ۱، ص ۳۴۳.)
یعنی: «روایت شده که امیر مؤمنان -علیه السلام- فرمود که آن خر، با رسول خدا -صلی الله علیه و آله و سلم- به سخن در آمد و گفت: پدر و مادرم فدایت شود! همانا پدرم از پدرش و او از جدّش و او از پدرش برای من حدیث آورد که پدر جدِّ ما با نوح در کشتی همراه بود و نوح برخاسته دستی به کفل او کشید و گفت: از پشت این خر، خری در آید که سرور پیامبران و آخرین ایشان بر آن سوار شود، پس خدا را سپاس که مرا همان خر قرار داده است».!
چنانکه ملاحظه می شود این روایت، مرسل و مقطوع است و معلوم نیست چه کس این افسانهٔ غریب را ساخته و برای شیخ کلینی نقل کرده است و شگفت از کلینی که آن را باور داشته و در کتابی که بقول خود، آن را از «آثار صحیح» فراهم آورده، گنجانیده است!
کسی نمی داند که این جماعت خران، چگونه حدیث نوح -علیه السلام- را در خاطر نگاهداشته اند و به یکدیگر رسانده اند؟! و نیز بر کسی معلوم نیست که خران، هر یک چند صد سال عمر کرده اند که از روزگار پیامبر اسلام -صلی الله علیه و آله و سلم- تا زمان نوح -علیه السلام- را تنها در پنج نسل گذرانده اند؟! سخن گفتن آخرین خر، به زبان فصیح عربی و نقل حدیث بصورتی که محدّثان گزارش می نمایند، نیز از عجائب است! من گمان می کنم کسی با کلینی سر شوخی داشته و این افسانهٔ خنده آور را برای او حکایت کرده است.
sapp.ir/valiasrkermani
ارسال شده از سروش+:
#آسیب_شناسی_احادیث_اصول_کافی
بخش پنجم
۵. شیخ کلینی در «باب مولد ابی جعفر محمد بن علی الثانی» از اصول کافی حدیث غریب دیگری آورده است بدین صورت:
«علی بن ابراهیم، عن أبیه قال: استأذن علی أبی جعفر -علیه السلام- قوم من أهل النواحی من الشیعه فأذن لهم فدخلوا فسألوه فی مجلس واحد عن ثلاثین ألف مسألهٔ فأجاب -علیه السلام- وله عشر سنین».( الآصول من الکافی، ج ۱، ص ۴۹۶ مقایسه شود با ترجمه اصول کافی در ج ۲، ص ۴۱۹.)
یعنی: «علیّ بن ابراهیم از پدرش روایت کرده است که گفت: گروهی از شیعیان از شهرهای دور آمدند و از ابو جعفر دوّم (امام جواد -علیه السلام-) اجازه ورود خواستند. ایشان بدان ها اجازه داد و بر او وارد شدند و در یک مجلس، سی هزار مسئله از وی پرسیدند و همه را پاسخ داد در حالی که ده سال داشت»!
این روایت از حیث سند، مقطوع است زیرا پدر علی بن ابراهیم که ابراهیم بن هاشم قمّی باشد معلوم نیست این حکایت را از چه کسی شنیده؟ بویژه که به حضور خود در آن مجلس نیز اشاره ای نمی کند. امّا متن روایت بوضوح بر دروغ بودنش دلالت دارد! زیرا چگونه می شود که در یک مجلس، به سی هزار مسأله پاسخ داد؟ گیرم که جواب مسائل بر امام جواد -علیه السلام- آسان بوده ولی پرسش کنندگان چگونه توانسته اند از سی هزار مسأله در یک مجلس (فی مجلس واحد) سؤال کنند؟ مگر آن مجلس چند شبانه روز به طور انجامیده است؟!
۶. شیخ کلینی در «کتاب فضل القرآن» از اصول کافی روایتی بدین صورت آورده است: «علی بن الحکم عن هشام بن سالم عن أبی عبدالله -علیه السلام- قال: أن القرآن الذی جاء به جبرئیل -علیه السلام- إلی محمد -صلی الله علیه و آله و سلم- سبعه عشر ألف آیه».( الأصول من الکافی، ج ۲، ص ۶۳۴ مقایسه شود با ترجمه اصول کافی در ج ۴، ۴۴۶.)
یعنی : «علی بن حکم از هشام بن سالم از امام ابو عبدالله صادق -علیه السلام- روایت کرده که گفت: قرآنی که جبرئیل برای محمّد -صلی الله علیه و آله و سلم- آورد هفده هزار آیه بود».!
می دانیم که آیات شریفه قرآن – چنانکه در میان ما است – به هفت هزار آیه نمی رسد و اگر روایت اصول کافی را صحیح بپنداریم باید بیش از نیم قرآن، حذف شده باشد! و این قول، بکلی باطل و بی اساس است زیرا با وعده الهی مخالفت دارد که میفرماید: إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ (. (حجر / ۹) «ما خود این ذکر را فرو فرستادیم و ما خود نگاهبانش هستیم».
و روایت مشهور از علی -علیه السلام- نیز وارد شده که رسول خدا -صلی الله علیه و آله و سلم- فرمود: «جمیع آیات القرآن سته آلاف آیه و مائتا آیه و ست و ثلاثون آیه»( تفسیر مجمع البیان، اثر شیخ طبرسی، جزء بیست و نهم، ص ۱۴۰، چاپ لبنان. ) یعنی : «آیات قرآن بر روی هم، شش هزار و دویست و سی و شش آیه است».
امّا آنچه برخی از شارحین اصول کافی احتمال داده اند که شاید اختلاف روایت کافی با مصحف کنونی بدلیل شمارش آیات باشد، احتمالی ناموجّه است زیرا لازم می آید که امام صادق -علیه السلام- هر آیه ای از مصحف موجود را تقریباً سه آیه بشمار آورده باشد و بطلان این محاسبه روشن است. علاوه بر آنکه با حدیث نبوی مخالفت دارد. ضمناً در سند اصول کافی انقطاع و افتادگی دیده میشد زیرا علی بن حکم، با کلینی معاصر نبوده است.
sapp.ir/valiasrkermani
@valiasrk
ارسال شده از سروش+:
#آسیب_شناسی_احادیث_اصول_کافی
بخش ششم
۷. شیخ کلینی در اصول کافی ضمن «باب النوادر» از کتاب التوحید می نویسد : «محمد بن أبی عبدالله، عن محمد بن إسماعیل، عن الحسین بن الحسین، عن بکربن صالح، عن الحسن بن سعید، عن الهیثم بن عبدالله، عن مروان بن صباح قال قال ابو عبدالله -علیه السلام- : إن الله خلقنا فأحسن صورنا و جعلنا عینه فی عباده، و لسانه الناطق فی خلقه، و یده المبسوطه علی عباده بالرأفه و الرحمه، و وجهه الذی یؤتی منه، و بابه الذی یدل علیه، و خزانه فی سمائه و أرضه، بنا أثمرت الأشجار، و أینعت الثمار، و جرت الأنهار، و بنا ینزل غیث السماء، و ینبت عشب الأرض، و بعبادتنا عبدالله و لو لا نحن ما عبدالله» (الاصول من الکافی، ج ۱، ص ۱۴۴ مقایسه شود با ترجمه اصول کافی، ج ۱، ص ۱۹۶.)
یعنی : «محمّد بن ابی عبدالله، از محمّد بن اسماعیل، از حسین بن حسن، از بکر بن صالح، از حسن به سعید، از هیثم بن عبدالله، از مروان بن صالح روایت کرده که امام صادق -علیه السلام- گفت: خداوند ما را آفرید و صورت های ما را نیکو ساخت، و ما را در میان بندگانش چشم خود قرار داد، و در میان خلقش زبان گویای خود کرد، و ما را دست گشوده مهر و رحمتش بر بندگان خود نمود، و ما را چهره خویش قرار داد که از آن سو بدو گرایند و بابی ساخت که بر او دلالت می کند، و ما را خزانه داران خود در آسمان و زمینش کرد، به سبب ما درختان میوه می آورند، و میوه ها به پختگی می رسند، و رودها جاری می شوند، و به سبب ما باران آسمان می ریزد، و گیاه زمین می روید، و به عبادت ما، خدا پرستش می شود و اگر ما نبودیم، خدا پرستیده نمی شد».!
اوّلاً ـ در سند این روایت، اشخاص مجهول و ناموثّقی دیده می شوند مانند «مروان بن صباح» که مامقانی درباره وی می نویسد : «لیس له ذکر فی کتب الرجال»( تنقیح المقال، ج ۳، ص ۲۰۹. ) ! «از این شخص، هیچ نام و نشانی در کتاب ها رجال نیامده است»! یا «بکر بن صالح» که یکی از نامورترین دانشمندان امامیّه یعنی علاّمه حلّی نسبت به وی گفته است: «ضعیف جدّا، کثیر التفرد بالغرائب» (خلاصه الاقوال فی معرفه الرجال، اثر علامه حلّی، ص ۳۲۷، چاپ ایران ۱۴۱۷ ه. ق.)! «این شخص جداً ضعیف است و آثار غریب بسیاری (از امامان) نقل کرده که دیگران آنها را گزارش ننموده اند ».
ثانیاً ـ از حیث متن، برخی از بخش های روایت مذکور، صریحاً برخلاف قرآن است. مثلاً در این روایت آمده که : «خزانه فی سمائه و أرضه» «خدا ما را خزانه داران خود در آسمان و زمینش قرار داد» با آنکه در قرآن مجید می فرماید: ( قُل لاَّ أَقُولُ لَکُمْ عِندِی خَزَآئِنُ اللّهِ(. (انعام / ۵۰)
«بگو به شما نمیگویم که خزائن خدا نزد من است».
یا در این روایت می خوانیم: لو لا نحن ما عبدالله «اگر ما (آل محمّد -علیه السلام-) نبودیم، خدا پرستیده نمی شد»! آیا انبیاء پیشین، پرستندگان خدا نبودند؟ در حالی که خداوند در قرآن می فرماید : وَأَوْحَیْنَا إِلَیْهِمْ فِعْلَ الْخَیْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلاَهِ وَإِیتَاء الزَّکَاهِ وَکَانُوا لَنَا عَابِدِینَ(. (أنبیاء / ۷۳
«به آنان کارهای نیک و بر پا داشتن نماز و دادن زکات را وحی کردیم و آنها پرستندگان ما بودند».
یعنی: «به آنان کارهای نیک و بر پا داشتن نماز و دادن زکات را وحی کردیم و آنها پرستندگان ما بودند». پس چگونه بر چنین روایت غلوآمیزی می توان اعتماد نمود و آن را از «آثار صحیح امامان» شمرد؟
sapp.ir/valiasrkermani
@valiasrk
ارسال شده از سروش+:
#آسیب_شناسی_احادیث_اصول_کافی
بخش هفتم
۸ . شیخ کلینی در «روضه کافی» ذیل عنوان «حدیث الحوت علی ای شیء هو»؟ مینویسد: «محمد عن احمد، عن ابن محبوب، عن جمیل بن صالح، عن ابان بن تغلب، عن ابی عبدالله -علیه السلام- قال: سالته عن الارض علی ای شیء هی؟ قال : علی حوت! قلت : فالحوت علی ای شیء هو؟ قال : علی الماء. قلت : فالماء علی ای شیء هو؟ قال : علی صخره! قلت: فعلی ای شیء الصخره؟ قال : علی قرن ثور املس! قلت : فعلی ای شیء الثور؟ قال : علی الثری! قلت: فعلی ای شیء الثری؟ فقال : هیهات، عند ذلک ضل علم العلماء».( الروضه من الکافی، ج ۱، ص ۱۲۷، چاپ تهران (از انتشارات علمیه اسلامیه).
یعنی : «محمّد از احمد، از ابن محبوب، از جمیل بن صالح، از آبان بن تغلب روایت کرده که گفت: از ابو عبدالله صادق -علیه السلام- پرسیدم زمین بر چه چیز تکیه دارد؟ گفت: بر ماهی! گفتم: ماهی بر چه چیز تکیه دارد؟ گفت: بر آب، گفتم: آب بر چه چیز تکیه دارد؟ گفت: بر سنگ سخت! گفتم: سنگ سخت بر چه چیز تکیه دارد؟ گفت: بر شاخ گاو نرم تن! گفتم: گاو بر چه چیز تکیه دارد؟ گفت: بر خاک نمناک! گفتم: خاک نمناک بر چه چیز تکیه دارد؟ گفت: هیهات، در اینجا دانش دانشمندان گم گشته است»!
خرافی بودن متن این روایت روشن است و نیازی به نقد آن نیست.
شیخ کلینی در «روضه کافی» روایت دیگری آورده که با روایت پیشین پیوند دارد و «علت وقوع زلزله در زمین» را توضیح می دهد، روایت مزبور چنین است : « علی بن محمد، عن صالح، عن بعض أصحابه، عن عبدالصمد بن بشیر، عن أبی عبدالله -علیه السلام- قال: إن الحوت الذی یحمل الارض أسر فی نفسه أنه إنما یحمل الأرض بقوته! فأرسل الله تعالی إلیه حوتا أصغر من شبر و أکبر من فتر، فدخلت فی خیاشیمه، فصعق فمکث بذلک أربعین یوما ثم إن الله عزوجل راف به و رحمه و خرج. فإذا أراد الله – جل و عز – بأرض زلزله بعث ذلک الحوت إلی ذلک الحوت فاذا راه اضطرب فتزلزلت الارض».( الروضه من الکافی، ج ۲، صص ۶۷-۶۸.)
یعنی : «علیّ بن محمّد از صالح، از برخی یارانش، از عبدالصّمد بن بشیر، از ابو عبدالله صادق -علیه السلام- روایت کرده که گفت: همانا آن ماهی که زمین را حمل می کند، این فکر در ضمیرش گذشت که وی با نیروی خود به حمل زمین می پردازد! پس خدای تعالی ماهی (کوچکی) به سویش فرستاد که از یک وجب کوچکتر و از فاصله میان انگشت شست و سبّابه بزرگتر بود. آن ماهی کوچک بدرون بینی وی رفت و او غش کرد. پس، چهل روز در بینی وی ماند آنگاه خداوند بزرگ بر ماهی حامل زمین، رأفت و رحمت آورد و ماهی کوچک از بینی او بیرون شد. و هر گاه که خدای عزّوجلّ بخواهد تا در زمین زلزله ای پدید آید همان ماهی کوچک را به سوی ماهی بزرگ می فرستد و چون دیده اش بر او افتد، بر خود میلرزد و در زمین زلزله پدید میآید».!
هر چند این روایت مانند روایت پیشین نیاز به تحقیق ندارد! ولی یادآور میشویم که معلوم نیست «صالح» روایت مذکور را از چه کسی شنیده است. زیرا تعبیر «بعض أصحابه» در سند این حدیث، از مجهول بودن راوی آن حکایت میکند.
sapp.ir/valiasrkermani
@valiasrk