eitaa logo
وارستگان 56
267 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
922 ویدیو
54 فایل
و تا ابد به آنانکه پلاکشان را از گردن خویش درآوردند تا مانند مادرشان گمنام و بی مزار بمانند مدیونیم … دوستان عزیز برای اشتراک گزاری خاطرات وتصاویرگرانقدر شهدا به آیدی های زیر مراجعه کنید درصورت تمایل تبادل انجام میشود @Alignb @Malek53
مشاهده در ایتا
دانلود
6.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹بسم رب الشهدا و الصدیقین🌹 شلمچه بیشتر از همه گرفته بوی فاطمه زهرا سلام الله علیها🌷🌷 صبح شهدایی شما بخیر ان شاءالله در دنیا از دعای شهدا برخودار باشید و در آخر از شفاعت شهدا برخودار باشید شهدا در قلبهای ما جا دارند سلام بر شهیدان عزیز خدا🌹🇮🇷🌹🇮🇷 ما را شهدا را ادامه می دهیم @varasteghan
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹 🍀 🍀 امروز برابر است با : 🗓 7 بهمن ماه 1403ه.ش 🗓 25 رجب 1446 ه.ق 🗓 26 ژانویه 2024 میلادی 🌸 ذڪر روز 🌸 ای صاحب جلال و بزرگواری 🔸صفحه 519 🔸جزء 26 جهت سلامتی و و هدیه به روح 💠ماراه شهدا را ادامه میدهیم👇👇 @varasteghan
🌴🏴🌹🕊🌹🏴🌴 المَغبُونُ مَن غَبَنَ من عُمرِهِ ساعَهً زیانکار کسی است که ساعتی از عمر خویش را باخته است . 📚 حیاة الامام موسی بن جعفر(ع) 💠ماراه شهدا را ادامه میدهیم👇👇 @varasteghan
🇮🇷🌹🕊🇮🇷🕊🌹🇮🇷 💐 خوشبختانه انقلاب اسلامی ایران هم اکنون مرز ها را یکی بعد از دیگری گشوده و به پیش می رود تا دست استعمارگران را از سر ملت های مظلوم کوتاه کند و در این راه است که باید کوشید و خون داد ، آنقدر باید کشته بدهیم تا اسلام عزیز با ظهور حضرت مهدی (عج) پیروز شود و قسط و عدل الهی در سراسر گیتی بر قرار گردد . 🌹 🕊 🌹 🌹 💐 🇮🇷 🌹 🇮🇷 🌼 🇮🇷 🌺 🇮🇷 💠ماراه شهدا را ادامه میدهیم👇👇 @varasteghan
🌹🥀🏴🌷🏴🥀🌹 آقا بيا که روضه‌ےموسی بن جعفر است چشمانمان ز داغ مصيبتشان تر است جامه سياه بر تن و بر جان شرار آه دلها به ياد غصه او پر ز آذر است افتاده است بی کس و تنها، غريب وار مردےکه با تمامی خلقت برابر است باب الحوائج تسلیت باد 🏴 🌹 🌴 🌹 💠ماراه شهدا را ادامه میدهیم👇👇 @varasteghan
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 چند روزی طول نکشید که شب در عالم خواب دیدم محمدرضا آمد داخل خانه. یک لباس سبز پر از نوشته بر تنش بود. از در که آمد یک شاخه گل سبز در دستش بود ولی جلوی من که آمد، یک بقچه سبز کوچک شد. سه مرتبه گفت: «مادر برایت هدیه آوردم.» گفتم: «چطوری پسرم! این بار چرا! اینقدر زود آمدی؟» گفت: «مادر عجله دارم، فقط آمدم بگویم دیگر چشم به راه من نباشید!» صبح که بیدار شدم از خودم پرسیدم چه اتفاقی افتاده است؟ شاید دیشب حمله و عملیات بوده است. به دامادم تلفن زدم و قصه را گفتم. دامادم خواب را خیلی تایید نکرد. دوباره شب بعد همین خواب را دیدم. محمدرضا گفت: «دیگر چشم به راه من نباشید!» وقتی برای بار دوم به دامادم گفتم، رفت سپاه و پرس و جو کرد ولی خبری نبود. از ما خواستند که یک عکس و فتوکپی شناسنامه را برای صلیب سرخ پست کنیم که ما همین کار را کردیم. راوی : ... 💠ماراه شهدا را ادامه میدهیم👇👇 @varasteghan