๛ وارستگی ๛
#خبر (۳ آبان ۱۴۰۲) 🔻رضا داوری اردکانی، استاد ممتاز فلسفه و عضو پیوستۀ فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی
تعالیم فیلسوفان گذشته، برای اهل نظر در این زمان باید راهنمای تفکر باشد. شواهد حاکی از آن است که تلقی کنونی ما از فلسفه، تلقی راهنما نیست؛ یعنی ما نمیخواهیم به مدد فلسفه، راه بجوییم. شاید اعتنا و بیاعتنایی به کتاب فلسفۀ مدنی فارابی هم ناشی از نیازمندی جمعی اندک و بینیازی دیگران به راهنما باشد. در این کتاب، فارابی گشایشگر راه و راهنماست؛ اما مدتهاست که دیگر فلسفه در نظر اهل فلسفۀ دیار ما راه نیست، حقیقت است. حقیقت هم ثابت است. من که فکر کردهام فلسفه یک امر تاریخی است و تفکر را در نسبت با زمان در نظر آوردهام، در زمانی که خطابهها و حرفهای سطحیِ هر روزی، فلسفه قلمداد شده و غوغای عام آن را پسندیده است، نباید انتظار داشته باشم که نوشتهام دربارۀ فیلسوفی مثل فارابی، در عداد آثار قابل اعتنا و فلسفی قرار گیرد.
ادامه...
🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی
๛ وارستگی ๛
تعالیم فیلسوفان گذشته، برای اهل نظر در این زمان باید راهنمای تفکر باشد. شواهد حاکی از آن است که
ادامه...
وقتی میگوییم فلسفه زمانی و تاریخی است، یکی از نتایجش این است که فلسفه، علم صرفاً مسموع نیست، بلکه باید با جان پیوند یابد و جانها در عالم خاصشان به هم پیوستهاند و فلسفه نیز به تحکیم این پیوستگی کمک میکند و خرد جمعی را قوّت میبخشد. اکنون دیگر فلسفه راه نشان نمیدهد؛ آینده را هم روشن نمیبیند. ظاهر این است که جهان به سمت قهر و خشونت بیحساب میرود و شاید در غیاب تفکر و فلسفه، زبان و قلم هم به خدمت قهر و خشونت و رذیلت درآید. نمیگویم تفکر نیست؛ آنچه که هست، آیندهسازی نمیکند. در تاریخ فلسفه، فیلسوفان طرحهای تازه مییافتند و پیش میآوردند. اکنون دیگر طرحی در کار نیست. در دوران اسلامی، فارابی نیز به تلقی تازهای از وجود و ماهیت رسیده و بر اثر این فیض، راه و مسیر فلسفۀ دورۀ اسلامی را طراحی کرده است. این طراحی نقشۀ راه نبود، بلکه گزارش چشمانداز مبهم تاریخی بود که به ملاصدرا ختم شد. بعد از ملاصدرا چشمانداز دیگری نداشتیم. توجه کنیم که هیچ فلسفهای سخن نهایی نیست. فلسفهها درس تفکرند. ما هم باید از فارابی و دیگر فیلسوفان درس بیاموزیم و گرچه زمانمان زمانی دشوار و پرآشوب و خشن و بخیل و سطحیپرور است، همچنان به تفکر و تجدید عهد با آن امیدوار باشیم.
🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی
❓سؤال: شباهتها و تفاوتهای خرد توسعه با خرد تجدد در چیست؟ و چه نسبتی با تاریخ ما دارد؟
🔸 پاسخ دکتر داوری: خردی که در تجدد ظهور کرد و با آن راه دویست سیصد ساله جهان جدید پیموده شد، خرد گالیلهای- دکارتی- نیوتنی- کانتی- هگلی بود. این خرد با نظر به چشماندازی که در افق اروپا پدیدار بود، راهگشایی و کارسازی میکرد و با وجود و سریان آن در زندگی دوران تجدد بود که رشد و پیشرفت بدون برنامهریزی صورت میگرفت.
🔹 اما راه توسعه گرچه شبیه به راهی است که اروپا در طی دوران اخیر پیموده است، عین آن نیست زیرا توسعه چشمانداز آینده ندارد و نیرویی مثل عقل تجدد آن را راه نمیبرد بلکه نظرش به راه طی شده در جهان توسعهیافته است و راهی کموبیش شبیه به راه تجدد را طی میکند. عقل توسعه حتی اگر از حیث ماهیت با عقل تجدد اختلاف نداشته باشد، صورت ضعیف آن است و با اصل خود تفاوت درجاتی دارد. این عقل نمیتواند دورانساز باشد بلکه در بهترین صورت، بیشتر مصلحتاندیش است.
🔸 اگر عقل تجدد خیلی زود حساب خود را از عقل قدیم جدا کرد، عقل توسعه دعوی و داعیه استقلال ندارد و حتی بیرون از خودآگاهی اشخاص با سنن قدیم درمیآمیزد و متأسفانه کمتر با فلسفه و هنر نسبت دارد. ما از آن جهت به شناخت عقل تجدد نیاز داریم که باید شرایط امکان تغییر و عمل را بشناسیم و کارگزاران توسعه به مدد آن بتوانند تناسب امور و جای هر چیز و وقت هر کار را کموبیش بدانند، زیرا اگر قرار باشد هر کاری را در هر وقت و هرجا ممکن بدانند و به صرف اینکه چیزی را دوست میدارند و درست میانگارند رسیدن به آن را سهل پندارند، خودبینی دوران جدید را پذیرفته و به خرد آن پشت کردهاند. این پشت کردن معمولاً آگاهانه نیست یا کمتر آگاهانه است.
🔹 شاید همه ما به ضبط و ربط امور با یکدیگر قائل نباشیم و مخصوصاً ندانیم که جهان کنونی، نظام بههم بسته چیزهایی است که با بهرهمندی از نیروی وحدتبخش خرد جدید بههم پیوند یافتهاند. جهان توسعهنیافته نیز از طریق رسوخ در فلسفه و علوم اجتماعی میتواند به این خرد راه پیدا کند.
🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی
✍🏻 دکتر داوری اردکانی
📗 کتاب بر نامه فیلسوف
🔖 صفحه ۷۵۲
🔸 در شرایط کنونی جهان و بهخصوص در وضع توسعهنیافتگی هر تغییر به سوی پیشرفت با برنامهریزی صورت میگیرد و برنامهریزی محدود در مدرنیته و مدرنیزاسیون است و با آن صرفاً مشکلات موضعی و موقت را میتوان رفع کرد و تا حدودی از پریشانی و بیهودهکاری و مشغول شدن به اختلافها و نزاعها و دشمنیها کاست.
🔹 اما جهان و آدمی و تفکر او را با برنامهریزی نمیتوان دگرگون کرد زیرا برنامهریزی براساس تفکر خاص ممکن میشود و مگر هرگز هیچ تحول بنیادی و گذر از یک دوران به دوران تاریخی دیگر با برنامهریزی صورتگرفته است؟
🔸 برنامهریزی، خود به دوره اخیر مدرنیته تعلق دارد نه اینکه مدرنیته را با برنامهریزی پدید آورده و آن را به قدرت کنونی رسانده باشند.
🔹 رو کردن به برنامهریزی نیز مقتضای ضرورتهای درون مدرنیته بودهاست و با آن هر کاری نمیتوان کرد و از طریق آن به هر مقصدی نمیتوان رسید.
🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی
✍🏻 دکتر داوری اردکانی
📗 کتاب بر نامه فیلسوف
🔖 صفحه ۷۵۸
🔸 من انقلاب اسلامی را با نظر به پایان تجدد و اعتقاد به دوستی و آزادی و حقپرستی تفسیر میکردم.
🔹 حوادث نشان داد که تجدد هنوز چندان قدرت دارد که بهآسانی میدان تهی نمیکند و حتی اگه در آثار تفکر دیگری ظاهر شود، تا آنجا که بتواند، مجال ظهور آن را تنگ میکند تا نابودی خود را به تأخیر اندازد.
🔸 آیا در دهههای اخیر جلوه تفکری که به آینده تعلق داشته باشد پیدا شدهاست؟ حرف و دعوی زیاد است اما من از تفکر میپرسم و از سلطنت غریزه بر عقل که در همهجای جهان و مخصوصاً در اروپا و آمریکا آثار آن ظاهر شدهاست، میترسم.
🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی
✍🏻 دکتر داوری اردکانی
📗 کتاب بر نامه فیلسوف
🔖 صفحه ۷۳۱
🔸 تامس مور خزانهدار انگلیس و رئیس دیوان کشور بود. میبایست به طلاق شاه حکم بدهد. برایاینکه شاه میخواست زن دیگری بگیرد. هر چه فشار آوردند، گفت من خلاف دستور کلیسا عمل نمیکنم و بالاخره او را کشتند.
🔹 شاید شنیده باشید فیلمی برایش ساختند بهنام مردی برای تمام فصول، این تامس مور است. این آقا یک کتابی دارد بهنام یوتوپیا.
🔸 یوتوپیا، طرح جامعه جدید، نزدیک به جامعه ماست. هیچ اثری از دین در آن نیست. هیچ جایی از دین در آن نمیبینید.
🔹 برای من امر فوقالعاده عجیبی است. آدمی که جان بر سر دین میگذارد، آدمی که شهید کلیساست، طرح جامعه جدید که مطرح میکند، به کتاب یوتوپیا مراجعه کنید، حرفی از دین نمیزند.
🔸 کتاب یوتوپیا یکی از خواندنی ترین کتابهایی است که برای شناخت عالم جدید باید آن را خوانده باشید.
🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی
✍🏻 دکتر داوری اردکانی
📗 کتاب بر نامه فیلسوف
🔖 صفحه ۷۲۷
خاطرهای از مرحوم آیةالله سید احمد نجفی
📿 در مشکلات مملکت با این تسبیح، به سجّاده پناه میبرم...
📍 چندین سال پیش خدمت رهبر معظم انقلاب تسبیح تربتی را هدیه دادم.
ایشان فرمودند: چه وقت مناسبی آوردید!
تسبیحی را که آقا سید محمد حسین طهرانی (علامه طهرانی) به من هدیه داده بودند تا در مشکلات مملکت با این تسبیح به سجاده پناه ببرم.
آنقدر با آن ذکر گفتم که اخیراً سائیده شده و دانه هایش از بین رفته بود...
🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی
▫️آیت الله سید احمد نجفی
🔸 هایدگر ثابت میکند انسان میتواند از مرتبه موجود انگاری نسبتبه وجود موجودات با احوال قلبی که گهگاه به او دست میدهد تعالی پیدا کند.
🔹 دو گونه حال وجود دارد که هایدگر بهتفصیل از آن سخن میگوید: اول حال هیبت که موضوع اصلی کتاب "متافیزیک چیست؟" است و دوم حال حیرت که موضوع اصلی کتاب "فلسفه چیست؟" است.
🔸 نخستین حالی که بر انسان وارد میشود هیبت است زیرا با چنین حالی است که انسان از غفلت تام و تمام نسبتبه وجود خارج میشود و پساز آن است که حال حیرت دست میدهد و بهدنبال آن تفکر فلسفی آغاز میشود.
🔹 این هر دو حال همانند یکدیگرند و تفاوت آنها در این است که در اولی "عدم" سبب هیبت است و در دومی وجود مایه حیرت.
🔸 به عبارت دیگر، عدم هیبت انگیز است و وجود حیرتانگیز. هیبت تجربهای انکشافی است که در آن آدمی جمیع موجودات را بر بنیاد عدم استوار میبیند.
🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی
🔸 فقط بهدلیل تجلی "عدم" در بنیان هستی آدمی است که فقر تام و تمام موجودات بر ما پدیدار میشود.
🔹 و تنها هنگامیکه فقر موجودات بهطور کامل بر ما آشکار شود، بیدار میشویم و به حیرت فرومیرویم.
🔸 و تنها بهدلیل حیرت، یعنی انکشاف عدم است که "چرا" بر زبان ما جاری میشود.
🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی
✍🏻 مارتین هایدگر
🔸 "عدم در وجود عین وجود، وجود در عدم عین عدم"
✍🏻 بخش از مکاتبات عبدالرحمن اسفراینی با علاءالدوله سمنانی، انتشارات انستیتو ایران و فرانسه، چاپ اول، ۱۳۵۱، صفحه ۵۷
🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی
🔸 غرض هایدگر این است که اِعمال نظریهی علیت در باب تمام موجودات مورد تجدیدنظر فکری قرار گیرد.
🔹 او بر این نکته اصرار میورزد که جستن یک علت برای تمامی موجودات آنچنان که گویی همه یک شی اند و معلولهایی شبیه یکدیگرند، کار غلطی است.
🔸 او "چرا"ی ناشی از پرسش بنیادی خود را با "عدم" پاسخ نمیگوید بلکه اصرار دارد آنقدر بیجواب بماند تا حیرت و هیبت بر ما مستولی شود.
🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی