eitaa logo
هیئت منتظران مهدی فاطمه (س)
404 دنبال‌کننده
5هزار عکس
3.3هزار ویدیو
44 فایل
🔶پایگاه حفظ و نشر آثار هیئت منتظران مهدی(عج) فاطمه(س)🔶 admin: @jalalrahimi 🔷صفحه روبیکا :https://rubika.ir/vares_irr 🔹ایتا : https://eitaa.com/vares_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام آقا جان گلایه دارم زیاد از این شهر ، از مردمانش ، از خودم ‌‌... آقا جان تولد شما چندی دیگر خانه سبز این بهار را را پر گل می کند 🌸 اما ما به جای نورانی کردن دلهایمان شهر را پر از چراغ کرده‌ایم.😞 به جای لبخند شیرین به لب ها شیرینی می‌دهیم. به جای دست به دست دادن برای آمدنتان دست میزنیم. به جای پا در راهتان گذاشتن پا در خیابانها گذاشته‌ایم.🚶🏻‍♀🚶🏻‍♂ می دانم همه این چراغانی ها، دست زدن ها، شیرینی ها و همه اینها خوب است ولی اصل چیز دیگری است تا زمین چراغانی شود تا زندگی شیرین شود تا دست ما در دست شما باشد تا اصلاً شما باشید همین بودن شماست که مهم است کاش ما هم باشیم دقیقاً کنار شما ...:)😌 [ تولدتــــون مبارکـــــــ آقای نیامده من💙]🎂 🌙 🎊 📝 http://eitaa.com/vares_ir
در فرازی از وصیت نامه شهید مدافع حرم محمد کامران آمده است: «بنده خونم و شاهرگم را می‌دهم که مردم ایران و تمامی شیعیان و مسلمانان جهان در آرامش و آسایش زندگی کنند...» ❤️ http://eitaa.com/vares_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ماجرای گردانی که امام زمان را دیدند! «نامه شهید سیدمحمود بنی هاشمی، پنج روز قبل از شهادت: . این نامه را در صبح عاشورا می‌نویسم. دیشب معجزه‌ای روی داد که باید در تاریخ ثبت شود. دیشب سه گردان از برادران رزمنده مراسم عزاداری و سینه زنی انجام می دادند؛ البته هر کدام در محوطه‌ای جداگانه که امام زمان(عج) آمد. فرمانده کل قوا آمد و در آن میان دست پیرمردی را گرفت و با خود روی تپه‌ای برد. دو گردانی که با هم بودند همه شاهد این قضیه بودند و به دنبال نور رفتند، ولی او از آن تپه به روی تپه‌ای دیگر می رفت. در آخرین لحظه یک برادر پاسدار با تلاش زیاد خود را به امام زمان(عج) رساند و دستش را بوسید. امام زمان(عج) فرمود: «به خدا سوگند شما پیروزید.» آری این گفته امام زمان(عج) ما و فرمانده کل قواست و بعد، از دیده ها پنهان شد. این در تاریخ بی سابقه است که ششصد نفر یک دفعه امام زمان(عج) را ببینند... پنج شنبه ۶١/٨/۶ سیدجمال بنی هاشمی. منبع: کتاب ص ٣١٠ 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 http://eitaa.com/vares_ir
هیئت منتظران مهدی فاطمه (س)
🌹شهدای امام زمانی (10) 👇 💥شهیدی که با صحنه شنا کردن دختران روبرو شد... دکتر محسن نوری دوست و همراز شهید احمد علی نیری می گوید: یکبار از احمد پرسیدم که احمد من و تو از بچگی همیشه با هم بودیم اما سوالی از تو دارم نمی‌دانم چرا در این چند سال اخیرشما این قدر رشد معنوی کردید اما من…لبخندی زد و می‌خواست بحث را عوض کند اما دوباره سوالم را پرسیدم بعد از کلی اصرار سرش را  بالا آورد و گفت: طاقتش را داری؟! با تعجب گفتم: طاقت چی رو؟! گفت بنشین تا بهت بگم. 🔹نفس عمیقی کشید و گفت یک روز با رفقای محل و بچه‌های مسجد رفته بودیم دماوند. شما توی آن سفر نبودید همه رفقا مشغول بازی و سرگرمی بودند. یکی از بزرگترها گفت احمد آقا برو این کتری رو آب کن و بیار تا چای درست کنیم. بعد جایی رو نشان داد گفت اون جا رودخانه است برو اون جا آب بیار من هم را افتادم. راه زیادی نبود از لا به لای بوته‌ها ودرخت‌ها به رودخانه نزدیک شدم تا چشمم به رودخانه افتاد یک دفعه سرم را پایین انداختم وهمان جا نشستم! 🔸بدنم شروع به لرزیدن کرد نمی‌دانستم چه کار کنم! همان جا پشت بوته‌ها مخفی شدم. من می‌توانستم به راحتی یک گناه بزرگ  انجام دهم. در پشت آن بوته‌ها چندین دختر جوان مشغول شنا کردن بودند. من همان جا خدا را صدا کردم و گفتم :«خدایا کمکم کن الآن شیطان من را وسوسه می‌کند که من نگاه کنم هیچ کس هم متوجه نمی‌شود اما به خاطر تو از این از این گناه می‌گذرم.» بعد کتری خالی را از آن جا برداشتم و از جای دیگر آب آوردم. بچه‌ها مشغول بازی بودند. من هم شروع به آتش درست کردن بودم خیلی دود توی چشمانم رفت. اشک همین طور از چشمانم جاری بود. 🔸یادم افتاد که حاج آقا گفته بود: «هرکس برای خدا گریه کند خداوند او را خیلی دوست خواهد داشت.» من همینطور که اشک می‌ریختم گفتم از این به بعد برای خدا گریه می‌کنم... حالم خیلی منقلب بود. از آن امتحان سختی که در کنار رودخانه برایم پیش آمده بود هنوز دگرگون بودم. همین طور که داشتم اشک می‌ریختم و با خدا مناجات می‌ کردم خیلی با توجه گفتم: «یاالله یا الله…» 🔹به محض این که این عبارت را تکرار کردم صدایی شنیدم ناخودآگاه از جایم بلند شدم. از سنگ ریزه‌ها و تمام کوه‌ها و درخت‌ها صدا می‌آمد. همه می‌گفتند: «سُبوحُ قدّوس رَبُنا و رب الملائکه والرُوح» (پاک و مطهر است پروردگار ما و پروردگار ملائکه و روح) وقتی این صدا را شنیدم ناباورانه به اطراف خودم نگاه کردم دیدم بچه‌ها متوجه نشدند... من در آن غروب با بدنی که از وحشت می‌لرزید به اطراف می‌رفتم از همه ذرات عالم این صدا را می‌شنیدم! احمد بعد از آن کمی سکوت کرد. بعد با صدایی آرام ادامه داد: 👈 از آن موقع کم کم درهایی از عالم بالا به روی من باز شد! احمد بلند شد و گفت این را برای تعریف از خودم نگفتم. گفتم تا بدانی انسانی که گناه را ترک کند چه مقامی پیش خدا دارد. بعد گفت: تا زنده‌ام برای کسی این ماجرا را تعریف نکن. 💥تشرف_به_محضر_امام_زمان 🍃یک بار با احمد آقا و بچّه های مسجد رفتیم زیارت قم و جمکران. در مسجد جمکران پس از اقامهی نماز به سمت اتوبوس برگشتیم. راننده گفت: اگر میخواهید سوهان بخرید یا جایی بروید و…، یک ساعت وقت دارید. ما هم رفتیم سمت مغازه ها، که یک دفعه دیدم احمد آقا رفت سمت بیابان . من و رفیقم دنبالش راه افتادیم. یک دفعه احمد آقا برگشت و گفت: چرا دنبال من می آیید!؟ ☘جا خوردیم. گفتیم: شما پشت سرت رو می بینی؟ چطور متوجّه شدی؟ احمد آقا گفت: کار خوبی نکردید برگرد. گفتم: نمی شه، ما با شما رفیقیم. هر جا بری ما هم مییایم. در ثانی اینجا تاریک و خطرناکه، یک وقت کسی، حیوانی، چیزی به شما حمله می کنه… ☘گفت: خواهش میکنم برگردید. دوباره اصرار کرد و ما هم جواب قبلی… سرش را انداخت پایین و گفت: ؟ می تونید با من بیایید!؟ ما هم که از همه ی احوالات احمد آقا بی خبر بودیم گفتیم: طاقت چی رو، مگه کجا می خوای بری؟! 🌟نفسی کشید و  گفت: دارم میرم باور کنید تا این حرف را زد زانوهای ما شُل شد. ترسیده بودیم. من بدنم لرزید. احمد این را گفت و برگشت و به راهش ادامه داد. همین طور که از ما دور می شد گفت: اگه دوست دارید بیاید بسم الله. 🌿نمی دانید چه حالی بود، آن لحظه وحشت وجود ما را گرفته بود مجبور شدیم با ترس و لرز برگردیم.ساعتی بعد دیدیم احمد آقا از دور به سمت اتوبوس میآید. چهرهاش برافروخته بود. با کسی حرف نزد و سر جایش نشست. منبع : کتاب عارفانهhttp://eitaa.com/vares_ir
❗️ تفریحات و سفرهای سیاحتی پا برجا! ولی قم در نیمه شعبان و ایام میلاد امام زمان (ارواحنافداه) باید قرنطینه باشد و مراسمات مذهبی برگزار نشود! 👌 تبریک میگم به که مو به مو دستورات سازمان یهودی بهداشت رو عالی انجام میده حقیقتا دشمنان اسلام و اهل بیت در انجام وظایفشون عالی عمل میکنند http://eitaa.com/vares_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚠️ ماه رمضون نزدیکه...چشماتو بذاری روهم شعبان هم رفته...تویی و مهمونی بزرگ خدا... لباسات آمادس؟ شعبان مقدمه استا... نفستو کنترل کن. مهارش کن.خواست بکشونتت تو جاده خاکی بزن تو سرش... بلند شو چادرتو با عطر حیا اتو بزن دستکش نوازش به دست کن و آستین همت بالا بزن براکمک... نقابِ لبخند بزن که هیچی بهتر از شاد کردن دل خلق الله نیست حواست باشه کفشاتو رو دل کسی جا نذاری... http://eitaa.com/vares_ir اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج🎋
🌹 استاد : بیایید با خدا زندگی کنیم نه اینکه گاهی به او سر بزنیم؛ تا با کسی زندگی نکنی نمیتوانی او را بشناسی و با او انس بگیری. اگر مدتی شب و روز با کسی زندگی کنی به او انس خواهی گرفت. اگر با خدا انس پیدا کنی، شدیدا به او علاقمند میشوی. خدا تنها انیسی است که مأنوس خود را هرگز تنها نمیگذارد. http://eitaa.com/vares_ir
💠سگ بهتره یا بی نماز💠 🌟بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌟 روزی اکرم صلی الله علیه و آله به همراه عده ای از اصحاب خود از جایی عبور می کردند. ناگهان سگی شروع کرد به پارس کردن. پیامبر صلی الله علیه و آله ایستاد و به پارس سگ گوش داد. اصحاب نیز توقف کردند. آنگاه رو به یاران خود کرد و فرمود: آیا فهمیدید که این سگ چه گفت؟ اصحاب گفتند: خیر.  پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود:  این حیوان گفت ای پیامبر خدا! من همیشه خدای مهربان را شکر می کنم که بهره من در این جهان خلقت، این شد که سگ شوم، اگر انسان بی نماز بودم چه می کردم؟  عرفان اسلامی / جلد 5- ص 8 پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :  ميان مسلمان و كافر فاصله اى جز اين نيست كه نماز واجب را عمداً ترك كند يا آن را سبك شمارد و نخواند . فهرست میزان الحکمه ج6  امام صادق (ع) : همانا خدای عزوجل وقتی بنده مومنش توبه کند شاد می شود مانند کسی که چیزی گم کرده و بعد گمشده اش را پیدا کند و خوشحال شود.    اصول کافی جلد 4 صفحه 169 http://eitaa.com/vares_ir ‎‎‌‌‎‎‌