⚫️⚫️السلام علیک یا اباعبدالله الحسین (ع)
📸تصاویری از مراسم سوگواری وعزاداری شب هفتم محرم ۱۴۰۲
با مداحی مداحان اهل البیت رضا احمدی ومحمد مرادی
⬅️در جوار گلزار شهدای شهر ورزنه (هیئت محبان الائمه)
@varzaneh_ir
33.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚫️⚫️السلام علیک یا اباعبدالله الحسین (ع)
🎥 کلیپ کوتاهی از مراسم سوگواری وعزاداری شب هفتم محرم ۱۴۰۲
با مداحی مداح اهل البیت رضا احمدی
⬅️در جوار گلزار شهدای شهر ورزنه (هیئت محبان الائمه)
@varzaneh_ir
45.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚫️⚫️السلام علیک یا اباعبدالله الحسین (ع)
🎥 کلیپ کوتاهی از مراسم سوگواری وعزاداری شب هفتم محرم ۱۴۰۲
با مداحی مداح اهل البیت رضا احمدی
⬅️در جوار گلزار شهدای شهر ورزنه (هیئت محبان الائمه)
@varzaneh_ir
23.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚫️⚫️السلام علیک یا اباعبدالله الحسین (ع)
🎥 کلیپ کوتاهی از مراسم سوگواری وعزاداری شب هفتم محرم ۱۴۰۲
با مداحی مداح اهل البیت رضا احمدی
⬅️در جوار گلزار شهدای شهر ورزنه (هیئت محبان الائمه)
@varzaneh_ir
25.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚫️⚫️السلام علیک یا اباعبدالله الحسین (ع)
🎥 کلیپ کوتاهی از مراسم سوگواری وعزاداری شب هفتم محرم ۱۴۰۲
با مداحی مداح اهل البیت محمد مرادی
⬅️در جوار گلزار شهدای شهر ورزنه (هیئت محبان الائمه)
@varzaneh_ir
21.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚫️⚫️السلام علیک یا اباعبدالله الحسین (ع)
🎥 کلیپ کوتاهی از مراسم سوگواری وعزاداری شب هفتم محرم ۱۴۰۲
با مداحی مداح اهل البیت محمد مرادی
⬅️در جوار گلزار شهدای شهر ورزنه (هیئت محبان الائمه)
@varzaneh_ir
10.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚫️قاب ماندگار تقدیم میکند
☑️به مناسبت ایام سوگواري آقا ابا عبدالله الحسین
مصاحبه اختصاصی با ذاکر اهل بیت
کربلایی محمد مرادی
به زودی ...
@varzaneh_ir
در طول سالیان پس از انقلاب شکوهمند اسلامی ،جوانان غیرتمند استان اصفهان همواره در عرصه های نبرد و جهاد به عنوان پیشگامان و نیروهای شجاع ، دلیر در مقابل دشمنان قسم خورده انقلاب اسلامی حماسه ها خلق کرده اند. تقدیم چند هزار شهید گلگون کفن ، سند تایید ارادت قلبی مردمان این دیار سرافراز در دفاع از این مرز و بوم و کشور عزیزمان ایران اسلامی است. بار دیگر شهادت یکی از بهترین جوانان عزیز و غیور این استان از خطه شهید پرور و ولایتمدار شهرستان ورزنه و بویژه روستای اشکهران در لباس مقدس و پر افتخار نیروی انتظامی شهید سرافراز محمد رضا اسماعیلی ، اراده و عزم پولادین شیرمردان شهرستان ورزنه، در راه دفاع از امنیت و آرامش هم وطنان عزیزمان را ثابت نمود.
شهادت پر افتخار این سرباز ولایت را به محضر امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف،فرماندهی معظم کل قوا حضرت امام خامنه ای مدظله العالی،مجموعه نیروی مقدس انتظامی و خانواده معظم و معزز آن شهید گلگون کفن و مردم غیور شهرستان ورزنه تبریک و تسلیت عرض می نمایم.
روابط عمومی بخشداری رودشت
@varzaneh_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
استاد انصاریان
این کانال را به دوستان معرفی کنید 👇👇
══ ೋ🌿🌹🌿ೋ ══
اخلاق در خانواده
https://eitaa.com/joinchat/968950045Cf1a937af1c
#متن_روضه_قاسم_بن_الحسن
تا که از چهره ات نقاب افتاد
رونق بزم آفتاب افتاد
چهره ی مجتبائیت گُل کرد
در دل دشت التهاب افتاد
دید عباس رزم شاگردش
دید صحرا در اضطراب افتاد
🔹وقتی اومد شروع کرد با اون ملعون ازرق شامی جنگیدن،با پسراش جنگیدن،عباس بالا بلندی ایستاده بود،هی قاسم رو تشویق میکرد،مرحبا به قاسم،نمی دونم مادرش کربلا اومده یا نه،اما اگه اومده اون لحظات با صدای تشویقات عباس،چه حالی پیدا میکرد نجمه خاتون،قاسمم بارک الله،بارک الله،احتمال به قریب به یقیق،اومده کربلا،آخه اومد دید پشت خیمه ها قاسم نشسته زانوهاش روبغل گرفته بود،داره گریه میکنه،قاسمم براچی داری گریه میکنی
گفت:مادر دو تا منظره یادم اومد الان،اول یادم افتاد،وقتی لحظات آخر،بابام داشت جون میداد،عموم حسین کنار بابام نشسته بود،یوقت دست من و تو دست حسین گذاشت،صدا زد گفت:حسین جان،این امانت من دست تواست تا کربلا،فهمیدی برا چی ابی عبدالله با تأمل اجازه میدان رفتن به قاسم داد به قاسم بر خلاف علی اکبر،علی اکبر که میخواست بره میدان،معطل نکرد ابی عبدالله،وقتی اومد بی معطلی گفت:بابا برو،علی جان برو میدان،اما قبلش برو یه بار زینب تو رو ببینه،بچه ها تو خیمه تو رو ببینند،اما قاسم اومد ابی عبدالله این پا اون پا کرد،معطل کرد،چرا؟
چون لحظات آخر،امام حسین دست قاسم رو گذاشت تو دست برادرش،داداش این امانت پیشت باشه،میدونی دلم کجا رفت؟تا علی اومد بدن فاطمه رو تو خاک بذاره،گفت:
تا ابد مجروح زخم کاری ام
وای من از این امانت داری ام
▪️مادر یادم نمیره اون منظره رو،بابام گفت کربلا،برا عموت جان فشانی کن،من خودمو آماده کرده بودم،برا امروز،دیشب ام که از عموم پرسیدم،آیا من به شهادت میرسم،یا نه؟عموم گفت:قاسمم مرگ در ذائقه ات چه طوره؟ گفتم: احلی من العسل،از عسل شیرین تره”بچه رزمنده ها با این جمله خیلی انس دارند”اما امروز رفتم از عموم اذن بگیرم،اجازه نمیده من برم میدان،چیکار کنم،پس چی شد،که گفت:به بلای عظیمی دچار میشی،کو اون بلای عظیم،عموم که اجازه میدان رفتن به من نمیده،
حالا یابازوبند،یاصندوقچه،گفت: قاسمم این و بردار به عموت نشون بده،اگه عموم این دست خط رو ببینه،دست رد به سینه ات نمیزنه،تا قاسم دست خط پدر رو داد خدمت ابی عبدالله،ابی عبدالله رو چشماش کشید،گفت:بوی حسنم رو داره میده،بوی برادرم رو داره میده،وقتی خواست بره میدان،روایت میگه دست در گردن عمو انداخت،اینقدر حسین و قاسم با هم گریه کردند،وغُشی علیهما،دوتایی رو زمین افتادند
همه از نعره ی تو فهمیدند
کار با پور بوتراب افتاد
تا حریف نبرد تو نشدند
بارش سنگ در شتاب افتاد
گفت:نمی تونید با این نوجوان بجنگید،سنگ بارانش کنید،چند نفر رو کربلا سنگباران کردند،اول حر بود عابس بود،قاسم بود،اما سنگ باران چهارم،اصلاً قابل قیاس با کسی نبود،دور حسین رو تو گودال گرفتند،امام باقر فرمود:اینقدر سنگ به بدن بابام زدند
گوئیا زخم آتشین خوردی
یا عمو گفتی و زمین خوردی
به سرت سر رسیده ام برخیز
شاخه ی یاس چیده ام برخیز
سیزده سال انعکاس حسین
پسر قد کشیده ام برخیز
خاطرات قدیمی یثرب
اشک های چکیده ام برخیز
تا نفس های آخرت نشود
تا کنارت رسیده ام برخیز
من جوان مرده ام بمان پیشم
خسته ام قد خمیده ام برخیز
با تنت در برابرم چه کنم
شرمگین از برادرم چه کنم
که زده شانه ات به پنجه ی خویش
که چنین تاب داده مویت را
حیف مشتی زکاکُلت مانده
گیسویت دست قاتلت مانده
بیشتر مثل مجتبی شده ای
ولی افسوس بی صدا شده ای
مثل آیینه ای که خورده زمین
تکه تکه،جداجدا شده ای
قد کشیدی شبیه عباسم
هر کجا تیر خورده وا شده ای
صدای قاسم که بلند شد،یا عمّا،بازم بر خلاف علی اکبر،که صدای علی اومد،زینب میگه دیدم زانوهای داداشم داره می لرزه،آروم سوار بر مرکب شد،حسین دیگه رمق نداره،اما تا صدای قاسم اومد،روایت میگه،عقاب آسا اومد وسط میدان،اون نانجیبی که اومده،قاتلی که کنار قاسمِ،ابی عبدالله بعضی از روایات میگن:اون نانجیب رو به درک واصل کرد،بعضی ها میگن دستش قطع شد رو زمین افتاد،امدن اینو نجات بدن،بدن قاسم زیر سُم اسب ها بود،مجسم کنی،بیچاره ات میکنه،این ناجیب ها رو که ابی عبدالله فراری داد،دید قاسم پاهاشو داره رو زمین،میکشه،آروم میگه یا عما،
گفت:برا عموت خیلی سخته صداش بزنی،نتونه کاری برات انجام بده،عزیزبرادرم.
سئواله برا من،چرا به قاسم گفتی آقاجان به بلای عظیم،دچار میشی؟بلای عظیم هم بود،تنها بدنی است که دو بار پامال سُم مرکب ها شده،اما عرضم اینه،هر جوری بود بدن رو از زمین برداشت،درسته سینه به سینه قاسم پاها رو زمین میکشید،اون نوجوانی که پاهاش به رکاب مرکب نمی رسید،پاها رو زمین میکشید،بلاخره بدن رو آورد به خیمه،اما بدن علی اکبر رو هرچی نگاه کرد،دید تنهایی نمیتونه برداره،گفت:جوانهای بنی هاشم بیایید.
بلند بگو یا حسین...
💠#استقبال
💠#شهید
✍روز دوشنبه مورخ ۲ مردادماه ۱۴۰۲ ؛ جلسه برنامه ریزی و هماهنگی جهت مراسم استقبال ، وداع و تشییع هرچه باشکوهتر
🌹شهید والامقام محمدرضا اسماعیلی اشکهرانی
به ریاست فرماندار محترم و با حضور امام جمعه محترم ، آقای ابراهیمی رییس ایثارگران فراجا و جمعی از مسئولین شهرستان در محل فرمانداری ورزنه برگزار شد.
✍روابط عمومی فرمانداری شهرستان ورزنه
📡پل ارتباطی :
🌐وب سایت رسمی فرمانداری شهرستان ورزنه
👉http://Varzaneh.gov.ir
📳پایگاه خبری فرمانداری شهرستان ورزنه در پیام رسان ایتا
👉https://eitaa.com/Farmandari_Varzaneh648
@varzaneh_ir