eitaa logo
تفکر و تمدن شبکه‌ای| استاد واسطی
3هزار دنبال‌کننده
211 عکس
75 ویدیو
121 فایل
تفکر و تمدن توحیدی ادمین: @Haghighat6
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽ ⚪️ نگرش سیستمی به دین| بخش دوم. با توجه به مطالب فوق می‌توان گفت: اصل «نگرش سیستمی» مبتنی بر پیش‌فرض‌های زیر است: – موضوع مورد نظر احتمالا دارای اجزاء مرتبط با یکدیگر است. – این اجزاء احتمالا دارای لایه‌های درونی و عمیق‌تر نیز هستند. (تجزیه تا رسیدن به ذرات بنیادین) – ارتباط اجزاء با یکدیگر احتمالا به‌صورت بُرداری و برآیندی است. (موضوع، مجموعه‌ای از عناصر مستقل از هم نیست.) – موضوع مورد نظر احتمالا دارای ارتباط با متغیرهای بیرون از خود می‌باشد. – ارتباط موضوع با متغیرهای بیرون از خود احتمالا به‌ صورت برداری و برآیندی است. (موضوع، کارکردی مستقل از دیگر عناصر محیط ندارد.) – ارتباط موضوع با متغیرهای بیرون از خود احتمالا دارای سطوح و مراتب فوقانی متعددی نیز می‌باشد. (ترکیب تا رسیدن به علت‌العلل‌های کلان و ریشه‌ای در ابعاد مختلف) – موضوع مورد نظر و عناصر درونی و بیرونی، احتمالا در حال تغییر دائمی هستند. – موضوع مورد نظر هدفی را در هستی دنبال می‌کند. – موضوع، احتمالا دارای اهداف اولیه و میانی نیز هست. – هدف نهایی و دیگر اهداف موضوع، احتمالا دارای شدت و ضعف نیز می‌باشند. – صورت‌بندی موضوع،‌ احتمالا از زوایای دید مختلف، تغییر می‌کند. نگرش سیستمی به دین، یعنی بررسی دین در فضای کلیه احتمالات فوق. نگرش سیستمی به زندگی،‌ یعنی بررسی جریان زندگی در فضای کلیه احتمالات فوق. نتایج، آثار و لوازم پذیرش بحث اگر دین صرفا مجموعه کنار هم گذاشته شده از تک گزاره‌ها نباشد (جمع جبری گزاره‌ها) بلکه دارای هویّتی مجموعی و شبکه‌ای باشد (جمع برداری میان گزاره‌ها و برآیند آن‌ها با معادلات حاکم بر خلقت)، و اگر نگرش سیستمی تلاش برای کشف برآیند ارتباطات موجود میان متغیرهای درونی و بیرونی یک موضوع باشد، آن‌گاه دست‌یابی به کارکرد اصلی و بهینه دین، بدون نگرش سیستمی و شبکه‌ای ممکن نخواهد شد. اگر با نگرش سیستمی به دین نگاه کنیم موارد زیر را خواهیم یافت: ۱. دین، مجموعه‌یی از عناصر و گزاره‌های به‌هم‌پیوسته و نظام‌مند است. ۲. این عناصر و اجزاء‌،‌ تابع اهداف دین هستند و هدف‌گرایی دین، به این عناصر شکل می‌دهد و ساختار ارتباطی آن‌ها با یکدیگر را تعیین می‌کند. ۳. اتحاد مبدأ پیدایش دین با مبدأ پیدایش هستی، پل ارتباطی دین با واقعیت‌هاست و بر این اساس، برنامه‌های دین جلوه‌هایی از معادلات واقعی است و برنامه‌های دین، مدل‌ کردنِ واقعیت‌ها است. ۴. دین، اهداف و برنامه‌های خود را اولویت‌بندی می‌کند. ۵. دین، با عناصر محیطی خود تعامل دارد. ۶. دین، برای شکل‌دهی به عناصر محیطی خود برنامه‌ دارد و آرمان‌ها و هنجارها را در چهارچوب اهدافِ خود تغییر و تحول می‌بخشد. ۷. دین از تضاعف نیروبخشی برای حرکت به سمت هدف برخوردار است. ۸. شناخت دین از طریق تحلیل گزاره‌های نگرشی، راهبردی و راهکاری ممکن است. ۹. برنامه‌های دین،‌ قابلیت خودتنظیمی دارد؛ تعادل‌گرا و تکاملی است. ۱۰. برنامه‌های دین، در فرآیندی پیوسته و مستمر و تدریجی تحقق می‌یابند. ۱۱. هویت و برنامه‌های دین را می‌توان از منظرِ محرک_پاسخ مطالعه کرد. دین دارای شبکه عصبی منسجم و در تحت مدیریت اهداف است که نسبت به محرک‌ها واکنش نشان می‌دهد. ۱۲. گزاره‌های دین را باید در عرصه اهداف و اولویت‌های آن بررسی کرد. ۱۳. سیستم دین از سه خُرده سیستمِ نگرشی، قانونی و فرهنگی تشکیل شده است. ۱۴. این خُرده سیستم‌ها، مسئولیت تقسیم کار و فعالیت‌ها را در سیستم اصلی به‌ عهده دارند. ⚪️ تفکر و تمدن شبکه‌ای ⚪️ @vaseti
﷽ ⚪️ نگرش سیستمی به دین| بخش سوم و پایانی. ۱۵. بخش استراتژیک هر سیستمی از سه مؤلفه: تعادل حیاتی، میدان‌های نیرو و برآیند بُرداری تشکیل می‌شود. تعادل حیاتی، نقطه ثقلی است که مجموعه سیستم خود را بر اساس آن متعادل می‌کند و محیط درونی خود را ثبات می‌بخشد و بین نیروهای درونی و بیرونی موازنه برقرار می‌کند. میدان نیرو، صافی کلیّه ارتباطات در راستای تحقق اهداف است که نیروهای سوق‌دهنده و بازدارنده را فعال می‌کند. برآیند ‌بُرداری، ابزار اندازه‌گیری نیروها و عوامل علّی و محرک‌های سیستم هستند. در این تحلیل، سطوح تعامل عوامل با یکدیگر مشخص می‌شود. در سیستم دین نیز این سه مؤلفه به‌ وضوح وجود دارند: الف- تعادل حیاتی در دین، طیف اهداف دین است که نقطه ثقلِ فازی‌ای است که مجموعه گزاره‌های دین را منسجم و متعادل کرده و موازنه‌های لازم بین محرک‌ها و پاسخ‌ها را ایجاد می‌نماید. ب- میدان‌های نیرو در دین، حداقل‌ها و حداکثرهایی است که در موضوعات مختلف توسط دین تعیین شده است. این حداقل و حداکثرها،‌ مرزها و حدودی هستند که به عنوان صافی جهت‌دهنده به کلیّه ارتباطات میان‌گزاره‌ای در عرصه دین و صافی فعالیت‌ها در عرصه دین‌داری عمل می‌کنند. ج- برآیند بُرداری در دین، گزاره‌هایی هستند که سطوح و لایه‌ها و معادلاتِ کلی را بیان می‌کنند و رابطه بین آنها را تبیین می‌نمایند. این گزاره‌ها توسط علمِ “‌قواعد فقه” و علمِ “اصول فقه” به ‌تفصیل تعریف و توصیف شده‌اند. اگر چنین باشد، آنگاه دین قانون‌گذار، ساختارساز، فرآیندآفرین، برنامه‌ساز و راهبرددهنده خواهد بود و می‌توان بر اساس شبکه گزاره‌های دین، سیستم‌های زندگی جمعی بشر را به‌زبان قابل مقایسه با سیستم‌های رقیب ارائه کرد. بر اساس نگرش سیستمی به زندگی،‌ می‌توان قالبی را برای رصد و کشف عناصر نهفته در زندگی و جهت‌دهنده به زندگی و کشف برآیند آنها پیشنهاد کرد: ▫️ دریافت قالب برنامه‌ریزی راهبردی برای زندگی مباحث و مفاهیم کلیدی نگرشی سیستمی، نگرشی سیستمی به دین، دین راهبردی، مدل‌های دینی، دین استراتژیک، دین تمدن‌ساز ▫️ لینک خرید کتاب نگرش سیستمی به دین ⚪️ تفکر و تمدن شبکه‌ای ⚪️ @vaseti
﷽ ⚪️ کتاب نگرش سیستمی به دین. ◽️ زیربنای الگوهای تمدن اسلامی ✍ استاد عبدالحمید واسطی ▫️ دنیا، جایگاه زندگی، و دین، ارائه‌دهندۀ شیوۀ زندگی برتر در دنیاست. زندگی برتر جز در سایۀ تمدّن، یا همان طراحی سیستم‌ها و نظام‌های اجتماعی مطلوب ممکن نیست. تمدّن اسلامی و خدامحور، آن‌گاه برپا می‌شود که همۀ سیستم‌های زندگی، اعمّ از قضایی، دفاعی، حقوقی، فرهنگی، سیاسی و…، در یک شبکۀ پیوستۀ هماهنگ با فرامین خدا تنظیم شود. ▫️ کتاب نگرش سیستمی به دین، می‌کوشد با تبیین دین سیستمی و سیستم‌سازی دینی، ظرفیت برنامه‌سازی دین و پایه‌های الگوهای تمدّن اسلامی را ترسیم کند. ▫️ لینک خرید کتاب نگرش سیستمی به دین ⚪️ تفکر و تمدن شبکه‌ای ⚪️ @vaseti
نگرش سیستمی به دین.pdf
643.2K
﷽ ⚪️ معرفی کتاب نگرش سیستمی به دین. ◽️ زیربنای الگوهای تمدن اسلامی ✍ استاد عبدالحمید واسطی ▫️ لینک خرید ⚪️ تفکر و تمدن شبکه‌ای ⚪️ @vaseti
﷽ ⚪️ مصاحبه با استاد واسطی درباره نگرش سیستمی به دین| بخش اول 1) شما در کتاب «نگرش سیستمی به دین» سیستم یا شبکه را مجموعه‌ای از عناصر که با یکدیگر ارتباط برقرار می‌کنند و برای تحقق یک هدف تلاش می‌کنند، تعریف کرده‌اید و نوشته‌اید که «در هر شبکه، تغییر هر جزء بر دیگر اجزاء و کل تأثیر دارد و هیچ‌یک از عناصر، اثری مستقل و جدا از مجموعه نمی‌گذارد و نمی‌پذیرد.» (ص ۴۷) با این تعریف، نام اثر شما مخاطب را با این موضوع روبرو می‌کند که دین، سیستمی از عوامل است که همه ابعاد زندگی انسان را شکل می‌دهد. آیا شما این امر را در تمام دوران‌ها اثبات می‌کنید؟ چگونه؟ و اثبات شما مبتنی بر چه پیش‌فرض‌هایی است؟ اصل «نگرش سيستمی» مبتنی بر پيش‌فرض‌های زير است: - موضوع مورد نظر احتمالا دارای اجزاء مرتبط با يكديگر است. - اين اجزاء احتمالا دارای لايه‌های درونی و عميق‌تر نيز هستند. (تجزيه تا رسيدن به ذرات بنيادين) - ارتباط اجزاء با يكديگر احتمالا به‌صورت بُرداری و برآيندی است. (موضوع، مجموعه‌ای از عناصر مستقل از هم نيست.) - موضوع مورد نظر احتمالا دارای ارتباط با متغيرهای بيرون از خود می‌باشد. - ارتباط موضوع با متغيرهای بيرون از خود احتمالا به‌صورت برداری و برآيندی است. (موضوع، كاركردی مستقل از ديگر عناصر محيط ندارد.) - ارتباط موضوع با متغيرهای بيرون از خود احتمالا دارای سطوح و مراتب فوقانی متعددی نيز می‌باشد. (تركيب تا رسيدن به علت‌العلل‌های كلان و ريشه‌ای در ابعاد مختلف) - موضوع مورد نظر و عناصر درونی و بيرونی، احتمالا در حال تغيير دائمی هستند. - موضوع مورد نظر هدفی را در هستی دنبال می‌كند. - موضوع، احتمالا دارای اهداف اوليه و ميانی نيز هست. - هدف نهايی و ديگر اهداف موضوع، احتمالا دارای شدت و ضعف نيز می‌باشند. - صورت‌بندی موضوع،‌ احتمالا از زوايای ديد مختلف، تغيير می‌كند. نگرش سيستمی به دين، يعنی بررسی دين در فضای كليه احتمالات فوق. محورهای اصلی‌ای كه اين بررسی در آن‌ها صورت گرفته است عبارتند از: الف. منشاء دين (ص 91) ب. اهداف دين (ص 91) ج. قلمرو دين (ص 113) د. لايه‌های دين (ص 118) ه. ذاتيّات دين ( ص 127) و. زبان دين (ص 150) ز. شاخص‌های فهم دين (ص 167) نتيجه بررسی‌ها در محورهای فوق را می‌توان به‌صورت زير بيان كرد: - دين‌ِ الهی، برنامه زندگی انسان‌ها در جامعه بشری، به‌هدف اوليه ايجاد تعادل در فعل و انفعالات ميان مطلوبيت جسمی، فكری،‌ روحی، محيطی و جمعی با شاخص پايداری رو به ابديت، برای حصول هدف نهايی افزايش احساس حضور خدا با شاخص گسترش رو به بی‌نهايت است. - دين معادلات حركت انسان در اين دنيا برای عبور به سوی ابديت را ارائه كرده است. - حركت انسان در اين دنيا، حركت در شبكه هستی و به صورت برآيندی است. - دين اسلام مدعی خاتميت و فراگيری برای تمام انسان‌ها تا پايان تاريخ است. اگر دين اسلام دارای چنين هويت، هدف و ادعايی است آن‌گاه بايد معادلات حركت شبكه‌ای انسان در هستی را تبيين كرده باشد؛ تبيين معادلات حركت در شبكه هستي، تبيين‌ در مقياس كلان است و تبيين‌ها در مقياس‌های كلان، تبيين‌های استراتژيك و راهبردی هستند. پس: دين برای تحقق اهداف خود و حركت بر اساس هويت خود، ضرورتا بايد برنامه زندگی انسان در شبكه هستی را ارائه كرده باشد، برنامه‌ای كه كليه جوانب زندگی او را در برمی‌گيرد و به صورت راهبردهای به‌هم‌پيوسته عرضه می‌شود، راهبردهایی كه جريان متغيرها را در سيستم كلان زندگی بشر مديريت می‌كنند، جریانی که در بستر رو به جلوی زمان در حال حرکت است. كليدِ دريافت مطلب، در تصوّر «كيفيت حركت انسان در شبكه هستی» است. این شكل نمايی از اين حركت را ارائه كرده است. اگر واقعيت هستی چنين باشد، آنگاه بدون تعريف معادله نيرو در هر يك از بردارهای نيرويی كه به اراده وارد می‌شود نمی‌توان برآيند حركت به سمت خدا را كه هدف دين است حاصل نمود. و اگر اين مطلب، ساختارِ هستي است، امری غير وابسته به زمان و مكان و اشخاص خواهد بود پس در تمام دوران‌ها بايد راهبردها و معادلات حركت در تمام جوانب زندگی بشر توسط دين تعريف شود. ⚪️ تفکر و تمدن شبکه‌ای ⚪️ @vaseti
﷽ ⚪️ مصاحبه با استاد واسطی درباره نگرش سیستمی به دین| بخش دوم 2) آنچه از پیشگفتار شما بر کتاب‌تان برمی‌آید، این نکته است که دلیل ارجاع داده نشدن منابع با توجه به تعدد تعاریف، پیروی شما از روش «تفکر انتقادی» است. چت مایزر در کتاب «آموزش تفکر انتقادی» می‌گوید: «تفکر انتقادی در تمام رشته‌ها عناصر اصلی استدلال منطقی را به ویژه با عناصری تلفیق می‌کند که آن عناصر برای حصول قضاوت‌های درست با امر استنباط یا بهره‌گیری از استدلال استقرایی سروکار دارند.» (ص ۱۲) برای مخاطب و خواننده اثر شما ملاک تشخیص درست بودن این قضاوت‌ها از کجا و چگونه حاصل می‌شود؟ در صفحه 12 کتاب چنین آمده است: «آنچه در اين كتاب از تعاريف و يا ديدگاه‌ها و نظرات ارائه شده و ارجاع به منبعی داده نشده‌ است، يافته‌هايی است كه پس از مطالعه و بررسی منابع قابل دسترسيِ مربوط به موضوع، با استفاده از روش تفكّر انتقادی به‌دست آمده است و مؤلف اميدوار است با دقت و عنايت صاحب‌نظران اصلاح و تكميل گردد.» ظاهر عبارت و مقصود مولف، هر دو، بیانگر این مطلب است که اگر تعریف یا دیدگاه و نظری در کتاب آمد ولی منبعی برای آن ذکر نشد، گمان برده نشود که مولف، مطلبی را استفاده کرده ولی نگفته است از کجا نقل کرده است! بلکه مخاطب مطمئن باشد که اگر مطلبی متعلق به دیگران در کتاب آمده است حتما ارجاع داده شده و اگر مطالب نسبتاً زیادی را در کتاب می‌یابد که ارجاعی ندارند از باب استفاده بدون اسم و رسم از اطلاعات دیگران نیست بلکه تجربه تولیدی مولف است که استدلال یا استنادهای مربوط به خود را نیز در سیاق متن به همراه دارد. اشاره به موضوع «تفکر انتقادی» به جهت تعیین بخشی از روش دست‌یازیدن به تولید مفاهیم و دیدگاه‌هاست؛ بالخصوص در مواردی که اطلاعاتِ تولید شده از قبل، راه را همواره کرده باشند؛ یعنی اگر در کنار تعاریف و نظریاتی که توسط اهل فن ارائه شده است، مولف جسارت کرده و به جای انتخاب یکی از تعریف‌ها و نظرها، دیدگاه دیگری را مطرح کرده، این دیدگاه، پس از بررسی و نقد دیدگاه‌های ذکر شده و اقدام به اصلاح نقاطی که به خیال مولف نیاز به تغییر یا تکوین داشته، ارائه شده است. اما «ملاک تشخیص درستیِ تعریف یا دیدگاه پیشنهاد شده»، به‌کار بردن آزمون‌هایی است که در احراز صحت تعریف یا صحت صورت‌بندی مساله یا صحت توصیف یا تبیین، در روش‌شناسی وجود دارد؛ مولف سعی کرده است در قسمت مبانی ضمن پرهیز از «مساله‌پنداریِ مبانی» ، مطلب را به‌گونه‌ای گسترش دهد که خواننده حداقل بتواند با مقایسه میان دیدگاه‌ها، اطلاعات لازم برای قضاوت اولیه در مورد دیدگاه پیشنهادی را داشته باشد، و در قسمت بررسیِ اصل مساله نیز استدلال مربوطه به تفصیل ذکر شود تا با ارزیابی استدلال، فرضیه بحث قضاوت‌پذیر شود. 3) با توجه به تأکید شما در استفاده از «روش تفکر انتقادی» به نکته ای دیگر نزد چت مایزر در همان کتاب اشاره می کنم که وی علاوه بر اهمیت عناصر شناختی در تفکر انتقادی به اهمیت عناصر عاطفی مثل 1) گرایش‌های مربوط به طرح پرسش‌ها 2) وقفه موقتی در قضاوت‌های شخصی 3) برخورداری از اسرار و پیچیدگی‌ها نیز تأکید می‌کند. اما شما تا چه اندازه در نگارش، تألیف و پژوهش این اثر توانسته‌اید به طور موقتی در قضاوت‌ها و آرمان‌های شخصی‌تان وقفه بیندازید و سپس به اصل موضوع بپردازید تا از این نظرگاه نقد افراد مختلف را بر موضوع از تمام زوایا ببینید؟ چگونه این مهم برایتان حاصل شد؟ در یک تحقیقِ ضابطه‌مند، ذکر «انگیزه توجه به مساله تحقیق»، «پیشینه تحقیق»، «فرضیات رقیب» و «منابع و ارجاعات»، ضامن تک‌بُعدی نبودن نظرگاه محقق و بیانگر میزان گستردگی افق دید اوست. مولف سعی کرده است موارد فوق را به‌صراحت و با قدری تفصیل، ارائه کند تا علاوه بر احراز ملاک روش‌شناسانه در زمینه‌سازی تحقیق، خوانندگان محترم نیز جوانب مساله را از دیدگاه‌های مختلف مشاهده نمایند. ⚪️ تفکر و تمدن شبکه‌ای ⚪️ @vaseti
﷽ ⚪️ مصاحبه با استاد واسطی درباره نگرش سیستمی به دین| بخش سوم 4) شما هدفتان را از نگارش این اثر «نگرشی از بیرون به دین به هدف دست یابی به شبکه کلان دین و ارائه تصویری سیستمی از دین و شفاف سازی نقش آن در عرصه تصمیم سازی و تدوین استراتژی جوانب مختلف زندگی» (ص ۱۷) عنوان کرده‌اید. تا چه اندازه به این هدف نایل شده‌اید؟ نیل به یک هدف، یا از طریق عبور موفق از آزمون‌های احراز «صحتِ روش» و «صدق موادِ به کار رفته برای حصول نتیجه» است یا از طریق اندازه‌گیری میزان انطباق اثری که تحقیق، در عمل حاصل کرده است با هدفی که در آن تعریف شده است. همان‌طور که در صفحه 13 در شماره 4 از توضیحات اولیه، آمده، مولف سعی کرده است تا ضوابط منطق صورت و ماده را در دست‌یابی به نتایج، مراعات کند و روابط میان‌گزاره‌ای را شفاف نماید تا خواننده احساس کند مطالب به‌صورت حلقه‌های مفهومی با ارتباطی منطقی یکی پس از دیگری، به سمت نتیجه حرکت می‌کنند. در بررسی میزان انطباق اثر تحقیق با هدف مورد نظر، عکس‌العمل نهایی عموم مخاطبین حوزوی و دانشگاهی در کنفرانس‌ها و جلساتی که برگزار گردید مطالبه «سیستم‌های دینی» بود، این مطالبه حکایت از پذیرش ضمنی سیستمی بودن دین و امکان استخراج و طراحی سیستم‌های دینی و فعال‌سازی دین در عرصه تصمیم‌سازی داشت. 5) داشتن نگاهی سیستمی به دین چه اهمیتی دارد؟ اگر دين صرفا مجموعه كنار هم گذاشته شده از تك گزاره‌ها نباشد (جمع جبری گزاره‌ها) بلكه داراي هويّتی مجموعی و شبكه‌ای باشد (جمع برداری ميان گزاره‌ها و برآيند آن‌ها با معادلات حاكم بر خلقت)، و اگر نگرش سیستمی تلاش برای کشف برآیند ارتباطات موجود میان متغیرهای درونی و بیرونی یک موضوع باشد، آنگاه دست‌يابی به كاركرد اصلی و بهينه دين، بدون نگرش سيستمی و شبكه‌ای ممكن نخواهد شد.   6) نگرش سیستمی به دین دربردارنده چه پیش‌فرض‌هایی است؟ از دیگر سو آیا می‌توان پیش فرض داشتن و تفکر انتقادی را با هم همراه کرد؟ در پاسخ سوال اول پيش‌فرض‌های اصلِ نگرش سيستمی و نگرش سيستمی به دين بيان شد و نتيجه گرفته شد كه نگرش سيستمی به دين، يعنی بررسی دين در فضای احتمالاتی كه در مورد اجزاء و روابط درونی و بيرونی موضوع از منهای بی‌نهايت تا مثبت بی‌نهايت قابل تصور است؛ و از آنجايی كه روح تفكر انتقادی، پردازش احتمالات در بررسی موضوعات است، پياده‌سازی صحيح «نگرش سيستمی» به يك موضوع، نيازمند استفاده از ابزار تفكر انتقادی است. 7) آیا پیش از شما پژوهشگرانی با چنین رویکردی به دین اثری تخصصی در این حوزه تألیف کرده‌اند؟ در صفحه 66 تا 88 در قسمت پيشينه تحقيق گزارش مفصلی از برخی آثار قابل توجه در اين زمينه ارائه شده است. 8) کتاب‌ها و مقالاتی که در این حوزه نگاشته شده‌اند چه شباهت‌ها و اختلاف‌هایی با اثر شما داشته‌اند؟ در صفحه 89 بحثی با همين عنوان (تفاوت اين تحقيق با موارد مشابه) عرضه شده است. مركز اصلی تفاوت در ارائه و بررسی «هويت استراتژيك و برنامه‌ساز بودنِ گزاره‌های دين» است. 9) در باب پیشینه تحقیق در این موضوع شما گفته‌اید نگاه عالمان دینی و دیندارانی که به نحوی با مسأله حکومت و حکومت‌داری مواجهه بودند « ناخودآگاه به نگرش کلان و سیستمی به دین ص67 » معطوف بوده است؛ استدلال شما برای این گزاره چیست؟ حكومت و حكومت‌داری موضوعی است كه با كليه متغيرهای مرتبط با زندگی انسان‌ها به صورت برآيندی سروكار دارد. يعنی ساختارها، قوانين، فرآيندها، عملكردها مستقل از هم نيستند و در يكديگر تاثير دارند و هر تصميمی در حكومت اثری مانند «اثر پروانه‌ای» در ديگر ابعاد و جوانب دارد و فضای نهايی جامعه را برآيند تمام موارد فوق شكل می‌دهد. اگر حكومت و حكومت‌داری دارای چنين هويتی باشد (يعنی سازه سيستمی باشد) و انديشمندی بخواهد بر اساس دين ساختارها، قوانين، فرآيندها، عملكردها را تعريف كند (طراحی نرم‌افزاری)، آن‌گاه سيستمی بودن هويت سازه و سخت‌افزاری كه قرار است نرم‌افزار آن تعريف شود، طراح را به سوی اتخاذ نگرش سيستمی سوق خواهد داد. ⚪️ تفکر و تمدن شبکه‌ای ⚪️ @vaseti
﷽ ⚪️ مصاحبه با استاد واسطی درباره نگرش سیستمی به دین| بخش چهارم 10) سوال و مسأله اصلی شما در پژوهش‌تان این است که «دین اسلام برای مدیریت زندگی جمعی در محیط رقابت نظریات و ایده‌ها مدعی کارآمدی است؛ از سوی دیگر ابعاده گسترده و پیچیده زندگی مدرن که نیازها، افکار، ارتباطات و معادله‌ای جدید را پدید آورده است، سبب بروز ادعای کارآمدی «مدیریت علمی » و ناکارآمدی «مدیریت دینی» در این عرصه شده است. به طور اختصار بفرمایید فرضیه پژوهشی شما برای این مسأله چه بوده است؟ در صفحه 66 كتاب، فرضيه تحقيق به‌صورت كادر شده چنين آمده است: راهبرد فعال‌سازی كارآمدی دين در عرصه زندگي در محيط رقابت، نگرش سيستمی و استراتژيك به گزاره‌های دين است. يعنی گزاره‌های دين، تك جملاتِ بيان‌كننده صرفا يك مطلب هستی‌شناسانه و تكوينی، يا يك مطلب قانونی يا يك مطلب اخلاقی فردی نيستند بلكه هر كدام از جملات در دستگاه مختصات شبكه گزاره‌ها و شبكه معادلات خلقت، معنی‌دار می‌شوند و از سطوح معنايی آنها، معنای برنامه‌ای در مقياس راهبردی است. 11) پس از گردآوری اطلاعات و داده‌ها و تجزیه و تحلیل آنها به چه نتایج سلبی و ایجابی در این حوزه رسیدید؟ مركز اصلی نتايج در پاسخ سوال فوق عرض شد. در صفحه 249 تا 251 تفصیل نتايج تحقيق به‌صورت زير ارائه شده است: 1. دين، مجموعه‌ای از عناصر و گزاره‌های به‌هم‌پيوسته و نظام‌مند است. 2. اين عناصر و اجزاء‌،‌ تابع اهداف دين هستند و هدف‌گرايی دين، به اين عناصر شكل می‌دهد و ساختار ارتباطی آنها با يكديگر را تعيين می‌كند. 3. اتحاد مبدء پيدايش دين با مبدء پيدايش هستی، پل ارتباطی دين با واقعيت‌هاست و بر اين اساس، برنامه‌های دين جلوه‌هايی از معادلات واقعی است و برنامه‌های دين، مدل‌ كردنِ واقعيت‌ها است. 4. دين، اهداف و برنامه‌های خود را اولويت‌بندی می‌كند. 5. دين، به عناصر محيط خود تعامل دارد. 6. دين، برای شكل‌دهی به عناصر محيطی خود برنامه‌ دارد و آرمان‌ها و هنجارها را در چهارچوب اهدافِ خود تغيير و تحول می‌بخشد. 7. دين از تضاعف نيروبخشی برای حركت به سمت هدف برخوردار است. 8. شناخت دين از طريق تحليل گزاره‌های نگرشی، راهبردی و راهكاری ممكن است. 9. برنامه‌های دين،‌ قابليت خودتنظيمی دارد؛ تعادل‌گرا و تكاملی است. 10. برنامه‌های دين، در فرآيندی پيوسته و مستمر و تدريجی تحقق می‌يابند. 11. هويت و برنامه‌های دين را می‌توان از منظرِ محرك_ پاسخ مطالعه كرد. دين دارای شبكه عصبی منسجم و در تحت مديريت اهداف است كه نسبت به محرك‌ها واكنش نشان می‌دهد. 12. گزاره‌های دين را بايد در عرصه اهداف و اولويت‌های آن بررسی كرد. 13. سيستم دين از سه خُرده سيستمِ نگرشی، قانونی و فرهنگی تشكيل شده است. 14. اين خُرده‌سيستم‌ها، مسئوليت تقسيم كار و فعاليت‌ها را در سيستم اصلی به عهده دارند. 15. بخش استراتژيك هر سيستمی از سه مولفه: تعادل حياتی، ميدان‌های نيرو و برآيند بُرداری تشكيل می‌شود. تعادل حياتی، نقطه ثقلی است كه مجموعه سيستم خود را بر اساس آن متعادل می‌كند و محيط درونی خود را ثبات می‌بخشد و بين نيروهای درونی و بيرونی موازنه برقرار می‌كند. ميدان نيرو، صافيِ كليّه ارتباطات در راستای تحقق اهداف است كه نيروهای سوق‌دهنده و بازدارنده را فعال می‌كند. برآيند‌ بُرداری، ابزار اندازه‌گيری نيروها و عوامل علّی و محرك‌های سيستم هستند. در اين تحليل، سطوح تعامل عوامل با يكديگر مشخص می‌شود. در سيستم دين نيز اين سه مولفه به وضوح وجود دارند: الف- تعادل حياتی در دين، طيف اهداف دين است كه نقطه ثقلِ فازی‌ای است كه مجموعه گزاره‌های دين را منسجم و متعادل كرده و موازنه‌های لازم بين محرك‌ها و پاسخ‌ها را ايجاد می‌نمايد. ب- ميدان‌های نيرو در دين، حداقل‌ها و حداكثرهايی است كه در موضوعات مختلف توسط دين تعيين شده است. اين حداقل و حداكثرها،‌ مرزها و حدودی هستند كه به عنوان صافی جهت‌دهنده به كليّه ارتباطات ميان‌گزاره‌ای در عرصه دين و صافی فعاليت‌ها در عرصه دين‌داری عمل می‌كنند. ج- برآيند بُرداری در دين، گزاره‌هايی هستند كه سطوح و لايه‌ها و معادلاتِ كلی را بيان می‌كنند و رابطه بين آن‌ها را تبيين می‌نمايند. اين گزاره‌ها توسط علمِ قواعد فقه و علمِ اصول فقه به تفصيل تعريف و توصيف شده‌اند. ⚪️ تفکر و تمدن شبکه‌ای ⚪️ @vaseti
﷽ ⚪️ مصاحبه با استاد واسطی درباره نگرش سیستمی به دین| بخش پنجم و پایانی. 12) نظریه دین استراتژیک و نظریه دین اقلّی را در ارتباط با کتابتان مقایسه کنید و بگویید با تکیه بر چه مواری می توان نظریه دین استراتژیک را به عنوان نتیجه گیری شما از اثر تلقی کرد؟ در صفحه 33 كتاب به تفصيل و با ارجاعات، نظريه دين حداقلی توصيف شده است كه روح آن را می‌توان در يك جمله بيان كرد: «گزاره‌های دين،‌ صرفا توصيه‌های اخلاقی فردی هستند.» اگر چنين باشد آن‌گاه دين، قانون‌گذار، ساختارساز، فرآيندآفرين و برنامه‌ده نخواهد بود و چون جامعه نيازمند ساختارها و فرآيندها و برنامه‌هاست پس دين نمی‌تواند مديريت جامعه را به عهده بگيرد. نظريه دين استراتژيك را می‌توان در جمله زير خلاصه كرد: «گزاره‌های دين، ظرفيت برنامه‌‌ای دارند و استراتژی‌ها را در سطوح مختلف تعريف می‌كنند.» اگر چنين باشد آن‌گاه دين قانون‌گذار، ساختارساز، فرآيندآفرين، برنامه‌ساز و راهبرددهنده خواهد بود و می‌توان بر اساس شبكه گزاره‌های دين، سيستم‌های زندگی جمعی بشر را به زبان قابل مقايسه با سيستم‌های رقيب ارائه كرد. همانطور كه در پاسخ سوال اول عرض شد مولف سعی كرده است با بحث در به موارد زير، هویت استراتژیک دین را مستدل سازد: الف. اهداف دين (ص91) ب. قلمرو دين (ص113) ج. لايه‌های دين (ص118) د. ذاتيّات دين ( ص127) ه. زبان دين (ص150) و. شاخص‌های فهم دين (ص167) ز. هويت و كاركرد گزاره‌های استراتژيك (ص244) جملات کلیدی مطرح شده در این مباحث در پاسخ سوال اول عرضه گردید. ⚪️ تفکر و تمدن شبکه‌ای ⚪️ @vaseti