✅ #گزارش‌بهبود‌یافتگان (گزارش موجود جدید میباشد) ●بهبود یک شخص مبتلا به #وسواس که الحمدالله با توکل به ‌خدا و توسل به اهل بیت"علیهم‌السلام" و با تلاش و پشتکار خود توانستند به وسواسشان غلبه کنند❤️ ✍🏼سلام بر اعضای کانال میخوام از یه روز شروع کنم که همسرم سرویس بهداشتی رو شست اومد بیرون و من به جای اینکه ازش تشکر کنم،شروع کردم به داد و بیداد که فرچه رو نشستی و نجس بود و... (دیگه دوستان خودتون بهتر میدونین) مثل همیشه سکوت کرد منم رفتم یه گوشه نشستم و گریه کردم،ایندفعه آنقدر خسته شده بودم که به خدا گفتم منو از این دنیا ببر،میدونم که اگه من بمیرم مامانم داغون میشه ولی بهش صبر بده و منو بکش! نه رفتن پیش دکتر روانپزشک و خوردن دارو جواب میداد نه مشاوره نه داروهای گیاهی نه سخنرانی های مذهبی نه بی اعتنایی و نشستن نجاست و...هیچ کدوم! روی من یه مدت کوتاه تاثیر داشتند،حتی بعضی از کارشناسان امور شرعی گفتند بلاکم میکنند اگه دوباره از این سوالات بکنم اون شب گذشت و من نمیدونستم که همون شب درون من یه معجزه یه نور در حال اتفاق و رشد بود و غصه‌ی منو میخورد یه نور که اومده بود توی وجودم و من نمیدونستم که همراهم هست و چند وقت بعد فهمیدم اونشب که از خدا مرگ خواستم خدا از قبلش معجزه بهم داده بود همیشه آرزو میکردم یکی در جواب سوالاتم بگه ادرار پاکه چند سالی بود حال خوب نداشتم،یه وسوسه میومد و همه چی رو نابود میکرد توی مهمونی من ذهنم درگیر بود که چجوری توی خونه خودم رو تمیز کنم که مثلاً مامانم نفهمه،یا کارم شده بود سوال پرسیدن از همسرم و مادرم یا اینترنت و... چقدر زنگ میزدم به همسرم و با گریه براش تعریف میکردم که ای وای من نجس شدم اونم با آرامش میگفت: اشکال نداره،چقدر به مامانم در واتساپ پیام میدادم و سوال میپرسیدم اما بگم از اون معجزه و نور که الان یک سال و نیمه هست و جمع ما رو سه نفره کرده:) همون شب که مرگ خواستم خدا بهم زندگی داده بود و من نمیدونستم در ایام بارداری همیشه میگفتم خدایا من نمیخوام بخاطر #وسواس بچه ام رو اذیت کنم یه روز از روزهای اسفند بود که داشتم توی اینترنت میگشتم که در یه سایتی اسمِ وسواس فقهی به چشمم خورد داخل کانال تلگرام رفتم بعد با ولع گوش میکردم و نکته برداری میکردم معجزه ای که بخاطر برکت نور کوچولوی داخل شکمم بود رو حس میکردم و ماه اردیبهشت بچمون به دنیا اومد🥰 الان گاهی هنوز از دستم در میره ولی جوری شدم که همسرم میگه تو اصلا وسواس نداری دیگه و مامانم خیلی خوشحاله هیچ وقت یادم نمیره یه روز طاها نم پس داد روی لباسم و من گفتم ولش کن و همسرم بچه رو بغل کرد و از ته دل خندید و گفت ببین با مامان چیکار کردی:) الان دیگه راحت همه جا میرم و همیشه برای اون خانم که از طریقش با شما آشنا شدم و برای خانم بیگدلی ‌عزیزم و خانم چهرقانی و خانم عباسی مهربون و همه اساتید دعـ🤲🏼ـا میکنم و خیلی دوست دارم یه روز استاد بیگدلی عزیز رو از نزدیك ببینم ✦تعجیل‌ در امر فرج صلوات✦ اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمَّد و آلِ مُحَمَّد و عَجِّل فَرَجَهُم #جهاداکبرتان‌قبول💐 💎✨💎✨💎✨💎