eitaa logo
وطنم جوان بمان
216 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
1.9هزار ویدیو
97 فایل
رسول خدا (ص) فرمودند: بر تعداد فرزندان بیافزایید تا در روز قیامت به فزونی شما بر امت‌ها تفاخر کنم. ارتباط باادمین: @vatanamjavanbeman لينک کانال: https://eitaa.com/vatanam_javan_beman
مشاهده در ایتا
دانلود
حکمت ۱۲۵ نهج البلاغه🌴 امام و شناساندن اسلام (معنوی، اعتقادی) و درود خدا بر او فرمود: اسلام را چنان می‌شناسانم که پیش از من کسی آنگونه معرفی نکرده باشد. اسلام همان تسلیم در برابر خدا و تسلیم، همان یقین داشتن و یقین، اعتقاد راستین و باور راستین، همان اقرار درست و اقرار درست، انجام مسئولیت‌هاو انجام مسئولیت‌ها، همان عمل کردن به احکام دین است🌴🌴 دوستاتون‌روهم‌به دعوت کنید😊 •┈••✾🍃🌺🍃✾••┈•   @vatanam_javan_beman       •┈••✾🍃🌺🍃✾••┈
🗓 امروز پنچ شنبه 🌸 ☀️۹ فروردین ۱۴۰۳ ه.ش 🌙 ۱۷ رمضان المبارک ١۴۴۵ه.ق💐 ۲۸ مارس ۲۰۲۴ميلادی دوستاتون‌روهم‌به دعوت کنید😊 •┈••✾🍃🌺🍃✾••┈•   @vatanam_javan_beman       •┈••✾🍃🌺🍃✾••┈•
اگر تو بودی.....🥀🥀 قسمت پنجم در آستانه۴۵ سالگی ایستاده ام. دیروز جشن قبولی فربد در دانشگاه را سه نفره برگزار کردیم. اگر تو بودی،شاید با ذوق کیک جشن قبولی برادرت در دانشگاه را می پختی. وسکوت جشن سه نفره ما را باسر وصدا به شور وشادی تبدیل میکردی. شاید در تکاپوی درس خواندن برای کنکور بودی،شاید هم نه..... اگر تو بودی شاید فربد نمیشد مسئول به کمال رساندن تمام آمال و آروزهای ما. شاید سخت گیری های بی حد ما برای قبولی او در دانشگاه عالی ،متعادل میشد . استرس واضطرابی که فربد برای قبولی در دانشگاه عالی داشت،وتنهاییش وسخت گیری ما که فقط فربد را داریم،فربد را بسمت افسردگی برده. هرچند دانشگاه قبول شد،اما وابسته به قرص و روانپزشک ومشاور است. اگر توبودی شاید هیچکدام از این اتفاقات نمی افتاد. در تمام سالهای کودکی ومدرسه،فربد تلاش میکرد با کسی دوست صمیمی شود.انگار تمام همت ومحبت و هرچیز ارزشمندش را هزینه میکرد برای یکنفر تا شاید بتواند حساب برادری رویش باز کند،اما هر بار شکست میخورد،شکست ها غیر از افسردگی نتیجه دیگری هم برایش داشت،هیچکس برادر برایش نمی شود. فربد دیگر با کسی دوست نمی شود،تنهای تنهاست. خانه وزندگیمان هم در سکوتی طولانی وسرد بسر میبرد. فربد که مشغول درسها وکلاسهای دانشگاهست. پدرت هم که مشغول کار است. من هم دیگر حوصله کار نداشتم،اکثر اوقات در خانه تنها هستم. گاهی که تنهایی امانم را میبرد،گوشیم را برمیدارم وبرایت پیام می نویسم. سلام فرانک جان،خسته نباشی عزیزدل، بعد از کلاس زبانت.میام دنبالت باهم بریم خرید. ودر خیالم با هم میرویم همان مغازه ای که لباسهایی که به سنت بخورد زیاد دارد. دیروز از فروشنده اش پرسیدم،گفتم دختر من هفده ساله است،این لباس ها اندازه اش می شود؟؟فروشنده خانم مهربان وخوش زبانی بود،گفت اگر هم تیپ خودتون باشه بله حتما. خندیدم وگفتم،بله دقیقا هم تیپ خودم هست. با لبخند زیبایی گفت:خدا حفظش کنه. بغض کردم. حفظ؟؟ خدا او را به من امانت داده بود. من مسئول حفظ او بودم اما شدم قاتل جانش. زندگی فرانک کوچکم را از او دریغ کردم. من... من مادر او بودم،اما .... این سالها هر لحظه از تو واز خدایم برای جنایت بزرگی که کرده ام معذرت خواهی کرده ام،اما می دانم گناهم بسیار بزرگ است. اصلا خدا من را ببخشد،تو چگونه میتوانی من را ببخشی،من پناه تو بودم،اما..... تو هم من را ببخشی،من خودم هرگز خودم را نمی بخشم. ادامه دارد... دوستاتون‌روهم‌به دعوت کنید😊 •┈••✾🍃🌺🍃✾••┈•   @vatanam_javan_beman       •┈••✾🍃🌺🍃✾••┈
2.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ویدئویی عجیب از ‍ مادری که رفتار بچه‌اش رو قبل و بعداز داشتن تبلت ثبت کرده!! دوستاتون‌روهم‌به دعوت کنید😊 •┈••✾🍃🌺🍃✾••┈•   @vatanam_javan_beman       •┈••✾🍃🌺🍃✾••┈
یک داستان زیبا برای کوچولوهای ناز 😘 🐛🐝🐛🐝🐛🐝🐛🐝🐛🐝🐛🐝 شب قدر: شب آشتی کرم ابریشم ،دلش از دنیا گرفته بود هر طرف که نگاه می کرد آدمهایی رو می دید که دارن گناه می کنن .دروغ می گن .همدیگه رو فریب می دن .اسمهای بدی روی هم می ذارن و همدیگه رو مسخره می کنن. از دود و سیاهی گناهای آدما ،مزرعه سر سبز کوچیکی که کرم ابریشم توش زندگی می کرد تیره و تار شده بود . کرم ابریشم دیگه دلش نمی خواست تو دنیایی به این زشتی و تاریکی نفس بکشه با یه دل شکسته شروع کرد به تنیدن یه پیله دور خودش و کم کم خودشو توی پیله مخفی کرد . دیگه از توی پیله ،دنیای آدما پیدا نبود .کرم ابریشم توی پیله ،به مناجات با خدا مشغول شد. با هر تسبیحی که می گفت چهرش قشنگتر ،و پیلش پر از نور و صفا می شد .کرم ابریشم ،زیباتر و زیبا تر شد آنقدر زیبا شد که دیگه از اون کرم اولیه، اثری دیده نمی شد اون تبدیل به یه پروانه خیلی خیلی قشنگ شده بود .حالا وقتش رسیده بود که پیله اطراف خودشو پاره کنه و بیرون بیاد و پر بزنه تو آسمون .اما کرم ابریشم هیچ علاقه ای به این کار نداشت. با خودش فکر می کرد اگه بیاد تو دنیایی که همه توش گناه می کنن و حرفای بد می زنن و کارای بد می کنن ،زشت و سیاه می شه و همه زیبایی هاش از بین می ره .به خاطر همین توی پیلش موند و بیرون نیومد . سنجاقکی که نزدیک پیله زندگی می کرد و منتظر تولد پروانه از پیله ابریشم بود ،دیگه حسابی خسته شده بود اومد جلو و می خواست با دستای خودش پیله رو باز کنه .فکر کرد شاید پروانه توی پیلش مشکلی داره که بیرون نمی یاد .سنجاقک با انگشتش زد به پیله ابریشم و گفت :پروانه خانم، پروانه خانم . پروانه با تعجب گفت بله، شما کی هستید ؟سنجاقک گفت من همسایه شما هستم الان وقتشه که شما از پیلتون بیرون بیایید من خیلی وقته که منتظرتون هستم .پروانه گفت ولی من دوست ندارم دنیای آدمای گناهکار و ببینم .دلم می خواد همین جا بمونم . سنجاقک گفت اتفاقا همین حالا باید بیایی بیرون و ببینی که دنیای آدما چقدر قشنگ شده . پروانه گفت مگه چه اتفاقی افتاده ؟ سنجاقک گفت مگه خبر نداری دیشب شب قدر بود.زمین و آسمون نور بارون بود .دیشب خیلی از آدما توبه کردن .خیلی ها به خاطر گناهانشون گریه کردن و قول دادن که جبران کنن . خدا هزاران هزار نفر رو بخشید . دعای خیلی ها رو قبول کرد و برای خیلی ها جایزه های خوب گذاشت تا توی طول سال بهشون بده . دیشب مثل بارون از طرف خدا روی سر آدما چیزای خوب می بارید.تازه دیشب اثری از شیطون و لشکر خرابکارش نبود .گمونم شیطون توی زندون فرشته هاست و راه فراری نداره .وای دیشب چه شبی بود .خیلی جات خالی بود . پروانه با عجله پیلشو پاره کرد و سرشو از پیله بیرون کرد .نور خورشید توی صورت پروانه تابید پروانه لبخندی زیبا زد و گفت چقدر دنیا امروز قشنگه ولی حیف که من دیشب نبودم. سنجاقک پروانه رو تو آغوش گرفت و گفت هنوز شب بیست و سوم ماه رمضان مونده .شب بیست سوم از دیشب هم قشنگتر و بهتره ... دوستاتون‌روهم‌به دعوت کنید😊 •┈••✾🍃🌺🍃✾••┈•   @vatanam_javan_beman       •┈••✾🍃🌺🍃✾••┈
7.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 🔖 کلیپ "خورشیدِ پنهان"🌤 "حاضرِ غایب" ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ https://eitaa.com/Emam_Zamaan_313 دوستاتون‌روهم‌به دعوت کنید😊 •┈••✾🍃🌺🍃✾••┈•   @vatanam_javan_beman       •┈••✾🍃🌺🍃✾••┈
حکمت ۱۲۶ نهج البلاغه🌴 شگفتی از ضد ارزش‌ها (اخلاقی، اجتماعی،اعتقادی) و درود خدا بر او فرمود: در شگفتم از بخیل، به سوی فقری می‌شتابد که از آن می‌گریزد، و سرمایه‌ای را از دست می‌دهد که برای آن تلاش می‌کند. در دنیا چون تهی دستان زندگی می‌کند، اما در آخر ت چون سرمایه داران محاکمه می‌شود🌴🌴 دوستاتون‌روهم‌به دعوت کنید😊 •┈••✾🍃🌺🍃✾••┈•   @vatanam_javan_beman       •┈••✾🍃🌺🍃✾••┈
🗓 امروز جمعه 🌸 ☀️۱۰ فروردین ۱۴۰۳ ه.ش 🌙 ۱۸ رمضان المبارک ١۴۴۵ه.ق💐 ۲۹ مارس ۲۰۲۴ميلادی دوستاتون‌روهم‌به دعوت کنید😊 •┈••✾🍃🌺🍃✾••┈•   @vatanam_javan_beman       •┈••✾🍃🌺🍃✾••┈•
اگر تو بودی....🥀🥀 قسمت ششم در آستانه ۵۵ سالگی ایستاده ام. نه حقوق هر ماهه بازنشستگی خوشحالم می کند ،نه تجربه سالها کار وتدریس در دانشگاه ومدرک دکترا،نه آپارتمان کوچکی که با پس اندازم خریده ام تا برای فربد بکار آید. تنها چیزی که این سالهای اخیر مرا از افسردگی شدید نجاتم داده،فعالیت در گروه مردمی جلوگیری از سقط جنین است. تبلیغشان رادر فضای مجازی دیدم. تماس گرفتم وگفتم من خودم زندگیم را بخاطر سقط،نابود کرده ام. ظاهرا همه چیز دارم،اما سالها حسرت وتنهایی فرزندم ونازایی وسردی رابطه با همسرم و جای همیشه خالی فرزندی که با دستان خودم نابودش کردم،تمام لحظات زندگی من است. خیلی گرم وصمیمی مرا به جمعشان پذیرفتند ومن شدم سخنران وفعال حوزه جلوگیری از سقط. وقتی موردی را معرفی می کنند که قصد سقط دارد،تمام وجود وهستی ام را یکجا جمع می کنم تا از قتل بی پناه دیگری جلوگیری کنم. اگر مادر را حضوری ببینم،دستش را در دستانم میگیرم و تمام وجودم میشود التماس واشک پی در پی. یاد آن روز بارانی که تو از وجودم کنده شدی،میشود دلیل باران سیل آسای چشمانم. گریه می کنم واز تو می گوییم از روزهای که با دلتنگیت طی می شود،جای خالیت در آغوشم،صدای خنده هایت،صدای گریه هایت،راه افتادنت،مدرسه رفتنت،دانشگاه رفتنت،تولدهایت،مسافرتهایمان،ذوق پدر برای دختر داشتن،و ذوق تو برای یک خانواده گرم وصمیمی،جای خالیت برای تک تک لحظات زندگی فربد،برای من،برای پدرت،از تو می گوییم از تو که اگر بودی همه چیز متفاوت بود. لابد اگر بودی الان من دیگر مادر بزرگ شده بودم. اگر تو بودی شاید من دو سال دیرتر مدرک دکترا می گرفتم اصلا شاید نمی گرفتم،هزاران مدرک دکترا فدای لحظه ای که تو را در لباس عروس می دیدم. چند سال پیش مدام لباس عروس هم برایت می دیدم،سفره عقد و....اما چند وقتی است مشغول خرید سیسمونی هستم. اگر بودی لابد دیگر مادر شده بودی،ومن چقدر برای تو وبرای آن عزیزکم ذوق داشتم. سیسمونی می خرم وبه مادرانی که برای مسائل مالی ،به سقط فکر می کنند،هدیه می دهم. اما..... دلم تنگ توست وتنگ ان عزیزکم که شاید این روزها می آمد وبا قدمش وبا شیرینی هایش زندگیمان را شیرین تر می کرد.اما حیف که من نه فقط تو که یک نسل را نابود کردم. فرانکم بی تو زندگی برایم تلخ است ،برایمان تلخ است،تلخ. فربد مدتهاست بدنبال مورد خوبی برای ازدواج است. البته نه فقط خوب که مورد خاص. یکی از مهم ترین شرایطش این است که با همسرش قبل از ازدواج توافق کند برای چند فرزند داشتن. انقدر تک فرزندی اذیتش کرده که مهم ترین شرطش شده این. وهمین شرط هم شده مانع برای پیدا شدن مورد خوب برای ازدواجش. اگر توبودی حتما تا بحال از بین دوستانت ،یک مورد خوب برای برادرت انتخاب کرده بودی. چقدر تو خواهر مهربانی هستی عزیز دلم. چقدر جایت خالی است در تک تک امورات زندگیمان. راستی چقدر کوته بین بودم ان روزها که نگذاشتم به دنیا پا بگذاری. چقدر کوته بین،چقدر بی ایمان،چقدر خودخواه وچقدر ظالم وچقدر.... یاد بی پناهیت،آتش به جانم میزند فرانک بی پناه مادر. ادامه دارد...... دوستاتون‌روهم‌به دعوت کنید😊 •┈••✾🍃🌺🍃✾••┈•   @vatanam_javan_beman       •┈••✾🍃🌺🍃✾••┈