https://eitaa.com/himayejan/13213 هر وقت اون شیرینی که گفتم اومد در خونمون راجبش فکر میکنم

ارتفاع رو دوست دارم و از لمس می‌ترسم.

نمیدونم اینجا کجاست نمیدونم عکاس این عکس کیه ولی خیلی حس عجیبی داره این عکس :))) چیزی هم به ذهنم نمیاد درموردش بنویسم فقط خواستم شماهم ببینیدش ولی شما اگه چیزی به ذهنتون رسید بنویسید میخونم

بیخیال همه چیش فقط این دایره ایا چین دقیقا؟

شبیه سیلوی گندم پوسف پیامبره

خب میکروبای مغزم دارن فعال میشن. بنظرم برمیگرده به یه تراژدی عروسی که تو شب عروسیش بهش تهمت زده میشه و کشته میشه. لباسی که بعنوان درس عبرت، دقیقا جایی که دختر دار زده شده اویزون میشه و روحی که تا ابد توی خونه ای که قرار بود خونه بخت باشه سرگردون میمونه شت این واقعا خوبه. بیشتر بهش فکر میکنم

احتمالا هواکشا به اینا متصل میشن چون ساختمون خیلی قدیمیه. شایدم سر بریده میذارن توش نمیدونم🦦

آفرین سر عروسایی که تهمت بهشون زده شده رو میذارن اونجاها بعد یه مدتم چون بو میگیره برمیدارن میندازنشون تو سیلو الان اون تو پره سر بریده شده ی عروسه

جمجمه هایی که پوست و گوشتشون از بین رفته و رشته های نازکی از مو روشون باقی مونده. و احتمالا مقداری مروارید و سنگ تزئینی.

اگه این سرارو از تو آبی که توش شناورن در بیاری در جا پودر میشن و اگه این اتفاق بیوفته روح اون عروس پودر شده آزاد میشه و میتونه بره به دنیای مردگان اما موهاش تو دستای تو باقی میمونه و وقتی که بخوای ازدواج کنی ، اون مو که حسرت اون عروسو حمل میکنه میره تو غذایی که واسه شوهرت پختی و باعث طلاقت میشه

چقدر ذهنت مریضههههههههه

خیلی دلم میخواد ادامه بدم ولی میترسم ایتا باز از صفحه ی روزگار مجازی حذفم کنه😂