هدایت شده از زینأب(:🇵🇸
خودمونیم ها امام رضا
چه جمعیتی برا گرفتن رزق محرم و اربعین اومدن پیشتون (:
4_5992365962249112639.mp3
7.05M
از زندگی پُری
از دنیا دلخوری
اومد محرم
فرو الی الحسین 💔
#کربلایی_مجید_رضا_نژاد
حالا اومدی؟
حالا گه دیگه رقیه
افتاده از پا اومدی؟
عمو عباس نیاوردی چرا
تنها اومدی؟💔
هدایت شده از وایــه 🇵🇸
Sh hzrt omolbanin 1400 (5).mp3
5.68M
بی عمو آمدی ای بابا
ای وای ای وای عمو عباسم...
من ندیدم سر او بر نی ها
ای وای ای وای عمو عباسم....
#با_حال_مناسب
#اوصیکم
#کربلایی_مجید_رضا_نژاد
🌿@vayeh133
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آخ امان امان از این مداحی ها ...
اگه دلتون شکست التماس دعا 💔
#کربلایی_مجید_رضا_نژاد
#اوصیکم
در گوشه خرابه کنار فرشته ها
با ناخنی شکسته ز پا، خار میکشد
دارد به یاد مجلس نامحرمانِ صبح
بر رویِ خاک عکسِ علمدار میکشد :)))
هدایت شده از رَجـاٰء
Hadadiyan 005 - MASTER 003.mp3
9.04M
دارهمیکشونهسمتهتومنوشوقاًلابی
میشنومصدایِبابامحسنُشوقاًلابی💔
وایــه 🇵🇸
بغلتو باز کن مثل عبدالله بن الحسن مارو هم یه بغل بکن اباعبدالله...💔
بی جهت نیست تماماً بغلش کرده حسین
بعد ده سال دوباره حَسنش را دادند
#علی_اکبر_لطیفیان
هدایت شده از زینأب(:🇵🇸
کی بمیرم برات، کجا بمیرم برات
ان شاء الله تو مرقد مجتبی بمیرم برات (:
و قسم به زمانی که قاسم ابن السحن با نامه ای از برادر اذن میدان گرفت!
در آغوشش گرفتی،
بوی حسن بن علی را میداد و دلت پر میکشید برایش...
بغضت گرفت،
قاسم نوجوان بود و تو میخواستی عازم میدانش کنی،
بعد از علی اکبر، چشمت ترسیده بود...
نه برای خودت که در دل حسین ابن علی ترس جایی نداشت!
برای قاسم ترسیده بودی،
میدانستی اگر این جماعت کوفی بدانند او پسر کیست و به چنگ بیاورند باید برای آوردنش به خیمه عبای قمر بنی هاشم را قرض کنی!
+ از حالتش لب هایت به خنده ای تلخ باز شد!!
نه زره اندازه اش بود نه کلاه خود،
شمشیرش از سنگینی آویزان مانده و روی زمین کشیده می شد...
خودت برایش عمامه بستی ، درست مثل عمامه حسن...
همانطور که برای علی اکبرت " و ان یکاد " خواندی ، برای او هم خواندی تا کسی چشمش نکند!!
_ ندای یا اماه قاسم دلت را لرزاند،
چست و چابک روی ذوالجناح نشستی و
به میدان تاختی،امروز ذوالجناح
چه خوب با تو راه می آمد(:
گویا پرواز کرده و در میدان فرودت می آورد!!
غرق به خون،
با پهلو و سینه ی شکسته،
باران تیر روی تنش،
چه رعنا شده بود این نوجوان!
بلندش کردی تا به خیمه برگردانی
پاهایش روی زمین کشیده میشد و رد خونش را بر جای میگذاشت..
زیر لب لرزان و گریان نجوا سر دادی:
چه رزمی کردی! حیدریو ناب و عالی
جَمَل بر پا شده بود در ایـن حوالی
دلم پر می کشد سوی مدینه
برادر جان حسـن(ع) جای تو خالی!
و چه کشید حسینی که دوباره حسن(ع) از دست داد...