eitaa logo
وایــه 🇵🇸
130 دنبال‌کننده
718 عکس
178 ویدیو
1 فایل
ز من مپرس که در دل چه آرزو داری؛ که سوخت عشق، رگ و ریشه‌ی تمنا را [صائب‌تبریزی] •|مجنون¹³⁵ ، گدای ¹¹⁸ ، آواره علمدار ¹³³ |• +اکثرعکس‌های‌کانال‌باگوشی‌وتوسط‌ادمین‌گرفته‌شد، صلواتی :)) ناشناسم: https://daigo.ir/secret/525709582
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از زین‌أب(:🇵🇸
خودمونیم ها امام رضا چه جمعیتی برا گرفتن رزق محرم و اربعین اومدن پیشتون (:
4_5992365962249112639.mp3
7.05M
از زندگی پُری از دنیا دلخوری اومد محرم فرو الی الحسین 💔
+خبر پیچیده سقا داره میاد :)))
باذنِ مادر سادات بسم الله حمدالله که شب اول محرم دیدیم:))
هدایت شده از وایــه 🇵🇸
Sh hzrt omolbanin 1400 (5).mp3
5.68M
بی عمو آمدی ای بابا ای وای ای وای عمو عباسم... من ندیدم سر او بر نی ها ای وای ای وای عمو عباسم.... 🌿@vayeh133
شبِ زهرایِ کربلاست... :))
در گوشه خرابه کنار فرشته ها با ناخنی شکسته ز پا، خار میکشد دارد به یاد مجلس نامحرمانِ صبح بر رویِ خاک عکسِ علمدار میکشد :)))
بیچاره نیست چاره عالم رقیه است :)
روضه زیرِ بارون + شبِ زیارتی ارباب+ شبِ حضرت رقیه (ع) :)))) گر دخترکی پیش پدر ناز کند گره کربلایِ همه را باز کند 💔
مثل عباس جگر دارم و بی‌ پروایم، نوه زهرایم ...
آنقدر این شب ها گفتم حرم حرم حرم اخر مادرت مرا کربلایی میکند....
با گریه سمت تو دویدم نرسیدم غیر از غم دوریت مرا هیچ غمی نیست
من گریه برای تو نکردم که بی ارزد این اشک چه اشکی است که پشتش حرمی نیست:))))
Shab 1 Moharram 1401 (10).mp3
5.43M
کاش میشد تو کربلا عشقمون نشون بدیم...
بغلتو باز کن مثل عبدالله بن الحسن مارو هم یه بغل بکن اباعبدالله...💔
هدایت شده از رَجـاٰء
Hadadiyan 005 - MASTER 003.mp3
9.04M
داره‌میکشونه‌سمته‌تو‌منو‌شوقاً‌لابی میشنوم‌صدای‌ِبابام‌حسن‌ُ‌شوقا‌ًلابی💔
وایــه 🇵🇸
بغلتو باز کن مثل عبدالله بن الحسن مارو هم یه بغل بکن اباعبدالله...💔
بی جهت نیست تماماً بغلش کرده حسین  بعد ده سال دوباره حَسنش را دادند
هدایت شده از زین‌أب(:🇵🇸
کی بمیرم برات، کجا بمیرم برات ان شاء الله تو مرقد مجتبی بمیرم برات (:
و قسم به زمانی که قاسم ابن السحن با نامه ای از برادر اذن میدان گرفت! در آغوشش گرفتی، بوی حسن بن‌ علی را میداد و دلت پر میکشید برایش... بغضت گرفت، قاسم نوجوان بود و تو میخواستی عازم میدانش کنی، بعد از علی اکبر، چشمت ترسیده بود... نه برای خودت که در دل حسین ابن علی ترس جایی نداشت! برای قاسم ترسیده بودی، میدانستی اگر این جماعت کوفی بدانند او پسر کیست و به چنگ بیاورند باید برای آوردنش به خیمه عبای قمر بنی هاشم را قرض کنی! + از حالتش لب هایت به خنده ای تلخ باز شد!! نه زره اندازه اش بود نه کلاه خود، شمشیرش از سنگینی آویزان مانده و روی زمین کشیده می شد... خودت برایش عمامه بستی ، درست مثل عمامه حسن... همانطور که برای علی اکبرت " و ان یکاد " خواندی ، برای او هم خواندی تا کسی چشمش نکند!! _ ندای یا اماه قاسم دلت را لرزاند، چست و چابک روی ذوالجناح نشستی و به میدان تاختی،امروز ذوالجناح چه خوب با تو راه می آمد(: گویا پرواز کرده و در میدان فرودت می آورد!! غرق به خون، با پهلو و سینه ی شکسته، باران تیر روی تنش، چه رعنا شده بود این نوجوان! بلندش کردی تا به خیمه برگردانی پاهایش روی زمین‌ کشیده میشد و رد خونش را بر جای میگذاشت.. زیر لب لرزان و گریان نجوا سر دادی: چه رزمی کردی! حیدریو ناب و عالی جَمَل بر پا شده بود در ایـن حوالی دلم پر می کشد سوی مدینه برادر جان حسـن(ع) جای تو خالی! و چه کشید حسینی که دوباره حسن(ع) از دست داد...