هدایت شده از رَجـاٰء
Hadadiyan 005 - MASTER 003.mp3
9.04M
دارهمیکشونهسمتهتومنوشوقاًلابی
میشنومصدایِبابامحسنُشوقاًلابی💔
وایــه 🇵🇸
بغلتو باز کن مثل عبدالله بن الحسن مارو هم یه بغل بکن اباعبدالله...💔
بی جهت نیست تماماً بغلش کرده حسین
بعد ده سال دوباره حَسنش را دادند
#علی_اکبر_لطیفیان
هدایت شده از زینأب(:🇵🇸
کی بمیرم برات، کجا بمیرم برات
ان شاء الله تو مرقد مجتبی بمیرم برات (:
و قسم به زمانی که قاسم ابن السحن با نامه ای از برادر اذن میدان گرفت!
در آغوشش گرفتی،
بوی حسن بن علی را میداد و دلت پر میکشید برایش...
بغضت گرفت،
قاسم نوجوان بود و تو میخواستی عازم میدانش کنی،
بعد از علی اکبر، چشمت ترسیده بود...
نه برای خودت که در دل حسین ابن علی ترس جایی نداشت!
برای قاسم ترسیده بودی،
میدانستی اگر این جماعت کوفی بدانند او پسر کیست و به چنگ بیاورند باید برای آوردنش به خیمه عبای قمر بنی هاشم را قرض کنی!
+ از حالتش لب هایت به خنده ای تلخ باز شد!!
نه زره اندازه اش بود نه کلاه خود،
شمشیرش از سنگینی آویزان مانده و روی زمین کشیده می شد...
خودت برایش عمامه بستی ، درست مثل عمامه حسن...
همانطور که برای علی اکبرت " و ان یکاد " خواندی ، برای او هم خواندی تا کسی چشمش نکند!!
_ ندای یا اماه قاسم دلت را لرزاند،
چست و چابک روی ذوالجناح نشستی و
به میدان تاختی،امروز ذوالجناح
چه خوب با تو راه می آمد(:
گویا پرواز کرده و در میدان فرودت می آورد!!
غرق به خون،
با پهلو و سینه ی شکسته،
باران تیر روی تنش،
چه رعنا شده بود این نوجوان!
بلندش کردی تا به خیمه برگردانی
پاهایش روی زمین کشیده میشد و رد خونش را بر جای میگذاشت..
زیر لب لرزان و گریان نجوا سر دادی:
چه رزمی کردی! حیدریو ناب و عالی
جَمَل بر پا شده بود در ایـن حوالی
دلم پر می کشد سوی مدینه
برادر جان حسـن(ع) جای تو خالی!
و چه کشید حسینی که دوباره حسن(ع) از دست داد...
هدایت شده از وایــه 🇵🇸
Shab 6 Moharram 1400 (7).mp3
7.77M
یکبیتِناب خواند که نِرخِ عَسَلشکست
فرزندِ آن بزرگ که پشتِ جَمَل شکست!
#کربلایی_مجید_رضا_نژاد
🌿@vayeh133
36.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مامان بَمیره...
پ.ن: ما مازندرانی ها یک سال منتظر روضه شب هفتم هستیم که با روضه زبان مادری عزاداری کنیم
روضه محلی جیگر آدم میسوزونه ...
#کربلایی_مجید_رضا_نژاد
#هیئت_علمدارحسین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مثلاً تورو تاب میدم...
مثلاً به تو آب میدم...
خونِ دل خوردم علی!
تا که تو آقا شدهای،
پدرت پیر شده
تا که تو رعنا شدهای،
لشگر امروز،
به قَدِّ خَمِ من میخندد،
مَردَکی داد زد و گفت:
حسین! تا شدهای..
باز هم عطر گل یاس به گیسو داری.
ولی اینبار چرا دست به پهلو داری؟
کربلا کوچه ندارد همه جایش دشت است.
یاس در یاس مگر مادر من برگشته است؟
مثل آیینهٔ در خاک مکدر شدهای! چشم من تار شده یا تو مکرر شدهای؟
وایــه 🇵🇸
خداروشکر برای اون حال اخر هیئت که نا نداری بلند شی بری ... بهترین شب روزای زندگیمون همین شباس...
4_5906869196498669540.mp3
18.07M
ولی من هنوز دلم رو شب هفتم پیش روضه ای که آقای رضا نژاد خوندن و این زمینه جا گذاشتم ...
#کربلایی_مجید_رضا_نژاد