هدایت شده از - وضعیت سفید
دیگر چیزی نمیپرسم
از اتفاق مرگ در سرزمینم
به خاطر تبدیل شدنم به علف
به خاطر درآمیختنم به گل
به اینکه سبدی گل شوم
کودکی به روزی دیگر
در سرزمین من
انتخاب خواهد کرد
تمام آنچه میپرسم
این است
که در دامن کشورم بمانم....:)
درست شبیه خاک
درست شبیه علف
شبیه گل
#فدوی_طوقان
@Vaziat_Sefid 🇵🇸
من به خاک افتادم اما این جوانمردی نبود....
می توانستی نتازی بر من, اما تاختی...
#فاضل_نظری
@Vaziat_Sefid
- وضعیت سفید
خواستم دلتنگیام را در دلم پنهان کنم عاشق و انکار دلتنگی؟! مسلمان و دروغ؟! 🎬 نماهنگ «مهدخت» 🎙با صد
14.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 نماهنگ «دل مغموم»
🎙با صدای «#محسن_چاوشی»
دست وقتی که تکان دادی عجب حالی شدم...
اندکی برگشتم و دیدم که با من نیستی...:)
#کاظم_بهمنی
@Vaziat_Sefid | #وضعیت_سفید
- وضعیت سفید
🎬 نماهنگ «دل مغموم» 🎙با صدای «#محسن_چاوشی» دست وقتی که تکان دادی عجب حالی شدم... اندکی برگشتم و دید
ای حال نامعلوم...آروم باش..آروم...
Mohsen Chavoshi - To Dar Masafate Barani (320).mp3
3.72M
که زندگی دو سه نخ کام است
و عمر سرفه ی کوتاهی....
#تو_در_مسافت_بارانی
آلبوم:#ابراهیم
#محسن_چاوشی
@Vaziat_Sefid ☔️
- وضعیت سفید
که زندگی دو سه نخ کام است و عمر سرفه ی کوتاهی.... #تو_در_مسافت_بارانی آلبوم:#ابراهیم #محسن_چاوشی @V
در طبیعت هروقت حیوانی حیوان دیگه رو شکار میکنه، اونی که شکار میشه میمیره و اونی که شکار کرده جان میگیره...
این قاعده همه جا ثابته، مگر هنگامی که ی #ماهی طعمهی بر سر قلاب رو شکار میکنه...
این تنها شکاریه که هم صید و هم صیاد هردو میمیرن!
حالا #حسین_صفا خیلی زیرکانه از این رخداد وام گرفته و اونو در شعرش بکار برده... میگه:
منم که طعمهی قلابم
مرا شکار کن ای ماهی...
سپس دهنک زدن ماهی رو به بوسیدنْ تشبیه، و تقلا کردنش برای خلاصی از قلاب (مرگ) رو به چرخیدن تعبیر کرده:
سپس ببوس و بچرخانم
سپس، بچرخ و ببوسانم...
خلاصه همین دقتهای لطیف شاعره که شعرو این چنین جذاب میکنه...:)🤌🏼
.
.
|#تو_در_مسافت_بارانی
آلبوم:#ابراهیم|
@Vaziat_Sefid 🐟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلبر برفت و دلشدگان را خبر نکرد
یاد حریف شهر و رفیق سفر نکرد...
#حافظ
.
🎥مستند:#پ_مثل_پلیکان
روایت داستان #آقا_سید_علی_میرزا
@Vaziat_Sefid
تمنای غلیظ.mp3
8.48M
همه میان و میرن..
تو حتی نمیای....:)
#پادکست
@Vaziat_Sefid
عاشق چو مُرد گریه ز چشمش نمیرود
اشکم برای مجلس ختمم گلاب شد.....
#محمد_سهرابی
روزی به یک درخت جوان گفت کُندهای:
باشد که میزِ گوشهی میخانهای شوی!
تا از غمِ زمانه بیابی فراغِ بال
ای کاشکی نشیمنِ پیمانهای شوی
یا اینکه از تو، کاسه ی «تاری» در آورند
شورآفرینِ مطربِ دیوانهای شوی
یا صندوقی کنند تو را، قفل پشتِ قفل
گنجی نهان به سینهی ویرانهای شوی
اما زِ سوزِ سینه دعا میکنم تو را
چون من مباد آنکه «درِ» خانهای شوی!
چون من مباد شعلهور و نیمهسوخته
روزی قرین ِ آهِ غریبانهای شوی
چون من مباد آنکه به دستانِ خستهای
در مویِ دخترانِ کسی شانهای شوی
روزی به یک درخت جوان گفت کُندهای:
«باشد که میزِ گوشهی میخانهای شوی»
#حسین_جنتی
@Vaziat_Sefid