از ریان بن شبیب روایت شده که گفت روز اول محرم به خدمت امام رضا علیه السلام رسیدم. حضرت فرمودند:
ای پسر شبیب! اگر بر حسین علیه السلام گریه کنی و آب دیدگان تو بر رویت جاری شود، حق تعالی جمیع گناهان صغیره و کبیره تو را میآمرزد؛ خواه اندک باشد و خواه بسیار.
ای پسر شبیب! اگر میخواهی خدا را ملاقات کنی، در حالی که هیچ گناهی نداشته باشی، حسین علیه السلام را زیارت کن.
ای پسر شبیب! اگر میخواهی که در غرفهای از بهشت با رسول خدا و ائمه طاهرین محشور شوی، قاتلان حسین علیه السلامرا لعنت کن.
ای پسر شبیب! اگر بخواهی مانند شهدای کربلا باشی و ثواب آنها را داشته باشی، هر گاه مصیبت آن حضرت را یاد کردی، بگو: «یا لَیتَنی کُنتُ مَعَهُم فَاَفُوزَ فَوزًا عَظیماً» [ای کاش من با ایشان بودم و رستگاری عظیمی مییافتم}.
ای پسر شبیب! اگر میخواهی در درجات عالی بهشت با ما باشی، برای اندوه ما اندوهناک باش و در شادی ما شاد. بر تو باد ولایت و محبت ما که اگر کسی سنگی را دوست داشته باشد، حق تعالی او را در قیامت با آن محشور میکند. علیه السلام در روایت دیگری دارد موقعی که کسی بر امام حسین علیه السلام گریه نماید حضرت به او نظر میکند و و برایشان طلب آمرزش کرده و از پدرانشان میخواهند که برای آنها استغفار کنند و به او می فرمایند:
ای گریه کننده بر من! اگر بدانی خدا چه چیزی از ثوابها برای تو مهیا کرده، هر آینه شادی تو زیادتر از اندوه تو خواهد شد.
آن بزرگوار از حق تعالی درخواست میکند که هر گناه و خطا که گریه کننده بر او کرده است بیامرزد.
این، اثر فوقالعاده گریه کردن بر امام حسین علیه السلام است. انسان باید خودش را از این مجالس محروم نکند؛ هر چند کارهایش زیاد و گرفتاریهایش بسیار است؛ لکن برادرها و خواهرها! شبانهروزی یک جلسه، ده دقیقه، ربع ساعت، برای خدا در این جلسات شرکت کنید. برای بزرگداشت عظمت امام حسین علیه السلام و اهلبیتش شرکت کنید. برای اینکه قطره اشکی بر مظلومیتشان بریزید، شرکت کنید. اگر گریهات گرفت که چه بهتر؛ اگر گریهات هم نگرفت، ناراحت نباش؛ خودت را شبیه گریه کنندهها در بیاور. در روایت معتبر است که حضرت حق میفرماید:
مَنْ بَکَى عَلَیْهِ أَوْ أَبْکَى أَوْ تَبَاکَى حَرَّمْتُ جَسَدَهُ عَلَى النَّار؛
کسی که بر امام حسین علیه السلام گریه کند یا کسی را بگریاند یا خودش را شبیه گریهکننده درآورد، جسدش را بر آتش جهنم حرام میکنم.
لذا بسیار مناسب است که انسان در این جلسات شرکت بکند. حیف است که چنین فیوضاتی در دسترسی ما باشد و ما خودمان را محروم بکنیم.
#محرم #امامحسین #گریه #عاشورا
┄┅═✧❁••❁✧═┅┄
🔻کانال رسمی آیت الله ناصری
🔷@naseri_ir
💠حدیث روز 💠
🏴 اهمیت نهی از منکر
🔻امام علی علیه السلام:
مَن تَرَکَ إنکارَ المُنکَرِ بقَلبِهِ و یَدِهِ و لِسانِهِ فهُوَ مَیِّتٌ بَینَ الأحیاءِ
◼️ کسی که در برابر منکر با دل و دست و زبان خویش اعتراض نکند، او مرده ای است در میان زندگان.
📚 تهذیب الأحکام: ج ۶ ص ۱۸۱ ح ۳۷۴
@hawzahnews| حوزهنیوز
12.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 حقیقت جاوید
▫️ #زینب_کبری (صلوات الله و سلامه علیها و علی أمها و أبیها) سوگند یاد کرد فرمود: «فَكِدْ كَیدَكَ وَ اسْعَ سَعْیكَ وَ نَاصِبْ جُهْدَكَ فَوَ اللَّهِ لَا تَمْحُو ذِكْرَنَا وَ لَا تُمِیتُ وَحْینَا»؛ قسم به خدا #نام_ما_زنده_است قسم به خدا تو قدرت نداری نام ما را محو کنی؛ «تو» یعنی کسی که طرفدار باطل است... .
👇👇👇👇
🆔 @a_javadiamoli_esra
🏴 فرزند مکه و منا
▫️ سخنان امام سجاد (سلام اللهعلیه) که بر منبر شام ایراد فرمود، نشان می دهد که حضرات معصومین (علیهمالسلام) به #حکمت_عبادات رسیده اند.
در بخش هایی از سخنان آن حضرت آمده است: «أَنَا ابْنُ مَكَّةَ وَ مِنًی أَنَا ابْنِ زَمْزَمَ وَ الصَّفَا» من فرزند مکه و منا هستم؛ یعنی آن عبادتی که باید در مکه و منا انجام بگیرد من به آن رسیده ام و آن #عبادت مرا به اینجا رساند، نه اینکه من فرزند سرزمین مکه و منا هستم.
▫️ آنان که در منا زندگی می کنند و اهل آن سرزمین اند فرزند منا نیستند؛ آنکه #قربانی می دهد تا #دین زنده و محفوظ بماند او فرزند مناست. با اینکه در این مسافرت حسین بن علی (سلام اللهعلیه) از مکّه برگشت و دیگر به مشعر و منا و عرفات نرفت و در منی قربانی نکرد، قبل از روز دهم ذی الحجه حضرت از مکّه به طرف کوفه حرکت کردند، امام سجاد (علیه السلام) هم به منا نرفت و قربانی نکرد، با این وجود فرمود: من #فرزند_مکه_و_منا هستم.
#محرم
#عکس_نوشت
#آیت_الله_العظمی_جوادی_آملی
📚 کتاب حکمت عبادات ، ص35
تاریخ: 1387/02/09
🌐 http://news.esra.ir
🆔 @a_javadiamoli_esra
▪️ حماسهای که امام زینالعابدین (ع) در مجلس یزید آفرید!
🔹 در روز جمعهاى در شام نماز جمعه است. ناچار خود یزید باید شرکت کند. اول آن خطیبى که به اصطلاح دستورى بود، رفت و هرچه قبلا به او گفته بودند گفت؛ تجلیل فراوان از یزید و معاویه کرد، هر صفت خوبى در دنیا بود براى اینها ذکر کرد و بعد شروع کرد به سبّ کردن و دشنام دادن على (ع) و امام حسین (ع) به عنوان اینکه اینها -العیاذ بالله- از دین خدا خارج شدند، چنین کردند، چنان کردند.
🔸 زینالعابدین (ع) از پاى منبر نهیب زد: «أیهَا الْخَطیبُ! اشْتَرَیتَ مَرْضاةَ المَخْلوقِ بِسَخَطِ الْخالِق» تو براى رضاى یک مخلوق، سخط پروردگار را براى خودت خریدى. بعد خطاب کرد به یزید که آیا اجازه مىدهى من بروم بالاى این چوبها دو کلمه حرف بزنم؟ یزید اجازه نداد.
🔹 آنهایى که اطراف بودند، از باب اینکه على بن حسین (ع)، حجازى است، اهل حجاز است و سخن مردم حجاز شیرین و لطیف است، براى اینکه به اصطلاح سخنرانىاش را ببینند، گفتند: اجازه بدهید، مانعى ندارد. ولى یزید امتناع کرد. پسرش آمد و به او گفت: پدرجان! اجازه بدهید، ما مىخواهیم ببینیم این جوان حجازى چگونه سخنرانى مىکند. گفت: من از اینها مىترسم. اینقدر فشار آوردند تا مجبور شد؛ یعنى دید دیگر بیش از این، اظهار عجز و ترس است؛ اجازه داد.
🔸 ببینید این زینالعابدین (ع) که در آن وقت از یک طرف بیمار بود (منتها بعدها دیگر بیمارى نداشت، با ائمّه دیگر فرق نمىکرد) و از طرف دیگر اسیر، و به قول معروفِ اهل منبر چهل منزل با آن غُل و زنجیر تا شام آمده بود، وقتى بالاى منبر رفت چه کرد! چه ولولهاى ایجاد کرد! یزید دست و پایش را گم کرد. گفت الآن مردم مىریزند و مرا مىکشند.
🔹 دست به حیلهاى زد. ظهر بود، یکدفعه به مؤذّن گفت: اذان! وقت نماز دیر مىشود. صداى مؤذّن بلند شد. زینالعابدین (ع) خاموش شد. مؤذّن گفت: «الله اکبَرُ، الله اکبَرُ»، امام حکایت کرد: «الله اکبَرُ، الله اکبَرُ». مؤذّن گفت: «اشْهَدُ انْ لا الهَ الَّا الله، اشْهَدُ انْ لا الهَ الَّا الله»، باز امام حکایت کرد، تا رسید به شهادت به رسالت پیغمبر اکرم (ص). تا به اینجا رسید، زینالعابدین (ع) فریاد زد: مؤذّن! سکوت کن. رو کرد به یزید و فرمود: یزید! این که اینجا اسمش برده مىشود و گواهى به رسالت او مىدهید کیست؟ ایهاالناس! ما را که به اسارت آوردهاید کیستیم؟ پدر مرا که شهید کردید که بود؟ و این کیست که شما به رسالت او شهادت مىدهید؟ تا آن وقت اصلا مردم درست آگاه نبودند که چه کردهاند.
🔸 آنوقت شما مىشنوید که یزید بعدها اهل بیت پیغمبر (ص) را از آن خرابه بیرون آورد و بعد دستور داد که آنها را با احترام ببرند. نعمان بن بشیر را که آدم نرمتر و ملایمترى بود، ملازم قرار داد و گفت: حداکثر مهربانى را با اینها از شام تا مدینه بکن.
🔹 این براى چه بود؟ آیا یزید نجیب شده بود؟ روحیه یزید فرق کرد؟ ابداً. دنیا و محیط یزید عوض شد. شما مىشنوید که یزید، بعد دیگر پسر زیاد را لعنت مىکرد و مىگفت: تمام، گناه او بود. اصلا منکر شد و گفت من چنین دستورى ندادم، ابن زیاد از پیش خود چنین کارى کرد. چرا؟ چون زینالعابدین (ع) و زینب (س) اوضاع و احوال را برگرداندند.
📚 حماسه حسینی [شهید مطهری] ؛ ج ۱ ص ۲۹۳ (با تلخیص)
🆔 @balagh_ir
امام رضا (ع) در فضیلت آن امام همام آغاز مینمائیم، که فرمودند: «حضرت سجاد (ع)، امام یکتای زمان خویش بودند که احدی (در فضیلت) به ایشان نمیرسد، و هیچ دانشمندی با آن حضرت برابری نمیکند، و بدیل و مثل و مانندی ندارند... و کیست که بتواند به حد شناخت آن حضرت برسد، هرگز، هرگز، چرا که عقل آدمی (از درک و شناخت امام) عاجز است» (اصول کافی، ج١، ص١٩٨)
✍️ بیشک یکی از حضرات معصومین که در دوران بسیار سخت امامت خود، خدمات بینظیری را به اسلام و بشریت ارائه نمودهاند، حضرت زینالعابدین (ع) میباشند، ولی متأسفانه در طول تاریخ، ظلم بزرگی در معرفی شخصیت بینظیر این امام همام صورت گرفته، چنانچه متأسفانه اگر امروز از بسیاری از مردم در رابطه با حضرت سجاد (ع) بپرسیم، ایشان را بهعنوان فردی مریض احوال و گوشهگیر که از صبح تا شب فقط به گریه و نماز و سجده مشغول بودهاند، تصور مینمایند؛
این در حالی است که با بررسی زندگی امام سجاد (ع) و دقت در شخصیّت و ژرفای تفکّرات آن حضرت، به تأثیرگذاری بیبدیل ایشان در تاریخ اسلام پی میبریم، چنانچه آن امام بزرگوار در یکی از بحرانیترین و دشوارترین دورههای تاریخ تشیع، در طول ٣۴ سال امامت، توانستند با رهبری و هدایت مسلمانان، قیام کربلا را به نتیجه رسانده و موانع رشد جامعه اسلامی را از میان برداشته و شیعیان را از یکی از سختترین تنگناهای سیاسی و اجتماعی تاریخ عبور دهند؛
امام سجاد (ع) که به واسطه مشيت الهی و حفظ جان ایشان، در حادثه جانسوز کربلا در بستر بیماری شدید بودند و همهی مصائب عظیم در کربلا و مسیر اسارت را با بهرهگیری از مقام توکل، صبر و رضا، پشت سر گذاشتند، به تدریج در مسیر شام، بهبود یافتند تا جایی که در مجلس امویان با شجاعت بینظیر و سخنان آتشین خود، یزید و یزیدیان را رسوا و قیام عاشورا را پرثمر نمودند؛
امام پس از بازگشت به شهر مدینه با اختناق شدید و سرکوب شیعیان روبرو شدند؛ بهگونهای که حاکمان مستبدّ بنیامیّه و بنی مروان، جوّ سنگینی از وحشت و کُشتار را بر جامعه اسلامی حکمفرما کرده بودند تا جایی که هرکس، حتی بهعنوان مُحب امیرالمؤمنین (ع) شناخته میشد را سَر میبُریدند؛
در این وضعیّت دهشتبار که جرأت هرگونه حرکتی، در سراسر سرزمین پهناور اسلامی از شيعيان سلب شده بود؛ امام سجاد (ع) با آگاهی از شرایط زمان و مکان، و فقدان وجود یاران وفادار و فداکار، و با توجه به قدرت و سیطره حکومت استکبار، و همچنین عِلم به شکست قیامهای مسلّحانه در آن بُرههی سیاه تاریخ، شیوهها و روشهای جدید و مؤثری را برای هدایت و راهبری جامعه و مبارزه با استکبار برگزیدند و با برنامهریزی بسیار متفکرانه و تاکتیکی هوشمندانه و مدیریتی بینظیر، سه هدف و کار بزرگ را در آن دوران ظلم و اختناق به انجام رساندند:
1️⃣ تبیین و تدوين اندیشه ناب اسلامی و تقویت بنیانهای فكری و اعتقادی مکتب تشیع در قالب «دعا و نیایش»؛
2️⃣ اثبات حقانیت اهلبیت عصمت و طهارت (ع) نسبت به امامت، ولایت و خلافت مسلمین؛
3️⃣ جذب و حفظ شیعیان و ایجاد تشکیلات منسجم برای پیروان مکتب اهلبیت (ع)؛
✍️ البته در کنار این خدمات بزرگ فرهنگی، اجتماعی و سیاسی، نباید از شخصیت بینظیر فردی و فضائل اخلاقی و عبادی آن امام همام غفلت نمود، خصوصیات بینظیری که دوست و دشمن بر آن اعتراف داشته و دارند و در به ثمر رسیدن اهداف فوقالذکر بسیار مؤثر بودهاند، ولی در این مجال کوتاه، فرصت پرداختن به آنها ممکن نیست؛
هرچند که با مراجعه به کتاب شریف صحیفه سجادیه و رساله حقوق امام سجاد (ع) و احادیث ارزشمند ایشان، میتوان خوشهچین زلال اندیشهی آن امام همام بود؛ که سخن امروز با حدیث گرانقدری از آن حضرت رابطه با «نشانههای شیعه» به پایان میبریم که فرمودند: «شیعیان ما، با سادگی و بیآلایشی در زندگی شناخته میشوند؛ در چهرههای آنان آثار عبادت نمایان است... هنگامی که همه ساکت و خاموشند، آنان در تقدیس و تسبیح خداوندند و آنگاه که همه در خوابند، آنها به نماز و نیایش پروردگار مشغولند، و آن وقت که دیگران در سرور و خوشیهای زودگذر (دنیا) غرق میشوند، آنان در فکر و اندیشههای درخشان و اصیل انسانی به سر میبرند» (بحار الانوار، ج ١۵، ص ١۴٢)
https://eitaa.com/ROOZBARG