👌 اگر حتی اصلا آدم مذهبی نیستید وقت بذارید این کلیپ رو ببینید. اگر فکر میکنی بین تو و خداوند فاصله افتاده، حتما بهت پیشنهاد میکنم مطالب این کانالو بخونی و ببینی. من به #دین و #مذهب اعتقاد زیادی نداشتم ولی کاری که توی این کلیپ میگه رو انجام دادم و زندگیم زیرو رو شده 📌 این کلیپ در چند پست آخر کانال زیر است و اگر آماده تغییر هستی یک " یا علی " جانانه بگیم و عشق را آغاز کنیم🌹👇¹⁹ https://eitaa.com/joinchat/2672164875Cf611755acc

تموم ایل و طایفه از عشق من و آسام خبر داشتن، از اون طرف پسر عموم به بابام گفته بود اگه آرزو عروس آسام بشه آبروی ایل رو میریزم... تا اینکه شب عروسی موقعی که منو آسام سوار بر اسب شدیم و به سمت خونه خودمون می‌رفتیم و مردم هم کِل کشان پشت سرمون حرکت میکردن.اما همینکه وارد خونه شدیم و آسام اومد تور رو صورتمو برداشت و گفت دیدی آرزوی من آخرش مال خودم شدی و کسی نتونست کاری کنه...حرفش تموم نشه بود که یه مرتبه دیدیم...😳😔😱❤️‍🔥 https://eitaa.com/joinchat/1607663650C9de7ed0eea سرنوشت کاملا واقعی مخاطبان کانال👆🥀

۲۰۰کا بنر پست آزاد خالیه❌❌

🔮فـال عـدد شـانـس🔮 دقـیـق تـریـن فـال بـرای جـذب شـانـس✨ فـقـط کـافـیـه امـتـحـان کـنـیـد❗️ فـال عـدد شـانـس و نـحـوه مـحـاسـبـه👇 https://eitaa.com/joinchat/3153264757C55e77e0572

: دختری پرورشگاهی بودم سرشناس ترین فرد شهر من رو به فرزندی قبول کرد پسرشون هرشب میومد بالای سرم و نگاهم می‌کرد تا زمانی که شدم 15ساله و هرروز با بدن درد بدی از خواب بیدار میشدم... یه شب تصمیم گرفتم به پدرش بگم نیمه ای شب بهم سر بزنه چون میترسم.... تا اینکه راز بزرگی برملا شد.... https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c

📌گسترده ونوس💫🌸 گروه اول👇9000😍8000 سوم چهارم آخرین تک بنر https://eitaa.com/joinchat/2296250404C43a853de42 گروه دوم 👇10000😍سوم چهارم آخرین https://eitaa.com/joinchat/3016949796C441f887f93 گروه سوم👇10000😍8000 دوم سوم آخرین تک بنر https://eitaa.com/joinchat/2903048424C545f1ee24c گروه چهارم👇9000😍😍 https://eitaa.com/joinchat/1042546935Cc9bd661d33 .

شوهرم راننده یه مینی بوسه که صبح و شب پونزده تا خانوم رو می‌بره به تولیدی لباس و بر می‌گردونه.اوایل خیلی برام مهم نبود که کجا می‌ره و مسافراش کیان،اما کم کم یه حسی بهم می‌گفت نکنه خدای نکرده با یکی از مسافراش خوب بشه و زندگیم به هم بریزه.تا اینکه یه روز جمعه شوهرم گفت:امروز تولیدی اضافه کاری گذاشته و باید یه سرویس صبح مسافر ببرم،اصلا سابقه نداشت تولیدی جمعه‌ها کار کنه،همینکه مینی بوس راه افتاد سریع یه اسنپ گرفتم و پشت سرش حرکت کردم.بین راه شوهرم دوتا خانومو سوار کرد و رفتن خارج شهر و مینی بوسو یه گوشه زیر درخت پارک کرد،یه نیم ساعتی که گذشت رفتم سمت مینی بوس که دیدم...🥺😱👇 https://eitaa.com/joinchat/4191486495Cd7848c9260 سرگذشت زندگی تباه شده ام☝️❤️‍🩹