اگه دنبال یک #کفش #خوشگل و راحت می گردی بیا اینجا👇🤩
#گلچینی از #کفش های باکیفیت با #قیمت های بسیار مناسب😍💯
خرید مستقیم و بدون واسطه از #تولیدی شهر#تبریز❣🤩
#عمده_تکی 💜
#ارسال_رایگان
👇❣
https://eitaa.com/joinchat/1356071116C01a80f4c93
روی #لینک بزن بیا و ببین چه کفشایی دارن👆😍
#حمایت_کالای #باکیفیت #ایرانی🕊🌱
🦋با افتخار تولید ایرانی🇮🇷
📣🔴 توجه توجه کارهای عید رسید😍😍
۱۰۰ تومن زیر قیمت بازار🤩🤩
🌈👈#فروش به صورت #تک وعمده🤩
❄️👈#ارسال_رایگان به تمام نقاط کشور
لینک کانال👇👇
❤️❤️❤️❤️❤❤
https://eitaa.com/joinchat/1356071116C01a80f4c93
میخوای یه #مرغ بپزي همه انگشتاشونم بخورن😋
#مـرغ_شـکم_پر_مجلـســی_بــدون_فر
#نکــات_پخت_مرغ_های_مجلــسی_و_زرشک_پلو🐔🍗
56 نوع #پخت_مرغ 👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/133038089C616b958b58
https://eitaa.com/joinchat/133038089C616b958b58
🍕اگه عاشق #پیتزا_پیراشکی وفلافل هستی بدو بیا🏃
آموزش👇
🍕سمبوسه
پیراشکی
🍔پیتزا
🍝لازانیا
🍡فینگرفود
آموزش غذاهای👌 #بدون_فر
ازدستش ندین👇
https://eitaa.com/joinchat/133038089C616b958b58
🔴 #حاملگی عجیب #دخترم‼️
دختر ۱۶ساله ای دارم که فقط یه دوست صمیمی به نام مریم داشت.
یک روز دخترم گفت برای المپیاد علمی احتیاج داره با یکی درس بخونه و منم بهش اجازه دادم که با مریم اونم فقط تو خونه خودمون میتونه درس بخونه.
⭕️رفت و آمد مریم به خونمون شروع شد تا اینکه یه روز دخترم مریض شد😞 و رسوندیمش دکتر ولی تلخ ترین خبر دنیا رو دکتر بهم داد .
خدای من دخترم #باردار شده😳😳
اما چجوری؟؟😰
ادامه سنجاق شده در کانال زیر👇
https://eitaa.com/joinchat/2585919506Cc8f4e2c77c
اگر فرزند پسر دارید روی بمب های زیر کلیک کنید👇
خیلی جالبه🙈
💣💣💣💣💣💣💣💣💣💣💣 💣💣💣💣💣💣💣💣💣💣💣 💣💣💣💣💣💣💣💣💣💣💣 💣💣💣💣💣
اگر فرزند دختر دارید روی فرشته ها کلیک کنید👇
👼👼👼👼👼👼👼👼👼👼👼👼 👼👼👼👼👼👼👼👼👼👼👼 👼👼👼👼👼👼👼👼👼👼👼👼 👼👼👼
⛔️چند دقیقه دیگه حذف میکنم #حسرتشو میخورید👆
از دلدرد و تهوع به خودم میپیچیدم که معاون مدرسه به طرفم اومد:
– به خونتون زنگ زدم، میان دنبالت
ضربهای به در خورد و مهراد وارد شد. درد در تمام شکم و پاهایم پیچید و اشکهایم سرازیر شد. مهراد با نگاه به صورت اشکیم، عصبی گفت:
- وسایلشـو آماده کنیـد تا بِبَـرمـش
مارال با دهان باز و خیره به مهراد، زیر گوشم پچ زد:
– نگفته بودی داداش به این خفنی داری
بـَرادر...!!! نمیدونست من بـرادری ندارم و اون کسی نیست جــز....🙈😢
https://eitaa.com/joinchat/3826450563Ce13ddad450
#پارت_28 پارت واقعی رمان
خدمتکار عمارتی بودم که به لطف ارباب، به مدرسه میرفتم.....♨️❌
🔴 همسرم از ابتدا زن بود
16 فروردین 95 با همسرم در اداره آشنا شدم و بعد ازدواج کردیم. نگار همیشه موقع خواب ترس داشت و اجازه نمیداد باهم باشیم خیلی ناراحت میشدم و از اتاق خواب میامدم بیرون. یک شب ک بیرون خواب بودم صدای عجیب و غریبی از اتاق خوابی که نگار خواب بود میامد بله دنیا دور سرم خراب شد اما برای انتقام از نگار چیزی نگفتم دوربینی در اتاق خواب قرار دادم تا راز ترس همسرم بفهمم آن شب خارج از اتاق خواب خوابیدم و فردای آن روز دوربین رو چک کردم .همه چيز خوب بود تا در ساعت ٣:٢٥ دقيقه بامداد .... 😳
🔴ادامه داستان 👇باز شود
https://eitaa.com/joinchat/1169424633Cf5ec4a62d2