eitaa logo
وصـــــــ𝗘𝗦𝗛𝗚𝗛ـــــال ♥️🕊️
466 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
149 ویدیو
7 فایل
۞﷽۞ م‍ا‍ہ قش‍ن‍‌گ‍م‍‌ی طُ☁️🌹◟ - بیا در لا به لای صفحه‌های این کانال هم دیگر را ببوسیم🥤💋 . . #فروارد‌قشنگ‌ترح‌جآنا☺️🦋 ‌#میشنویم‌:🗞~♥️ ـــــــــــــــــ https://harfeto.timefriend.net/16618557331786
مشاهده در ایتا
دانلود
"می‌گفتند تنها چیزی که همه‌ی دردها را دوا می‌کند ، عشق است! پیدا بود که هنوز مبتلا نشده بودند ..؛) -وصال‌عشق♥️🌱
اینبار که بهتون گفت "ولی تو دوسم نداری!" از زبون مولانا بهش بگید: «من همه در حکم توام ‏تو همه در خون منی!» از این قشنگتر نمیشه بهش بگی تو دار و ندارِ منی.♥️🫶🏻 -وصال‌عشق♥️🌱
داستآن‌چشمها♥️.
بسیاری از اغوشت ، اندکی از همه‌چیز ')!
ولی این قشنگ ترین عکسی بود ک دیدم🥺🫂
± ولی از من به شما نصیحت : یه آدم طبق سلایقتون پیدا کنید ، باهم فیلم ببینید. غذای خوشمزه بخورید، برید باشگاه ؛ کتاب بخونید، لباسای ست بخرید. عکساتونو قاب کنید، مست زیر بارون بخندید.باهم برقصید، عمیق ببوسید و بغل کنید، همدم باشید، کنار هم پیشرفت کنید؛ به همه یاد بدین رابطه واقعی چه شکلیه زندگی کوتاه تر از اونه که بخوایین تنهایی سر کنین♥️'🎼'(: -وصال‌عشق♥️🌱
- وقتی وارد یه رابطه ای میشید ؛ نباید یادتون بره برای بدست آوردنش چقدر ذوق داشتید. نباید یادتون بره چقدر رسیدن به هم دیگه براتون مهم بوده ! نباید موقع دعوا یادتون بره که چقدر جونتون واسه هم در میره. مهم تر از همه ؛ نباید روزهایی که تو نبودش ممکنه دلتون براش تنگ بشه ولی دیگه کنارتون نباشه رو یادتون بره :)!🌱 -وصال‌عشق♥️🌱
- انگشت‌های لاغرش را . . جا داد میان انگشت‌های مردانه‌ام و هم‌قدم شده‌ایم زیر باران که موهای بافته شده‌اش را کمی نمناک کرده. قطره‌های باران از مژه‌های بلندش چکه میکنند و سر میخورند بر روی گونه‌های گل انداخته‌اش ؛ به میدان ولیعصر که نزدیک میشویم، از دور نور چراغ چرخی را میبینم که بخار از لبو و باقالی‌هایش بلند میشود. نزدیکتر که میشویم پیرمردیست که سیگار بهمنی را گوشه لبش گذاشته و با ملاقه شیره‌ی سرخ رنگ را بر روی لبوها میریزد. شیما خودش را مچاله میکند در آغوشم و میگوید توی این هوای سرد، لبو حسابی میچسبد. پیرمرد لبوها را ؛ خورد میکند و داخل ظرف کوچکی میریزد. تکه‌ای برمیدارم و فوت میکنم تا کمی خنک شود، بعد میگذارم بین لب‌های کوچک شیما. با چشمان عسلی رنگش مثل دختر بچه‌ها نگاهم میکند و دلم برایش غنج میرود ، صورتش را به سینه‌ام فشار میدهم و بوسه‌ای به شال آبی‌اش که خیس باران گشته میزنم پیرمردِ لبو فروش فیلتر سیگارش را پرت میکند روی زمین و دود آخرین پکی که به آن زده را پخش میکند توی آسمان و میگوید : قدر این روزای خوبتون رو بدونید .‌ . شیما عطسه‌ای میکند ؛ از توی جیب کاپشنم دستمالی را درمیاورم. میگوید: فکر کنم سرما خوردم ،و من در حالی که میبینم کسی حواسش به ما نیست و پیرمرد نیز نگاهش را دوخته به تاریکی انتہای خیابان، بوسه‌ای به لب‌های شیما میزنم و میگویم : سرماخوردگی که از تو بگیرم، تبرکه تبــرک میخندد، میخندم . . شانه‌ی سمت راستم تکان میخورد، میگویم حتما مامور است که بوسیدنمان را دیده. سر برمیگردانم و مادرم را میبینم. میترسم، قطره‌های عرق از روی پیشانی‌ام سر میخورد و میفتد روی گونه‌ام. توی چشم‌های مامان اضطراب را میبینم. لیوان آب را به همراه قرص‌های ریز آبی رنگ میدهد به دستم و میگوید: بخور پسرم، دوباره داشتی خواب میدیدی. میگویم خواب نبود، شیما تا همین چند دقیقه‌ی پیش کنارم بود. مامان بغض میکند و از اتاق بیرون میرود. دو تا سرترالین را باهم میخورم، چشم‌هایم گرم میشود. عطسه میکنم، شیما دستمالی از مانتواش درمیاورد و میگوید: فکر کنم توهم سرما خوردی عزیزم. میخندم و میگویم تبرك است تبــرك🌱')! ‹ داستانك‌از | مهران‌قدیری ›
یکی از قشنگ‌ترین تعاریف عاشق شدن‌رو عباس معروفی گفته: ‹ همین جوری دو تا نگاه در هم گره می‌خورد و آدم دیگر نمی‌تواند در بدن خودش زندگی کند؛ می‌خواهد پَر بِکشد :)!🎼'💗 › -وصال‌عشق♥️🌱
دختره توییت زده بود : دختری که دعوا می‌کنه ، بحث میکنه نمیخواد بره . . میخواد یه چیزایی رو حل کنه ؛ وگرنه بخواد بره ؛ سکوت می‌کنه و برای همیشه میره🌱'(= ‹ خلاصه که یاد بگیرید تباهاا ›
لانگ دیستنس اینطوریه که : تو الان به بغلش نیاز داری،نیست میخوای زنگ بزنی بگی 5 دقیقه دیگه میام دنبالت،نیست میخوای باهاش عکس جدید بگیری،نیست میخوای دعواتونو رو در رو با آرامش حل کنی،نیست میخوای ببوسیش نیست! مظلومانه ترین نوع عشقِ.