هجوم به خانه ی وحی. قسمت اول: رفتار عمر بن خطاب با مخالفین.
🔶 از جمله مطالبی که به روشن شدن حقیقت ماجراهای فاطمیه کمک می کند، سیره ی سیاسی عمر بن خطاب در برخورد با مخالفین است. بایسته است ببینیم که موضع عمر بن خطاب در برابر دیگر مخالفین خلافت ابوبکر چگونه بوده است، تا روشن شود که عملکرد او در مقابل امیرالمومنین علیه السلام، زبیر و بعضی دیگر از همراهانشان که از بیعت با ابوبکر خودداری کردند و در خانه ی حضرت زهرا سلام الله علیها تحصن کردند، چگونه می توانست باشد.
هجوم به خانه ی وحی. قسمت دوم: اسناد معتبر تهدید و هجوم.
🔶 بر اساس بعضی روایات معتبر، اصل وقوع تهدید به آتش زدن خانه ی حضرت زهرا علیها السلام قطعی است و طبق بعضی دیگر از روایات معتبر اهل سنت، تهدید عملی شده است، اما جزئیات دقیق ماجرا در کتب اهل سنت آنطور که باید ذکر نشده و به دست ما نرسیده است، که دلیلش حرمت نقل مشاجرات بین صحابه و عدم نقل مطاعن صحابه، به خصوص شیخین بوده است... .
هجوم به خانه ی وحی. قسمت سوم: روایت پشیمانی ابوبکر از هجوم.
🔶 بر اساس بعضی روایات معتبر، اصل وقوع تهدید به آتش زدن خانه ی حضرت زهرا علیها السلام قطعی است و طبق بعضی دیگر از روایات معتبر اهل سنت، تهدید عملی شده است، اما جزئیات دقیق ماجرا در کتب اهل سنت آنطور که باید ذکر نشده و به دست ما نرسیده است، که دلیلش حرمت نقل مشاجرات بین صحابه و عدم نقل مطاعن صحابه، به خصوص شیخین بوده است... .
تهدید عمر به سوزاندن خانه ی وحی به روایت اسلم غلام عمر
🔷 ابوبکر بن ابی شیبه (متوفای 235 هـ) از اسلم غلام عمر روایت کرده است که گفت:
«هنگامى که مردم با ابى بکر بیعت کردند، على (علیه السلام) و زبیر در خانه فاطمه (علیهاالسلام) به گفتگو و مشاوره مى پرداختند و این مطلب به عمر بن خطاب رسید. او به خانه فاطمه (علیهاالسلام) آمد و گفت: اى دختر رسول خدا! محبوب ترین فرد براى ما پدر تو است و بعد از پدرت، خود تو! ولى 👈سوگند به خدا، این محبت مانع از آن نیست که اگر این افراد در خانه تو جمع شوند من دستور دهم خانه را بر آنها بسوزانند!👉 این جمله را گفت و بیرون رفت. وقتى على (علیه السلام) و زبیر به خانه بازگشتند، فاطمه (علیهاالسلام) به على (علیه السلام) و زبیر گفت: عمر نزد من آمد و سوگند یاد کرد که اگر اجتماع شما تکرار شود، خانه را بر شماها بسوزاند. به خدا سوگند، آنچه را که قسم خورده است انجام مى دهد؛ پس به خوبی بازگردید و تصمیمتان را قطعی نمایید و نزد من برنگردید؛ چنانچه آنان (علی و یاران او) از نزد فاطمه (علیهالسلام) برگشتند و تا با ابوبکر بیعت نکردند، به خانه فاطمه (علیهاالسلام) باز نگشتند!»
🔶محقق کتاب، دکتر سعد بن ناصر الشثری سند روایت را صحیح دانسته است.
🔺پ.ن: ابو العباس احمد بن ابراهیم حسنی (متوفای 353 هـ) از علمای زیدی مذهب، در کتاب "المصابیح" با سندش از اسلم روایت کرده است که تصریح کرده در ماجرای احراق بیت وحی از کسانی بوده که هیزم به در خانه حمل می کرد.
هجوم و بیعت گیری اجباری از امیرالمومنین و زبیر به روایت ابوالاسود
🔷ابوبکر جوهری (متوفای 323 هـ) در کتاب السقیفة وفدک با سند صحیح از ابوالاسود تابعی روایت می کند که گفت:
گروهی از مردان مهاجرین از بیعت ابی بکر به خاطر عدم مشورت با ایشان عصبانی بودند و علی (علیه السلام) و زبیر نیز عصبانی بودند؛ پس آن دو وارد خانه فاطمه زهرا (علیهاالسلام) شدند، در حالی که به همراه خویش اسلحه داشتند.
عمر بن خطاب به همراه گروهی شامل: اُسید بن حضیر و سلمه بن سلامه (که هر دو از قبیله بنی عبدالاشهل بودند) آمدند؛ پس فاطمه (علیهاالسلام) فریاد کشید و آنان را به خدا قسم داد. آنها شمشیر علی (علیه السلام) و زبیر را گرفتند و به دیوار کوبیدند تا شکست. سپس عمر آن دو نفر را کشان کشان بیرون آورد تا اینکه بیعت کردند !»
🔺بررسی سند روایت:
توثیق ابن ابی الحدید، ابوبکر جوهری و عمر بن شبة گذشت / إبراهيم بن المُنذر: صدوق. تحرير تقريب التهذيب، ج 1 ص 100 رقم 253 / عبدُ الله بن وهب بن مسلم: ثقة حافظ عابدٌ. همان، ج 2 ص 284 رقم 3694./ عبدُ الله بن لَهِيعة: ضعيفٌ يُعتَبر به، وحديثه صحيح إذا روى عنه العبادلة: ابن المبارك، وابن وهب، وابن يزيد المقرئ، وابن مسلمة القعنبي، فإنهم كانوا يتتبعون أصوله فيكتبون منها. همان، ج 2 ص 258 رقم 3563./ محمد بن عبد الرحمن بن نَوْفل أبو الأسود المدني: ثقة. همان، ج 3 ص 281 رقم 6085.
هجوم و بیعت گیری اجباری از امیرالمومنین و زبیر به روایت شعبی
🔷ابوبکر جوهری با سند معتبر از عامر شعبی تابعی که ذهبی از او به عنوان « الإمام ، علامة العصر» یاد کرده (سیر أعلام النبلاء ، ج 4 ص 294-295) روایت می کند که گفت:
«ابوبکر سؤال کرد و گفت: زبیر کجاست؟ گفته شد که نزد على (ع) مى باشد و شمشیرش را صیقل مى دهد. ابوبکر گفت: اى عمر و اى خالد بن ولید، بروید على و زبیر را نزد من بیاورید.
سپس آن دو رفتند، عمر داخل خانه شد و خالد بیرون ایستاد. عمر وقتى که داخل شد، به زبیر گفت: این شمشیر براى چیست؟ زبیر در جواب گفت: با على (ع) بیعت مى کنم؛ پس عمر شمشیر زبیر را به عنف گرفت و به سنگ کوبید و آن را شکست و سپس دست زبیر را گرفت و او را بلند کرد و به طرف درب کشید و صدا کرد: خالد! نزدیک شو و زبیر را نگهدار. بعد از اینکه زبیر را بیرون کرد، به طرف على (ع) آمد و گفت: بلند شو برویم با ابوبکر بیعت کن! وى امتناع فرموده و قبول نکرد؛ پس بعد عمر دست او را گرفت و گفت: بلند شو! وى از بلند شدن امتناع کرد. اینجا عمر، على (ع) را هل داد و همان طورى که زبیر را به طرف در کشید، على (ع) را هم به سمت در کشید و از خانه بیرون کرد!
در این هنگام فاطمه (س) که آن رفتار عمر نسبت به على (ع) و زبیر را ملاحظه نمود، بر در اتاق ایستاد و فرمود: چه زود دستورات پیامبر (ص) را فراموش کردید و بر اهل بیتش ظلم روا داشتید. قسم به خدا، با عمر صحبت نخواهم کرد تا اینکه خدا را ملاقات بکنم.»
🔺بررسی سند روایت:
توثیق ابن ابی الحدید، أبو بكر جوهری ، ابن شبة و أحمد بن معاوية گذشت / إسماعيل بن مُجالد: صدوق. تحریر تقریب التهذیب، رقم 476
تهدید عمر به سوزاندن خانه ی وحی به روایت دو تابعی بزرگ
🔷احمد بن یحیی بلاذری (ت 279 هـ) با سند صحیح از دو تن از بزرگان تابعی روایت می کند که گفتند:
«ابو بکر به دنبال علی (علیه السلام) برای بیعت کردن فرستاد؛ چون على (علیه السلام) از بیعت با ابوبکر سرپیچى کرد، ابوبکر به عمر دستور داد که برود و او را بیاورد؛ عمر با شعله آتش به سوى خانه فاطمه (علیها السلام) رفت. فاطمه (علیهاالسلام) پشت در خانه آمد و گفت: اى پسر خطّاب! آیا تویى که مى خواهى درِ خانه را بر من آتش بزنى؟ عمر پاسخ داد: آرى! این کار آنچه را که پدرت آورده، محکم تر مى سازد! و علی (علیه السلام) آمد و بیعت کرد و گفت: عزم کرده بودم که از منزلم خارج نشوم تا اینکه قرآن را جمع کنم! »
🔺بررسی سند روایت:
علي بن أبي سيف القرشي: العلامة الحافظ الصادق. سير أعلام النبلاء، ج 10 ص 400/ مسلمة بن محارب الزيادي: ابن حبان، هیثمی و حسین سلیم اسد او را ثقه دانسته اند. مجمع الزوائد ت أسد، ج 12 ص 484 رقم 9718 / سُلَيمان بن طَرْخان التَّيْمي، أبو المعتمر البصري: ثقة عابد. تحرير تقريب التهذيب، ج 2 ص 70 رقم 2575 - عبدُ الله بن عَوْن بن ارطَبان، أبو عَوْن البصري: ثقة ثبتٌ فاضلٌ. همان، ج 2 ص 250 رقم 3519.
هجوم و بیعت گیری اجباری از امیرالمومنین و زبیر به روایت سعید بن کثیر
🔷ابوبکر جوهری با سند معتبر از سعید بن کثیر بن عفیر (از اتباع تابعین) که ذهبی از او به عنوان «الإمام الحافظ العلامة و كان ثقة إماما من بحور العلم» یاد کرده (سير أعلام النبلاء، ج 10 ص 583-584) روایت می کند که گفت:
«هنگامی که پیامبر (ص) قبض روح شد، انصار در سقیفه جمع شدند ... عمر به همراه گروهی که أسید بن حضیر و سلمة بن أسلم جزء آنها بودند، سراغ بیت فاطمه (س) رفتند و گفتند: بیایید با ابوبکر بیعت کنید. آنها از بیعت با ابوبکر خودداری کردند؛ زبیر با شمشیر از خانه خارج شد. عمر گفت: زبیر را بگیرید. أسید بن حضیر به او حمله کرد و شمشیرش را از دستش گرفت و به دیوار زد. سپس او را به همراه علی (ع) و همراهان هاشمی شان بردند تا با ابوبکر بیعت کنند. علی (ع) می فرمود: من بنده خدا و برادر رسول خدایم. به او گفتند: با ابوبکر بیعت کن. علی (ع) فرمود: من به امر خلافت از ابوبکر سزاوارترم و با شما بیعت نمی کنم؛ بلکه شما باید با من بیعت کنید. ... عمر گفت: ما تو را تا زمانی که بیعت نکنی رها نمی کنیم. ...حضرت فرمود: بخدا قسم ای عمر، حرف تو را قبول نمی کنم و با ابوبکر بیعت نمی کنم. ابوبکر گفت: اگر بیعت نمی کنی، تو را مجبور نمی کنم. ... و علی (ع) به منزلش رفت (و بیعت نکرد) و خانه نشین شد، تا اینکه فاطمه (س) وفات یافت؛ سپس بیعت کرد.»
🔺بررسی سند روایت:
احمد بن اسحاق بن صالح: بن عطاء الوزان: ثقة. الاحادیث المختارة ت عبدالملک بن دهیش، ج 6 ص 68 رقم 2048 / أحمد بن منصور بن سیار: ثقة حافظ. تحرير تقریب التهذیب، رقم 113
تهدید عمر به سوزاندن خانه ی وحی به روایت زیاد بن کلیب
🔷محمد بن جریر طبری (ت 310 هـ) با سند معتبر از زیاد بن کلیب تابعی روایت می کند که گفت:
«عمر بن خطاب به خانه على (علیه السلام) آمد، در حالى که گروهى از مهاجران در آنجا گرد آمده بودند. وى رو به آنان کرد و گفت: به خدا سوگند خانه را به آتش مى کشم مگر اینکه براى بیعت بیرون بیایید. زبیر از خانه بیرون آمد در حالى که شمشیر کشیده بود، ناگهان پاى او لغزید و شمشیر از دستش افتاد؛ در این موقع دیگران بر او هجوم آوردند و شمشیر را از دست او گرفتند.»
🔺بررسی سند روایت:
محمد بن حُميد بن حَيَّان الرازي: ثقه (مختلف فيه). تفسیر الطبری، ت احمد شاکر، ج 3 ص 181 ح 2253 / جَرير بن عبد الحميد بن قُرْط: ثقةٌ صحيحُ الكِتاب. تحرير تقريب التهذيب، ج 1 ص 213 رقم 916 / المغيرة بن مِقْسَم الضَّبِّي: ثقةٌ مُتْقِنٌ. همان، ج 3 ص 411 رقم 6851 / زيادُ بن كُلَيب الحنظلي، أبو معشر الكُوفيُّ: ثقةٌ. همان، ج 1 ص 428 رقم 2096.
تهدید عمر به سوزاندن خانه ی وحی به روایت پسر عبدالرحمن بن عوف
🔷ابوبکر جوهری (متوفای 323 هـ) در کتاب السقیفة وفدک با سند معتبر از ابو سلمه بن عبدالرحمن بن عوف تابعی روایت می کند که گفت:
«وقتی ابوبکر بر منبر نشست، علی بن ابیطالب (علیه السلام)، زبیر و عدّهای از بنیهاشم در خانه فاطمه (علیهاالسلام) مجتمع بودند؛ پس عمر به سوی ایشان آمد و گفت: سوگند به آن کسی که جان عمر در دست او است، بایستی بیرون آیید برای بیعت وگرنه خانه را بر شماها میسوزانم. زبیر با شمشیر کشیده بیرون آمد. یک نفر از انصاف با او دست به یَخه شد و زیاد بن لبید بر او کوبید و شمشیرش را گرفت؛ پس ابوبکر همان طوری که بر منبر بود صدا زد، شمشیر را بر سنگ بزن. » -عمرو بن حماس گوید: من دیدم آن سنگ را که اثر ضربت شمشیر در آن بود، و گفته میشد این ضربت شمشیر زبیر است- سپس ابوبکر گفت: آن ها را رها کنید که به زودی خداوند آن ها را می آورد! گوید: بعد از آن به نزد ابوبکر رفتند و بیعت کردند.
🔺بررسی سند روایت:
ابن ابی الحدید و أبو بكر الجوهری: ر. ک 📚مظلومیت حضرت زهرا /عمر بن شَبَّة النمیری: ثقة. تحرير تقريب التهذيب، رقم 4918. / أحمد بن معاوية الباهلي : ابن حبان نام او را در کتاب الثقات، ج 8 ص 41 رقم 12157آورده و خطیب بغدادی نیز او را شخصی بدون اشکال دانسته است. تاريخ بغداد ج 5 ص 162 رقم 2608/ النضر بن شميل المازنی: ثقةٌ ثبت. تحرير تقريب التهذيب، ج 4 ص 16 رقم 7135 / محمد بن عمرو بن علقمه: صدوق حسن الحديث. همان، رقم 6188 - محمد بن عمرو بن حَلْحَلَة: ثقة. همان، رقم 6184./ أبو سلمة بن عبد الرحمن بن عوف: ثقة مکثر. همان، رقم 8142
هجوم و درگیری با زبیر در خانه ی وحی به روایت زهری
🔷عبدالله بن احمد بن حنبل با سند صحيح از ابن شهاب زهری تابعی روایت می کند که گفت:
«گروهی از مردان مهاجرین که علی بن ابی طالب (علیه السلام) و زبیر از ایشان بودند، از بیعت ابی بکر ناراضی و عصبانی بودند و لذا آن دو وارد خانه فاطمه زهرا (علیها السلام) شدند، در حالی که اسلحه به همراه خویش داشتند. پس عمر به همراه گروهی از مسلمین که اسید بن حضیر و سلمه بن سلامه بن وقش از آنان بودند، بر ایشان وارد شدند؛ پس یکی از آنها، شمشیر زبیر را گرفت و با سنگ به آن زد تا شکست.»
🔺حسین سلیم اسد الدارانی سند مشابه این روایت را صحیح دانسته است.
📚مجمع الزوائد ت اسد، ج 13 ص 277 رقم 10180 ... محمد بن إسحاق المسيبي ، حدثنا محمد بن فليح ، عن موسي بن عقبة ، عن ابن شهاب ... وهذا إسناد صحيح إلي ابن شهاب الزهري