خدا میدونست من اگه خیاطی بلد باشم کل پارچه های شهر و میخرم و پارچه فروشارو خوشبخت و خودم و بدبخت میکنم واسه همین وقتم انقدر پر کرده که نتونم برم سمتش.
یه پروژه خیلی بدقلق داشتم که پریشب تمومش کردم. شناسایی چهره برای یه قفل امنیتی بود. صبح که بیدار میشم و یادم میاد تموم شده و دیگه هیچ ربطی به اون پروژه ندارم میخوام از خوشحالی بال بال بزنم برم مریخ.
من فکر میکنم لذتبردن از تاریکی و شب هم یکجور هنره. این هنر رو هرکسی بلدش نیست. اما اونکسی که بلدشه رستگاره.
مهم استراتژیه، نه ابزار. آدمی که استراتژی داره حتی اگر دست و پاشم قطع کنی بازم کارش رو به سرانجام میرسونه، چون محدود به یک ابزار خاص نیست، بلکه با حداقلترین چیزهایی که داره کارهاش رو پیش میبره.
سلام جوان ایرانی، عید اول هفته مبارکت باشه. شنبه خوبی رو پشت سرگذاشتی؟ بلاخره اون شنبهای که میگفتی رسید؟ "ایندفعه دیگه واقعا از شنبه شروع میکنم"