استاد #عین_صاد جایی گفته اند بچه شیعه
های فراری نباشیم.اما جای سوال دارد، بچه
شیعه های فراری؟ چه معنی دارد؟ چه کسی
فراریست؟
سق سخت نمیزنم و خودمانی دوکلمهای
میگویم با خودمان دوتا چهارتا کنیم، آیا
اگر جایی مشکل باشد با جان کمک میکنیم؟
یا با جملهی - چی به من میرسه؟ - راهکج
میکنیم؟ آیا دغدغه های دینیمان فقط برای
چشم پُر کردن است یادِلیست؟ آیاسجده های
طولانی نمازمان برای به به و چه چه دیگران
است؟ آیا . .
شرمنده خودمان نباشیم، شرمندهی زحمات
مادرانمان نباشیم، شرمندهی خستگی های
پدرمان نشویم و مهم تر از همه، شرمندهی
خدا و امامش نشویم. #در_آستانهی_پرواز
#حدیث_سادات_مهدوی
لاکن اینطور نباشد که در دنیا علامهی دهر
باشیم و [من] شدن برای دیگران آرزو باشد
ولی در قیامت کسی مارا گردن نگیرد !
وَ عاذ فُطْرس بِمَهْده
وَ نَحنُ عاعذون بِقبرِه
فطرس به گهواره ی او پناه آورد
و ما به قبر او پناه آورده ایم.
چرا؟ چون میای از حسِ خوبه تولد بگی، از شیرینیِ اومدن، یهو قافیه بعدی میره رو سره بریده و تنِ زیر آفتاب موندش.
چو بحر غم بدید، سپر عطا نمود خدا
آدم ترین نوادهی آدم، حسین را
#حدیث_سادات_مهدوی
به رسم تمام یااا اَبِلفضللل هایی که وقت تموم
بدبختیامون گفتیم و مشکل گشا بودی نوکرتم.
آقای فطرس آبها تولدت مبارک💙:) .
مُرتاح
مقداری اتمسفر نجف به من بدهید، من علی لازمم. جهان که خاموش میشود، چشمم پرواز میکند و به بالای ای
شده نزدیک که هجران ِتو، ما را بِکُشد . .
مُرتاح
نکنه شبیه حرفامون نباشیم؟
میدونین چه شکلیه؟
فکر کنین یه فیلمی میبینین صدا و
تصویرش هماهنگ نباشه، خیلی ناجوره، نه؟
اینم دقیقا همینه . .
بنشین با پوکه هِل و پودر دارچین دمنوش بِه
دم کن، کتاب به دست بگیر، چونان که شکوفه
از دستانت شکفته است، بنشین و در این گیر
و دارِ خفهی دُنیا کمی هم زندگی کن عزیزِ جان.
قلم به دست بگیر و بنویس آمال و آرزویت را
قلم به دست بگیر بنویس معنیِ آدم بودن را
بنویس ازعاشقانه هایتباخاکِ کشورت
نگذار شغال ها و روباه های بیرون خانه
حواست را پرت کنند از آشیانهات-💙-
آبی باشید و آبی بمانید برای ایران.
#حدیث_سادات_مهدوی
#در_آستانهی_پرواز
مُرتاح
دلم میخواد این سخن امام کاظم رو، رو دیوار تک تک مسئولین، حتی مغازه دار ها و حتی خونه ها بزنم! [خد
این دفعه اما از رسول مهربونی ها💙.
پیامبر مهربونمون وقتی داشتن یه مسلمونی
رو دفن میکردن متوجه خرابی و شکاف تو
قبر شدن و شروع کردن به ترمیم و پر کردن
شکاف. بعدش هم گفتن میدونم که این بدن
به زودی میپوسه ولی خدا دوست داره بنده
اش وقتی کاری رو انجام میده بدون نقص
باشه :)))))) . - که اوست خاتمِ انگشتری -
مُرتاح
و اینک مشاهده میکنید ایلین فرزند خوندهی(عراقی) عزیزم رو.
با مادر ایلین، وَلا صحبت میکردم.
از وضع بدِ برق و گاز میگفت و دعا میکرد کاش ایران بدنیا اومده بود و من برای بار هزارم سراپا جنون و شعف شدم از اینکه عاشق ایران خانومم.
آره خلاصه ایران خانوم، عاشقات خط و مرز نمیشناسن.
یه خاطرهی دوست داشتنی تعریف کنم واستون.
شبِ آخری که داشتیم برمیگشتیم اون کلیپ تشکر حضرت آقا از خانواده های عراقی رو نشون پدرشوهر وَلا دادم که از بزرگان قبیله دِعبِل خزایی بودن.
دعبل از شاعران امام رضا بودن.
ما خدام تو خونه این بزرگوار و عروس هاشون بودیم.
ایشون نظامی بودن و آدم کله گندهای.
فیلم رو که نشونشون دادم به عربی [من عربی متوجه میشم و صحبت میکنم به اندازه توان] به همسرشون حنا خانوم میگفتن ببین فداش بشم عین بلبل عربی صحبت میکنه.
و مثل همیشه گفتن ما که کاری نکردیم.
از برای مهر حیدر شعر گفتن ساده نیست
راز مستان دیدن و رمز پریشانی یکیست . .
سیدمسافر | از اعضای مُرتاح .