تی بلا مه سر ایران خانِم
شِمه اَعید مُوارِک باشه💙.
شما خودتون همینجوریشم دلبرین، بهارم که میاد میشین نورِ علی نور.
این درختای گیلاس شمال که شکوفه صورتی داره تاجِ سرته و اون کوهایِ بالا بلند و گلزارای سبز یه تیکه از دامنِ پیله دارت.
تصدقت برم که هر از چند گاهی هم یه تیکه گِلِ سیاه هِی لِباستو کثیف میکنه. الهی ریشه تک تکشون خشک بشه و بسوزه بلند بگو آمین.
ازتون خیلی چیزا یاد گرفتیم سال ۱۳۴۰۱ یاد گرفتیم محکم و صبور و سرافراز باشیم دقیقا مثل تیر آرش.
راستی ایران خاتون، بین خودمون بمونه، شمام خیلی خوش به حالته ها! این همه عاشق داری.
خلاصه، خدایا آقایِ ما، رهبر فرزانهی مارو حفظ کن.
ظهور و نزدیک کن و بویِ مهر و خوشبختی و به همهی خونه ها ببر.
و در رابطه با شعار امسال که [ مهار تورم و رشد تولید ] کمک کن مام یه گوششو بگیریم.
و رفقا!
فصل ۱۳۴۰۲عه باهار عمرتون مبارک.
#حدیث_سادات_مهدوی
مُرتاح
اینا پست شدن. رسید به دستتون به همون آیدی خبر بدین، خبرش به گوش منم میرسه.
خداروشکر، اینام رسید دست صاحباشون:))
ابرِ سیاه تاریکی بود آن زمان ها .
رضا خان در دوران شانزده، هفده ساله
سلطنت خود، ثروت کلانی اندوخت. بد
نیست بدانید که بعضی از شهر های این
کشور به حسب سند، در بست متعلق به
رضا خان بود!
مثلا شهر فریمان تماما ملک رضا خان بود !
بهترین املاک و زمین های این کشور، متعلق به او بود. علاقهی زیادی به این جور چیز ها و جواهرات داشت. وقتی این ها از این کشور رفتند، میلیارد ها دلار ثروتشان در بانک های خارجی انباشته شده بود.
برگرفته از سخنرانی #حضرت_آقا ۷۷/۱۱/۱۳
اگه ماه رمضونم بگذره و آدم نشیم دیگه حتی فرشتهی سمت راستیام مارو گردن نمیگیره.
با حسین 💙.
روزه اصلا گشته واجب با دلیلی این چنین
یک سری بالای خورشید و خسوفی بی بدیل
سرمه در آفاق دنیا میکشد محرابِ عشق
عاشقان را تابِ دلتنگی نباشد بی بدیل
هر سری افتاده تر باشد ز ایامِ شباب
صورِ اسرافیلِ محشر باحسین باشد، یقین
میکند صحرایِ غم را، یک سلامی از برش
خانه بستان، روی رخشان، دل گلستان، با یقین
قطرهای از اشکِ داغش مرهمی باشد چنین
کز دلت با حبِّ او باشد، بهشتی با یقین
#حدیث_سادات_مهدوی
آرشِ انقلاب کیست . .
کوردلان و بد ذاتان دستِ گرم فشردند و انگشت اتهام و ذلالت به سمت ایران و ایرانیان گرفتند که آی ایران !
آن هنگام که مویت همچو کوهِ دندانت میزبان برف گشت شاید بتوانی موشکیدست و پا کنی و پا به کمان اندازی ! آن موقع مجاهد گوش به فرمان کم نبود.
صحیفهی امام را که باز میکنی این طور سیاهه کرده، که به نامِ خدایِ ایرانیانِ با رگ و ریشه؛ به وقت ۱۹صفر ۱۳۹۳، فیالحال در قطبِ دُر فروشیِ جهان، نجف سُکنا گرفتهایم. پیرِفرخندهی عادل کلامی رقعه نویسی کردند مِن باب این زلم زیمبو های جشنِ فلان هزار سالهی شاهی
بخشی از آن نبشتهاند:
بیدار شوید و خفتگان را بیدار کنید! زنده شوید و مردگان را حیات بخشید و در تحت پرچم توحید برای در هم پیچیدن دفتر استعمار سرخ و سیاه و خودفروختگان بیارزش فداکاری کنید!
کمان اندازِ ایران، پهلوان آرشِ انقلاب، شهید تهرانی مقدم مکتبِ نشینِ خمینی کبیر؛ دستِ ادب بر سینه گذاشته سر به تسلیم فرود آورده ! چُنان سیهچُرده و بُلاعجب نمود دشمنان را که نام رستمِ دستان دوباره مهمان محفل ها و زبان ها گشته!
زمان ۶۰ساله را به ۸، ۹ سال رساند!
کم کوهی نکند! ایران از این دست یلان
کم ندارد؛ شاید نفر بعدی تو باشی:)🌿!
وسلام، #حدیث_سادات_مهدوی
گردش خون در رگ های زندگی شیرین است، اما ریختن آن پای محبوب شیرین تر است؛ و نگو شیرین تر، بگو بسیار بسیار شیرین تر.
حالا این کلام عارفانه و عاشقانه از کیه؟
سید شهیدان ِ اهل قلم، مرتضی آوینی.
شهید مغنیه، یه جملهی خیلی خفن و پر مفهومی دارن که باید تک تکمون بنویسیمش و بزاریم جلو چشمون!
هرتفکری بدون قدرت، نظریه باقی میماند
و هر قدرتی بدون تفکر، واکنش بی تداوم
و بیاثر خواهد بود. - فکر کنین در موردش-
وقتی یه مولکول پر انرژی تنها باشه، کم
کم انرژیش تموم میشه ولی، اگه اون
مولکوله با یه مولکول دیگه شروع به
همکاری کنه انرژیشون چند برابر و بسیار
طولانی میشه.
دقیقا میدونین مثل چیه؟ تنها کار کردن
و تشکیلاتی کار کردن. فکر و نظر تو
وقتی درست عملی و ماندگار میشه که
تشکیلاتی باشه!
#فلسفه_دروس
هدایت شده از مُرتاح
یه جوری درس بخون که بقیه کشورا واسه
داشتند له له بزنن. تهشم وقتی کلی درخواست
دادن و نازت و کشیدن بگی، شَوم فدا فقط
برای کشورم نه برا سگ زرد و شغال!
یکی مثل شهید شهریاری . . تهش که نتونستن
بدستش بیارن، زدن تو کاره اینکه این یا باید
بمیره یا نباید ایران و به پیشرفت برسونه.
همون داستان دیگی که واسه من نمیجوشه،
اره خلاصه رِفیق جان.
هرکه باشی؛ کوخ نشین یا کاخ نشین سرآخر خانه ات می شود قبرستان مردگان و لباست میشود کفن. حالاهرچه سنگ مزارت گرانقیمت تر؛ نوشته هایت بلندبالا تر، چه فرقی میکند؟ با هر قدم دنیایی از خاطرات و آمال نرسیدهی اجسام است که از قبور پروازمیکند و نقش می بنند به صفحهی وجودم.
آقای فلانی فرزند بهمانی آغاز هزار و
سیصد و اندی؛ پرواز چهارصد و اندی . .
توصیه کهنهی بزرگان را زیر پا له میکنم و
اسم و رسم قبور را زیر لب زمزمه میکنم،
با خودم فکر میکنم آن جوان هجده
بیست ساله آرزویی نداشت؟ شاید در
نظر داشت فردا توبه کند و فردا دیگر
نبود. مغزم رگ به رگ میشود؛ آتشِ
فکرم شعلهور میشود و پلک میپرانم از
کجا فردا من هم درکنارشان دراز به دراز
شکلات پیچ شده نباشم؟ از کجا معلوم
جناب منکر سوال بپرسد و شیطان منکِرِ
خداپرستیام نشود؟
ترسناک است؛ این افکار ترسناک است.
خدایا روزی برسان که ما از خوده
واقعیِمان هراسی نداشته باشیم💙!
#حدیث_سادات_مهدوی