eitaa logo
ويژه نامه امام حسن مجتبی و عبد العظیم حسنی عليهم السلام
6 دنبال‌کننده
7 عکس
2 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
سخنان و وصايای حضرت نصيحت فرزند جهت يارى برادر در جريان صحراى سوزان كربلا و شهادت اصحاب و ياران باوفاى امام حسين صلوات اللّه و سلامه عليه ، حضرت قاسم - فرزند امام حسن مجتبى عليه السلام - نيز حضور داشت و چندين مرتبه از عموى خود تقاضاى رزم كرد؛ ولى حضرت نپذيرفت . حضرت قاسم كه نوجوان بود، بسيار افسرده و غمگين در گوشه اى نشست و گريه كرد، كه چرا همه ياران به فيض سعادت و شهادت مى رسند ولى او محروم مانده است ، كه ناگاه به ياد نوشته اى افتاد كه پدرش امام حسن مجتبى عليه السلام بر بازويش بسته و فرموده بود: هرگاه بسيار غمگين شدى ، آن را باز كن و بخوان و به آنچه در آن نوشته شده است عمل نما. با خود گفت : سال ها از عمر من گذشته است ؛ و هرگز اين چنين ناراحت و غمگين نشده ام ، پس نوشته را از بازوى خود گشود و در آن خواند: فرزندم ، قاسم ! تو را سفارش مى كنم ، هرگاه در كربلا ديدى كه دشمنان ، اطراف عمويت حسين عليه السلام را محاصره كرده و قصدِ جان او را دارند، لحظه اى درنگ مكن ؛ و با دشمنان خدا و دشمنان رسولش جهاد كن و از ايثارِ جان خويش دريغ مكن . اگر عمويت به تو اجازه رفتن به ميدان رزم ندهد، التماس و اصرار كن تا رضايت و اجازه او را به دست آورى و سعادت و خوشبختى هميشگى را براى خود تاءمين كنى . حضرت قاسم پس از خواندن نامه ، سريع از جاى خود برخاست و شتابان به سوى عموى مظلومش - امام حسين عليه السلام - آمد و با حالت گريه ، آن نوشته را تقديم عمويش كرد. چون امام حسين عليه السلام گريه ملتمسانه برادرزاده ؛ و نوشته برادر خويش را مشاهده نمود، گريست و سپس نفس عميقى كشيد و فرمود: برادرزاده ام ، قاسم ! اين سفارش پدرت را مى پذيرم ؛ و آن گاه او را نزد عون - پسر عمّه اش - و حضرت اباالفضل العبّاس - عمويش - برد. و سپس از خواهرش زينب پيراهنى تميز گرفت و بر اندام قاسم پوشاند و عمامه اى بر سرش بست ؛ و بعد از آن او را روانه ميدان نمود. حضرت قاسم نزد فرمانده لشگر عمر سعد رفت ؛ و فرمود: آيا از غضب و سخط خداوند نمى ترسى كه با عمويم حسين عليه السلام اين چنين جنگ و كارزار مى كنى ؟! و آيا از رسول خدا شرم و حيا نمى كنى ؟! عمر سعد ملعون گفت : مطيع امر يزيد گرديد تا از شما دست برداريم . حضرت قاسم فرمود: خداوند تو را بدبخت نمايد، تو چگونه مدّعى اسلام هستى در حالى كه با آل رسول جنگ مى كنى !. و چون به لشگر حمله كرد و عدّه اى را به هلاكت رسانيد، اطراف وى را محاصره كردند؛ و هركس به نوعى ضربه اى از تير، شمشير و سنگ بر آن نوجوان عزيز وارد ساخت كه در نهايت به فيض شهادت نائل آمد. - منتخب طريحى : ص 372، مدينة المعاجز: ج 3، ص 367، ح 931. پاداش هديه و علم آموزى امام حسن عسكرى عليه السلام حكايت نمايد: روزى شخصى از دوستان امام حسن مجتبى عليه السلام هديه اى به محضر آن حضرت تقديم كرد. امام مجتبى عليه السلام هديه را تحويل گرفت ؛ و سپس اظهار داشت : من نيز مى خواهم محبّت تو را جبران نمايم ، كدامين برايت بهتر است : آيا هديه اى كه ارزش آن بيست برابر هديه تو است ، تقديم دارم ؟ يا آن كه علمى رابه تو بياموزم تا بر آن شخص ناصبى كه در روستاى شما ساكن است ، غالب و پيروز آيى و مؤ منين آن ديار را شادمان گردانى ؟ ضمنا انتخاب هر كدام با خودت مى باشد. و چنانچه بهترين را انتخاب كنى هر دو را به تو خواهم داد و اگر بدترين را برگزينى باز هم تو را در انتخاب هر يك آزاد مى گذارم . دوست حضرت در پاسخ گفت : ياابن رسول اللّه ! مرا علمى بياموز تا به واسطه آن در قبال آن ناصبى احتجاج كنم و بر او پيروز آيم و مؤ منين از حيرت و شرّ او نجات يابند كه همانا ارزش آن بيشتر از بيست هزار درهم خواهد داشت . امام مجتبى عليه السلام فرمود: ارزش آن چندين برابر بيست هزار درهم است ؛ و بلكه ارزشمندتر از تمام دنيا مى باشد. سپس علمى را به او آموخت ؛ و همچنين بيست هزار درهم نيز به عنوان هديه تقديم او نمود. امام حسن عسكرى عليه السلام در ادامه فرمايش خود افزود: آن شخص خداحافظى كرد و رفت ؛ و پس از مناظره و احتجاج با آن ناصبى بر او پيروز شد و خبر اين پيروزى - شيعه بر ناصبى - در همه جا منتشر گرديد. روز ديگر كه محضر امام مجتبى عليه السلام شرفياب شد حضرت به او فرمود: بهترين و بيشترين سود را برده اى : دوستى و خوشنودى خداوند و رسولش و اهل بيت عليهم السلام او را براى خود تاءمين كردى و نيز ملائكه و مؤ منين از تو شادمان گرديدند، نوشِ جان و گوارايت باد. - احتجاج طبرسى : ج 1 ص 19 به نقل از تفسير امام حسن عسكرى عليه السلام ص 347.
ترس از مرگ به جهت تخريب خانه حضرت صادق آل محمّد صلوات اللّه عليهم حكايت فرمايد: امام حسن مجتبى عليه السلام دوستى شوخ طبع داشت كه مرتّب به ملاقات و ديدار آن حضرت مى آمد و نيز در جلسات شركت مى كرد، تا آن كه مدّتى گذشت ؛ و هيچ خبرى از اين شخص نشد. حضرت از اين جريان متعّجب شد و از اطرافيان جوياى احوال او گرديد، تا آن كه پس از گذشت چند روزى ، مجدّدا آن شخص به ملاقات امام عليه السلام آمد. حضرت جوياى احوال او شد و به او فرمود: چند روزى است كه به اين جا نيامده اى ، در چه حالت و وضعيّتى هستى ؟ آيا مشكل و ناراحتى خاصّى برايت پيش آمده بود؟ آن شخص در پاسخ اظهار داشت : ياابن رسول اللّه ! در حالتى قرار گرفته ام كه آنچه را دوست دارم ، به آن دست نمى يابم ؛ و آنچه را خداوند دوست دارد انجام نمى دهم ؛ و آنچه را هم كه شيطان مى خواهد برآورده نمى كنم . امام حسن مجتبى عليه السلام تبسّمى نمود و فرمود: يعنى چه ؟ منظورت چيست ؟ توضيح بده . آن شخص گفت : چون خداوند متعال دوست دارد كه من بنده و مطيع و فرمان بر او باشم و معصيت او را نكنم ؛ و من چنين نيستم . و شيطان دوست دارد كه من در همه كارهايم معصيت خدا را نمايم و نسبت به دستورات خداوند مخالفت و سرپيچى كنم و من چنين نيستم . و همچنين من مرگ را دوست ندارم ؛ بلكه علاقه دارم هميشه سالم و زنده باشم ، كه هرگز چنين نخواهد بود. در اين هنگام يكى از اشخاصى كه در آن مجلس حضور داشت ، گفت : ياابن رسول اللّه ! چرا ما از مرگ ترسناك هستيم و آن را دوست نداريم ؛ و گريزان هستيم ؟ امام حسن مجتبى عليه السلام فرمود: چون شما دنياى خود را تعمير و آباد كرده ايد و آخرت را تخريب و ويران ساخته ايد. و سپس افزود: اين امر طبيعى است كه چون هيچ انسانى دوست ندارد از منزل و محلّى كه آن را آباد كرده و به ظاهر آراسته و مجهّز است ، از آن دست برداشته و چشم پوشى كند و به محلّى خراب و نامساعد برود، چون خود را در زمره مؤ منين و مقرّبين الهى نمى بيند. - معانى الا خبار: ص 289، ح 29. نصايحى سعادت بخش در لحظاتى حسّاس جنادة بن أ بى اميّه كه يكى از دوستان حضرت امام حسن مجتبى عليه السلام است حكايت كند: هنگامى كه حضرت را مسموم كرده بودند، در آخرين لحظات عمر شريفش ، به حضور ايشان شرفياب شدم ، ديدم جلوى آن حضرت طشتى نهاده بودند، كنار بستر آن حضرت نشستم ؛ پس از لحظه اى ديدم كه خون به همراه پاره هاى جگر استفراغ مى نمايد، أ فسوس خوردم و با حالت غم و اندوه گفتم : چرا خودتان را معالجه و درمان نمى كنيد؟! حضرت به سختى لب به سخن گشود و فرمود: اى بنده خدا! مگر مى شود مرگ را معالجه كرد؟! گفتم : ((انّا للّه وانّا اليه راجعون ))؛ همه ما از سوى خدا آمده و به سوى او باز خواهيم گشت . رمود: به خدا سوگند! رسول خدا صلى الله عليه و آله با ما عهد بست كه دوازده نفر مسئوليّت إ مامت و ولايت امّت را به دوش خواهند گرفت كه همگى از فرزندان امام علىّ و فاطمه زهراء عليهما السلام مى باشند؛ و هر يك به وسيله زهر مسموم و يا به وسيله شمشير كشته خواهند شد. عرضه داشتم : ياابن رسول اللّه ! چنانچه ممكن باشد مرا موعظه و نصيحتى بفرما كه برايم سودمند باشد؟ امام مجتبى عليهما السلام فرمود: مهيّا باش براى سفرى كه در پيش دارى و زاد و توشه مورد نيازت را فراهم ساز. آگاه باش ! تو دنيا را مى طلبى ولى غافلى از اين كه مرگ هر لحظه به دنبال تو است . توجّه داشته باش ! تو بيش از سهميّه و قوت خود از دنيا بهره اى نمى برى ؛ و هر چه زحمت بكشى براى ديگران ذخيره خواهى كرد. آگاه باش ! آنچه از دنيا به دست مى آورى ، اگر حلال باشد بايد محاسبه شود، واگر حرام باشد عقاب و عذاب دارد، و چنانچه از راه مشكوك و شبهه ناك باشد مؤ اخذه مى گردى . پس سعى كن دنيا را همچون مردارى بدانى كه فقط به مقدار نياز و ضرورت از آن بهره گيرى ... . و براى امور دنيويت طورى برنامه ريزى كن كه گوئى يك زندگى جاويد و هميشگى دارى ؛ و براى آخرت خويش به گونه اى باش مثل آن كه همين فردا خواهى مرد و از دنيا خواهى رفت . و بدان كه عزّت و سعادت هر فردى در گرو پيروى از دستورات خدا و معصيت نكردن است . پس از آن ؛ نَفَسِ حضرت ، قطع و چهره مباركش به گونه اى زرد شد كه تمام حاضران وحشت زده شدند و گريستند. - بحارالا نوار ج : 44، ص 139، ح 6.
پيش بينى خطر در تشييع جنازه محمّد بن مسلم به نقل از امام محمّد باقر صلوات اللّه و سلامه عليه حكايت نمايد: امام حسن مجتبى عليه السلام فرا رسيد و آثار شهادت و رحلت در چهره وى نمايان شد، وصاياى امامت را به برادرش ابا عبدالله الحسين عليه السلام تحويل داد و اظهار داشت : برادرم ، حسين ! تو را به چند نكته مهمّ سفارش و توصيه مى كنم ؛ و از تو مى خواهم كه به آن ها اهميّت دهى . و سپس چنين اظهار داشت : هنگامى كه روح از بدنم پرواز كرد و مرا آماده دفن كردى ، قبل از هر چيز جنازه ام را نزد قبر مطّهر جدّم رسول اللّه صلى الله عليه و آله بِبَرى ، تا با او تجديد عهد نمايم . و بعد از آن نزد قبر مادرم فاطمه زهراء عليها السلام نيز بِبَر، پس از آن جنازه ام برگردان به سوى قبرستان بقيع ؛ و مرا در آنجا دفن نما. چون عايشه مصيبت بزرگى بر من وارد مى كند كه بسيار براى مؤ منين سخت و ناگوار خواهد بود، به جهت آن كه عايشه دشمنى سرسختى با رسول خدا و با ما اهل بيت عصمت و طهارت دارد، بنابر اين مواظب كينه و حسادت هاى او باشيد. سپس امام باقر عليه السلام افزود: پس از آن كه امام حسن مجتبى عليه السلام به شهادت رسيد؛ و اصحاب و ياران ، جنازه مطهّرش را غسل داده و بر جايگاه نماز حضرت رسول بردند؛ و بر جنازه اش نماز گذاردند. و آن هنگام كه خواستند پيكر مقدّسش را براى وداع با جدّ بزرگوارش ، به سمت مسجد و قبر مطهّر رسول گرامى اسلام صلوات اللّه عليه حركت دهند، ماءمورين عايشه سريع به او خبر دادند كه جنازه را به سمت قبر مطهّر مى برند و مى خواهند او راكنار پيغمبر اسلام دفن كنند. عايشه سوار بر قاطرى شده و به همراه عدّه اى ديگر بر جنازه و تشييع كنندگان حمله كردند؛ و فريادكنان گفتند: جنازه نبايد وارد حرم گردد، چون من در آن خانه سهيم هستم . در اين هنگام امام حسين عليه السلام فرمود: اى عايشه ! تو و پدرت از قديم الا يّام حرمت رسول خدا را شكستيد؛ و بدانيد كه فرداى قيامت بايد پاسخ ‌گوى كردار و برخوردهاى خود باشيد. و پس از آن ، جنازه مقدّس را به سمت قبرستان بقيع حركت دادند و در آن جا دفن كردند. - اصول كافى : ج 1، ص 300، ح 1، مدينة المعاجز: ج 3، ص 340، ح 84 و ص 372، ح 94، با مختصر تفاوت . و روايات در اين باره مختلف است و در بسيارى از احاديث آمده است كه جنازه آن امام مظلوم را هدف تيرهاى خويش قرار دادند و چند تير بر پيكر مقدّس آن امام همام اصابت كرد. رگ گوئی من از تو بهتر و برتر هستم روزى معاويه ، امام حسن مجتبى عليه السلام را مورد خطاب قرار داد و گفت : من از تو بهتر و برتر هستم . حضرت فرمود: آيا دليل و شاهدى بر مدّعاى خود دارى ؟ معاويه پاسخ داد: بلى ؛ چون اكثريّت مردم موافق با من هستند و اطراف من رفت و آمد دارند، در حالى كه هيچ كسى با تو نيست مگر افرادى اندك و ناچيز. امام مجتبى عليه السلام اظهار داشت : افرادى هم كه اطراف تو قرار گرفته اند، دو دسته اند: يك دسته فرمان بر و مطيع ، و دسته اى ناچار و مضطرّ مى باشند. پس آن هائى كه از روى ميل و رغبت پيرو تو مى باشند، همانا مخالف خدا و رسول و معصيت كار هستند؛ و آن هائى كه از روى ناچارى با تو مى باشند، در پيشگاه خدا معذور خواهند بود. سپس افزود: اى معاويه ! من نمى گويم از تو بهترم ، زيرا فضايل پسنديده اى در تو وجود ندارد، همان طورى كه خداوند تو را به جهت كارهايت از فضائل و معنويت پاك گردانده است ؛ و مرا از زشتى ها و رذائل پاك و منزّه ساخته است . - بحارالا نوار: ج 44، ص 104، ص 12. من از خدا شرم دارم روزى حضرت امام مجتبى عليه السلام مشغول خوردن غذا بود، كه سگى نزديك آن حضرت آمد، حضرت يك لقمه خود تناول مى نمود و يك لقمه نيز جلوى سگ مى انداخت . اصحاب گفتند: يابن رسول اللّه ! سگ حيوانى كثيف و نجس است ، اجازه فرما آن را از اين جا دور كنيم ؟ امام عليه السلام فرمود: آزادش بگذاريد، اين سگ گرسنه است و من از خدا شرم دارم كه غذا بخورم و حيوانى گرسنه به من نگاه ملتمسانه كند و محروم بماند. - بحار الا نوار: ج 43، ص 352، ح 29.
بخش دشمنان و زمامداران معاصر حضرت ترور توسّط جيره خواران مزدور معاويه براى ولايت عهدى فرزندش يزيد؛ و گرفتن بيعت از مردم ، امام حسن مجتبى عليه السلام را در برابر سياست شوم خود، همچون سدّى محكم مى دانست . به همين جهت دسيسه اى را براى ترور آن حضرت تنظيم كرد، تا توسّط مزدورانى چون عمرو بن حريث ، اشعث بن قيس ، حجر بن حارث ، شيث بن ربعى و... امام مجتبى عليه السلام غافل گير و ترور گردد. و به آنان گفت : هر يك از شما او را ترور نمايد كه كشته شود دويست هزار درهم و فرماندهى يكى از لشكرها را به او واگذار مى نمايم ؛ و همچنين يكى از دخترانم را نيز در اختيارش قرار مى دهم . و چون گزارش چنين توطئه اى به حضرت رسيد، بعد از آن براى آمدن به مسجد و اقامه نماز، زره و كلاه خُود مى پوشيد و مسائل احتياطى و أ منيّتى را رعايت مى نمود. وليكن آن دشمنان و مخالفان دين ، از مكر خويش دست برنداشته و در اءثناء نماز سر مبارك حضرت را مخفيانه هدف تير قرار دادند، ولى تيرشان به خطا رفت و اءثرى نكرد. و روزى ديگر با خنجرى مسموم بر آن حضرت حمله بردند؛ در اين حمله بدن عزيز امام مجتبى عليه السلام مجروح گرديد. و پس از آن كه حضرت را به منزل آوردند، حضرت در جمع اصحاب كه آن منافقين مزدور نيز حضور داشتند، چنين فرمود: همانا معاويه به آنچه وعده داده است وفا نمى كند؛ و جوائزى را كه براى كشتن و ترور من تعيين كرده است ، پرداخت نخواهد كرد. سپس حضرت افزود: من مطمئن هستم كه اگر تسليم معاويه شوم ، باز هم او بهانه اى ديگر خواهد گرفت و مانع از عمل كردن به دين جدّم خواهد شد. و من مى بينم كه در آينده اى نزديك فرزندان شما مزدوران ، در خانه بنى اميّه از گرسنگى و تشنگى گدائى نمايند و آن ها دست ردّ بر سينه آن ها گزارند؛ و نااميدشان كنند. و در پايان فرمايش خود فرمود: زود باشد كه ستمگران جزاى اعمال و كردار خود را دريابند. - بحارالا نوار: ج 44، ص 33، ح 1. همچنين آورده اند: پس از آن كه اميرالمؤ منين امام علىّ عليه السلام به شهادت رسيد؛ و مسلمان ها با - فرزند بزرگوار آن حضرت - امام حسن مجتبى عليه السلام بيعت كردند. و چون معاويه از اين جريان آگاه شد، يك نفر را به نام حمير به شهر كوفه فرستاد تا جاسوس معاويه باشد و ضمن ايجاد تفرقه و جوّسازى ، مردم را بر عليه حضرت مجتبى عليه السلام شورانده و تحريك نمايد. همچنين شخصى را به همين منظور نيز به شهر بصره فرستاد. چون امام مجتبى عليه السلام از دسيسه معاويه آگاه شد، دستور داد تا حميرى را از شهر كوفه اخراج كرده و سپس او را در خارج شهر كوفه گردن زنند. و پس از آن دوّمين خراب كار معاويه را كه از طايفه بنى سليم بود، نيز دستور داد تا از شهر بصره اخراج نمايند؛ و او را پس از آن كه اخراج كردند در بيرون شهر بصره محكوم به اعدام ؛ و گردن زنند. - بحار الا نوار: ج 44، ص 45، به نقل از ارشاد شيخ مفيد.
شهادت حضرت امام حسن مجتبى (ع) شهادت : حضرت امام حسن مجتبى صلوات اللّه عليه ، توسّط همسرش - جُعده دختر أ شعث بن قيس كندى - به دستور و تزوير معاويه مسموم گرديد. و چهل روز پس از آن - يعنى ؛ روز پنج شنبه ، 28 ماه صفر؛ ما بين سال 50 تا 53 هجرى - به فيض شهادت نايل گشت . امام حسن مجتبى عليه السلام در آخرين لحظات عمر گران مايه خويش به برادرش ، امام حسين عليه السلام اظهار داشت : مبادا در تشييع و تدفين جنازه ام خونى بر زمين ريخته شود. مام مظلوم را كنار جدّ بزرگوارش ، رسول خدا صلى الله عليه و آله دفن كنند، عدّه اى به سركردگى عايشه ، مسلّحانه هجوم آوردند و از ورود جنازه مطهّر به محوّطه حرم حضرت رسول صلى الله عليه و آله جلوگيرى نموده ؛ و آن گاه جنازه و تشييع كنندگان را تيرباران كردند. بر اساس وصيّتى كه حضرت فرموده بود: خونى در تشييع جنازه ام ريخته نشود، به ناچار پيكر مقدّس آن امام مظلوم را كه چندين تير به آن اصابت كرده بود - به سمت قبرستان بقيع حركت داده و در آنجا دفن نمودند. ولادت و ديگر حالات امام حسن مجتبى عليه السلام برگرفته شده است از: وسایل الشّيعة : ج 1، دلائل الا مامة طبرى ، مناقب ابن شهرآشوب ، عيون المعجزات حسين بن عبدالوهّاب ، تهذيب الا حكام شيخ طوسى ، بحارالا نوار: ج 43 و 44، مستدرك الوسائل ، جمال الاسبوع ، مجموعه نفيسه ، إ حقاق الحقّ: ج 19، تذكرة الخواصّ، الفصول المهمّة ، تاريخ اهل البيت و ... .چهل داستان و چهل حديث از امام هادي عليه السلام دو آپارتمان سبز و قرمز محدّثين و مورّخين آورده ند: چون امام حسن مجتبى صلوات اللّه و سلامه عليه روزهاى آخر عمر خويش را سپرى مى نمود و زهر، تمام وجودش را فرا گرفته بود و چهره مباركش به رنگ سبز متمايل گشته بود. و در اين هنگام برادرش حسين سلام اللّه عليه كنار او حضور داشت ؛ كه ناگاه امام حسن عليه السلام گريان شد، حسين اظهار داشت : چرا رنگ صورتت دگرگون و سبز شده است ؛ و چرا گريان هستى ؟ فرمود: اى برادر! هم اكنون به ياد سخنى از جدّم رسول خدا افتادم ؛ و ناگهان دست در گردن هم انداخته و مدّتى گريستند. پس از آن امام حسين سلام اللّه عليه پرسيد جدّم چه فرموده است ؟ پاسخ داد: در ضمن سخنانى فرمود: آن هنگامى كه به معراج رفتم و در بهشت وارد شدم و جايگاه مؤ منين را مشاهده كردم ، دو قصر بسيار زيبا و عظيم مرا جلب توجّه ساخت كه يكى از آن ها زبرجدِ سبز رنگ و ديگرى از ياقوتِ قرمز بود. از جبرئيل پرسيدم : اين دو قصر زيبا براى چه كسانى است ؟ جبرئيل اظهار داشت : يكى از آن ها براى حسن و آن ديگرى از براى حسين مى باشد. گفتم : اى برادر، جبرئيل ! پس چرا هر دو يك رنگ نيستند؟ ساكت ماند و جوابى نگفت ، پرسيدم : چرا حرف نمى زنى و جواب مرا نمى دهى ؟ گفت : شرم دارم از اين كه سخنى بر زبان آورم . پس او را به خداوند متعال سوگند دادم كه علّت آن را بيان نمايد. پاسخ داد: آن ساختمانى كه سبز رنگ است براى حسن ساخته شده ، چون او را به وسيله زهر مسموم مى كنند و هنگام رحلت رنگ بدن مباركش سبز خواهد شد. و آن ديگرى كه قرمز مى باشد براى حسين تهيّه شده ، چون او را به قتل مى رسانند و سر و صورت و بدن مقدّسش آغشته به خون خواهد شد. و در اين لحظه امام حسن مجتبى و برادرش حسين سلام اللّه عليهما و تمام كسانى كه در آن مجلس حضور داشتند سخت گريستند. - مدينة المعاجز: ج 3، ص 331، ح 913، منتخب طُريحى : ص 180.
سرشناسه و مشخصات امام حسن مجتبی (ع) https://eitaa.com/vigename/82 ✅زندگي حضرت قبل از امامت https://eitaa.com/vigename/84 ✅امامت و ولایت https://eitaa.com/vigename/86 ✅فضائل و مناقب حضرت https://eitaa.com/vigename/88 https://eitaa.com/vigename/121 ✅همسران و فرزندان حضرت https://eitaa.com/vigename/91 ✅شرح حال حضرت عبدالعظيم حسنى https://eitaa.com/vigename/95 ✅احتجاج ها و قضاوت های حضرت https://eitaa.com/vigename/100 ✅متن صلح نامه https://eitaa.com/vigename/103 ✅سخنان و وصایای حضرت https://eitaa.com/vigename/106 ✅کیفیت شهادت امام حسن (ع) https://eitaa.com/vigename/113 ✅مزار ، مرقد ، توسل و زیارت حضرت https://eitaa.com/vigename/116 بخش داستان ها ✅زندگي قبل از امامت امام مجتبی (ع) https://eitaa.com/vigename/118 ✅سيره سیاسی و اجتماعی حضرت https://eitaa.com/vigename/132 ✅اصحاب ، دوستداران ؛ خادمان حضرت https://eitaa.com/vigename/136 ✅معجزات و کرامت های حضرت https://eitaa.com/vigename/138 ✅احتجاج ها و قضاوت های حضرت https://eitaa.com/vigename/147 ✅سخنان و وصایای حضرت https://eitaa.com/vigename/152 ✅دشمنان و زمامداران معاصر https://eitaa.com/vigename/156 داستان شهادت حضرت امام حسن مجتبى (ع) https://eitaa.com/vigename/158
▪️ سلام خدا بر کریم آل طه 🔰 هدیه کتابخانه تسنیم به مناسبت شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام ▪️ ۲۵ کتاب رایگان درباره آن حضرت 🔻 کتاب‌های فارسی ۱. پرشکوه‌ترین نرمش قهرمانانه 👈 دانلود ۲. زینت عرش خدا 👈 دانلود ۳. زندگانی سیاسی امام حسن 👈 دانلود ۴. ناسخ التواریخ (امام حسن) 👈 دانلود ۵. زندگی امام حسن (ترجمه بحار) 👈 دانلود ۶. حقایق پنهان 👈 دانلود ۷. امام حسن (برگرفته از الغدیر) 👈 دانلود ۸. فرهنگ سخنان امام حسن 👈 دانلود ۹. اخلاق کریمانه در پرتو کلام امام 👈 دانلود ۱۰. سیره حسنی 👈 دانلود ۱۱. سبط اکبر 👈 دانلود ۱۲. غدیر در سیره امام حسن 👈 دانلود ۱۳. *ا ۱۴. سیری در تاریخ امام حسن 👈 دانلود 🔻 کتاب‌های عربی ۱۵. موسوعة كلمات الإمام الحسن 👈 دانلود ۱۶. الحياة السياسية الإمام الحسن 👈 دانلود ۱۷. صلح الحسن علیه السلام 👈 دانلود ۱۸. صلح الحسن (تحقیق شده) 👈 دانلود ۱۹. الالفین فی احادیث الحسنین 👈 دانلود ۲۰. مظلومیة الإمام الحسن 👈 دانلود ۲۱. دفاع عن الامام الحسن 👈 دانلود ۲۲. المجتبی من تفسیر الامام المجتبی 👈 دانلود ۲۳. جزاء اعداء الامام الحسن 👈 دانلود ۲۴. مسند الامام الحسن 👈 دانلود ۲۵. الامام الحسن فی مرآة الكتب 👈 دانلود 📲 در نشر معارف اهل بیت سهیم باشید ا•┈┈••••✾•▪️•✾•••┈┈•ا تسنیم، بزرگترین کتابخانه علوم اسلامی در بستر ایتا 👈 عضو شوید 🆔 @tasnim_pdf
باید های دانش پژوهان 💠بازگویی داشته های علمی دینی نمونه سیره بزرگان عبدالعظیم حسنی (ره) 👉🏻 می گوید: خدمت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) رسیده و عرض کردم: تصمیم دارم باورها و دریافت های خود را بر شما عرضه کنم اگر پسندیده شد بر آن استوار بمانم تا خداوند را دیدار کنم. پس از بیان عقاید و دریافت های خود حضرت فرمود:یااباالقاسم هذا والله دین الذی ارتضاه لعباده فاثبت علیه ثبتک الله بالقول الثابت فی الحیاه الدنیا و فی الاخره . بحار ج 3، ص 268. یاابوالقاسم بخدا قسم این دریافت تو آیین خداست ، آیینی که برای بندگانش پسندیده است پس بر آن استوار باش که خداوند تو را بر سخن استوار در دنیا و آخرت پایدار بدارد. عارف بلند پایه حاج میرزا علی آقای قاضی استاد اخلاق علامه طباطبائی می گوید: کسی که طالب راه سلوک طریق خدا باشد اگر برای پیدا کردن استاد این راه نصف عمر خود را در جستجو و تفحص بگذارند تا پیدا کند ارزش دارد و کسی که به استاد رسید نصف راه را طی کرده است رساله سیر و سلوک، ص 176.
ویژه نامه سالروز ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی.pdf
251.3K
✳️ سوژه سخنرانی ✳️ 🔺موضوع👇👇 📌 ویژه نامه سالروز ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی رحمة الله 📌 🔰بنا به روایتی، حضرت عبدالعظیم حسنی رحمة الله در چهارم ربیع‌الثانی سال 173ق متولّد شد. ایشان یکی از چهره‌های شاخص اصحاب ائمه علیهم السلام می‌باشد . . . 📎 📎 🌎 کانال بیان ناب ╭┅─────────┅╮ 🌺 @BayaneNab ╰┅─────────┅╯