جهانگردی گفت: در جزیرهای پرندهای زشت منظر دیدم که با خشمِ تمام لانه دیگران را ویران میساخت و خود خویشتن را لانهای نمیپرداخت.
گفتمش: آن نیرو که در ویرانیِ دیگران تباه میکنی، در کارِ آبادانیِ خویش کن!
گفت: آنگاه آتشِ رَشک را چه چیز خاموش کند؟
@viralsho
دیروز رفتم نمایشگاه ماشین
یه دونه مازراتی دیدم خیلی خوشم اومد
این ماه حقوقمو بگیرم
.
.
.
یه آژانس میگیرم میرم دوباره میبینمش!😐
@viralsho
🟥🟥
شاید نمیدونستین ولی آدمای شوخ طبع غمگین ترین آدمای کره ی خاکین..
@viralsho
🟥🟥
😂 وایرال شو 🥹
🔻مرده نابینا هستش اما یدفعه بینا میشه ولی صداشو در نمیاره تا ببینه وقتی کور بوده زنش چجوری باهاش رفت
مرده نابینا هستش .... قسمت اول☝️
مردی از روی کاتالوگ، یک دوچرخه برای پسر خود سفارش داده بود. هنگامی که دوچرخه را تحویل گرفت، متوجه شد که قبل از استفاده از دوچرخه خودش باید چند قطعه آن را سوار کند. با کمک دفترچه راهنما تمام قطعات را دستهبندی کرد و در گاراژ کنار هم چید. با وجود اینکه بارها دفترچه راهنما را به دقت مطالعه کرد ولی موفق نشد که قطعات دوچرخه را به درستی سوار کند.
متفکرانه به همسایهاش نگریست که مشغول کوتاه کردن چمنهای حیاط منزل خود بود. تصمیم گرفت از او کمک بخواهد که در مسائل فنی بسیار ماهر بود.
مرد همسایه کمی به قطعات دوچرخه نگاه کرد که در گاراژ چیده شده بود. بعد با مهارت شروع به سوار کردن آن کرد. بدون اینکه حتی یک بار به دفترچه راهنما نگاه کند. پس از مدت کوتاهی تمام قطعات به درستی سوار شدند.
مرد گفت: «واقعاً عجیب است! چطور موفق شدید بدون خواندن دفترچه راهنما این کار را انجام دهید؟»
مرد همسایه با کمی خجالت گفت: «البته این موضوع را افراد معدودی میدانند اما من خواندن و نوشتن بلد نیستم.»یعد با حالتی سرشار از اعتماد به نفس، لبخندی زد و اضافه کرد: «و آدمی که نوشتن بلد نیست باید حداقل بتواند فکر کند.»
🟠 یادتون نره عضو بشید
https://eitaa.com/joinchat/3997172560C242d7ef119
دوستی نقل میکند روزی با پسرم به روستایی دوردست برای عوض شدن روحیهمان سفر کردیم. به باغ یکی از دوستان رفتیم. پسرم چند سیب نارس چید که نه طعم داشت نه رنگ.
گفتم پسرم، این سیب ها نارس است، خوردنی نیستند دست نزن و نچین.پسرم گفت: اگر ما این سیبها را نچینیم، قسمت کس دیگری خواهند شد، نمیتوانیم منتظر باشیم تا برسند.
سکوت کردم و عصر به راه افتادیم. در روستا چند نفر دیدم که منتظر خودرویی بودند تا به شهر بروند. خواستم ترمز کنم و آنها را سوار کنم، پسرم گفت: پدرم ما مسافرکش نیستیم ترمز نکن میخواهم خالی برویم و حرف بزنیم.
گفتم پسرم، اینها هم نعمت خدا برای ما هستند، و میدانی چقدر ثواب دارد که این چند نفر را به مقصد برسانیم؟ یادداری سیبها را میخوردی میگفتی اگر ما نخوریم کسان دیگری خواهند خورد؟ این را هم بدان در کار نیک هم اگر ما نکنیم کسان دیگری آن کار نیک را خواهند کرد، پس عجله کنیم ما انجامش دهیم و فیضی ببریم.🌹آن سیبها که تو خوردی برای این دنیا بود و این مسافران سیبهای بهشتی آن دنیای من هستند.🌹
@viralsho
🟦🟦🟦
می دانستی که گرده گل هرگز فاسد نمی شود وازمحدود مواد طبیعی است که تازمان محدودی باقی می ماند ؟
@viralsho
" بر بام قصر سلطان "
درویشی نیمه شب بر بام قصر ابراهیم ادهم می دوید. قراولان او را گرفتند و نزد سلطان آوردند.
پرسید: نیمه شب بر بام ما چه می کردی؟
گفت: در بیابان شتری گم کرده ام. گمان بردم که شاید بر بام قصر سلطان آمده باشد.
ابراهیم با حیرت گفت: چنین گمان باطل چگونه کردی؟ آخر شتر گم شده در بیابان را بر بام قصر سلطان به چه امید می جویی؟
گفت: به همان امید که تو از تخت شاهی شادی و سعادت می طلبی.
ادهم نعره ای بزد و با درویش راه بیابان در پیش گرفت.
@viralsho
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻گلچین اتفاقات
🟠 یادتون نره عضو بشید
https://eitaa.com/joinchat/3997172560C242d7ef119
میدونستی
دانشمندان عقیده دارند که هرچه آی کیوی یک شخص بالاتر باشد ،احتمال خواب دیدن او درشب بیشتر است ؟!
https://eitaa.com/joinchat/3997172560C242d7ef119
39.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♦ زنشو با یکی دیگه میبینه!!
🔹قسمت اول
🟠 یادتون نره عضو بشید
https://eitaa.com/joinchat/3997172560C242d7ef119
32.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♦ زنشو با یکی دیگه میبینه!!
🔹قسمت دوم
🟠 یادتون نره عضو بشید
https://eitaa.com/joinchat/3997172560C242d7ef119