❣ #سلام_امام_زمانم❣
از قعر زمین به اوج افلاک سلام
از من به حضورحضرت یارسلام
صبح است دلم هواییت شد
از جانب قلب من بر آن یار سلام
🌸الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج🌸
🌹
ازداردنیا هیچ ندارم جز رویای داشتنت...
و چه دارد آنکس که تورا ندارد...
و چه کم دارد آنکس که تورا دارد...
#امام_زمان
#نیمه_شعبان
درد این است
که ما مدعی هجرانیم ؛
دردِ هجران تو چشیدی
و نفهمید کسی ...
#امام_زمان
#نیمه_شعبان
🌸سلام مهربان ترین پدر🌸
صبحت بخیر ای تمامِ خیر ، ای مفهومِ خیر .🌸
صبحت بخیر ای خورشید من ، روشنای دل .🌸
صبحت بخیر ای آرزوی من ، آشنای دل .🌸
صبحت بخیر ای غریب صبور ، تنهاترین پدر .🌸
من که هر روز با رخصت سلام به آستان معطرتان صبحم بخیر می شود🌸
ای کاش روزی هم با مژده ی ظهورتان صبح همه بخیر شود ...
اللهم عجل لولیک الفرج
#امام_زمان
✨🌺✨
ميتوان زيبا زيست ...
نه چنان سخت که از عاطفه دلگيرشويم ،
نه چنان بي مفهوم که بمانيم ميان بدوخوب
لحظه ها ميگذرند ،
گرم باشيم پرازفکرواميد ،
عشق باشيم وسراسرخورشيد ،
زندگي همهمه مبهمي از ردشدن خاطره هاست ،
هرکجاخنديديم ،
هرکجاخندانديم ،
زندگاني آنجاست ....
بيخيال همه تلخیها
سلام صبح زیباتون به خیر🌺
مدیــران و همــــراهـــان عــزیــز🌺
عــــیــــدتـــون مـــبــــــــارکــــــــ🌺
ان شاءالله جــشـن ظــــهـــــور مـهـــدی🌺
‹💔🕊›
#معرفیشھید
روحانی شهید صالح حسن زاده در تاریخ پنجم فروردین ماه سال ۱۳۴۶ در خرمشهر دیده به جهان گشود و زندگی خود را در دنیای فانی آغاز کرد.
روحانی شهید صالح حسن زاده، نخستین روحانی شهید مدافع حرم خوزستان و چهارمین شهید مدافع حرم خرمشهر است که در ۲۴ آبان ماه سال ۱۳۹۴ در دفاع از حرم اهل بیت عصمت و طهارت به شهادت رسید.
شهید حسن زاده در سن ۴۸ سالگی مطابق با اربعین حسینی در شهرستان بیجی، استان صلاح الدین عراق به فیض شهادت نائل شد و از او سه فرزند به یادگار مانده است.
نسبت به رعایت حدود شرعی حساسیت
زیادی داشتند، روزانه چند ساعت از وقتش
را صرف نماز و عبادت میکردند، اکثر
وقت ها بعد از نماز مغرب و عشاء می
خوابید؛ حدود یک یا دو ساعت قبل از نماز
صبح بیدارمیشد و به خواندن نماز شب
و زیارت عاشورامیپرداخت.به گفته
دوستانش در مدت زمانی که در نجف
اقامت داشتند برای اقامه نماز شب
به حرم حضرت علی (ع) میرفتند و در
آنجا به عبادت مشغول میشدند. هر
هفته نیز به زیارت امام حسین (ع)
مشرف می شدند.
خاطرات زیبای شهدا 🌹
شهید علی منطقی 🌹
توی چادر جای سوزن انداختن نبود
شهردار همدان نشسته کنار فرمانده لشگر و داشت از بمباران اخیر همدان میگفت:
دیروز همدان تا عصر هشت بار بمباران شد و حدود چهل نفر شهید شدند و دویست نفر مجروح...💎
عکس العمل بچه ها شهردار را وامی داشت که با هیجان بیشتری حرف بزند...
همین وقتها بود که علی_منطقی آمد در حالی که سگرمه هاش در هم بود و عصبی راه میرفت ؛ گفت این شهردار که میگن کیه؟🍀
سکوت شد.
علی گفت: بابا این چه وضعش است؟🍀
شهردار همدان مبهوت بلند شد و زل زد تو چشمهای علی منطقی؛آب دهانش را قورت داد و گفت : بنده هستم.امری دارید درخدمتم.🍀🌹
علی گفت: این چه وضع نظافت است،آقا.
ظرف های دیشب که هنوز نشسته است.
پوتین ها هم واکس نخورده.
رسم سقایی هم،قربانش بروم،انگار ورافتاده.💦💎
باز صد رحمت به شهردارهای قدیم.
و پشت سر هم ریتمیک خواند:✨
آخر تا کی کمپوت ها دربسته/پسته ها نشکسته/میوه ها با هسته؟هان؟🍀🌹
شهردار که تازه فهمیده بود چه رودستی خورده ،اول لبخند زد و بعد خندید و کم نیاورد و گفت :✨🌹
شهردار شما بودن لیاقت میخواهد..😂😂😂.
راوی: برادر آزاده حاج محسن جام بزرگ✨