•┈┈•• ✾•💐 🌻 💐•✾ ••┈┈•
حضرت حیدر به نام فاطمه حساس بود
خلقت از روز ازل مدیون عطر یاس بود
ای که ره بستی میان کوچه ها بر فاطمه
گردنت را می شکست آنجا اگر عباس بود
•┈┈•• ✾•💐 🌻 💐•✾ ••┈┈•
✨
#کلام_شهید
دخترم:
با عفت و حجاب چادر خود دل حضرت زهرا سلام الله علیها را شاد میکنی. دخترم بدان که برای این چادر که هدیه حضرت زهرا سلام الله عليهاست، خون دلها خورده شده و برای حفظ آن خونهای بسیاری بر زمین ریخته شده است.
#شهید_مهدی_ایمانی_فردویی
کانال خٌذْنیِ مَعَكْ🕊
#آیت_الله_محرابیان
🔥عواقب وحشتناک رعایت نکردن حق الناس🔥
🔸داستانی عجیب از یک شهید 🔸
🍃آیت الله خرازی در عالم خواب یک شهید را دید و به آن گفت خوش به حالتان که شما راحت شدید ازاین دنیا و عاقبت بخیر شدید
🍃به یکباره آن شهید ناراحت شد و گفت نه گرفتارم ، وقتی نامه اعمال من را به دستم دادند دیدم روی نامه من یک خط قرمز کشیدند
🍃و به من گفتند شما حق الناس گردنتان است یک خانم در آموزش و پرورش که همکار او بود تو از او یک عیب پیدا کردی و بجای آن که به خودش بگویی تاخودش را اصلاح کند یکسره رقتی سراغ حراست و مدیر و آن را اخراج کردند و آبروی او رفت تا او تو را حلال نکند بهشت خدا را نخواهی دید
🍃آقای خرازی تا از خواب بیدارشدند رفتند و آن زن را که دیگر سنش زیاد شده بود پیداکردند و گفتند من ۳ برابر مبلغ حقوق کل سالهای اخراجت را میدهم شهید راحلال کن
🍃آن زن لبخند تلخی زد و گفت تا قیامت آن شهید راحلال نخواهم کرد و هرکاری کردند راضی نشدند
🔥مراقب حق الناس و آبروی مردم باشید که حتی اگر شهید هم شوید گناه از بین بردن ابروی مردم از شما بخشیده نخواهد شد
[کانال حوادث آخرالزمان و علائم ظهور]
╔═.🍃.════╗
alamatha
🎇 🧠 تعقل (۹):
ناراحتی و از کف رفتن عقل:
براء بن عازب مىگويد: "هنگامى كه پيامبر (ص) از دنيا رفت از آن ترس داشتم كه قريش براى اخراج امر خلافت از بنى هاشم متّحد شوند.
وقتى مردم كار خود را در باره بيعت ابو بكر به انجام رساندند حالت شخص فرزند از دست دادهاى مرا گرفت، اضافه بر حزنى كه از وفات پيامبر (ص) داشتم.
من در رفت و آمد بودم و بزرگان مردم را زير نظر داشتم، و اين در حالى بود كه بنى هاشم براى غسل و حنوط كنار بدن پيامبر (ص) جمع شده بودند.
از سوى ديگر سخن سعد بن عباده و آن دسته از اصحاب جاهلش كه تابع او شده بودند به من رسيد ، و با آنان جمع نشدم و دانستم به نتيجهاى نخواهد رسيد.
همچنان بين آنان و مسجد رفت و آمد مىكردم و در جستجوى بزرگان قريش بودم. در همان حال متوجه شدم ابو بكر و عمر هم نيستند. ولى طولى نكشيد كه با آن دو و ابو عبيده روبرو شدم كه در ميان اهل سقيفه پيش مىآمدند و لباسهاى صنعانى پوشيده بودند. هيچ كس از كنارشان عبور نمىكرد مگر آنكه متعرّض او مىشدند، و وقتى او را مىشناختند دست او را مىگرفتند و بر دست ابو بكر (بعنوان بيعت) مىكشيدند، چه به اين كار مايل بود و چه ابا مىكرد !
براء بن عازب مىگويد:
از شدت ناراحتى «عقل» از كف داده بودم، اضافه بر مصيبتى كه در باره پيامبر (ص) داشتم. لذا به سرعت بيرون آمدم تا به مسجد رسيدم و نزد بنى هاشم آمدم در حالى كه درب بر روى غير آنان بسته بود.
درب را به شدّت زدم و گفتم: «اى اهل خانه»! فضل بن عباس بيرون آمد. گفتم: مردم با ابو بكر بيعت كردند! عباس گفت: «دستتان تا آخر روزگار از آن غبار آلود شد. من شما را امر نمودم، ولى شما سرپيچى نموديد». من مكثى نمودم و آنچه در درونم مىگذشت تحمّل كردم".
🧠 (كتاب سليم بن قيس الهلالي، ج2، ص: 572)
1_722579792.mp3
2.69M
▪️روضۀ حضرت زهرا (س)
از "شهید تورجی زاده"
🌹روضه را به درخواست
"شهید حاج حسین خرازی"
از پشت بیسیم خواند و بعد در كل بيسیم ها پخش شد
┏━━━🍃🖤🕊━━━┓