eitaa logo
صدای زنانــ🎙
1.1هزار دنبال‌کننده
485 عکس
279 ویدیو
1 فایل
#حرمت زن نه اختصاص به خود زن دارد نه مال شوهر و نه ویژه برادران و فرزندانش می باشد . همه ی اینها اگر رضایت بدهند قرآن راضی نخواهد بود چون حرمت زن و حیثیت زن به عنوان #حق_الله مطرح است
مشاهده در ایتا
دانلود
مهناز افشار اونجا یه تیم تشکیل داده تئاتر میبرن روی صحنه به اون آزادی که اینجا نسخه اش را برای زنان ایران میپیچن رسیده هر جور میخواد لباس میپوشه معاشرت میکنه، ولی حالش خوب نیست تمام هوش و حواسش تو وطنه دلتنگیشو اینجوری تو لفافه نشون میده چون روش نمیشه مثل پرستو صالحی جلوی دوربین گریه کنه دلتنگیشو فریاد بزنه بله مهناز افشارباشی یا هر مهاجر دیگه ای یه روزی حتما اونور دنیا کم میاری حتی اگر در ظاهر غرق در خوشیهای زندگی تو غرب باشی و بدبختیهای زندگی تو ایران را استوری کنی. این سرگذشت همه ی وطن فروشای فراریه چه اعتراف بکنند چه نکنند ●━━━━━━─────── ⇆    🔴🎙 را اینجا بشنوید👇 🅾 eitaa.com/voice_womens
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حال و روز امروز ریحانه پارسا نه فقط مختص ریحانه پارسا که چیزی جز بیمار روانی ازش باقی نمونده حال وروز تک تک اونایی ک به اسم آزادی ب لجنزاری از بیهودگی ، ترس و افسردگی و روان پریشی پرتاب شدن چه گلشیفته فراهانی که سعی می کنه ظاهر خودشو حفظ کنه و در قامت ی فرد مثلا موفق در فضای مجازی وانظار عمومی حاضر میشه اما عصبانیت روان پریشی دندون قروچه در تمام پیامهایی ک ازش مخابره میشه ب وضوح پیداست میگه دوست داره در خیابان‌های ایران در کنار مردم برای آزادی بجنگه این حرف نه از سر دلسوزی برای مردم ایران بلکه بر آمده از آتیشیه ک از اون آزادی کذایی در درونش روشن شده دلتنگی اش به ایران کاملا قابل درکه حتما در یاد داره یادمون هست گلشیفته فراهانی سینمای ایران رو کل سینمای ایران یه گلشیفته میگفتن صدتا گلشیفته از دهنشون میفتاد اون گلشیفته کجا دسمال دم دستی سینمای هالیوود کجا؟ اون گلشیفته کجا برده ی جنسی سینمای هالیوود کجا!! مگه حقیقت غیر از اینه که گلشیفته تا یک آلبوم عکس از برهنگی کامل خودش منتشر نکرد اصلا کسی نگفت خرت به چند! قدم بعدی برای پذیرفته شدن تو سینمای اونجا بازی تو نقشی بود که خود بازیگران زن هالیوود حاضر به انجامش نبودن (س ک س همزمان با دو مرد) خلاصه اینکه اون آزادی آزادی که برای زنان ایران، این همه فریادش میزنند این تا تهش رفته ولی حالو روزش با تمام حفظ ظاهرها کاملا پیداست وقتی میگیم سرتاسر زن زندگی آزادی شون رو اَلک میکنیم یک نفر با حالت روحی روانی نرمال پیدا نمیشه این قسمت: ●━━━━━━─────── ⇆    🔴🎙 را اینجا بشنوید👇 🅾 eitaa.com/voice_womens
این سرنوشت تمام اونایی که آزادی برای زن رو نفهمیدن و با این آزادی کذایی تمام روح و روان خودشون رو به اسارت گرفتند مخصوصا وقتی که مجبور باشی خودتو سرحال و در اوج خوشی نشون بدی دلت پر از درد باشه ولی صورتت باید بخنده تا بقیه رو هم بکشی به این منجلاب آزادی که توش دست و پا میزنی این از صد تا آوارگی که حاج قاسم عزیز فرمودن هم بدتره شهید حاج قاسم سلیمانی: هر که تیر به سمت این نظام انداخت، آواره شد... وقتی میگیم سرتاسر شورش زن زندگی آزادی رو الک کنیم یک نفر با حالت روحی روانی نرمال پیدا نمیشه این قسمت: ●━━━━━━─────── ⇆    🔴🎙 را اینجا بشنوید👇 🅾 eitaa.com/voice_womens
این پست رو هم دوباره ببینید👌
از مرز حرکت می کنیم سمت نجف، زیارت حرم با صفای امیرالمؤمنین، که هر چقد از حس وحال این زیارت و ابهت حرم امیرالمؤمنین بگیم کمه بعدشم که مشایه، عشق است و عشق است و عشق... واقعا توصیفش سخته هر قدمش، هر لحظش دنیاییه😢 راجبه این وجه سفر زیاد خوندیم تصاویرِ خوشیهای سفر این مسیر رو زیاد دیدیم درباره صفای وصف ناشدنیش زیاد شنیدیم تصاویری از پذیرایی پر زرق و برق شیعیان عراقی از زائرین انواع و اقسام خوراکیهای خوشمزه نوشیدنیهای تگرگی موکبهای مجهز به کولر و امکانات برای استراحت و سیاحت زائرین که باعث شده افراد ظاهربین علت این همه شور وشوق و استقبال میلیونی مردم از این سفر رو همین امکانات مادی بدونند سفر نامه ما تصمیم داره با ذکر چند خاطره از زائرین سالهای قبل یه وجه دیگه ای از این رو به تصویر بکشه خاطراتی که لحظه لحظه اش پر از سختیه اما هر چقد این سختیا بیشتر شور وشوق تجربه کنندگان این سختیها برای شرکت در پیاده روی سالهای بعد هم بیشتر و این چیه، جزء معجزه جزء عشق خاطرات ارسالی زیاده چند تا شو میآریم براتون
خاطرات ارسالی شما👇👇👇
نیمه شب رسیدیم نجف لباس گرم هم نبرده بودم اونقدر سرد بود جای خواب هم نبود نشسته خوابیدیم.لبام ترک زدن.ولی این سفر شیرین ترین سفر.با همه ی سختی هاش...ان شاالله هر کس دوس داره روزیش بشه
سلام دوستان من میخوام بگم واقعا سفر کربلا اهلا من العسل چند سال پیش مشرف شدم نجف تا رسیدیم رفتیم زیارت برگشتی تو مسیر ۱تیکه حلوا خریدم خوردم حواستون باشه خیلی خیلی حلواها گرم و چون اون موقع بهداشت زیاد نبود و ممکن الودگی مگس و.... داشت نمیدونم دلیلش چی بود شب تب سختی کردم تا صبح کل دهانم و زبانم و گلوم زخم شد و افت شد طوریکه نمیتونستم حتی ۱ لقمه بزارم دهانم رفتم داروخونه دکتر دهانم که دید وحشت کرد عربی گفت هار
 هار
یه شربت داد طوری دهنم میسوخت که نتونستم استفاده کنم تا یک هفته فقط آب و دوغ میخوردم هیچی دیگه نخوردم ولی بخدا حاضرم برم یه ماه هم درد بکشم مهم نیست این سفر تصور کردنی نیست باید رفت باید دید مادر صدا میزنه ای وای ای وای عریان شد بچه باحیای من😭
سفریه که تا تجربه نکنی نمیدونی چرا عاشقش میشی. اینقدر ادم های حساس و وسواسی میبینی که دفعه چندمشون هست و هر دفعه از سری قبلتر کوله شون سبکتر و راحتتر میاند والا منکه منتظر همون گرما و خاک و اذیت هاشم. واقعا جز عشق هیچی نمیبینی از ته دل ارزو میکنم انشالله قسمت همه ی عالم بشه.این سفر
یکی از اتفاقهای جالب این سفر اینه که با وجود همه ی این سختیها، حضور خانوادگی زائرین خیلی چشمگیره، از نوزاد دو ماهه، شش ماهه تا کودکان خردسال زیر پنج سال و با وجود اینکه،فصل سفر اربعین این سالها تو تابستون و اوج گرمای عراق هست هر سال بر تعداد این زائرین کوچولو اضافه میشه و با وجود همه ی سختیها، مادرا و کودکانی که کمی بزرگ شدن و مزه ی این سفر متفاوت رو حس کرده اند سالهای بعد با اشتیاق و عشق بیشتری نسبت به سالهای قبل باروبندیل این سفر رو می بندند و با قلبی سرشار از شور وشعف حرکت میکنند به سمت کربُ و بَلا با هم خاطرات سختی این عزیزان رو از این سفر با فرزندان خردسالشون مرور می کنیم 👇👇👇
سال ۹۷ بود کلا اون سفر اربعین یه جور دیگه بود خیلی سختی توش داشت یعنی هر لحظه اش انگار داشتیم امتحان می‌شدیم اون سال هنوز علاوه بر گذر نامه باید ویزا عراق هم می‌گرفتی ما برای گرفتن ویزا گذرنامه مون دادیم به یکی از دوستان همسرم تا برامون سریعتر بگیرند خلاصه خیالمون راحت بود قبل از همه ویزا هامون اومده بود و با دوتا خانواده از دوستانمان برنامه سفر ریختیم و راهی شدیم رفتیم لب مرز مهران ما خانما باهم بودیم و آقایون هم باهم تو صف گیت ها رو رد می‌شدیم که یه لحظه همسرم دیدم که صدا می‌کنه میگه بیاید برگشتیم دیدیم که عراقی ها به ویزاهای روی گذرنامه هامون گیر داده بودند البته برا من و دخترم متوجه نشده بودند ما رد شده بودیم اما برا همسرم متوجه شدند و ما رو از لب مرز برگرداند و لحظه خیلی بدی بود همه همراهمون رفتند ما از مرز برگشتیم همگی داشتیم گریه میکردیم جامانده شده بودیم😭😭 😭😭 اما ما به هر طریقی بود می‌خواستیم بریم کربلا دو شب رفتیم ایلام موندیم به زحمت اونجا درخواست ویزا دادیم بماند که چه قدر سختی کشیدیم تو شهر غریب تا تونستیم ویزا بگیریم خلاصه و جور شد رفتیم اما سختی های ما اینجا تموم نشد رفتیم نجف به زحمت دوستانمان پیدا کردیم باهم تو مسیر پیاده روی افتادیم فکر کنم روز دوم پیاده روی بود که بعد از ناهار بود رفتیم جایی استراحت کنیم ما خانما رفتیم تو یه موکب آقایون رفتند تو یه موکب دیگه وپسرم همراه همسرم بود داخل کالسکه خواب بود بعد از تقریبا یه ساعت آماده ادامه مسیر شدیم رفتم پیش همسرم دیدم کالسکه خالیه گفتم محمد حسین کو گفت پیش شما اومد گفتم نه من آنقدر خسته بودم که خوابیدم نگو پسرم بیدار میشه سراغ مارو میگیره همسرم موکب مارو نشون میده پسرم میاد اونجا اما نگو ما رو پیدا نمی کنه میاد بیرون همسرم به خیال اینکه پسرم اومده پیش ما میداخل موکب آقایون پسرم هم میاد تو مسیر میفته دنبال ما پسرم فقط چهار سال داشت اون لحظه شاید میتونم بگم سخت‌ترین لحظه عمرم بود دیگه افتادیم موکب به موکب عکس پسرم نشون می‌دادیم می پرسیدم ندید یعنی حضرت زینب چی کشیدند توی کربلا شام عاشورا دنبال بچه ها می‌گشتند 😭😭😭 بعد حدود یک ساعت یکی از موکب داره گفت پسرتون تو چند تا موکب جلوتره او موقع موکب ایرانی خیلی کمتر بود فقط تو یکی از موکبها جوانی بود که کمی فارسی بلد بود پسرم داده بودند بهش که بتونه حرف بزنه پسرم خیلی ترسیده بود حتی نتوانسته بود اسمش بگه خدا رو شکر پسرم پیدا شد اما هنوز که هنوز هر وقت یاد اون لحظه ها می افتم اشکم جاری میشه فقط لطف آقا بود که پسرم به هم برگرداند خودم احساس میکردم تو اون یه ساعت به اندازه ده سال پیر شدم اینم به خیر گذشت ومن که دیگه جون پیاده روی نداشتم ماشین گرفتیم رفتیم کربلا بعد از دو روز برگشتیم ایران تو راه برگشت پسرم به شدت مریض شد اسهال و استفراغ و تب بالا چند بار دکتر بردیم اما خوب نمیشد وقتی هم که این علایمش کمتر شد اما خیلی بی جون و رنگ پریده شده بود نمی‌دونم اثر چی بود ترسی که به جونش افتاده بود یا چیز دیگه ای بود پسرم به کل عوض شده بود عموی همسرم که آدم اهل دلی هستند برا پسرم دعا نوشتند و گفتند صدقه سنگینی بدید که بلا از سرش رد بشه ما هم حرف ایشون گوش دادیم که خدا رو شکر پسرم خوب شد ما بعد از اون سفر سه بار دیگه هم رفتیم اربعین تو همه سفرهامون سختی بوده اما بچه هام با عشق از اول محرم که میشه میگن پس کی میریم کربلا فقط به عشق امام حسین و امید اینکه رفتن ما در این مسیر باعث شناساندن امام حسین به جهانیان باشه و زمینه سازی برای ظهور امام زمان عجل الله فرجه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این همه ساله پیاده روی اربعین هست، چرا امسال حرف عبا و راحتی تو پیاده روی انقد زیاد شده. این روزها جنگِ حجاب و اتاق فکر جبهه ی دشمن برای تنزل حجاب زنان ایرانی وارد مرحله‌ ی تازه ای شده! این جبهه برای کشف حجاب و برهنه کردن زنان کم حجاب هر چه تو چنته داشتن آوردن و برخلاف ظاهر امر و فضای خیابونا فقط درصد کمی از زنان با اونا همراهی کردن! پس باید رفت سراغ یه نقشه ی تازه تر، رفت سراغ زنانی که با وجود این همه هجمه و تبلیغ هنوز چادر خود رو محکم بر سر گرفته اند مجابشون کرد بدون چادر هم میشه باحجاب بود و..‌ چه فرصتی بهتر از پیاده روی اربعین و تولید و تبلیغ سازماندهی شده عبا به این منظور! خانم باحجابی که اون مسیر طولانی بین اون همه مردم با خودش کنار بیاد با عبا بره بعدش که ایران میاد تو زندگیش خدایی با خودش نمیگه حالا مگه عبا چشه؟ بعد چهار پنج تا عبا که نداره یا باید یکی دومیلیون بده یه عبای دیگه بخره، وقتی این یکی کثیف شد بپوشه، یا یه مانتوی دیگه ش که به اون گشادی نیست بپوشه،چادر هم گرون، علنا با این بهونه ها چادر نمیره کنار؟؟ کم کم اون عبا و روسری بلند و ساق دست تقلیل پیدا نمیکنه به مانتو و روسری کوتاهتر و... و این هدف نهایی دراین میزان تبلیغ عبا و تمرکز حجاب استایل ها روی این نوع پوششه!! ✍ریحانه رحمانی ●━━━━━━─────── ⇆    🔴🎙 را اینجا بشنوید👇 🅾 eitaa.com/voice_womens
افتخاراتشون از مجیز گویی و فحش و ناسزا و سلیطه بازی رسیده به تف انداختن گویی خانم ذبیح پور آب دهن نداره و نمیتونه این کارشو جبران کنه یا با یک عمل شبیه همین جوابشو بده نه دلقک ما مثل هم نیستیم ذبیح پورها قدرتشون در گزارش ها و افشاگریهای وطن فروشایی چون شماست و همین قدرته که با وجود این همه حمایت سرتاسری ابرقدرتهای دنیا از شورش ز ز آ شما را به این حد از عصبانیت و استیصال رسونده لطفابا همین فرمون به انقلاب پشمکی و تف تفیتون ادامه بدید و هر روز برگ زرینی به افتخارات ادب و شعور نداشتتون اضافه کنید😆 ✍ریحانه رحمانی ●━━━━━━─────── ⇆    🔴🎙 را اینجا بشنوید👇 🅾 eitaa.com/voice_womens
نه این عکس قبول نیست یه عکس مکانیک طوری بفرست برامون تا برات کف بزنیم و هورا بکشیم و مهر حماقت هم بخوره کنار تمام افتخارات نداشته ی قبیله ی زن زندگی آزادی تون😀 ●━━━━━━─────── ⇆    🔴🎙 را اینجا بشنوید👇 🅾 eitaa.com/voice_womens
نیمه شب پنج شنبه ۲ شهریور مرز مهران خیلی شلوغ اما روان و شرایط مطلوب👌
ما مسیر پیاده روی رو امروز شروع کردیم مسیر خلوت و خیل موکب هایی که دارن آماده میشن برای پذیرایی از زائرین اباعبدالله و موکب هایی که با وجود خلوتی مسیر، پذیرایی گرم خودشون رو از زائرین اباعبدالله شروع کردن این مسیر بیشتر خود زائرین عراقی را شامل میشه و ایرانی ها خیلی کمن ما چند ده عدد زائر ایرانی نور چشمی شون هستیم میپرسن ایرانی؟ و بعد تایید ما چقققد خوشحال میشن 🅾 eitaa.com/voice_womens
اگه میخواید این مسیر رو برای پیاده روی انتخاب کنید توجه به چند نکته حائز اهمیته👇 اول حسنشو بگم خلوتی مسیر تایم های نهار و شام انواع و اقسام غذاها فراوون و نیازی به صف نیست مثلا امروز ده صفر بااینکه هنوز فقط ده درصد موکب ها در حال پذیرایی بودن شرایط خیلی خوب بود هم غذا هم خوراکی هایی که بچه ها دوس دارن نکته ی مهمتر این مسیر طولانی تره نسبت به مسیر نجف به کربلا و خیلی از زائرین تا یه مسیری رو با ماشین میرن اگه بخوایم بعد از زیارت حرم کاظمین بریم سمت این مسیر برای شروع پیاده روی یکم پیدا کردن ماشین سخته و راننده ها قیمتها رو بالا میگن البته پا رسال یه مرد عراقی ما رو با اصرار زیاد سوار ماشین خودش کرد و صلواتی تا ۳۰کیلومتری کربلا برد ولی امسال تصمیم گرفتیم کل مسیر رو پیاده بریم و پیاده روی رو از حرم کاظمین شروع کردیم که کار اشتباهیه و حسابی خسته شدیم شما این کارو نکنید و مسیر داخل شهر تا مشایه رو حتما ماشین بگیرید انشاء الله
کربلا کربلاااااا ما داریم می آآآییییم💚 میخواستم بگم هر جای این سفر، یکم سخت میشه منو بچه هام سینه زنون اینو میخونیم وهر چی انرژی و عشقه که میاد تو وجودمون دیدم سختی کجا بود گرمای این سفر هم مطبوعه شلوغی مرز کاظمین/سامرا اسکان خیلی کم، توی راه هر موکبی خنک و مجهز به کولرای خوب نیست جای خواب عالی نداره وسایل اسکان نداره این سختیا هم فوق العاده شیرینه تنها لحظاتی که این سفر به من سخت میگذره اون موقس که بچه های عراقی میان سر راهمون و اصرار دارن که برای غذا و استراحت بریم موکبشون اما نه گشنمونه و نه ساعت، ساعت استراحتمونه یه جای سخت تر اونجا که با هزارعشق و ذوق این بسته های آب معروفشون رو میدن دستمون در حالی که آب قبلی رو نخوردیم مجبوریم نگیریم و ناراحتی رو تو چشماشون میبینم💕 و سخت تر از همه ی اینا فک کردن به وقتیه که این سفر تموم میشه و دوباره میفتیم تو روال عادی زندگی دوس دارم تا ابد مسافر مسیر کربلا باشم عاشق این مسیرم چون با تمام وجودم حس می کنم این عشقه به امام حسینه که باعث خلق این صحنه های زیبا شده😭 🅾 eitaa.com/voice_womens