eitaa logo
ازدواج و زندگی قرآنی
1.5هزار دنبال‌کننده
133 عکس
37 ویدیو
1 فایل
آیدی ما 👈 @mrsh313mrsh
مشاهده در ایتا
دانلود
اول 🌹‏بعد از عملیات خیبر دیر وقت آمد خانه؛ سر تا پایش شنی و خاکی بود.آنقدر خسته که با پوتین سر سفره نشست. تا من غذا را آماده کنم، سر سفره خوابش برد...آرام پوتینهایش را در آوردم که بیدار شد و با لحن خاصی گفت: این وظیفه شما نیست. زن که برده نیست. من خودم این کار را می کنم. وقتی پوتینهایش را در آورد گفتم: پس لااقل جورابهایت را در بیاورم. گفت: من هر حرفی را یکبار می زنم. بعد با آن حال خستگی خندید. ❤️شهید عزیز مهدی زین الدین❤️ ✅ ازدواج و زندگی قرآنی👇 https://eitaa.com/joinchat/2841182362Cd337f8b7e6 🌺 🌹 🤲
🔰همسرش میگوید:«اوایل زندگی درست بلد نبودم غذا درست كنم. یادم هست بار اول كه خواستم تاس كباب درست كنم، سیب‏زمینی‏ها را خیلی زود با گوشت ریختم. یوسف كه آمد، رفتم غذا را بیاورم، دیدم همه سیب‏زمینی‏ها له شدند. خیلی ناراحت شدم و رفتم یك گوشه‏ای شروع كردم به گریه كردن. 🔰یوسف آمد و پرسید: چه شده؟ من هم قضیه را برایش تعریف كردم. او حسابی خندید، بعد هم رفت غذا را كشید و آورد با هم خوردیم. آن قدر پای سفره مرا دلداری داد و از غذا تعریف و تمجید كرد كه یادم رفت غذا خراب شده بود. 👈 نیمه پنهان صفحه26 ✅ ازدواج و زندگی قرآنی👇 https://eitaa.com/joinchat/2841182362Cd337f8b7e6 🌺 🌹 🤲