eitaa logo
مَـوّاجـ...؛
31 دنبال‌کننده
226 عکس
40 ویدیو
0 فایل
بسم رب الخالق الانسان:)! و تو چه میپنداری وجود آدمی را که روحی است به عظمت خدا و نفسی است به خواری شیطان...:)🌱 مواجّـ‌الروح:)🌱: @r_sh313
مشاهده در ایتا
دانلود
یکی منو نجات بده😂🤝
اومدم بیرون اینطوری بود که به همدیگه میگفتیم تو هممممم بقیه: اینا همه با هم خوب دادن خوشحالن واقعیت: همه با هم گند زدیمو خوشحالیم😂😂
هدایت شده از مَـوّاجـ...؛
بسم رب النور:)🌱
خدا: برکت نفرستم تا سرش خلوته سرش که شلوغ شد کلی کلاس و جلسات پر برکت چند تا چند تا باهم میزارم😂😂
اینی که میبینید مال دانشکده مهندسی نفت و اصلا فکر نکنید من به این دانشکده حسودی میکنم...
_
هدایت شده از مَـوّاجـ...؛
بسم رب النور:)🌱
بریم برای یه متن جدید:)
قصه از انجا شروع شد که قشر اصلی جامعه یعنی "دانشجویان" پا به میدان گذاشتند! قشری که شاید از زمان‌های دور فرهنگ‌سازان و امیدهای آینده هر جامعه‌ای بودند، و حالا در این عصر، شاید در بحرانی‌ترین زمان انتخاب میان حق و باطل، درست مثل هر زمانی همان‌ها بودند که پرچم برافراشتند برای بیداری ملت هایشان! ارزویمان شده بود زمان انقلاب میزیستیم! که درست مثل دانشجویان آن زمان در خیابان‌ها بدویم، اعلامیه پخش کنیمو گاهی تیر بخوریم اما از آرمان‌هایمان دست نکشیم! گاهی شده بود اشک بریزیم که چرا نمیتوانیم به پای رهبرمان بیافتیم و او را واسطه به جبهه فرستادنمان بکنیم! گاهی... تا زمانی که طوفان الاقصی پیش امد و عده‌ای کثیر از جوانان پا به میدان نهادند و از دانشگاه‌ هاروارد در ماساچوست امریکا تا ساینس پو در فرانسه صحنه جولان دانشجویانی بود که فریاد ازادی فلسطین را سر میدادند! فیلم‌هایشان پخش شده بود، که شده هدف ضربه شیاطین شوند اما از ارمان‌هایشان دست نکشند! درست مانند همان جوانان دانشجو در زمان انقلاب، دست از راه حق برنداشتند و انگار قصد نداشتند حتی به قیمت جانشان حق را بفروشند! اما انگار زمان و مسافت بین ما و آنها که همسن هم بودیم فاصله کثیری انداخته بود، چشم‌هایمان را بسته و آرزوهایمان را به باد سپرده و فراموش کرده بودیم! اما چرا؟ چرا با تمام ارمان‌هایمان خداحافظی کرده بودیم و ما که همه شرایط برایمان محیا بود در خواب غفلت به سر میبردیم؟ با اینکه رهبرمان فریاد براورده بود که ما، دانشجویانی که ناممان شده بود دانشجویان پیرو خط امام گوش‌هایمان را گرفته بودیم و کاری از پیش نمیبردیم! کاری هم میخواستیم بکنیم به یک سری کارهای خشک و خالی و سطحی بسنده میکردیم و به زندگیمان میپرداختیم! ما، همان‌هایی که از سعی و تلاش فقط ادعایش را بلد بودیم چرا خودمان را تکان نمیدادیم... به اندازه چشم بر هم زدنی ناگهان میبینیم قصه به سر رسید و دوباره عده‌ای در ان سوی دنیا که هیچ نداشتند پای حق ایستاده بودند و افرادی هم در این سو با تمام امکانات از خواب غفلت بیدار میشوند و یادشان میافتد که باید کاری انجام میدادند اما، قصه تمام شده بود و انها مانده بودند و عمری که دیگر باید با حسرت و افسوس به سر میبردند، افسوس انتخاب‌هایشان که هر کدام کربلایی را رقم زد و حسین‌هایی را به کشتن داد!...
هدایت شده از مَـوّاجـ...؛
بسم رب النور:)🌱
هنوز تا مرگ فاصله بسیاری است:)... +(هوای تهران)
زیبایی؟!