تلاقی ماه و خورشید:)🌱 میخواهم فارغ شوم! از تمام رنج‌ها و دردها...از تمام حسرت‌ها...از تمام تمامشان! و فقط...فقط و فقط به گنبدی خیره شوم که خودش میداند حرف‌های نگفته را و راز سکوت‌های زخم خورده را! اصلا مگر میشود سخن گفت؟ زبان را گشود و حرف زد؟! وقتی نگاهت به نگاهش گره خورده چگونه میتوان لب به سخن باز کرد و حرف‌هایی زد که برای حالا...برای این لحظه اصلا اهمیتی ندارد؟! تلاقی ماه با خورشید که بدون او نوری ندارد را میتوان همینجا معنا کرد! چه جایی بهتر از اینجا؟! کلاس علوم را باید به این حرم اورد و راز قمر به دور خورشید را در اینجا درس داد! که قمر بدون او نوری ندارد! که قمر بدون او جز تکه‌ای سیاهی چیزی نیست! و چه زیباست...چه زیباست که تو نگاه میکنی و میشنوی! نمیدانم چطور از بین این همه ادم...مرا که انقدر کوچکم...مرا که جز تکه‌ای سیاهی بیش نیستم تشخیص میدهی و حواست به من هست...میفهمم دوستم داری! و از این دوست داشتن خجالت میکشم که من کجا و شما کجا؟ روشنی خورشید کجا و سیاهی ماه کجا؟ که چطور با این همه زشتی اغوشت را برایم باز کردی و میگویی: منی که ضامن اهو هستم چگونه ضامن شیعه پدرم علی نشوم؟ اقا...ما کجا و اهو کجا؟ که او با وفا بود و ما عند بی وفاها! که او زیبا بود و ما عند زشتی‌ها؟ ما کجا و اهو کجا؟ خجالت از سر و رویمان می‌بارد و مهربانیت شرمنده‌ترمان میکند! اقا...ما کجا و مهربانی شما؟! اما نمیدانم که از کجا میدانی و همنقدر میدانم که تو بهتر از تمام ادم‌ها میدانی چگونه قلب سیاهم شکسته شده و تکه‌هایش وجودم را زخمی کرده! که چطور از تمام ادم‌های دنیا فرار کرده و دوباره در اغوش مهربانت پناه گرفته و گریسته و گریسته و گریسته! که چطور ناگهان عالمی را پشت سر گذاشته و باز نزد تو امده که مرهم زخم‌هایش و این بدتر از اهو را ضامن شوی! و تو میدانی و میشنوم که باز جواب سلامم را میدهی و فریاد میزنی: خوش‌امدی...خوش امدی دلشکسته‌ای که برای درمان امدی! تلاقی ماه با خورشید را میبینی؟ که چگونه خورشید ناگهان ماهی به این زشتی و پستی بلندی را به نور زیبای شب بدل میسازد؟ نمیبینی چگونه در اغوشش میگیرد و بر سر عالمیان داد میزند که منم ضامن او...منم اقای او... دیدم همه جا بر در و دیوار حریمت جایی ننوشته است، گنهکار، نیاید:))))) #مواجّـ‌الروح

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر انقلاب اسلامی، امشب در پیامی تلویزیونی اهمیت راهپیمایی امسال روز جهانی قدس را بیشتر از سال‌های قبل ارزیابی و تأکید کردند: «إن‌شاءالله راهپیمایی امسال، یکی از بهترین، پرشکوه‌ترین و باعزت‌ترین راهپیمایی‌های روز قدس خواهد بود.» @Farsna

اقا فرمان دادن آییی اونایی که ادعای ولایتمداری دارین کجا نشستید؟ الان زمان رقم زدن کربلاتونه‌ها حسین زمانتون فریاد هل من ناصر سر داده‌ها کجا نشستیم؟ وقتش نیست لبیک بگیم؟

بسم رب النور:)🌱

:))))

😎🌱

اللَّهُمَّ إِنِّي كُلَّمَا قُلْتُ قَدْ تَهَيَّأْتُ وَ تَعَبَّأْتُ (تَعَبَّيْتُ) وَ قُمْتُ لِلصَّلاَةِ بَيْنَ يَدَيْكَ‏ اى خدا من چندان كه به عزم و جزم با خود گفتم و خويش را مهيا و آماده طاعتت ساختم و در پيشگاه تو به نماز ايستادم وَ نَاجَيْتُكَ أَلْقَيْتَ عَلَيَّ نُعَاساً إِذَا أَنَا صَلَّيْتُ وَ سَلَبْتَنِي مُنَاجَاتَكَ إِذَا أَنَا نَاجَيْتُ‏ آن هنگام مرا به خواب انداختى‏ و حال راز و نياز از من گاه مناجات باز گرفتى مَا لِي كُلَّمَا قُلْتُ قَدْ صَلَحَتْ سَرِيرَتِي وَ قَرُبَ مِنْ مَجَالِسِ التَّوَّابِينَ مَجْلِسِي‏ اى خدا چه شد كه هر چه با خود عهد كرده و گفتم كه از اين پس سريرتم نيكو خواهد شد و به مجامع اهل توبه و مقام توابين نزديك مى‏ شوم عَرَضَتْ لِي بَلِيَّةٌ أَزَالَتْ قَدَمِي وَ حَالَتْ بَيْنِي وَ بَيْنَ خِدْمَتِكَ‏ بليه و حادثه‏ اى پيش آمد كه به عهد ثابت قدم نماندم و آن بليه ميان من و خدمتت حايل گرديد سَيِّدِي لَعَلَّكَ عَنْ بَابِكَ طَرَدْتَنِي وَ عَنْ خِدْمَتِكَ نَحَّيْتَنِي أَوْ لَعَلَّكَ رَأَيْتَنِي مُسْتَخِفّاً بِحَقِّكَ فَأَقْصَيْتَنِي‏ اى سيد من شايد تو از درگاه لطفت مرا رانده‏ اى و از خدمت بندگيت دورم ساخته ‏اى يا شايد ديدى من حق بندگيت را خفيف شمردم بدين جهت از درت مرا دور كردى أَوْ لَعَلَّكَ رَأَيْتَنِي مُعْرِضاً عَنْكَ فَقَلَيْتَنِي أَوْ لَعَلَّكَ وَجَدْتَنِي فِي مَقَامِ الْكَاذِبِينَ (الْكَذَّابِينَ) فَرَفَضْتَنِي‏ يا آنكه ديدى من از تو روى گردانم بدين سبب بر من غضب فرمودى يا آنكه در مقام دروغ گويانم يافتى لذا از نظر عنايتت دور افكندى أَوْ لَعَلَّكَ رَأَيْتَنِي غَيْرَ شَاكِرٍ لِنَعْمَائِكَ فَحَرَمْتَنِي أَوْ لَعَلَّكَ فَقَدْتَنِي مِنْ مَجَالِسِ الْعُلَمَاءِ فَخَذَلْتَنِي‏ يا شايد ديدى كه من شكر گزارى از نعمت هايت نمى‏ كنم مرا محروم ساختى يا شايد مرا در مجالس اهل علم نيافتى به خوارى و خذلانم انداختى أَوْ لَعَلَّكَ رَأَيْتَنِي فِي الْغَافِلِينَ فَمِنْ رَحْمَتِكَ آيَسْتَنِي‏ يا شايد مرا در ميان اهل غفلت يافتى بدين جرم از رحمتت نوميدم كردى أَوْ لَعَلَّكَ رَأَيْتَنِي آلِفَ مَجَالِسِ الْبَطَّالِينَ فَبَيْنِي وَ بَيْنَهُمْ خَلَّيْتَنِي أَوْ لَعَلَّكَ لَمْ تُحِبَّ أَنْ تَسْمَعَ دُعَائِي فَبَاعَدْتَنِي‏ يا شايد ديدى در مجالس اهل باطل الفت گرفته‏ ام مرا ميان آنها وا گذاشتى يا شايد دوست نداشتى دعايم را بشنوى از درگاهت دورم كردى أَوْ لَعَلَّكَ بِجُرْمِي وَ جَرِيرَتِي كَافَيْتَنِي أَوْ لَعَلَّكَ بِقِلَّةِ حَيَائِي مِنْكَ جَازَيْتَنِي‏ يا شايد بجرم و گناهم مكافات كردى يا شايد به بى‏ شرم و حيايى با حضرتت مجازاتم نمودى فَإِنْ عَفَوْتَ يَا رَبِّ فَطَالَمَا عَفَوْتَ عَنِ الْمُذْنِبِينَ قَبْلِي لِأَنَّ كَرَمَكَ أَيْ رَبِّ يَجِلُّ عَنْ مُكَافَاةِ الْمُقَصِّرِينَ‏ به هر حال اگر اى خداى من عفو كنى شايسته است كه پيش از من چه بسيار از گنه كاران را عفو كرده‏اى چرا كه لطف و كرمت اى خدا برتر و بالاتر از آن است كه بندگان مقصر را به كيفر رسانى وَ أَنَا عَائِذٌ بِفَضْلِكَ هَارِبٌ مِنْكَ إِلَيْكَ مُتَنَجِّزٌ (مُنْتَجِزٌ) مَا وَعَدْتَ مِنَ الصَّفْحِ عَمَّنْ أَحْسَنَ بِكَ ظَنّاً و من به فضل و رحمتت پناه آورده و از تو بسوى تو مى‏ گريزم كه عفو و بخششت از كسى كه به تو حسن ظن دارد وعده قطعى است -بخشی از دعای ابوحمزه ثمالی:)🌱

چنان قشنگه این قسمت چنان حرف دل که اصلا آدم میمونه توش:))))

:))))))

بسم رب النور:)🌱

شب آخر....