#تلنگر
شخصی از عالمی پرسید:
برای خوب بودن کدام روز بهتر است؟
عالم فرمود:
یک روز قبل از مرگ.
شخص حیران شد و گفت:
ولی مرگ را هیچکس نمیداند!
عالم فرمود:
پس هر روز زندگی را روزِ آخر فکر کن و خوب باش، شاید فردایی نباشد.
^_ @Whisper_313 _^🍃
شَھیدْحُجَجۍمیـگفْٺ:
یِہوقٺٰـایۍدِلڪَندنأز،
یِہسِـࢪےچیـزٰاۍِ"خـوب"
بٰاعِـثمیشہ...
چیـزٰاۍِ"بِهتَرے"
بِدَسـٺ بیٰاریمْ..
بـَࢪاےِࢪسیـدَن بِہ
مَھـدےِزهـࢪا"عج"
أزچـۍدِلڪَندیمْ💔🖐🏻؟!
#تلنگر
#شهیدانه
^_ @Whisper_313 _^🍃
🖇 #تلنگر 🌱
مردى از امـام صـادق علیـهالسلام درخواستِ
کلامى کوتاه نمود که حاوى خیرِ دنیاوآخرت
باشد، ایشان فرمود: دروغ مگو!🚶♂
فقط به عشق امام زمان (عج)🙂♥️🤞
#باذکرصلوات
^_ @Whisper_313 _^🍃
#تلنگر
دختره با کلی آرایش برگشته میگه:
واقعاً شما پسرا این دختر چادریا رو از ما بیشتر دوس دارین؟
پسره خیلی رک گفت: آره!!!
دختره جواب داد:
پس اگه دوسشون دارین چرا نگاهشون نمیکنین و سرتون رو میندازین پایین از پیششون رد میشید؟؟؟
پسره گفت:
آره تو راس میگی ما نباید سرمون رو پایین بندازیم
اصلا سر پایین انداختن کمه؛
باید تعظیم کرد در مقابل یادگار حضرت زهــــــــــــرا سلام علیها...❤️
یاران آقا امام زمان عج
#یازهرا
^_ @Whisper_313 _^🍃
#تلنگر ##
قصه ای بسیار جالب و پرمعنا در مورد دنیا
دختری که همه را شیفته خود کرد
❣روزی جوانی نزد پدرش آمد و گفت:
🔺دختری را دیده ام و میخواهم با او ازدواج کنم من شیفته زیبایی و جذابیت این دختر و جادوی چشمانش شده ام،
🔸پدر با خوشحالی گفت این دختر کجاست تا برایت خواستگاری کنم؟
💚پس به اتفاق رفتند تا دختر را ببینند اما پدر به محض دیدن دختر دلباخته او شد 😱و به پسرش گفت:
👴ببین پسرم این دختر هم تراز تو نیست! و تو نمیتوانی خوشبختش کنی، او را باید به مردی مثل من تکیه کند،!
👱پسر حیرت زده جواب داد، امکان ندارد پدر! کسی که با این دختر ازدواج میکند من هستم نه شما!!❗
💪پدر و پسر با هم درگیر شدند و کارشان به قاضی کشید ماجرا را برای قاضی تعریف کردند.
🔸 قاضی دستور داد دختر را احضار کنند تا از خودش بپرسند که میخواهد با کدامیک از این دو ازدواج کند
🔺قاضی با دیدن دختر شیفته جمال و محو دلربایی او شد و گفت این دختر مناسب شما نیست بلکه شایسته ی شخص صاحب منصبی چون من است
🔺پس این بار سه نفری با هم درگیر شدند و برای حل مشکل نزد وزیر رفتند
💖وزیر با دیدن دختر گفت او باید با وزیری مثل من ازدواج کند و قضیه ادامه پیدا کرد تا رسید به شخص امیر،
🔺امیر نیز مانند بقیه گفت این دختر فقط با من ازدواج میکند!!
🔸بحث و مشاجره بالا گرفت تا اینکه دختر جلو آمد و گفت راه حل مسئله نزد من است،
🔺من میدوم و شما نیز پشت سر من بدوید اولین کسی که بتواند مرا بگیرد با او ازدواج خواهم کرد!!
🔸و بلافاصله شروع به دویدن کرد و پنج نفری پدر؛ پسر؛قاضی ؛ وزیر و امیر بدنبال او،ناگهان هرپنج نفر با هم به داخل چاله عمیقی سقوط کردند.
👰دختر از بالای گودال به آنها نگاهی کرد و گفت آیا میدانید من کیستم؟!!
🔴🔴من دنیا هستم🔴🔴
⭕ من کسی هستم که اغلب مردم بدنبالم میدوند و برای بدست آوردنم با هم رقابت میکنند
⭕ و در راه رسیدن به من از دینشان، معرفت و انسانیت شان غافل میشوند.
⭕و حرص طمع انها تمامی ندارد تا زمانیکه در قبر گذاشته میشوند در حالی که هرگز به من نمی رسند .
^_ @Whisper_313 _^🍃
پاشواونجاجاگذاشت که
یه نشون شه برای ما
تاراه گم نکنیم و ادامه
راه نرفته رومابریم
خدا نکنه که شرمندش بشیم!😔
#تلنگر
^_ @Whisper_313 _^🍃
#تلنگر
بهش گفتم :
چطوری نگاهتو کنترل میکنی آخه ؟😅
گفت :
مثل #نماز خوندنِ 🙂
گفتم : 😐؟
گفت : ببين، من بیرون که میرم تو دلم میگم...
نیت میکنم محض اطاعت از دستور #خدا و شادی #امام زمانم به نامحرم نگاه نکنم...
اقتدا میکنم به یوسف نبی {علیهالسّلام}
قربه الی الله 🙃💛
#اَلَّلهُمـّ_عجِّللِوَلیِڪَالفَرَج
فقط به عشق امام زمان (عج)🙂♥️🤞
#باذکرصلوات
^_ @Whisper_313 _^🍃
#تلنگر
روزی مردی ثروتمند در اتومبیل جدید و گران قیمت خود با سرعت فراوان از خیابان کم رفت و آمدی می گذشت .
ناگهان از بین دو اتومبیل پارک شده در کنار خیابان ، یک پسر بچه پاره آجری به سمت او پرتاب کرد . پاره آجر به اتومبیل او برخورد کرد .
مرد پایش را روی ترمز گذاشت و سریع پیاده شد و دید که اتومبیلش صدمه زیادی دیده است . به طرف پسرک رفت تا او را به سختی تنبیه کند ….
پسرک گریان ، با تلاش فراوان بالاخره توانست توجه مرد را به سمت پیاده رو ، جایی که برادر فلجش از روی صندلی چرخدار به زمین افتاده بود جلب کند .
پسرک گفت :
” اینجا خیابان خلوتی است و به ندرت کسی از آن عبور می کند . هر چه منتظر ایستادم و از رانندگان کمک خواستم ، کسی توجه نکرد . برادر بزرگم از روی صندلی چرخدارش به زمین افتاده و من زور کافی برای بلند کردنش ندارم . “
” برای اینکه شما را متوقف کتم ، ناچار شدم از این پاره آجر استفاده کنم “
مرد متاثر شد و به فکر فرو رفت … برادر پسرک را روی صندلی اش نشاند ، سوار ماشینش شد و به راه افتاد ….
در زندگی چنان با سرعت حرکت نکنید که دیگران مجبور شوند برای جلب توجه شما ، پاره آجر به طرفتان پرتاب کنند !
خدا در روح ما زمزمه می کند و با قلب ما حرف می زند ….
اما بعضی اوقات زمانی که ما وقت نداریم گوش کنیم، او مجبور می شود پاره آجری به سمت ما پرتاب کند.
🌼🍃🌼🍃🌼🍃
^_ @Whisper_313 _^🍃
#تلنگر
"متنى از جنس طلا"
ﺍﺯ بزرگی ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ :
راز این امیدواری و آرامشی
که در وجودت داری چیست؟!
گفت :
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺳﺎﻟﻬﺎ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﻭ ﺗﺠﺮﺑﻪ، تصمیم گرفتم ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺮ ﭘﻨﺞ ﺍﺻﻞ ﺑﻨﺎ کنم :
ﺩﺍﻧﺴﺘﻢ ﺭﺯﻕ ﻣﺮﺍ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﻧﻤﯽﺧﻮﺭﺩ، ﭘﺲ ﺁﺭﺍﻡ ﺷﺪﻡ!
ﺩﺍﻧﺴﺘﻢ ﮐﻪ ﺧﺪﺍ ﻣﺮﺍ ﻣﯽﺑﯿﻨﺪ، ﭘﺲ ﺣﯿﺎ ﮐﺮﺩﻡ!
ﺩﺍﻧﺴﺘﻢ ﮐﻪ ﮐﺎﺭ ﻣﺮﺍ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻧﻤﯽﺩﻫﺪ، ﭘﺲ ﺗﻼﺵ ﮐﺮﺩﻡ!
ﺩﺍﻧﺴﺘﻢ ﮐﻪ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﮐﺎﺭﻡ ﻣﺮﮒ ﺍﺳﺖ، ﭘﺲ ﻣﻬﯿﺎ ﺷﺪﻡ!
ﺩﺍﻧﺴﺘﻢ ﮐﻪ ﻧﯿﮑﯽ ﻭ ﺑﺪﯼ ﮔﻢ ﻧﻤﯽﺷﻮﺩ ﻭ ﺳﺮﺍﻧﺠﺎﻡ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﻣﻦ ﺑﺎﺯﻣﯽﮔﺮﺩﺩ، ﭘﺲ ﺑﺮ ﺧﻮﺑﯽها ﺍﻓﺰﻭﺩﻡ ﻭ ﺍﺯ ﺑﺪﯼها ﮐﻢ ﮐﺮﺩﻡ!
ﻭ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺍﯾﻦ پنج ﺍﺻﻞ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﯾﺎﺩﺁﻭﺭﯼ ﻣﯽﮐﻨﻢ...
🌺 فقط به عشق امام زمان (عج)🙂♥️🤞
#باذکرصلوات
^_ @Whisper_313 _^🍃
#تلنگر
🔅حاج حسین یڪتا مےگفت :
در عالم رویا ؛
بہ شهید گفتم :
❗️چرا برای ما دعا نمےڪنید ڪہ شهید بشیم!...
✅شهید گفت: ما دعا میڪنیم
براتون هم شهادت مینویسند
⚠️ولے گناه میڪنید پاڪ میشه
💟 لبیک یاحسین یعنی
اعمالمان طوری باشد که آقا امام زمان (عج) بگوید الحمدالله چنین سربازی دارم.
(حواسمون باشه رفــقــا🌼💐)
#التماس_دعا🌸🍃
^_@Whisper_313_^