به سلامتی دیوانهها. ناجورها. یاغیها. دردسرسازها. میخ های گرد در سوراخ های مربع. آنهایی که چیزها را متفاوت میبینند. آنها عاشق قوانین نیستند. میتوانید از آنها نقل قول کنید، با آنها مخالفت کنید، آنها را ستایش یا بدنام کنید. تقریبا تنها کاری که نمیتوانید انجام دهید، نادیده گرفتن آنهاست؛ زیرا آنها چیزهارا تغییر میدهند. آنها پتانسیل بشر را به جلو سوق میدهند و درحالی که برخی ممکن است آنها را دیوانه ببینند، ما آنها را نابغه میبینیم. زیرا کسانی که آنقدر دیوانه هستند که فکر میکنند میتوانند دنیا را تغییر دهند، همان هایی هستند که این کار را میکنند.
مراقب خودت باش،
جانی اپلسید
نمیدونم.
نهایتا آدمایی که فکر میکنین هرکی تو راهشونه رو بغل میکنن خیلی وفادارن.
اگر اسمش را نشنیده اید لابد اعلانات مدرسه را دیده اید . اعلانات این مدرسه در هزار مجله چاپ می شود و همیشه عکس جوانک زبلی است که سوار بر اسب دارد از روی مانع می پرد. انگار شاگرد ها در مدرسه پنسی غیر از چوگان بازی کار دیگری ندارند من که دوربرو این مدرسه حتی یک اسب هم ندیدهم. همیشه هم زیر عکس جوانک اسب سوار نوشته : ما از سال ۱۸۸۸ تاکنون پسران را به قالب جوانانی برومند و روش اندیش ریخته ایم، خیلی هنر کرده اید. والله در پنسی شاگرد ها را چندان بهتر از مدرسه های دیگر قالب گیری نمیکنند و من هیچکس را در آنجا ندیدم که برومند و روشن اندیش و از این جور چیزها باشد. شاید دو نفری بودند. آن هم شاید. آنها هم لابد از همان اول که به پنسی آمدند همینطور بودند