آنها از من پرسیدند که همه آنها کجا رفتهاند؟درختان، سمندرها، ماهی استوایی، ادگار، باباها و مامانها، متیو و تونی کجا رفته اند؟ و من گفتم نمیدانم، نمیدانم.
- بعضی از ما به دوستمان کلبی هشدار داده بودیم -
من همواره بر وفادار بودن خود پافشاری میکردم، درعین حالی که اعتقاد داشتم که از میان افرادی که دوستشان دارم نمی توانم کسیرا نام ببرم که به او خیانت نکرده باشم.