ویکی فقه دانشنامه علوم حوزوی
🔅 #خمینی_بزرگ @WikiFeqh
#اعلام
#ویکی_فقه
✅ با توجه به روز میلاد #بانوی_آفتاب و تولد #امام_خمینی، اکنون به ذکر خاطراتی از آن انسان والامقام میپردازیم:
◀️ شوخی و مزاح با خانواده
یکی از مستخدمان حضرت امام (رحمةاللهعلیه) میگوید: «بعد از ظهرها که میشد، خانوادۀ امام، نوهها، دخترها و عروس ایشان میآمدند و دور معظم له مینشستند و چنان با امام گرم میگرفتند و شوخی و مزاح میکردند که تصور چنین حالتی برای یک رهبر سیاسی، با آن همه گرفتاری، شاید غیر ممکن مینمود».
◀️ سفر به سوریه
یکی از نوههای امام به نام "مسیح" از جبهه برگشته و خدمت پدربزرگ رسیده بود؛ امام برای شوخی، به او گفتند: «تو شهید نشدی که بنیاد شهید ما را یک سفر به سوریه بفرستد؟!»
◀️ تبسم همیشگی
یکی از نوههای حضرت امام میگفت: «معمولاً اوقات استراحت امام نزد ایشان میرفتم. گاهی اوقات قبل از نماز مغرب و عشا و گاهی بعد از اخبار و گاهی هم صبحها قبل از رفتن به مدرسه. وقتی وارد اتاق ایشان میشدم، احساس میکردم امام سراپا غرق در شادی شدهاند و با لبخندی جواب سلام مرا میدهند. این لبخند شیرین آقا، هیچگاه فراموشم نخواهد شد؛ البته امام در هنگام دیدار با نزدیکان خویش، همینگونه عمل میکردند و هیچ تفاوتی در ابراز علاقهشان دیده نمیشد.
💢 زندگینامه امام خمینی را در مقاله زیر مطالعه کنید.
wikifeqh.ir/امام_خمینی
@WikiFeqh