💠کنشگرایی یا کارکردگرایی💠
🔸 کنشگرایی یا کارکردگرایی، یکی از مکاتب روانشناسی است که به کارکرد ذهن یا استفاده از آن توسط موجود زنده در سازگاری با محیط خود سر و کار دارد.
🔹 مکتب کنشگرایی، در پایان قرن نوزدهم توسط "جان دیویی" و "جیمز رولند آنجل" پدید آمد و در دهه اول قرن بیستم در آمریکا حامیان بسیاری پیدا کرد.
🔸 این جنبش علمی که تاثیریافته از مطالعات داروین و گالتون بود، به جای ساختار یا محتوای فرآیندهای هشیار، بر چگونگی عمل این فرآیندها تاکید داشت.
🔹 نظریههای تکامل و بقای اصلح (Survival of the fittest) داروین که بر کارکرد ساختارهای زیستی برتر در سازگاری ارگانیزمها با محیطشان تاکید داشت، سبب شد تعدادی از روانشناسان آمریکایی به بررسی "کارکرد فرآیندهای ذهنی" در سازگاری فرد با محیط بپردازند.
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
#اصطلاحات
#روانشناسی
#کنشگرایی
#کارکردگرایی
#نظریه_تکامل
🍁برای مطالعه کامل مقاله بر روی لینک زیر کلیک کنید👇
🌐 wikifeqh.ir/کنشگرایی_(روانشناسی)
🆔 @wikifeqh
✍نقد مکتب کنشگرایی
🔹 مکتب کنشگرایی به عنوان اعتراض به ساختگرایی به وجود آمد و تحت یک نظام مطرح در آمریکا مورد استقبال روانشناسان قرار گرفت. اما این مکتب روانشناختی نیز همچون سایر نظامها، تحت تاثیر حملات و انتقادات شدید به ویژه از سوی ساختگرایان قرار گرفت. همین امر باعث شد که برای اولین بار در ایالات متحده، روانشناسی جدید دستخوش انشعاب گردد.
🔸 به بیانی دیگر، با گذشت زمان، برخی مسایل کنشگرایانه که در طول مجادله با ساختگرایی حیاتی بودند، ارزش و اهمیت خود را از دست داده و برخی موضوعات نیز تحتالشعاع مسایل جدیدی که رفتارگرایی و مکتب گشتالت مطرح کرده بودند قرار گرفتند و برجستگی خود را از دست دادند.
🔹 به علاوه، بعضی مسایل و دیدگاهها هویت خود را به عنوان دستاوردهای کنشگرایی از دست دادند، زیرا یا جذب خود روانشناسی شدند یا تغییر هویت داده و به وسیله جنبشهای دیگر تعبیر دوباره یافتند. نهایتا کنشگرایی به تدریج از رونق افتاد و در عین حال مکاتب دیگر فعال شدند.
🔸 این اعتراضها و انتقادات، بیشتر متوجه تعریف کنشگرایی، ماهیت کنشگرایی، تعریف روانشناسی، جنبه عملی کنشگرایی، روش مطالعه کنشگرایان به ویژه نظرات کنشگرای معروف ویلیام جیمز (wiliam James) میشود.
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
#اصطلاحات
#روانشناسی
#کنشگرایی
#کارکردگرایی
#نظریه_تکامل
🍁برای مطالعه کامل مقاله بر روی لینک زیر کلیک کنید👇
🌐 wikifeqh.ir/نقد_مکتب_کنشگرایی_(روانشناسی)
🆔 @wikifeqh
✍️ #مباحث | خلقت انسان
💠به طور کلی درباره خلقت انسان دو نظر وجود دارد: ثبوت انواع و تبدل انواع.
1️⃣ ثبوت انواع
🔹حامیان دیدگاه ثبوت انواع معتقدند طرح کلی خلقت به گونهای است که هر جانداری باید از جاندار هم نوع خودش به وجود آید. نه جانوری مغایر با خود. اما اگر این مساله را تا اولین افراد یک نوع پیش ببریم این پرسش مطرح میشود که اولین فرد یک نوع از کجا پدید آمده است؟
🔸دیدگاه ثبوت انواع در پاسخ میگوید آنها مخلوق مستقیم خدا هستند و خلقتی مستقل دارند.
🔹البته حامیان دیدگاه ثبوت انواع این نظر را به کتاب مقدس استناد میدهند.
🔸قطعاتی از کتاب مقدس این نظرگاه را تایید میکند. (و خداوند گفت زمین جانوران را موافق اجناس آنها بیرون آورد و بهایم و حشرات زمینی را با اجناس آنها بساخت و بهایم را با اجناس آنها و همه حشرات زمینی را و خدا دید که نیکوست). [انجیل، پیدایش ۱، ۲۴ - ۲۸.]
2️⃣ تبدل انواع
🔹اما در مقابل، نظریه تبدل انواع معتقد است همه انواع جانداران از یک دیگر بوجود آمدهاند و پارهای از دگرگونیها در جانداران مختلف موجب پدید آمدن جانداران کنونی شده است. ریشه این نظر منسوب به آناکسمیندرس است.
🔸وی معتقد بود حیات از دریا ناشی میشود و صور کنونی حیوانات به سبب سازگاری با محیط به ظهور رسیدهاند. او درباره انسان میگوید انسان در آغاز از نوع دیگری از حیوانات متولد شده است.
👈تنازع بقاء: اما در قرن نوزدهم چارلز داروین تقریر جدیدی از نظریه تکامل مبتنی بر تبدل انواع را مطرح کرد. به اعتقاد او گیاهان و جانوران تولید مثل گستردهای دارند و اگر بنا باشد همه ی جانوران به وجود آمده به حیات خود ادامه دهند طولی نخواهد کشید که تمام سطح زمین را با انبوه جمعیت خود میپوشانند. اما چون غذا و مسکن به اندازه ی کافی وجود ندارد. هر موجودی میبایست در جهت بقای خود در تلاش و کوشش باشد تا با مقابله با رقبا، بقای خویش را تضمین کند. داروین این تلاش را اصل تنازع بقاء نامید.
📎 #مباحث_اخلاقی
📎 #خلقت_انسان
📎 #نظریه_تکامل
📥 wikifeqh.ir/اخلاق_تکاملی
🔘 #کانال_ویکیفقه
🆔 @wikifeqh
✍️ #مباحث | داروینیسم و اخلاق
💢داروین معتقد بود تنها افرادی در تنازع میتوانند زنده بمانند که دارای صفت مفیدی باشند که باعث برتری این موجود بر سایر موجودات باشد.
🔸داروین این ترجیح بر بقاء به واسطه صفت ممتاز را «انتخاب اصلح» یا انتخاب طبیعی مینامید.
🔺این ویژگیها از حیوان باقی مانده به نسل بعدی منتقل میشود.
👈آن چه داروین آن را تکامل مینامد در واقع نتیجه همین انتخاب طبیعی است. بنابراین نظریه داروین در چهار اصل زیر خلاصه میشود:
1️⃣ اصل تغییر پذیری ارگانیسم موجود زنده از عوامل محیطی؛
2️⃣ اصل تنازع بقاء کوشش مستمر جانداران برای ادامه زندگی؛
3️⃣ اصل بقای اصلح در میدان تنازع بقاء انتخاب طبیعی؛
4️⃣ اصل انتقال صفات اکتسابی به نسلهای آینده.
🔻داروین، اخلاق را نیز مانند تکامل انسان محصول انتخاب طبیعی میداند. به نظر او رفتاری از نظر اخلاقی درست است که انسان را در تنازع بقاء پایدار نماید.
‼️از آنجا که انسان تکامل یافته حیوانات است اخلاق او نیز در واقع باید یک رفتار حیوانی تکامل یافته باشد. این رویکرد به اخلاق به اخلاق داروینی شهرت یافته است.
👈در دیدگاه اخلاقی مبتنی بر نظریه تکاملی داروین اصل مسلمی که تمام رفتارها بر اساس آن تفسیر میشوند تنازع بقاء است؛ زیرا تنازع بقاء و انتخاب اصلح ناموس طبیعت است. پس در جامعه انسانی هم باید این گونه باشد.
📎 #مباحث_اخلاقی
📎 #خلقت_انسان
📎 #نظریه_تکامل
📥 wikifeqh.ir/اخلاق_تکاملی
🔘 #کانال_ویکیفقه
🆔 @wikifeqh
✍️ #مباحث | دیدگاه تکامل گرایان
💢تکامل گرایان معتقدند تکامل آلی از طریق انتخاب طبیعی یا بقای اصلح در تنازع بقا عمل میکند.
🔸آنان فرق بارزی میان روند تکامل و حیات اخلاقی انسان قائل نیستند و میگویند حیات اخلاقی انسان ادامه روند تکامل است و آنچه ما احساسات اخلاقی مینامیم مانند سایر پدیدهها تکامل یافته است.
🔻پیداست در این نظام اخلاقی حذف ضعیف به وسیله قوی از آن رو که رفتاری در چهارچوب اصل تنازع بقاست ارزش تلقی میشود.
👈خود داروین در این زمینه چنین میگوید: «باید رقابت آزادانهای بین همه انسانها برقرار باشد و تواناترین انسانها را نباید به حکم قانون یا آداب و رسوم از بار آوردن بهترین و پس افکندن بیشترین زاد و ولد بازداشت.»
💢دیدگاه توماس هاکسلی:
🔹یکی از جدیترین معترضین این دیدگاه اخلاقی داروین، توماس هاکسلی بود. وی علی رغم این که اصل تنازع بقا را در تفسیر تکامل آلی پذیرفته بود اما این ایده داروین را که میان روند تکامل و حیات اخلاقی انسان تفاوتی نیست را نمیپذیرفت.
🔺او میگفت احساسات غیر اخلاقی هم مانند احساسات اخلاقی محصول تکامل است. پس انسانهای دزد و قاتل هم درست به اندازه انسانهای شریف از طبیعت پیروی میکنند.
👈نتیجه سخن وی این است که اگر بپذیریم که هر تحولی محصول قانون تکامل است پس اخلاقی بودن مستلزم ایستادن در برابر روند تکامل نیز هست.
📎 #مباحث_اخلاقی
📎 #دیدگاه_تکاملگرایان
📎 #نظریه_تکامل
📥 wikifeqh.ir/اخلاق_تکاملی
🔘 #کانال_ویکیفقه
🆔 @wikifeqh
✍️ #مباحث | اخلاق و تکامل اجتماعی
💢یکی دیگر از کسانی که در گسترش اخلاق تکاملی یا در واقع تاسیس اخلاق تکاملی تلاش فراوانی داشت «هربرت اسپنسر» بود.
🔸او طراح نظریه تکامل اجتماعی است و با الهام از زیست شناسی تفکر اندام وارهای را به عنوان قانون حاکم بر پیشرفت تدریجی زندگی اجتماعی از اشکال ساده به سوی اشکال پیچیده مطرح کرد. قصد وی این بود که قوانین تکامل را بر جامعه بشری منطبق سازد.
👈نظریه تکامل اجتماعی اسپنسر در واقع میگوید یک جامعه نیز برای تحول و تکامل مراحلی مانند مراحل تکامل بدن یک موجود زنده طی میکند. بنابراین تنها یک قاعده عام در تکامل چه تکامل طبیعی و چه تکامل جوامع انسانی حاکم است و قانون تکامل پدیدههای فرهنگی را نیز در بر میگیرد. معنای سخن اسپنسر این است که، همچنان که صورت انسان در طبیعت ثابت نیست مفهوم عدالت نیز در اخلاق مفهومی ثابت نیست.
🔹«اسپنسر» رفتارها را به دو بخش تقسم میکند، رفتارهایی که غایت اخلاقی دارند و رفتارهای که غایت اخلاقی ندارند. وجه مشترک این دو سنخ رفتار غایتمندی هر دو است.
💠رفتار به طور کلی عبارت است از اعمالی که ناظر به غایات باشند. رفتارهای غایتمند بخشی از قانون تکامل است که اسپنسر آن را به عنوان قانون حاکم بر تمام عرصههای حیات میشناسد.
👈بنابراین رفتارهای غایتمند و از جمله رفتارها اخلاقی بخشی از قانون تنازع بقا است. این دقیقا همان نتیجه ایست که داروین در تحلیل خود از رفتارهای اخلاقی بدان دست یافته بود. یعنی موجود زنده میکوشد از خود به قیمت کنار زدن دیگری صیانت کند و این سخن حتی در افعال باغایت اخلاقی نیز درست است.
🔺با این بیان موجودات زنده در یک تلاش دائمی در جهت حفظ و صیانت از خود هستند و این عمل را از طریق تطبیق افعال با غایات به صورت مستمر انجام میدهند و هر چه تطبیق با غایت در یک طرف نزاع قوی تر باشد طرف دیگر از شانس کمتری برای بقاء برخوردار خواهد بود. این همان قانون تنازع بقا است. قانونی که به زعم اسپنسر حاکم بر تمام عرصهها حیات است.
📎 #مباحث_اخلاقی
📎 #تکامل_اجتماعی
📎 #نظریه_تکامل
📥 wikifeqh.ir/اخلاق_تکاملی
🔘 #کانال_ویکیفقه
🆔 @wikifeqh
✍️ #مباحث | خیر و شر از نظر اسپنسر
💢«خیر و شر» خوبی و بدی در رفتار در نظریه اسپنسر باید از منظر قانون تنازع بقا معنا شود. همچنان که خیر و شر در اشیاء به معنای تناسب این شی با غایتی که برای برآوردن ایجاد شده است؛ معنا میشود. خیر و شر افعال نیز به معنای این است که رفتار تا چه میزان غایت مورد نظر را بر آورده میکند.
👈از نگاه او:
«رفتار خوب به افعالی اطلاق میشود که تحول یافته و از حالت سادگی گذشته و رفتار بدرفتاری است که کمتر متحول شده و در حالت ساده باقی مانده است».
🔺غایت در اینجا همان صیانت ذات است. صیانت ذات در دو سطح فردی و شخصی و نوعی معنا میشود. رفتار خوب در سطح اول رفتاری است که به حفظ ذات منتهی شود. و در سطح بالاتر رفتار فرد از افراد یک نوع زمانی خوب است که به تکامل صورت نوعیه کمک کند و در این جهت توسعه یابد.
👈او انسان اخلاقی را این گونه تصویر میکند:
« انسان اخلاقی کسی است که عملکرد حیاتی او با همه تنوعی که دارد متناسب با شرایط وجودی او اجراء و اعمال گردد.... اجرای هر یک از کارکردهای حیاتی یک الزام اخلاقی است. بدین ترتیب انسان محصول تطور است، جامعه محصول تطور است و ارزشهای اخلاقی نیز محصول تطور است. رفتار به حکم قانون کلی تطور پدیدهای است متطور و رفتار اخلاقی در این مورد از قانون تطور مستثنی نیست».
📎 #مباحث_اخلاقی
📎 #خیر_و_شر
📎 #نظریه_تکامل
📥 wikifeqh.ir/اخلاق_تکاملی
🔘 #کانال_ویکیفقه
🆔 @wikifeqh
✍️ #مباحث | اعتراضات اخلاق تکاملی
✅یکی از اعتراضاتی که به اخلاق تکاملی شده این است که این مکتب بر مبنای یک فرضیه اثبات نشده بنا گردیده است. فرضیه تکامل علی رغم این که فرضیهای مسلم در میان زیست شناسان است اما تا کنون هیچ دلیل قاطعی برای اثبات آن اقامه نشده.
✅اعتراض دیگر این است که قانون تکامل قانونی جبری است مربوط به طبیعت بی شعور و بی اراده. این قانون چگونه میتواند منشا ارزشهای اخلاقی که قوام آنها به اراده و اختیار است شود.
🔻اسپنسر «هرگز به روشنی درنیافته است که روند تکامل که یک واقعیت تاریخی است فی نفسه نمیتواند ارزش گذاریهایی را که او بر تعبیر و تفسیر خود (از اخلاق و تکامل) بار میکند ثابت کند. فی المثل حتی اگر فرض کنیم تکامل در جهت ظهور یک نوع از حیات اجتماعی انسان پیش میرود و این نوع مناسبترین نوع برای بقاست الزاما برنمی آید که این نوع، اخلاقا هم بهترین نوع است.
📎 #مباحث_اخلاقی
📎 #اخلاق_تکاملی
📎 #نظریه_تکامل
📥 wikifeqh.ir/اخلاق_تکاملی
🔘 #کانال_ویکیفقه
🆔 @wikifeqh