بین راه مشهد و قم، ما کرم لازم شدیم سائل خورشید و ماهِ حضرت کاظم شدیم #ولادت_امام_کاظم علیه‌السلام خدمت آقا امام رضا ، حضرت معصومه و تمام شیعیان آقا تبریک و تهنیت باد ..💛.. زیر علم امام کاظم بودن غرق کرم امام کاظم بودن خوب است ولی عجب صفایی دارد یک شب حرم امام کاظم بودن @wisely_life

❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌ توجه توجه این لینک گروه پرسش و پاسخ اگر دوستداشتید. عضو بشید گفت و گو کنیم. https://eitaa.com/joinchat/3429827020C0c1ded3e6e پرسش و پاسخ ❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌

#دلنوشته ای قوت قلب من! ای مایه ی راحتی روح من ! یاریم کن "زمانی" نرسد که همه چیز داشته باشم به غیر از"زمان". مبادا "ای کاش" تکیه کلام روزهای سالمندی من شود. امروز ، از همین حالا ، تمام تلاشم را میکنم که ، رویاهایم را دنبال کنم تا فردا شرمنده دلم نباشم. آرزوهایم دور از دسترس نیست، زیرا  با قدرتی بزرگ وخدایی عاشق سروکاردارم. @wisely_life

خیلی وقتها بدنبال خودسازی میریم روش‌های مختلفی رو امتحان میکنیم... برنامه های مختلفی رو طراحی میکنیم ولی نمیشه اونچیزی که باید بشه... یکی از دلایلش اینه که ‌؛ من هنوز خودم رو خوب نمیشناسم جسمم رو نمیشناسم روانم رو نمیشناسم شخصیتم رو نمیشناسم هیجاناتم رو نمیشناسم نمیدونم کی و چطوری میتونم خودم رو اروم کنم؟ نمی‌دونم چی و کی منو بهم میریزه؟ پس چطور میتونم در این عالم سر سفره درست بشینم وقتی هنوز ذائقه خودم رو نمیشناسم؟ طبعم رو نمیشناسم؟ تو چقدر خودت رو میشناسی؟! @wisely_life

@wisely_life

Do it anyway❤️ در هر صورت انجامش بده❤️ @wisely_life

#رمان ادامه داستان شوالیه ای با زره زنگ زده....👇👇👇👇👇👇👇

#رمان #قسمت_۳۲ شاه گفت: این در فقط برای ورود است. در خروجی که در اتاق بعدی است کمی دورتر درون دیوار است. من آن را وقتی که تو سرانجام وارد شدی، دیدم. شوالیه پرسید :منظور از اینکه بالاخره آن را دیدی چیست؟ یعنی یادت نمی آید بار های گذشته که اینجا بودی در اتاق کجا بود!؟ نمی توانست بفهمد که چرا شاه تمایل دارد به این مکان بازگردد؟! شاه در پاسخ گفت: راه حقیقت انتها ندارد و کسی نیست که با یک بار به اینجا آمدن مسیر حقیقت را طی کند. هر بار که به این قصر می آیم به درک بیشتری از حقیقت می رسم و درهای تازه‌ای از شناخت به رویم باز می شوند. سپس در حالی که به نشانه ی خداحافظی دست تکان میداد، گفت :خداحافظ دوست من! شوالیه درخواست کرد که او درنگی کند شاه برگشت و با دلسوزی نگاهش کرد و گفت :بله. شوالیه تلو تلو خوران در حالی که نتوانسته بود از حرف‌های شاه نتیجه بگیرد گفت: پیش از رفتن پیشنهادی برایم داری؟ پادشاه لحظه‌ای فکر کرد و گفت: این هم نوع دیگری از جنگ صلیبی برای توست، جنگی که به مراتب بیشتر از نبرد هایی که تاکنون داشته به دلاوری و پایمردی نیاز دارد. چنانچه تمام قوای را که نیازمند آن هستی را گردآوری و در قصر بمانی تا کاری که برای آن به اینجا آمده‌ای را به سرانجام برسانی. بزرگترین پیروزی زندگی ات را به دست خواهی آورد. پادشاه این سخنان را گفت و دست هایش را برای گشودنی دری باز کرد و در حالی که شوالیه در مانده را به جا گذاشته بود درون درد ناپدید شد... ادامه دارد @wisely_life

برای شروع هر مسیری لازمه اول موقعیت فعلی خودت رو شناسایی کنی! من کجام؟ چه ویژگی هایی دارم؟ چه اخلاقی دارم؟ چه محدودیت هایی دارم؟ شخصیتم چیه؟ ...... تو چقدر خودت رو میشناسی؟! @wisely_life

الهی ! چنان شوری در دلم به پا کن ، که هوای نفس را از من جدا کند .... چنان آتشی در درونم بیفروز ، که ایمان‌ من قوی گردد... میدانی که تنها تکیه گاه من هستی ، یکتا نگارم... تو معبودی ، تو مقصودی ، تو مرادم ، تویی امید دل های شکسته ... بر دلم نظری کن ... امروز عشق الهی را طلب میکنم که حق منست،تا همیشه شادی درونی داشته باشم @wisely_life

وقتی در کنار جلساتت برای تنفس تصمیم میگیری با دختر بزرگترت بری بیرون.... کافه گردی😎 سعی کنید به قولی که به بچه ها میدید حتما عمل کنید. شما برای اونها پایگاه امنی هستید که با شما دنیا براشون امن تر میشه. @wisely_life