. 🕊🌹🕊 هو الکریم 🕊🌹🕊
🌹🕊 نهج البلاغه 🕊🌹
🕊 حکمت 20 🕊
حضرت علی علیه السلام :
فَإ نَّكُمْ لَوْ عَايَنْتُمْ مَا قَدْ عَايَنَ مَنْ ماتَ مِنْكُمْ لَجَزِعْتُمْ وَ وَهِلْتُمْ، وَ سَمِعْتُمْ وَ اءَطَعْتُمْ، وَ لَكِنْ مَحْجُوبٌ عَنْكُمْ مَا قَدْ عَايَنُوا، وَ قَرِيبٌ ما يُطْرَحُ الْحِجَابُ، وَ لَقَدْ بُصِّرْتُمْ إ نْ اءَبْصَرْتُمْ، وَ اءُسْمِعْتُمْ، إ نْ سَمِعْتُمْ، وَ هُدِيتُمْ إ نِ اهْتَدَيْتُمْ، بِحَقِّ اءَقُولُ لَكُمْ:
لَقَدْ جَاهَرَتْكُمُ الْعِبَرُ، وَ زُجِرْتُمْ بِمَا فِيهِ مُزْدَجَرٌ، وَ مَا يُبَلِّغُ عَنِ اللَّهِ بَعْدَ رُسُلِ السَّمَاءِ إ لا الْبَشَرُ.
هر آينه ، اگر مى ديديد آنچه را كه مردگانتان پس از مرگ ديده اند، بيتابى مى نموديد و وحشت بر شما چيره مى شد. (و آنچه را ناشنيده مى گرفتيد، مى شنيديد) و سر به فرمان خدا مى آورديد. ولى آنچه مردگانتان پس از مرگ ديده اند، اكنون از چشم شما پنهان است و بزودى پرده هاى بالا خواهد رفت . آن حقايق را به شما نيز نشان دادند، ولى ديدن نخواستيد و به گوش شما رسانيدند، ولى شنيدن نخواستيد. شما را راه نمودند، ولى ره يافتن نخواستيد. براستى مى گويم كه :
عبرتها و اندرزها بر شما آشكار بود و از آنچه مى بايد دورى جوييد شما را منع كردند و پس از ملائكه ، كه رسولان آسمان اند، جز انسان فرمان خداوند را ابلاغ ننمايد.
@wittj2
100280479_.mp3
2.55M
🎷مروجی سبزواری
⭐️من حقیقی انسان
کانال علمی عرفانی👇
@wittj2
🔮🎷 درهم تنیدگی کوانتومی ، عشق در دنیای اتمها!
✍ ناهید سادات ریاحی در ۹ فروردین ۱۳۹۶تازه ترین اخبار کوانتومی کلاس درس کوانتوم مدرسه کوانتوم
اگرچه درهم تنیدگی کوانتومی، یکی از پیچیدهترین رازهای کوانتومی بهحساب میآید، اما مفهوم اصلی یا هسته آن، واقعا ساده است. اگر درک درستی از این هسته پیدا کنید، راه برای فهم مفاهیم عمیقتری مانند👌 چندجهانی، هموار خواهد شد. عجایب زیادی در دل مفهوم درهم تنیدگی کوانتومی، نهفته است. در این قسمت از کلاس درس کوانتومی و طی یک مقاله مفصل و جامع، سعی خواهیم کرد این مفهوم جذاب را به سادهترین زبان ممکن توضیح دهیم.
👈این نوشتار، به کمک مقاله فرانک ویلچک (فیزیکدان نظری و برنده جایزه نوبل) در سایت Quantamagazine و جسی امسپک در سایت Space، نگاشته شده است.
⭐️ پرده اول: درهم تنیدگی کوانتومی چیست؟
وقتی صحبت از عشق می شود، اغلب ارتباطات عرفانی و نهان، به ذهن خطور میکند. چنین ارتباطات مرموزی بهلطف پدیدهی عجیبوغریبی بهنام درهم تنیدگی کوانتومی در دنیای زیراتمی هم وجود دارد! اگر مطالب ما را پیگیری کرده باشید، حتما میدانید که در تمام این مقالات، درهم تنیدگی کوانتومی را اینطور تعریف کردیم:
⭐️دو ذرهای که با وجود فاصله زیاد (حتی میلیون ها سال نوری)، باهم در ارتباط بوده و تغییر یکی از آنها، باعث تغییر دیگری خواهد شد. در سال ۱۹۶۴، فیزیکدانی به نام جان بل، این ایده را بیان کرد. نظریه ی بل، یکی از مهمترین و البته جنجالیترین مفاهیم مکانیک کوانتومی است، چرا که آلبرت اینشتین، سالها قبل ثابت کرده بود که اطلاعات نمی توانند سریع تر از نور حرکت کنند. اینشتین، درهم تنیدگی کوانتومی را رفتار شبح وار از فاصله دور نامید. محققان طی ۵۰ سال گذشته، آزمایشهای زیادی برای آزمودن قضیهی بل، طراحی کردند که در سالهای اخیر، بالاخره موفق به تایید آن شدند.
درهم تنیدگی، اغلب به عنوان یک مفهوم صرفا کوانتومی درنظرگرفته میشود، در حالی که واقعا اینطور نیست. اجازه دهید ابتدا به یک نمونه غیرکوانتومی آن توجه کنیم. اینکار باعث می شود تا مفهوم درهم تنیدگی را فارغ از مفاهیم عجیب و غریب کوانتومی، درک کنیم. درهم تنیدگی زمانی رخ میدهد که دانش ما در مورد حالت دو سیستم، اندک باشد. بیایید دو سیستم موردنظر را دو کیک تصور کنیم. این کیکها میتوانند دو شکل ممکن مربعی و دایره ای داشته باشند. پس برای دو کیک، چهار حالت ممکن داریم که حاصل ترکیب دو حالت اولیه است: {مربع، مربع}، {مربع، دایره}، {دایره، مربع} و {دایره، دایره}. جدول زیر احتمال قرارگیری هریک از سیستمها (کیکها) در هر یک از چهار حالت ممکن را نشان میدهد.
کانال علمی عرفانی👇
@wittj2
در صورتی که کیکها، مستقل از یکدیگر باشند، با دانستن حالت یکی از آنها، نمیتوانیم حالت گونهی دیگر را بفهمیم. جدول بالا، این ویژگی را دارد. اگر یکی از کیکها، مربعی باشد، ما چیزی در مورد شکل کیک دوم نمیفهمیم. به طور مشابه، دانستن شکل کیک دوم، اطلاعی در مورد شکل کیک اول نمیدهد.
حالا موردی را فرض میکنیم که دو کیک، درهم تنیده هستند، یعنی در صورتی که از حالت یکی از آنها، اطلاع داشته باشیم، میتوانیم در مورد حالت گونه دیگر، اطلاعاتی بدست آوریم. جدول زیر، احتمالات مربوط به دو ذره درهم تنیده را نشان میدهد. در این مورد، هرجایی که کیک اول، دایرهای باشد، با قطعیت میتوانیم ادعا کنیم که کیک دوم هم دایرهای است و برعکس، وقتی کیک اول، مربعی باشد، کیک دوم هم مربعی است. نتیجهی کلی اینکه با دانستن شکل یکی، شکل دیگری را میتوانیم با قطعیت، تعیین کنیم.
حالا که با مفهوم کلی درهم تنیدگی آشنا شدید، به سراغ نسخهی کوانتومی آن یعنی درهم تنیدگی کوانتومی میرویم که باز هم نشاندهندهی فقدان استقلال است. از قسمت سوم کلاس درس کوانتومی میدانیم که در مکانیک کوانتومی، حالت یک جسم از طریق موجودی ریاضی بهنام تابع موج توصیف میشود. قوانینی که تابع موج را با دنیای احتمالات، پیوند میدهند، پیچیدگیهای جالبی را معرفی میکنند که در ادامه در مورد آنها بحث خواهیم کرد.
کانال علمی عرفانی👇
@wittj2
🔮🎷پرده دوم: مثال عینی درهم تنیدگی کوانتومی
همانطور که میدانید، علاوه بر ماده ی کلاسیکی، چیزی به نام پادماده نیز در جهان وجود دارد. پادماده از پادذرات ساخته شده که دارای جرم یکسان، اما بار مخالف نسبت به همتای مادی خود هستند، مثلا پادمادهی الکترون، پوزیترون نام دارد که دارای بار مثبت است، در حالیکه میدانیم الکترون، بار منفی دارد. وقتی یک ذره با پادذرهاش، تماس پیدا میکند، هر دو تخریب شده و میزان زیادی انرژی آزاد میشود. زمان برخورد یک الکترون و پوزیترون را تصور کنید. الکترون در زمان برخورد، دارای اسپین مخالف اسپین پوزیترون است. بنابراین در لحظهی برخورد، اسپین کل، برابر صفر خواهد بود. در واقع در لحظهی برخورد، خلق و فنا بهطور همزمان رخ میدهد. الکترون و پوزیترون، نابود شده و دو فوتون تابش گاما، خلق خواهند شد. اجازه دهید، این فوتونها را بهصورت فوتونهای A و B برچسب بزنیم.
همانطور که در کلاس درس ششم (اسپین) توضیح دادیم، اسپین نشان دهنده اندازه حرکت زاویه ای اسپینی است، بنابراین از قانون بقای اندازه حرکت زاویه ای، پیروی میکند. این قانون می گوید: اندازه حرکت زاویه ای کل سیستم در طول زمان، ثابت است. به عبارت دیگر، اگر اسپین کل سیستم الکترون-پوزیترون، صفر باشد، اسپین کل فوتونهای A و B خلق شده نیز باید صفر باشد. این شرط در صورتی برقرار میشود که اسپین فوتون A مخالف اسپین فوتون B بوده و در نتیجه جمع آنها، صفر شود. در این مورد هم، اسپینهای مخالف را به صورت اسپین ۱ و اسپین ۲ برچسبگذاری میکنیم.
اگر از کلاس درس سوم (برهم نهی کوانتومی)، به یاد داشته باشید، یک شی کوانتومی تا زمانیکه مشاهده (اندازه گیری) نشود، در یک برهم نهی از تمام حالت های ممکن خواهد بود (گربه شرودینگر را به یاد آورید). بنابراین فوتون AA در یک برهم نهی از اسپین ۱ و ۲ خواهد بود. در مورد فوتون BB هم، همین امر صادق است. توجه کنید که اسپین هیچ یک از فوتون ها، مشخص نیست. تنها چیزی که میدانیم این است که اسپین یکی از آنها باید مخالف دیگری باشد. اگر اسپین یکی از فوتون ها (مثلا فوتون A) را اندازه گیری کنیم، فروریزش یا تقلیل تابع موج رخ داده و در نتیجه اسپین، مشخص خواهد شد. حالا با توجه به شرطی که قانون بقای اندازه حرکت اسپینی کل، الزام میدارد، اگر معلوم شود که فوتون A دارای اسپین ۱ است، دقیقا در لحظهی تقلیل تابع موج A، تابع موج B هم مجبور به فروریزش شده و اسپین ۲ خواهد گرفت. در نتیجه اسپین کل سیستم A و B، صفر شده و شرط بقای اندازه حرکت زاویهای برقرار میشود. از نظر ریاضی، حالت های درهم تنیدهی A و B با اسپین های ۱ و ۲ را میتوان به شکل زیر نوشت:
نشانه ی 〈 | با نام کِت (ket) شناخته میشود و هر عبارت درون آن، نشان دهنده یک حالت خاص کوانتومی است. مثلا ۱A به معنای فوتون A با اسپین ۱ است. (بحث تخصصی و ریاضی تر این مفاهیم را در آینده و در کلاس های درس تخصصی کوانتومی، بررسی خواهیم کرد). گفته های بالا را چنین میتوان جمعبندی کرد: در فرآیند برخورد الکترون و پوزیترون، فوتونها خلق شده و الکترون و پوزیترون نابود میشوند. فوتون های خلق شده به دلیل شرط بقای اندازه حرکت اسپینی کل، بهگونهای رفتار میکنند که مشاهدهی یکی از آنها، فورا بر دیگری تاثیر میگذارد (بدون توجه به اینکه در چه فاصله ای از هم قرار گرفتهاند). این حالت، درهم تنیدگی کوانتومی نامیده میشود. اکنون دو توصیف کلاسیک از شگفتی نظریه کوانتومی را ارائه میکنیم که هر دوی آنها در آزمایشهای بسیار مهمی بررسی شدهاند. (یادتان باشد مردم در آزمایش های واقعی، به جای شکل و رنگ، ویژگیهایی مانند اسپین را اندازه میگیرند)
کانال علمی عرفانی👇
@wittj2
🔮🎷 پرده سوم: درهم تنیدگی کوانتومی و اصل مکملیت
توجه کنید که در مثال بالا، کیکها، سیستمهای کوانتومی نیستند، اما درهم تنیدگی بین سیستم های کوانتومی بهطور طبیعی ظاهر میشود. ذرات کوانتومی در حالت عادی، مستقل هستند اما پس از برخورد با یکدیگر، درهم تنیده میشوند. در نتیجه برهمکنش، عامل همبسته شدن ذرات و درهم تنیدگی کوانتومی است. مثلا به ملکولها توجه کنید که از زیرسیستمهایی مانند الکترونها و هستهها تشکیل شدهاند. پایین ترین حالت انرژی یک ملکول، حالت بهشدت درهم تنیده از الکترونها و هستههای آن است و در این شرایط، استقلال ذرات، معنی ندارد چرا که با حرکت هسته ها، الکترون ها هم حرکت میکنند.
به مثالها برمیگردیم: اگر توابع موج توصیف کنندهی سیستم ۱ را به صورت Φ■ و Φ● و توابع موج سیستم ۲ را نیز بهصورت ψ■, ψ● بنویسیم. حالت کلی سیستم در شرایط مستقل و درهم تنیده به صورت زیر خواهد بود:
مستقل: Φ■ ψ■ + Φ■ ψ● + Φ● ψ■ + Φ● ψ●
درهم تنیده: Φ■ ψ■ + Φ● ψ●
حالت مستقل را میتوانیم بهصورت زیر هم نوشت:
(Φ■ + Φ●)(ψ■ + ψ●)
که در این حالت، پرانتزها سیستم ۱ را از سیستم ۲ جدا کرده و بهصورت دو سیستم مستقل درنظر میگیرند. وقتی درهم تنیدگی کوانتومی با مکملیت، درهم میآمیزد، سروکلهی اثرات جالبی مانند GHZ و EPR پیدا میشود. حالا اجازه دهید مکملیت را تعریف کنیم.
در مراحل قبلی، فرض کردیم دو شکل ممکن برای کیکها وجود دارد (مربعی و دایره ای). حالا فرض میکنیم کیکها علاوه بر شکل، میتوانند دو رنگ قرمز یا آبی هم داشته باشند. اگر در مورد سیستم های کلاسیکی، مانند کیک ها صحبت میکردیم، اینکار باعث افزودهشدن یک ویژگی جدید میشد که ثابت میکرد کیکها میتوانند هر یک از چهار حالت ممکن مربع قرمز، دایره قرمز، مربع آبی یا دایره آبی را داشته باشند، اما در مورد یک کیک کوانتومی، قضیه کاملا فرق دارد! وقتی میگوییم یک کیک کوانتومی میتواند در موقعیتهای متفاوت، شکل یا رنگهای متفاوتی داشته باشد، لزوما به معنای آن نیست که میتواند بهطور همزمان دارای یک رنگ و یک شکل مشخص باشد. اینجا حقایق تجربی با شهود ما، ناسازگار است.
ما میتوانیم شکل کیک کوانتومی را اندازهگیری کنیم، اما در این اندازهگیری، تمام اطلاعات در مورد رنگ آن را از دست خواهیم داد و بالعکس در اندازهگیری رنگ آن نیز، تمام اطلاعات در مورد شکل آن را از دست خواهیم داد. نظریه کوانتومی میگوید نمی توانیم هم شکل و هم رنگ کیک کوانتومی را به طور همزمان، اندازهگیری کنیم. در نتیحه هیچکس نمیتواند تمام جنبههای کوانتومی یک واقعیت فیزیکی را بهطور همزمان اندازهگیری کند، بلکه برای دانستن هر خاصیتی، باید اندازهگیری مجزایی انجام دهد.
کانال علمی عرفانی👇
@wittj2
بهنظرم بهترین مثال در این مورد، خطکشهای سه بعدی دهه شصت است. اگر یادتان باشد در این خطکشها شکلهایی وجود داشت که با یک نگاه دیده نمیشدند، بلکه باید خطکش را از زوایای مختلفی نگاه میکردیم. این بیان ساده مکملیت است، چیزی که بور آن را فرمولبندی کرد. بهطور کلی، نظریه کوانتومی ما را مجبور میکند تا در تعیین ویژگیهای اختصاصی یک واقعیت فیزیکی، محتاط باشیم. باید اقرار کنیم که:
خصوصیتی که اندازه گیری نمیشود، لزوما وجود ندارد.اندازه گیری، فرآیند فعالی است که سیستم اندازه گیری شده را تغییر میدهد.
@wittj2