🔮🎷پرده ششم: درهم تنیدگی کوانتومی و نظریه چندجهانی
⭐️👌نظریه جهان های موازی یا چند جهانی توسط اورت پیشنهاد شد. این نظریه که یکی از تفسیرهای مکانیک کوانتومی به حساب میآید، بیان میکند که با انجام عمل اندازه گیری، دنیا به تعداد نتایج ممکن آن اندازه گیری تقسیم می شود. از طرفی نظریه چند جهانی اشاره به جهانهایی دارد که در کنار هم، هر آنچه وجود دارد را میسازند. این نام توسط ویلیام جیمز پیشنهاد شد. معمولا این دو اصطلاح به جای یکدیگر بهکار میروند، ولی اینجا ما بهطور مختصر، ارتباط درهم تنیدگی کوانتومی را با چندجهانی بیان میکنیم.
در توضیحات بالا بهطور مفصل نشان دادیم که چگونه درهم تنیدگی باعث میشود تا نتوانیم حالتهای مستقل و منحصربفردی را به چندین کیک کوانتومی، نسبت دهیم. وقتی نتوانیم در هر لحظه از زمان، یک حالت به سیستم، نسبت دهیم، میگوییم تاریخ های درهم تنیده (چند جهانی) داریم. دقیقا همانطور که درهم تنیدگی عادی را با حذف برخی از احتمالات، بدست آوردیم، میتوانیم تاریخ های درهم تنیده را هم با اندازهگیریهایی که اطلاعات جزیی در مورد واقعیت میدهند، ایجاد کرد. در ساده ترین نوع تاریخ های درهم تنیده، فقط یک کیک کوانتومی داریم که آن را در دو زمان متفاوت، کنترل میکنیم.
با کمی زیرکی میتوان مکملیت را نیز به این سیستم، اضافه کرد و به نظریه چند جهانی کوانتومی رسید. کیک کوانتومی ابتدا در حالت قرمز آماده میشود و در زمان بعدی در حالت آبی، اندازه گیری میشود. همانطور که در مثالهای سادهی بالا، در زمانهای میانی، نه رنگ و نه شکل کیک کوانتومی را نمیتوانیم تعیین کنیم، تاریخ های درهم تنیده هم بهصورت کنترلشده و محدود، تحقق مییابند. این همان تصویری است که زیربنای نظریه چندجهانی کوانتومی یا جهان های موازی را میسازد. یک حالت مشخص میتواند به مسیرهای تاریخی متناقضی، شاخه شاخه شود که بعدا با هم جمع میشوند.
اروین شرودینگر، یکی از بنیان گذاران نظریه کوانتومی معتقد بود که تحول سیستم های کوانتومی منجر به حالتهایی میشود که ویژگیهای بهشدت متفاوتی دارند. در مورد
⭐️آزمایش گربه شرودینگر، فرد قبل از اندازه گیری نمیتواند زنده یا مرده بودن گربه را تعیین کند. در واقع گربه در این حالت،در برزخی از مرگ و زندگی قرار دارد. دید ماکروسکوپی ما برای توصیف مکملیت مکانیک کوانتومی مناسب نیست، چرا که در زندگی روزمره ما، سروکلهاش پیدا نمیشود. گربههای واقعی بسته به اینکه مرده یا زنده باشند، با شیوههای بسیار متفاوتی با ملکولهای هوای اطرافشان، برهمکنش میکنند، بنابراین عمل اندازه گیری، بهطور خودکار انجام میشود و گربه یا زنده است یا مرده. این در حالیست که تاریخ های درهم تنیده، یک کیک کوانتومی را توصیف میکنند که بچه گربه های شرودینگر به حساب میآیند. توصیف کامل آنها در زمان های میانی منوط به این است که هم ویژگی و هم مسیرها را درنظر بگیریم. دستیابی تجربی به تاریخ های درهم تنیده، بسیار حساس است، زیرا لازم است در مورد کیک کوانتومی، اطلاعات جزیی جمع کنیم. این در حالیست که اندازهگیریهای سنتی کوانتومی، بهجای تقسیم اطلاعات جزیی در چند زمان، در یک زمان مشخص، اطلاعات کاملی بهدست میدهند.
در این قسمت از کلاس درس کوانتومی، با مفهوم درهم تنیدگی کوانتومی آشنا شدیم و علاوه بر توضیح در مورد ماهیتش، ارتباط آن را با سایر مفاهیم مانند مکملیت، اثرات EPR و GHZ و چندجهانی(جهان های موازی) بررسی کردیم. امیدواریم این مفهوم را به خوبی درک کرده باشید. جالبترین جنبهی چنین مفاهیم شگفتانگیزی، آن است که در عین تناقض شدید با شهود ماکروسکوپی ما، قوانین زیربنایی و لازم همین دنیای ماکروسکوپی را تشکیل میدهند. احتمالا اگر همین قوانین عجیب، وجود نداشتند، نه حیاتی شکل میگرفت و نه حتی شاید ذهن و شعوری!
کانال علمی عرفانی👇
@wittj2
نیست نماینده و خود جمله اوست
خود همه ماییم چو او آنِ ماست
مولانای جان🌻
@wittj2
چشمهای خواهم که از وی
جمله را افزایش است
دلبری خواهم که از وی
مرده را آسایش است
مولانای جان🌻
@wittj2
⭐️چگونه مست نگردی ز لطفِ آن شاهی
که او خراب کند عالمی به پیغامی؟⭐️
چطور خدا می گوید: می دمد و تمام جهان در این لحظه مست می شود، تمام کائنات مست می شود. و آن موقع ما انسانها مگر فرق داریم؟ چرا ما خراب نشویم؟ بهترین مستی مستی به اوست.
عالمی را با یک پیغام با یک دَمش خراب می کند، تمام کائنات لایعقل یعنی از خودشان عقل ندارند، با عقل او می چرخند، ما با عقل خودمان می چرخیم، ما هم می خواهیم مست بشویم، ما هم می خواهیم با عقل او بچرخیم، ما می خواهیم او به ما لطف کند، و لطف او الان دیگر ناز نمی کنیم، بیدار شدیم ما الان متوجه شدیم که در آینده نیست که ذهن نشان می داد، در این لحظه است و شراب او را و لطف او را و پیغام او را همین الان می پذیرم، پس به زندگی زنده می شویم.
دلی بباید تا این سخن تمام کنم
خراب کرد دلم را چنان دلارامی
می گوید من این سخن و این کار را می توانم تمام کنم، ولی دنبال دل می گردم، دل می خواهم واقعاً، نه هم هویت شدگی با چیزهای این جهانی، آن دل نیست، دل واقعی لازم دارم که سخن را تمام کنم. تمام کردن سخن یعنی زنده شدن به بینهایت او، که من بگویم راجع به چی صحبت می کنم، بالاخره چی می شود؟ تو دلت را بیاور، مرکزت را خالی کن از هم هویت شدگی ها، آن چنان دلارام، یعنی زندگی دلم را خراب کرد. اگر مولانا به بینهایت خدا زنده شده دلش را آن دلارام خراب کرده، به ما دارد می گوید: من دل می خواهم آی مردم که کار را تمام کنم. پس کار تمام می شود، می شود کار را تمام کرد، یعنی می شود به خدا زنده شد، می شود به وحدت رسید، امروز دوباره از ناشتاب شروع کرده می گوید: این لحظه از جهان نخور، گفت تو می دانی که اگر حلوای جهان را ناشتاب بخوری صفرا می کنی، نمی دانستم، الان فهمیدم. یعنی این لحظه من باید غذای زندگی بخورم، نور بخورم، رفتم حلوای جهان را خوردم، خوب این جوش می آورم و نمی توانم هضم کنم و صفرا تولید می شود. این تمثیل است صفرا تولید می شود یعنی درد تولید می شود.
سری نهادم بر پای او چو مستان من
پدید شد سرِ مستِ مرا سرانجامی
من کاملاً تسلیم شدم، سرم را گذاشتم زمین به پاهای او، گفتم: هر چه تو بگویی، مثل مستان، بالاخره سر مست من به سرانجام رسید، یعنی به جایی که می خواستم برسم رسیدم. سر من متوجه شد که دیگر باید از آن باورهای هم هویت شده خالی بشود، من بالاخره متوجه شدم که در ذهنم نباید حس وجود باشد، پدید آمد این حالت سرمستی و ذهنم خالی شد و دلم بینهایت شد. پس این می شود، سرانجام یعنی آخر عاقبت ما باید به اینجا برسد. شما باید ارزیابی کنید که چقدر رسیدید و اگر نرسیدید برای برگشت از جهان شما چکار می کنید؟
استاد پرویز شهبازی 🌻
غزل۳۰۵۸ دیوان شمس
@wittj2
🔮🎷کوانتوم و عرفان ناب اسلامی از سخنان
استاد مهدی طیب⭐️
کوانتوم وتعالیم عرفانی،دلنوشته ها و اشعارم وسخنان و اشعار بزرگان اهل علم و ادب
👇👇👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2515861505C45d2328c8f
برگی از معرفت🍂
⭐️چرا ما خداوند را عاشقانه عبادت نمیکنیم؟؟چون ما هیچگاه احساس نمیکنم که ما نیازی دارم و آن نیاز را خداوند می تواند برطرف کند انسان زمانی عاشق موجودی میشود که بفهمد او میتواند مرا کامل کند .پس عبادت دوتا معرفت میخواهد معرفت به نقص خودم معرفت به خدایی که میتواند آن نقص را برطرف کند.
حجت الحق شیخ حمیدرضا مروجی سبزواری🌻
@wittj2
امام علی عليهالسلام🌻
⭐️میانهروی در زندگی
حضرت اميرالمؤمنين (عليه السلام) به عيادت علاء بن زياد حارثى تشريف برد.
وقتى كه وسعت خانه او را مشاهده نمود. فرمود: تو خانه به اين وسيعى در دنيا براى چه مى خواهى با آنكه احتياجات به اين خانه در آخرت بيشتر است .
اگر بخواهى در آخرت نيز به خانه وسيعى برسى در اينجا مهمان نوازى كن
صله رحم بجا آور و اداء حقوق بنما.
علاء عرض كرد از برادرم عاصم بن زياد شاكى هستم.
فرمود: چه شكايت دارى ؟
عرض كرد از دنيا كناره گيرى نموده .
آنجناب امر نمود او را بياورند.
عاصم شرفياب شد. فرمود: اى دشمن نفس خود شيطان گمراهت نموده
بر خانواده و اولادت رحم نمى كنى؟
خيال مى كنى خداوند طيبات و چيزهاى حلال را كه براى شما مباح كرده بدش مى آيد از آنها استفاده كنى .
در نظر خدا از اين انديشه خوار و پست تر هستى .
عاصم گفت پس چرا شما لباس خشن مى پوشى و غذاى ساده و غير لذيذ مى خورى .
فرمود من مثل تو نيستم .
خدا بر پيشوايان حقيقى لازم نموده خودشان را شبيه تنگدستان قرار دهند تا فقر و تنگدستى براى فقراء دشوار نباشد و بدين وسيله تسلى يابند.(1)
در اين روايت چنانچه ملاحظه مى فرمائيد على (عليه السلام ) در عين حال كه علاء را متوجه آخرت مى نمايد و وسعت خانه را در صورتى كه انفاق ننمايد برايش عيب مى داند، برادرش عاصم را به استفاده كردن از نعمتهاى دنيا دستور مى دهد تا حد وسط و ميانه روى بوجود آيد و غرض از دنيا و آخرت حاصل شود.
📗1- بحارالانوار، ج15، ص53
@wittj2
پندانه🍂
🔑حقیقت تقوا
وقتی من براحتی جذب هر چیز می شوم، وقتی براحتی خود را در اختیار هر احساس و اندیشه ای قرار می دهم، وقتی تن به اسارت این و آن می دهم، این نشان از بی تقوایی من است.
⭐️زیرا تقوا به معنای صیانت نفس و نگهداری از خویشتن خویش است.
🎯تقوا، به معنای دیوارکشی به دور خود نیست، خفقان و محرومیت معنا نمی دهد،
⭐️ آن گذر از مرداب دنیا و آلوده نشدن است، زندگی کردن، بدون اسارت است. آن کیفیتی درونی است که تو را از انواع اسارتها آزاد و رها می سازد.
⭐️تقوا داشتن، 🎯عین آزادی است.
⭐️معنای تقوا را تنها کسانی که اهل "مراقبه" اند، خوب می فهمند.
⭐️در مراقبه، تو جذب چیز خاصی نیستی، در اختیار احساس و اندیشه ای قرار نداری، بلکه👌 تنها در اختیار "کل" هستی، با جریان ناب حیات حرکت می کنی. و پدیده ها و ماجراها فقط هستند، نه اینکه بر تو ریاست می کنند و حکم می رانند. یک "متقی" در "نه خواستن"، و "نه نخواستن" سکنا گزیده است.
⭐️کارهایش بر خلاف انسانهای معمول، از روی انگیزه های شخصی از پیش تعیین شده نیست، زیرا متقی چیزی نمی خواهد - چیزها فقط هستند - او هیچ انگیزه ی منفعت طلبانه در کارش نیست. پس اسیر هم نمی شود.
⭐️کارش ناب است و همواره در آزادی می جوشد و در رهایی به گل می نشیند.
🌻برای همین است که قرآن می فرماید؛
"اِنَّما یَتَقَبَّلُ اللهُ مِنَ المُتَّقِینَ"(خداوند تنها از متقین می پذیرد!)
زیرا تنها اینهایند که اعمالشان خالص و پاک است. بی شائبه است.
⭐️متقین، اهل گذرند، اهل نتیجه نیستند. لذا از هم اکنون و همینجا در بهشت خویش بسر می برند. در نگاه متقین، شهوت خواستن نیست، در کلامشان، شهوت گفتن نیست، در احساس شان، شهوت تملّک و تصاحب نیست، در ذهن شان، شهوت ریاست نیست.
⭐️آنها یکپارچه در اختیار کل اند و خود کل اند. و این تقوای الهی، یعنی یک آزادی بی حد و حصر، نه خفقان و اسارت.
⭐️متقین، آزادمنشانه ترین افراد روی زمین اند. و تنها همینهایند که قدر آزادی را می دانند زیرا تنها اینانند که مزه ی حقیقی آزادی را چشیده اند.
✍مسعود ریاعی
کانال علمی عرفانی👇
@wittj2