🔮🎷انسان در عرف عرفان
#شهود
❎عده ای می گویند: راه کشف و شهــود بسته است ،
✅اما راه آن باز است .
✅برای فهمیدن کشف و شهـــود ، باید با عــالم " مثال " خوب آشنا شد ،
تا 👈بدانیم منشــاء کشف و شهود کجاست.
درادامه به عالم مثال میبردازیم.....
عالم #مثال دو قسم است .
➖ مثال متصل ،
مثال مقید
خیال متصل ،
هر سه یک معناست.
➖ مثال منفصل
مثال مطلق
خیال مطلق
هر سه یک معناست.
استاد ضیایی🌻
علمی عرفانی👇
@wittj2
🔮🎷انسان در عرف عرفان
#ادامه_اصل_دوم
#مثال_متصل:
از لفظ آن مشخص است،
متصل به خودمان است.
همان عالم خیال ماست .
مثال👈 ما موجوداتی که در خیال داریم ماده ندارد مقدار دارد مثالی هستند.
اگر کوهی از طلا را در خیال خود تصور کنید ،
تصور در خیال همان و تحقق در خیال همان.
در خارج کوه طلا نداریم .
البته خیال از خارج کمک می گیرد، کوه را در جاده دیده و طلا را قبلا دیده .
🚨در این عالم خطا راه دارد ، که مربوط به خودمان است .
استاد ضیایی🌻
علمی عرفانی👇
@wittj2
🔮🎷انسان در عرف عرفان
#ادامه_اصل_دوم
#مثال_منفصل :
⬅️ من چه باشم چه نباشم عالمی هست به نام عالم مثال ،
عالم برزخ ، خیال مطلق ، مطلق به معنی رها از من و شما.
⭐️از نظر علامه میفرمایند گویا باریتعالی بنا گذاشته که عالم ، یک مرتبه از حد وجودی قوی به ضعیف منتقل نشود و یا برعکس، یعنی👈 در قوس نزول و قوس صعود یک مرتبه عالم منتقل نمیشود واسطه ایجاد کرده است .
⭐️ این واسطه یک رو به عالم قوی دارد و یک رو به عالم ضعیف.
➖ مثالی میزدند، بین الطلوعین نه ظلمت محض است و نه روشنایی محض.
〰 نه شب و روز.
〰 هم شب هم روز.
یا بین مغرب و غروب .
⬅️نظام عالم اینطور چیده شده :
مجرد محض و ماده یک مرتبه به هم منتقل نمیشوند ،
⬅️ واسطه ای میخواهد
که از سویی نشان از عالم ماده دارد و از سویی نشان از مجردات.
✅در مثال منفصل برخلاف متصل ، خطا راهی ندارد.
استاد ضیایی🌻
علمی عرفانی👇
@wittj2
🔮🎷انسان در عرف عرفان
#ادامه_اصل_دوم
#مثال
👈راهیابی به عالم مثال منفصل چیست ؟
👈 راهیابی به برزخ چیست؟
👈 چشم برزخی باز شدن یعنی چه ؟
بیایید به قوای ادراکی دیگر هم تعمیم بدهیم.
✨بعضی گوش برزخی دارند ،
✨ صداهایی را میشنود که دیگران نمی شنوند.
✨شامه برزخی ، بوهایی را استشمام میکنند که دیگران استشمام نمی کنند،
➖ مثال ؛
📝 زندگینامه علامه محمد تقـــی جعفری ، رحمة الله علیه 🌻میخوانیم،
ایشان در اواخر عمر ایشان مبتلا به تومور مغزی شدند ایشان برای درمان به خواست آقازاده شان به نروژ رفتند عده ای از دانشجویان ایرانی در نروژ متوجه شدند که علامه به نروژ سفر داشتند از آقازاده ایشان خواستند جلسه علمی داشته باشند تا سوالات و شبهات و پرسش های خود را مطرح کنند.
در آخر جلسه فردی میزبان شد و علامه و دوستان را به شام دعوت کرد، علامه تا غذای سفره را دیدند فرمودند بوی بدی مرا آزار می دهد مرا از اینجا نجات دهید.
دیگران گفتند بوی بدی در کار نیست اگر باشد بوی مطبوع غذاست . کار به جایی رسید که آقازاده ایشان ناچار شد ، بدون خوردن شام ، پدر را بیرون ببرد. البته ایشان با ایما و اشاره به میزبان گفت که پدر من تومور دارد و شامه او را درگیر کرده، عذر ما را بپذیرید و از او عذرخواهی کرد ،
آقای دکتر جعفری ناراحت از کار پدر و اتفاقی که افتاده دوباره فردا صبح از میزبان عذرخواهی کردند، ولی میزبان گفت آقای دکتر جعفری خدا را شکر که پدر شما شام نخورده از منزل ما رفت من خیلی خوشحالم چون مرغ آن ذبح غیر اسلامی بوده است .
حرام و نجس است ، میته است .
نجس بو دارد ...
استاد ضیایی🌻
علمی عرفانی👇
@wittj2
4_5900026716595685160.mp3
2.48M
⭐️حسرت در قیامت
🎷علامه مروجی سبزواری
علمی عرفانی👇
@wittj2
دعوی عشاق راشرع نخواهد بیان
گونه زردش دلیل ناله زارش گواست
مایه پرهیزگارقوت صبرست وعقل
عقل گرفتارعشق صبر زبون هواست
حضرت سعدی🌻
👇
@wittj2
یک لحظه دیدن رخ جانانم آرزوست
یکدم وصال آن مه خوبانم آرزوست
در خلوتی چنان، که نگنجد کسی در آن
یکبار خلوت خوش جانانم آرزوست
جانا، ز آرزوی تو جانم به لب رسید
بنمای رخ، که قوت دل و جانم آرزوست
عراقی🌻
#السلام_علیک_بقیةالله🌸
👇
@wittj2
بازرسید آن بت زیبای من
خرمی این دم و فردای من
در نظرش روشنی چشم من
در رخ او باغ و تماشای من
عاقبت امر به گوشش رسید
بانگ من و نعره و هیهای من
بر در من کیست که در میزند
جان و جهان است و تمنای من
گر نزند او در دل درد من
ور نکند یاد من او وای من
دور مکن سایه خود از سرم
باز مکن سلسله از پای من
در چه خیالی هله ای روترش
رو بر حلوایی و حلوای من
هم بخور و هم کف حلوا بیار
تا که بیفزاید صفرای من
ریش تو را سخت گرفتهست غم
چیست زبونی تو بابای من
در زنخش کوب دو سه مشت سخت
ای نر و نرزاده و مولای من
مشک بدرید و بینداخت دلو
غرقه آب آمد سقای من
بانگ زدم کای کر سقا بیا
رفت و بنشنید علالای من
آن من است او و به هر جا رود
عاقبت آید سوی صحرای من
جوشش دریای معلق مگر
از لمع گوهر گویای من
گوید دریا که ز کشتی بجه
دررو در آب مصفای من
قطره به دریا چو رود در شود
قطره شود بحر به دریای من
ترک غزل گیر و نگر در ازل
کز ازل آمد غم و سودای من
مولوی🌻
👇
@wittj2