هدایت شده از شیخ فرهاد فتحی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چقدر زیباست این ۳۰ ثانیه؛ در دین ما خیلی به روزی حلال تاکید شده است تاجاییکه پیامبر اسلام فرمودند: عبادت ده جزء دارد، که نُه جزء آن، طلب روزى حلال است؛ اَلْعِبادَةُ عَشْرَةُ اَجْزاءٍ تِسْعَةُ اَجْزاءٍ فى طَلَبِ الْحَلالِ.
فرمودند: طَلَبُ الحَلالِ جِهادٌ؛ آره کسب روزی حلال سخته مثل جهاد است.
حضرت صادق فرمودند: آیا دیدهای مردی در خانهاش بنشیند و درهای کسب روزی را به روی خود ببندد و از آسمان برای او چیزی فرود بیاید؟ أَرَأَیتَ لَو أنَّ رَجُلاً دَخَلَ بَیتَهُ وَ أَغلَقَ بابَهُ أكانَ یَسقُطُ عَلَیهِ شیءٌ مِن السّماء؟!
پیامبر رحمت فرمودند کسی که دنیای خود را با عفت نفس به دست بیاره در مقام شهدا است؛ مَن طَلَبَ الدُّنیا حَلالاً فی عَفافٍ كانَ فی دَرَجَةٍ الشّهداءِ.
حضرت امیر فرمودند: اگر دنبال نورانی شدن قلبت هستی به مال حلال دقت کن؛ ضِیاءُ القَلبِ مِن أَكْلِ الحَلالِ.
پیامبر فرمودند: فرزند خوب میخوای تربیت کنی باید مالت حلال باشد؛ إنَّ أَطیَبَ ما أَكَلَ الرَّجُلُ مِن كَسِبِهِ وَ إنَّ وَلدَهُ مِن كَسِبه.
حضرت صادق فرمودند: کسی که دنبال کسب مال حلال است، مجاهد فی سبیل الله است؛ الشّاخِصُ فی طَلَبِ الرِّزقِ الحَلالِ كَالمُجاهِدِ فیسبیلِ الله.
پیامبر فرمودند: عبادت با مال حرام مثل ساختن خانه روی آب است و فرمودند هیچ عمل واجب و مستحبی با مال حرام قبول نمیشود؛ اَلعِبادَةُ مَعَ اَكلَ الحرامِ كَالِبناءِ عَلَی الماء! من اَكَلَ حراماً مّالم یَقْبَلِ اللهُ مِنهُ صَرفاً و لا عدلاً.
🇯🇴🇮🇳 ↯ شیخ فرهاد
@sheikh_farhad_fathi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 اجرای آیین چهل دف #اهل_سنت کردستان در برنامه حسینیه معلی
سنّیام، سنّی ولیکن حب آل مصطفی
دین و آیین من و آباء و اجداد من است
#موقوفه_مجازی_زن_خانواده_و_سبک_زندگی
https://eitaa.com/joinchat/2018574369C2399355813
💫
🍃🌸🍃 @woman_family
💫🍃🌸🍃💫🍃
✨💫🍃🌸🍃💫🍃🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مادرم فدای مادر ابالفضل 💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 چطور در این شرایط، مردم را برای مشارکت در #انتخابات دعوت کنیم؟
#موقوفه_مجازی_زن_خانواده_و_سبک_زندگی
https://eitaa.com/joinchat/2018574369C2399355813
💫
🍃🇮🇷🍃 @woman_family
💫🍃🇮🇷🍃💫🍃
✨💫🍃🇮🇷🍃💫🍃🇮🇷
هدایت شده از خانواده بزرگ ما😍
27.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عیدتون مبااارک😍
اینم عیدی من تو روز تولد آقا ابوالفضل
ان شاالله امیرالمومنین دعاگوی همه مون باشند... 😍😍
تا آخر گوش بدید... خیلی قشنگه
رزق بسیار با ارزشیه
انتشار بدون ذکر منبع مجاز نمیباشد✅
https://eitaa.com/banosadeghy
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 و تصدق علینا😢
درود خدا بر آقای سلطانی گوینده خبر سراسری که اشک ما را با این خاطره قشنگش در آورد
#روز_خوبی_داشته_باشید
#به_برکت_صلوات_بر_محمد_و_آل_محمد
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم♥️
💞 #موقوفه_مجازی_زن_خانواده_و_سبک_زندگی
🍃 Mohsenzade.com/zm
💞 Womanfamily.ir
♥️ https://www.aparat.com/woman_family
💞 @woman_family
🍃 https://eitaa.com/joinchat/2018574369C2399355813
هدایت شده از سیدخندان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شعرخوانی جذاب دهه فجر با گویش های مختلف 🇮🇷
🎞 #سیدخندان 😁
📲https://zil.ink/seyedkhandaan_tv
📺 B2n.ir/k39878
#سید_خندان
#شعر_خوانی #وطن #دزفول #شیراز #مشهد #لری #اصفهان #دهه_فجر
@seyedkhandaan_tv
هدایت شده از کانال حسین دارابی
مگه سری قبل رأی دادم چیزی عوض شد؟
پاسخ های خوب مردم رو بخونید
#حسین_دارابی | عضوشوید 👇
@hosein_darabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شب ولادت تو عيـد سيدالشـهداسـت
دلم خوش است كه ميلاد اكبر ليلاست
ستاره ها همه امشب به خاك مي ريزند
و مـقصـد هـمـه پايـين پاي كرببـلاسـت
ولادت حضرت علی اکبر علیه السلام و روز جوان مبارک باشه💞
#اوقات_خوبی_داشته_باشید
#به_برکت_صلوات_بر_محمد_و_آل_محمد
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم♥️
💞 #موقوفه_مجازی_زن_خانواده_و_سبک_زندگی
🍃 Mohsenzade.com/zm
💞 Womanfamily.ir
♥️ https://www.aparat.com/woman_family
💞 @woman_family
🍃 https://eitaa.com/joinchat/2018574369C2399355813
44سال افتخار| مروری بر دستاوردهای انقلاب ایران
https://farhangi.um.ac.ir/index.php/fa/2015-07-01-03-48-49/4156-44
هدایت شده از آرشیو دروس کدخدایی
نقض امنیت در نهاد علم
نقض علم در نهاد علم، نقض امنیت در نهاد علم، نقض فرهنگ در نهاد علم، نقض جنسیت در نهاد علم، ... سلسله مقالاتی است که با رویکردی انتقادی به اقتضائات بیمارگونه بخشی از نهاد علم در ایران (خصوصا در حوزه علوم انسانی و علوم اجتماعی) میپردازد. نهاد علم که قاعدتا در دانشگاه نهادینه شده و امتداد آسیبها و اختلالات آن در بخشهای از حوزه علمیه نیز به شکلی پیچیدهتر، مسریتر و خطرناکتر بازتولید میگردد. حوزه مطالعات زنان و مطالعات اسلامی زن و خانواده در حوزه علمیه قم، به دلایلی که در آینده بدان خواهیم پرداخت در معرض بیشترین آسیبپذیری از این اختلالات است. در شماره اول مجله خردورزی 1401؛ موضوع «نقض علم در نهاد علم» را بررسی و مرور کردیم. در شماره سوم سال 1402، به موضوع «نقض امنیت در نهاد علم» پرداختهایم. در این شماره مصاحبه دکتر آرش حیدری با روزنامه میهن در اوج آشوبهای 1401 در مورد جنبش زن،زندگی، آزادی؛ موضوع نقد و ارزیابی قرار گرفته است. با این حال موضوع این مقاله اصالتا قابل انتزاع از این کاربست انضمامی است و از بیماری نهاد علم در ایران قبل از انقلاب و باقی ماندن برخی نشانگان بیماری در بعد از انقلاب و انتقال شکل خطرناک آن به حوزه علمیه حکایت دارد. در روزهای آینده طی چند پست به مباحث ارائه شده در این مقاله خواهیم پرداخت. برای آمادگی ذهنی نسبت به مطالب مقاله پیشنهاد میگردد مصاحبه روزنامه هممیهن با دکتر آرش حیدری را مطالعه و برخی کلیپهای وایرال شده ایشان را مرور نمایید.
https://hammihanonline.ir/fa/tiny/news-1838
https://eitaa.com/c/11736677/255
بازنشر بلامانع است.
هدایت شده از آرشیو دروس کدخدایی
نقض امنیت در نهاد علم 2:
نامسئله اول: سلطه جریان فروکاستگرای پوزیتویسم در دانشگاه یا تنآسایی شبههرمونتیکی
مصاحبهشونده، معتقد است جریان غالب دانشگاه به فروکاستگرایی پوزیتویستی مبتلاست. شاید بتوان بخشی از این ادعا را پذیرفت که اجمالا بخشی از دانشگاه و برخی از دانشگاهها (و البته نه جریان غالب و نه سلطه این جریان بر دانشگاه) به نوعی از بیماری «فروکاستگرایی پوزیتویستی» مبتلاست. لکن نامسئله اول نگارنده اینجاست که آیا نقد بر فروکاستگرایی پوزیتویستی بهانه مناسبی برای افتادن در وادی افراط هرمونتیکی و خیالپردازیهای شبهتفسیرگرایی است؟
چگونه برای یک پژوهشگر نهاد علم امکان دارد یک کلان موضوع اجتماعی یا به اصطلاح موضوعی ماکروسوسیولوژیک مثل اغتشاشات 1401 را در شرایطی که کمتر از یک ماه از حیات آن نگذشته است، با این سرعت و با این میزان از جزمیت توصیف و تحلیل و تبیین کند؟ براساس چه اطلاعات میدانی و دادههای تجربی؟ آیا جز این است که پدیدههای اجتماعی همانقدر که در پیشینه تاریخی خود ریشه دارند دارای ابعاد و عوامل موقعیتمند و به شدت متحول و به سرعت نوشنونده نیز هستند؟ این ابعاد و عوامل موقعیتمند و متحول و نوشونده در عاملیت عامل و مولفههای ساختارهای خرد و کلان اجتماعی چگونه با این سرعت کشف و اکتشاف میشود و پژوهشگر را به این جزمیت در توصیف و تبیین میرساند تا دستاوردهای خود را رسانهای کند و باشتراک شبکههای مختلف رسانهای قرار دهد؟!
قاعدتا یک پژوهشگر با پشتوانه نظریههای علمی در هرکدام از پارادایمهای سه گانه علوم اجتماعی و ضمن جمعآوری دادههای میدانی به «تشخیص مسئله اجتماعی» میرسد. متعاقب گردآوری اطلاعات و انجام رصد و پیمایش و پژوهش کمی یا کیفی، به تحلیل و تبیین پرداخته و متناسب با سنخهای مختلف عوامل موثر بر پدیده مسئلهمند و با توجه به همان پارادایمهای موجود در علوم اجتماعی عوامل مسلط و بنیادین را از عوامل غیر اصلی و پیرامونی تفکیک میکند. متعاقبا اصول و سیاستها و راهبردها و راهکارهایی را برای مواجهه و حل مسئله ارائه میدهند.
سئوال اصلی از این مصاحبه شونده از نهاد دانشگاه اینجاست، که بر اساس کدام منطق و با الهام از چه منبع معرفتی، پدیده هزارلایه و چندوجهی و متکثر اغتشاشات 1401 را در کوتاهترین زمان ممکن تحت عنوان «جریان طبیعی زندگی» و پیکار برای یک «زندگی معمولی» تشخیص دادید؟ با کدام دستگاه علتسنج، عوامل پرشمار روانشناختی، زیستبوم شناختی، اقتصادی، سیاسی، حقوقی، نظامی، امنیتی، بین المللی، فرهنگی، دینی، تربیتی، رسانهای، فنآورانه و حتی معنوی، پدیده موقعیتمند اغتشاشات 1401 را سنجش نمودید؟ با چه سازوکاری به این نتیجه رسیدید که «استبداد حکومت» و «ارتجاع حاکمیت» عامل بنیادین و مسلط و امالفساد این مسئله اجتماعی است؟
آیا رسیدن به این تحلیلها و تفسیرهای سریع جز با نسخههای پیش آماده «شبه هرمونتیکی» و «شبه شالودهشکن» امکانپذیر است؟ آیا بنظر نمیرسد که اتکا و استناد به این نسخههای رایج بدون بررسی میدان و طی مسیر پرپیچ و خم تعریف و تحلیل و تبیین مسئله، چیزی جز یک مکانیسم دفاعی برای سرپوش گذاشتن بر کهتری و تنآسایی علمی یا به تعبیر دریدا «تنبلی هرمونوتیکی» نیست؟ همان ابتلائی که مصاحبهشونده در فراری رو به جلو با عبارت «سربریدن تجربه در هزارتوی تفسیر» از آن یاد کرده است.
هشدار به نهاد حوزه علمیه: مراقب انتقال و نفوذ این پدیده (فروکاستگرای پوزیتویستی و تنآسایی شبههرمونتیکی) در نهادهای علمی حوزه علمیه خصوصا در مراکز دوزیست حوزوی باشیم. این نامسئله دانشگاهی، برای ساحت حوزه علمیه، مسئلهای جدی است!
ادامه دارد ...
بازنشر بلامانع است (کدخدایی).
هدایت شده از آرشیو دروس کدخدایی
نقض امنیت در نهاد علم3:
نامسئله دوم: بداخلاقی انتقادی یا خود میانبینی و استبداد علمی
مصاحبه شونده در بخشی از مصاحبه رسانهای خود، ضمن تاکید بر تحقیقات نظری پیشین خود که در رزومه (رزومه انتزاعی و نه میدانی) داشته است، نتیجه میگیرد تنها اوست که میتواند صدای زن زندگی آزادی، حقیقتا چیست! همو ضمن شرآفرین خطاب کردن جریان تفسیرگرا و نفی تقریبا همه کنشگران پارادایم پوزیتویستی و هرمونوتیکی در جریان مسلط دانشگاه، همه این جریانات را به سکوت امر میکند:
«من مدتهاست علیه ژانر خلقیات حرف میزنم و اینجا مشخص میشود چرا این ژانر نمیتواند چیزی را توضیح دهد. وقتی در ژانر استبدادزدگی به جامعه نگاه میکنید، جامعه استبدادزده حرکت ندارد. متاسفانه این صورتبندیهای گفتمانی سایه سنگینی بر فهم جامعه ایران دارند و زیرشاخههای گفتمان استبداد ایرانی هستند که در کتاب «واژهگون خوانی استبداد ایرانی» به آنها پرداختهام.تنها کسی میتواند بگوید این صدا (صدای زن زندگی آزادی) را پیشتر شنیدهام که با نظریه استبداد ایرانی، با ژانر خلقیات، با نظامهای آسیبشناسی اجتماعی، با پوزتیویسم آمارزده پیشتر تعیینتکلیف کرده باشد. تنها کسی میتواند بگوید این صدا را پیشتر شنیدهام که در برابر این ایده که جامعه ایران جامعه در حال زوال است متن تولید کرده باشد. وقتی همواره درباره مدرنیته کژریخت، تضاد سنت-مدرنیته جامعه آنومیک، زوال و انحطاط حرف زدهاید، نمیتوانید از پیش این وضعیت را پیشبینی کرده باشید. وضعیتی که از دلش جریان زندگی بیرون بیاید نقض نظامات گفتاری شماست، نه تایید آن. کاش یاد بگیرند بهجای پرحرفی و تفاسیر مداوم، کمی سکوت کنند و صدای جامعه را بشنوند شاید در نظم گفتاریشان بازاندیشی کنند؛ هم سیاستمداران و صاحب منصبان و هم عالِمان علومانسانی در جریان غالب».
فارغ از مضامین و تحلیلهای غیرمنسجم و متناقض و شاخهبهشاخه شدنها و چنگ افکنیهای مصاحبه شونده به سیاستمداران و صاحب منصبان و عالمان و اندیشورزان... که اصلا مسئله و حتی نامسئله این نوشتار نیست، نکته اینجاست که توصیه به خفهشدن جامعه دانشگاهی با چه منطق و بر اساس کدام اخلاق علمی؟ مکتب انتقادی حتی در نسخه فحاش فایرابندی، به برخی چارچوبهای اخلاق علم و پژوهش پایبند است. مکتب انتقادی حتی در قرائت ساختارشکن انتقادی، نتیجهاش تکثرگرایی در نهاد علم میشود نه پیشنهاد لالشدن به عالمان علوم انسانی در جریان غالب دانشگاهی. قاعدتا این منطق جز طرح انحصاری خویشتن و خودمیانبینی علمی چیزی بدنبال نخواهد داشت. استبداد علمی محصول چنین اخلاقی در نهاد علم است!
هشدار به نهاد حوزه علمیه: مراقب انتقال و نفوذ این پدیده (بداخلاقی انتقادی یا خود میانبینی و استبداد علمی) در نهادهای علمی حوزه علمیه خصوصا در مراکز دوزیست حوزوی باشیم. این نامسئله دانشگاهی، برای ساحت حوزه علمیه، مسئلهای جدی است!
ادامه دارد ... بازنشر بلامانع است (کدخدایی).
هدایت شده از آرشیو دروس کدخدایی
نقض امنیت در نهاد علم4:
نامسئله سوم: سرگردانی پارادایمی یا شبهعلم عامهپسند
مروری بر مصاحبه روزنامهای مزبور نشان میدهد متن مصاحبه مملو است از چنگ اندازی به پارادایمهای سه گانه علوم اجتماعی و پاردایم اجتهاد دینی و در عین حال لزوم ابتناء تحلیلها بر تجربه و تفسیر و رهاییبخشی! از چشم انداز هرمونوتیک به نقد پوزیتویسم و مکتب انتقادی و فقه سنتی و کنشگران این پارادایمها میپردازد و در کمتر از «یک پاراگراف بهم زدن» به شیفت پارادایمی رسیده و در مناقب تفسیر و تفسیرگرایی وارد میشود و آن را شرآفرین خطاب میکند. بلافاصله و حتی در همان پاراگراف کنشکران مکتب انتقادی را به باد انتقاد و تمسخر میگیرد و نهایتا همه تحلیلها را به مبنای انتقادی قدرت و با خوانشی عامیانه و عامه پسند از مفهوم قدرت، به نقد میکشد. در همین مسیر عباراتی از نظریات و نظریهپردازان متهافت و ناهمگون را به عنوان مویدات تحلیلهای خویش بازنمایی میکند!
این عملکرد شبهعلمی مصاحبهشونده، نگارنده را به یاد عبارت ماریو بونژه میاندازد که برخی دانشپردازیهای دوران معاصر را به مثابه تابلوی نقاشی بزرگی تمثیل میکند که نقاش زبردست اما شیزوفرنیک آن، موضوعات و رنگهای متکثر و جذابی را بکار گرفته است، تابلویی که خیل هنرمندانی که متعلق به صدها هنر و حرفه متفاوت و مکتبهای متهافت هستند در آن نقش داشتهاند. چنین تابلوی جذابی ممکن است عامه پسند و روزنامهپسند باشد لکن الگو و طرح منسجمی ندارد. علم و شبه علم را با هم مخلوط کرده و در پیشگاه علم، نه تنها ارزشمند نیست بلکه به مثابه یک «اختلال» شناسایی میگردد.
به تعبیر خود مصاحبه شونده: «نقد باید جریانهای حیات اجتماعی را درونِ خودش توضیح دهد نه اینکه بدل به علمالاخلاق و علمالنفس شود. بدون این، آنچه باقی میماند فقط غرغر و مویۀ بیخاصیت است و کارش بازتولید فیگوری است که بر فراز جامعه ایستاده و به حال مردمان جاهل حسرت میخورد».
آیا واقعا تحلیلهای مصاحبه شونده جریاناجتماعی را توضیح داد؟ یا غرغر و مویه بی خاصیت بود؟ یا بازتولید فیگور روشنفکری؟ یا در کنار دیگری (نظام بیگانه) ایستادن و خودتحقیری (تحقیر دانشگاه و ملت خود) و جاهل خواندن دانشمندان و اندیشمندان و مرتجع خواندن حاکمیت و ملت و زنده و پویا دانستن یک جمعیت حداقلی در فضای مجازی تحت بیرق (زن زندگی آزادی)! ... .
هشدار به نهاد حوزه علمیه: مراقب انتقال و نفوذ این پدیده (التقاط پارادایمی و شبهعلم عامهپسند) در نهادهای علمی حوزه علمیه خصوصا در مراکز دوزیست حوزوی باشیم. این نامسئله دانشگاهی، برای ساحت حوزه علمیه، مسئلهای جدی است!
ادامه دارد ... بازنشر بلامانع است (کدخدایی).
هدایت شده از آرشیو دروس کدخدایی
نقض امنیت در نهاد علم5:
نامسئله چهارم: چالش نسبیتگرایی ارزشی یا فوکوزدگی علمی
مصاحبهشونده در فرازی به نقد علوم انسانی بومی و اسلامی در دانشگاههای ایران نیز پرداخته و مقرر میدارد:«سالهاست علومانسانی را عمله فقه سنتی خواستهاند و حالا برای برونرفت از این وضعیت آشفته میخواهند به این علم چنگ بزنند، بدون اینکه پیششرطهای یک علمتجربی که درباره انسان و اجتماع است را بپذیرند. وقتی آقایان در پاسخ به مطالباتی که در اعتراضات است، میگویند: «ارزشها تغییرناپذیرند، اما روشها تغییر خواهند کرد». این حرف یعنی جامعهشناسی کشک! یعنی علومانسانی کشک! اگر از منظر شماها ارزشها تغییر ناپذیرند، علومانسانی چهکار میتواند بکند. اصل اول جامعهشناسی تغییرات اجتماعی میگوید، ارزشها تغییر میکنند. خود این آقایان که هی نسلنسل میکنند، خب براساس همین تحلیلها هم ارزشها تغییر میکنند. شما وقتی نمیخواهید این تغییر را بپذیرید، علمانسانی به چهکارتان میآید؟»
به نظر می رسد مصاحبه شونده، تلقی صحیحی از «ارزش» و تفاوت آن با «هنجار» ندارد. مگر میشود دانشی را بدون مبنای ارزشهای باثبات و غیر متغیر تصور کرد؟ جز همان شبه علم آشفته شیزوفرنیایی!. حتی علوم انسانی پست مدرن نیز که تکثرگرایی ارزشی را ادعا میکنند نهایتا همین تکثرگرایی را مبنای باثبات ارزشی تلقی نمیکنند؟
قدرت، ثروت و شهوت؛ سه ارزش بنیادین و تغییر ناپذیری است که تمدن و علوم انسانی و علوم اجتماعی غرب مدرن بر آن سامان یافته است. قدرت و ثروت و شهوت سه عنصر اصلی لذتگروی و منفعتگروی سکولار است که نظام لیبرال سرمایه داری بر مدار آن سامان مییابد و علوم انسانی و علوم اجتماعی دوران مدرن نیز مولود آن است. اتفاقا علوم انسانی مدرن متهم است که هنجارهای اجتماعی و روانشناختی را بر مدار همین سه ارزش بنیادین انسان مدرن مهندسی میکند.
مهندسی علوم انسانی و علوم اجتماعی توسط نیچه بر موضوع قدرت و مارکس بر ثروت و فروید بر شهوت متمرکز شد و بههمین دلیل که بر ارزشهای باثبات انسان مدرن تمرکز یافتند، توانستند بر علوم انسانی و علوم اجتماعی مدرن مسلط شوند. بنابراین ادعای ارزشهای تغییرناپذیر اصالتا ربطی به فقه و دین ندارد که نتیجه آن شود که علوم انسانی بومی یا اسلامی یعنی کشک! علوم انسانی در سنت قارهای و اَشکال پستمدرن آن نیز نهایتا مدیون همین سه کنشگر دوران مدرن است. کدام پژوهشگر فلسفه علوم اجتماعی و علوم انسانی است که پست مدرنیسم یا دقیقتر بگوییم مدرنیسم متاخر را مدیون اندیشههای این سه کنشگر غربی و مبانی روششناختی و انسانشناختی و ارزششناختی آنها نداند.
مشکل از آنجا شروع میشود که متعاقبا اشخاصی مثل میشل فوکو سعی میکنند برآوردی از نیچه و فروید و مارکس باشند. اما نهایتا به واگویههایی مبهم و تفسیرپذیرتر از نیچه و موضوع قدرت نائل میشوند. به تعبیر ریتزر: کار فوکو پذیرای انواع تفسیرهاست. به تعبیر دقیق دریفوس: فرزند ناخلف ساختگرایی، پوچ انگار، ویرانگر علوم اجتماعی رایج، کسی که هیچگاه به مفهوم دقیق کلمه ساختگرا یا پساساختگرا نبود، مدرنیست یا پسامدرنیست نبود یا به تعبیر دقیقتر خود فوکو: از من نپرسید کی هستم و از من نخواهید همان کس باقی بمانم.
آیا جز این است که در مناسبات قدرت، هرآنچه تفسیرپذیرتر و مبهمتر باشد به نفع قدرت تاویل و مصادره میگردد. بنابراین کنشگران علمی و نظریات علمی هم هرچقدر تفسیرپذیرتر و مبهمتر، نهاد قدرتمند علم یعنی دانشگاه و کنشگر قدرتمند این نهاد یعنی عضو هیئت علمی، هر تاویل و تفسیری را میل داشته باشد برجامعه تحمیل و به نفع خود مصادره میکند بدون آنکه منتظر پژوهش و جمع آوری اطلاعات از میدان باقی بماند.
از همه مختصات اندیشهای فوکو که بگذریم، تحلیلهای معطوف به قدرت که محور اصلی ایدههای متحول او را تشکیل میدهد بسان نسخه آماده و عامه پسندی است که یارای آن را دارد که همه پدیدههای اجتماعی و انسانی را با آن تبیینی عامهپسند و روشنفکر پسند ارائه کرد. از همان نسخههای که همالان پسامدرن فوکو یعنی نوفرویدیها و نومارکسیستها نیز در کشوی میزشان آماده دارند. تحلیلهای معطوف به قدرت فوکوییها مثل تحلیلهای معطوف به سائقهای جنسی در نوفرویدیها و تبیینهای اقتصاد محور نومارکسیستها، جذابیت عجیبی برای رسانهها و عوام و روشنفکری تنآسا دارد.
وقتی که این نسخههای پیش آماده و جذاب و رسانهپسند و عامه پسند و دانشگاهپسند هست چه نیاز به زحمت جمعآوری داده از میدان و رفت و برگشتهای علمی و دودچراغ خوردن! این فوکوزدگی و نسخههای تفسیرپذیر و مبهم است که بلای جان دستگاه دانش و جامعه میشود.
هدایت شده از آرشیو دروس کدخدایی
هشدار به نهاد حوزه علمیه: مراقب انتقال و نفوذ این پدیده (فوکوزدگی در پژوهشها) در تصمیمسازان حوزه و مراکز دوزیست حوزوی باشیم. این نامسئله دانشگاهی، برای ساحت حوزه علمیه، مسئلهای جدی است!
ادامه دارد ... بازنشر بلامانع است (کدخدایی).
هدایت شده از آرشیو دروس کدخدایی
مروری اجمالی بر جریانشناسی فمینیسم در غرب
https://aparat.com/v/KjuPW
هدایت شده از اساتید انقلابی و نخبگان علمی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷🇵🇸
﷽
🎥 مجموعه #استوری_موشن | به چه چیزی رای دهیم؟🤔
🍃🌹🍃
#انتخابات | #انتخابات_مجلس
🇮🇷 کانال اساتید انقلابی و نخبگان علمی
@asatid_enghelabi ایتا و سروش