🔰🔰🔰🔰
#پست_پنجاه_و_دوم (بخش دوم)
#تو_فقط_لیلی_باش
از اونطرف، دیشب که داشتم سوره حشر میخوندم، خانوم کوچولو توی بغلم بود. دیدم با چه اشتیاقی هی برمیگشت و به من نگاه میکرد. حال و روز خرابم رو میدید و نگاهش پر از غصه بود ... وقتی رفتم سجده و دعا میکردم، اون هم کنارم به سجده رفته بود و دعا میکرد ... درست مثل من ... اون داشت از لحظه لحظه زندگی من درس میگرفت. از نفس کشیدن من هم درس میگرفت. انگار دغدغه های من با یه بلوتوث نامرئی به وجودش منتقل میشد.
به قول آقا : " ... تربيت فرزند به وسيلهى مادر، مثل تربيت در كلاس درس نيست؛ با رفتار است، با گفتار است، با عاطفه است، با نوازش است، با لالائى خواندن است؛ با زندگى كردن است. مادران با زندگى كردن، فرزند تربيت ميكنند. هرچه زن صالحتر، عاقلتر و هوشمندتر باشد، اين تربيت بهتر خواهد شد. بنابراين براى بالا رفتن سطح ايمان، سطح سواد، سطح هوش بانوان، در كشور بايد برنامهريزى شود … "
روایتی هست که: " الناس علی دین ملوکهم" ، اما من فکر میکنم این هم درست باشه که الناس علی دین مامانهم ! " مردم به دین مادرانشون هستند! ... من یک مثال بزرگ برای اثبات این موضوعم ... هر کدوم از بچه های من نمادی از تفکر من در دوره ای از زندگیم هستند. و ارزشهای فکری من بدون اینکه بخوام بهشون منتقل شده ... شاید برای همینه که میگن " بهشت زیر پای مادران است" ... چون این مادره با قدمهایی که در زندگی برمیداره، ناخودآگاه آدم رو به سمت بهشت می ببره ...
هرچی فکر میکنم می بینم، من نمیتونم خانوم خانوما رو سرزنش کنم ... تنها کسی که باید سرزنش بشه، خود من هستم، چون اون خود منه. با همون افکاری که وقتی شخصیتش داشت شکل میگرفت، به صورت نامحسوس از من در وجودش تزریق شد ... وقتی شخصیت اون داشت شکل میگرفت من در اون دوره از زندگیم بودم که از خدا دور شده بودم. و حالا اون همون حرفهایی رو تکرار میکنه که من میگفتم، همون چیزهایی رو آرزو میکنه که من اون موقع آرزو داشتم و همون طوری به زندگی نگاه میکنه که من نگاه میکردم.
اون هم مثل اون موقعهای من عااااشق درسه، عااااشق دنیای دیجیتاله و زبان انگلیسی و فیلم و کتابهای جدید ... و درست مثل اون موقعهای من از کار خونه بیزاره و اون رو هدر دادن وقت می بینه، و سلیقه ش توی لباس و مدل پوشش با اون موقع من مو نمیزنه . من که با اینکه چادر داشتم، ولی اعتقاد چندانی بهش نداشتم ... خلاصه که این شعر خیلی وصف خوبی از حال و روز منه ... ماجرای همون عقاب که در اوج آسمان یک تیر بهش خورد و بعد :
چون نیک نظر کرد و پَر خویش در آن دید گفتا ز که نالیم، که از ماست، که بر ماست
خدا کنه بتونم راهی پیدا کنم که موفق بشم، تا جایی که میشه ردپای افکار دوران جاهلیتتم رو از ذهن خانوم خانوما پاک کنم. خدا کنه بتونم کاری کنم که بتونه مثل من نگاهش رو تغییر بده، و حقیقت زندگی رو ببینه ... و این خودش یه جهاد تازه ست ... می بینین که زندگی یک زن – اگه بخواد درست زندگی کنه – یه جهاد همه جانبه ست ... یه جهاد خییییلی سخت که باید فقط خود خدا کمکش کنه ...
ربنا اننا ظلمنا انفسنا. و ان لم تغفر لنا و ترحمنا، لنکونن من الخاسرین ... ( خدایا ما با نادانی خود به خود ظلم کرده ایم. و حالا اگر شما ما را نبخشایی و به ما رحم نکنی، از زیانکاران خواهیم بود.)
یادتون نره که شما هم برام دعا کنید ... خییییییلی زیاد
#پست_پنجاه_و_دوم (بخش_دوم)
#تو_فقط_لیلی_باش
💞تو فقط لیلی باش💞
🆔 @WomanArt
هدایت شده از فرزندِ ما، من دیگر ما ست💗
بسم الله الرحمن الرحیم
✨اثر مزاج پوشاک در تربیت کودک✨
👌اگر فرزندان #لیدر (رهبر) میخواهیم چه نوع لباسی باید به آنها بپوشانیم؟
👕بهترین رنگ لباس برای #آرامش کودک و اهل خانه چیست؟
👚جنس لباس در #سلامت_روحی کودک و بزرگسال چقدر اهمیت دارد؟
#فوقالعادهشنیدنی #استاد_اخوان
🎙پخش شده از رادیو معارف
👇👇👇
💯 https://eitaa.com/tebeslami_koodakan/4599
May 11
تو فقط لیلی باش... 💚
بسم الله الرحمن الرحیم ✨اثر مزاج پوشاک در تربیت کودک✨ 👌اگر فرزندان #لیدر (رهبر) میخواهیم چه نوع ل
☝️🕊 دوستان بزرگوار این فایل صوتی را حتما حتما گوش دهید....
💚بسم الله الرحمن الرحیم💚
✿ تو فقط لیلی باش ܓ✿
رب اشرح لی صدری...
پنجشنبه ها و جمعه ها پیک کاری منه. چون همسرجان خونه ست و دیگه وقتم تماما مال خودم نیست ... این روزها که با طب سنتی آشنا شده ام و سعی دارم مواد غذایی تازه برای غذا مصرف کنم، وقتم خیلی بیشتر از قبل گرفته میشه. قدیمها هر چندماه یکبار سبزی برای فریزر میگرفتم و دیگه خورشها برام جزو غذاهای آسون بود. اما الان جزو وقتگیرترین غذاهاست ... سبزی پاک کن و بشور و خرد کن و تفت بده و ... قشنگ یه پروژه کامله! ... حالا مراحل دیگه مثل گرفتن کف روی گوشت و تقدم و تاخر در ریختن مواد مختلف و ... چقدر دقت و حوصله می طلبه، بماند!
اما می بینم که غذاها چقدر خوشمزه تر و خوش طعم تر میشه و چقدر همسر جان دوست داره. به طوری که اونقدر سر شوق اومده که تازگیها خودش توی مراحل پاک کردن و خرد کردن سبزی کمکم میکنه، و امروز حتی بدون اینکه ازش بخوام سبزی رو سرخ هم کرد! ( نهار جاتون خالی خورش ریواس داشتیم! )
وقتی داشتم ریواسها رو برای غذا پاک میکردم یک لحظه دست نگه داشتم و به خودم نگاه کردم. من! اونهم در حال ریواس پاک کردن! در حال سبزی پاک کردن! در حال شستن و خرد کردن! ... باورم نمیشد این خود من هستم که دارم این کارها رو میکنم. اون هم با شادمانی و بدون احساس کوزت بودن! ... تفاوت به قدری بود که اول خودم رو نشناختم ... اما واقعیت داشت ... وجود همسرجان در کنارم توی آشپزخانه هم حقیقت داشت ...
اگه کسی ۴ ماه قبل به من میگفت روزی میاد که تو برای هر خورش یا هر غذا، مواد غذایی تازه میخری و همون موقع آماده میکنی و دیگه طبقات سبزیجات توی فریزرت خالی هست، یا به عقل اون شک میکردم، یا به گوش خودم که درست شنیده باشه! ... اما الان دارم اون کارها رو میکنم، و هیچ ناراحت هم نیستم، تازه کلی هم خوشحالترم! ... تغییر در کجاست؟
بدون شک این تغییر در زاویه دید منه. و در اینکه اولویتهای زندگیم تغییر کرده. اون موقع اولویتم خودم بودم و راحتیم ... اما الان اولویتم خانواده م هست و سلامتی مون و اینکه کنار هم شاد باشیم ...
اون موقعها فکر میکردم اگه بتونم یک کار مهم بکنم که همه انگشت به دهان بمونن هنر کرده ام و آدم مفیدی بوده ام: کشفی، اختراعی، نوشتن یک کتاب خفن، یا حتی موفقیت در محیط کار! و برای همین خانواده م رو به چشم چندتا مزاحم کوچک و بزرگ در راه پیشرفتم میدم! ... اما الان فکر میکنم اگه موفق بشم کاری کنم که هم خودم و هم این موجودات عزیز کوچک و بزرگ، در کنار همدیگه خوشحال و سلامت باشیم هنر کرده ام ... ببین تفاوت راه از کجاست تا به کجا ...
تفاوت بزرگ در تغییر نگاه منه. تفاوت بزرگ در بوجود اومدن چیزی در وحود منه به نام پذیرش مسئولیتی به نام همسرداری، و شرح صدر داشتن درباره اون ...
بله. این شرح صدر الِمان خیییییلی مهمی در وجود آدم هست که محاله بدون اون آدم بتونه کاری رو با شادی انجام بده.
ربطی به دین و مذهب هم نداره. مثلاً آدمی که پذیرفته برای تضمین بودن آینده ش باید توی کنکور رتبه عالی بیاره، دیگه روزی ۱۵ ساعت درس خوندن براش کار شاقی نیست. یا برای اون عروس خانومی که براش مهمه شب عروسیش در سالن بدرخشه، ۱۰ ساعت موندن در آرایشکاه، و زیر انواع و اقسام وسایل و لوازم آرایش رفتن کار شاقی نیست. در صورتیکه برای یه خانوم عادی یک ساعت موندن زیر دست ارایشگر هم عذاب الیم محسوب میشه ... اونها این کارها رو میکنند، چون پذیرفته اند که باید بهای رسیدن به هدفشون رو بپردازند . درواقع یه جورایی در اون مورد شرح صدر پیدا کرده اند و سختیهای مسیر به چشمشون نمیاد.
اما این موضوع درباره دین خیییلی پررنگ تر به چشم میاد، چون اصولاً دین با راحت طلبی و منم منم کردن جور درنمیاد. برای همین میشه گفت پذیرش و تن دادن به دستورات خداوند بدون داشتن شرح صدر تقریباً محاله!
اما وقتی انسان با چشم باز راه درست رو انتخاب کنه. وقتی دریچه های قلبش رو به روی حقیقت باز کنه و بپذیره که اونچه خدا خواسته، بر اونچه خودش دوست داره، مقدمه ...اونوقت خداوند به عنوان جایزه چیزی به قلبش هدیه میکنه به نام شرح صدر ... که با کمک اون دیگه انجام دستورهای خدا براش سخت نیست ...
و این همون نکته ای هست که خداوند در قران به وضوح بهش اشاره کرده: " فَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ وَ مَنْ يُرِدْ أَنْ يُضِلَّهُ يَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيِّقاً حَرَجاً كَأَنَّما يَصَّعَّدُ فِي السَّماءِ ... "
#پست_پنجاه_و_سوم (بخش_اول)
#تو_فقط_لیلی_باش
💞تو فقط لیلی باش💞
🆔 @WomanArt
🔰🔰🔰🔰
#پست_پنجاه_و_سوم (بخش دوم)
#تو_فقط_لیلی_باش
کسی که منم منم هاش رو کنار بگذاره و قلبش رو دربست تسلیم خدا کنه، خداوند بهش شرح صدر میده و اونوقت دیگه انجام دستورهای دین و آنچه خدا می پسنده، براش سخت که نیست هیچ، شیرین و دوست داشتنی هم هست ...
اما برای کسی که منم منم های درونش جایی برای شرح صدر نگذاشته، موقع انجام دستورهای خدا، اونقدر سختشه که انگار میخواد فیل هوا کنه! ... انگار یکی گلوش رو گرفته و داره خفه ش میکنه و حاضره هر کاری بکنه، ولی اون کاری که خدا گفته رو نه! ... همونطور که قران میگه :
استعینوا بالصبر و الصلوه . و انها لکبیره الا علی الخاشعین ... ( از نماز و صبر یاری بگیرید. و بدانید که نماز کار بسیار شاق و دشواریست، مگر برای خاشعان. )
و من خیلی ها رو دیده ام که همه جور کار خیر میکنن، اما نمازشون رو نمیخونند. حتی از اون بدتر دیده ام توی ماه رمضان روزه هم میگیرن، اما زیر بار نماز نمیرند ... چون ایمانشون به اون حد نرسیده که منم منم هاشون رو کنار بگذارند و بپذیرند که باید دقیقا همونطور که خود خدا خواسته و یادمون داده عبادتش کنند، نه هر طوری که دلشون خواست و راه دستشون بود!
اما اگه روی خودشون کار کنند و بگن خدایا سمعاً و طاعتاً، اونوقت حلاوت نماز بهشون چشونده میشه، و به مقامی میرسند مثل حضرت مادر (سلام الله علیها )، که گفتند از دنیای ما فقط نماز را دوست دارند ...
برای همین حضرت موسی وقتی داشتن برای اون ماموریت بالاتر از خطر به دیدن فرعون میرفتن و در واقع داشتن با جونشون بازی میکردن، اولین چیزی که از خدا خواستند شرح صدر بود. چون میدونستن که اگه شرح صدر بهشون داده بشه، کارها خود به خود براشون اسون خواهد شد : قال رب اشرح لی صدری. و یسر لی امری ...
و برای همین بود که حضرت زینب (سلام الله علیها ) بعد از اونهمه فجایع که در کربلا اتفاق افتاد، فرمودند: و ما رایت الا جمیلا ... چون ایشون سختیها رو نمیدید. بلکه فقط این رو میدید که عده ای در راه اطاعت از خداوند تا چه مراحلی پیش رفتند و چطور از جان و مال و هستیشون گذشتند ...
حالا حکایت من هم همینه. من با تمام وجودم قبول کرده ام که خدایی که من رو خلق کرده خودش بهتر میدونه من رو برای ایفای چه نقشی در جامعه آفریده. پس باید سعی کنم تمام تلاشم رو روی همون کار متمرکز کنم، نه هر کاری که الان در جامعه مد شده و برای خانمها ارزش به حساب میاد.
باورتون میشه که من هنوز کامنتهای خصوصی و حتی عمومی دارم که به نوع نگاه من به همسرداری، کار کردن زن، و حتی مشکلی که با خانوم خانوما داشتم اعتراض دارند ؟! ... ماشاء الله خسته هم نمیشن! ... اما هرچی فکر میکنم نمیفهمم چرا این موضوعها تا این حد براشون مهمه که حتی یک نظر مخالف در این گوشه ناشناس از دنیای سایبر رو هم نمیتونن تحمل کنند!
یادم هست قدیمها وبلاگی بود که نویسنده ش از اون توده ایهای دوآتشه بود و به هیچ صراطی هم مستقیم نبود. وقتی نوشته هاش رو میخوندم خنده م میگرفت و با خودم فکر میکردم که طفلکی یه سی چهل سالی دیلی داره. انگار توی اون دهه ۳۰ و ۴۰ که دوره اوج تب افاضات مارکسیستی در ایران بود، در حال یک نطق پرحرارت درون حزبی، فریز کرده بودنش و الان تازه یخش باز شده بود و داشت به حرفهاش ادامه میداد! ... اما یک نکته برام جالب بود: اینکه اون آدم حرف خودش رو میزد و راه خودش رو میرفت و از هیچکس هم خجالت نمیکشید که عقیده ش رو ابراز کنه. و کاری نداشت که دیگه این روزها توده ای بودن تو بورس نیست ...
بعدها که در نهج البلاغه این صحبت از حضرت علی (علیه السلام ) رو خوندم که : آنها در امر باطل خود متحدند و شما در امر حق خود پراکنده اید! ... بلافاصله یاد این آقا افتادم که در باطل خود اینقدر ثابت قدم بود ... درحالیکه بعضیها حرف حقشون رو هم روشون نمیشه بزنند و از اعتراض ادمها میترسند!
***
حالا که صحبت به اینجا رسید، جا داره که یه نصیحت خواهرانه هم بکنم به دوستانی که مدام سعی میکنن بهم بگن راهم اشتباهه و چند صباح دیگه پشیمون میشم که دیره و ...
من به لطف خداوند در درستی راهی که دارم میرم شک ندارم. مگه اونهمه سال که با تفکرات احمقانه فمینیستی زندگی کردم کجای دنیا رو گرفتم؟ حتی یک روز آروم داشتم که بتونم بهش استناد کنم و بگم روزگار خوبی بود؟ ...
و اینکه حتی اگه به نظر شما دارم اشتباه میکنم هم جای کسی رو هم در این دنیای بزرگ تنگ نکرده ام. دارم توی خونه و زندگی خودم به اونچه فکر میکنم درسته عمل میکنم و در یه گوشه از دنیای عظیم سایبر درباره افکارم و تجربیاتم از این زندگی تازه مطلب مینویسم.
#پست_پنجاه_و_سوم (بخش_دوم)
#تو_فقط_لیلی_باش
💞تو فقط لیلی باش💞
🆔 @WomanArt
🔰🔰🔰🔰
#پست_پنجاه_و_سوم (بخش دوم)
#تو_فقط_لیلی_باش
ما مجبور نیستیم هر چیز رو بخونیم، و اگر خوندیم و باب میلمون نبود هم میتونیم بریم و دیگه برنگردیم. و وقتمون رو صرف خوندن مطالب باب میلمون کنیم ... الحمد لله مطالب باب میل شما هم که این روزها کم نیست. برید و حالشون رو ببرین!
اگر انجام دستورات خداوند برای عده ای تا این حد سخت هست که وقتی بهشون میگی خانوم عزیز به تشخیص خداوند، اولین و مهمتریت وظیفه شما همسرداری هست، انگار دارند خفه شون میکنند، که دیگه تقصیر من نیست. من اونچه خداوند به من فرموده رو به یاری خودش و با افتخار انجام میدم. تا الان هم هیچوقت از اطاعت دستورهاش بد ندیده ام ... کاری هم ندارم در اقلیتم یا با اکثریتی که به شهادت قران اکثرهم لا یعقلون هستند ... چون به قول حضرت امیر متقین در آسمان شناخته شده ترند، تا در زمین ...
و بالاخره به قول مولانا :
بسیار تو را خسته روان خواهد شد
و انگشت نمای این و آن خواهد شد
گر آدمیی، بساز با آدمیان
گر خود ملکی، بر آسمان خواهد شد
*** دوستان خوبی که پیگیر جدولم هستید خیییلی ازتون ممنونم. این چند روزه گرفتار مامان بودم و نشد وقت بذارم. این کندی سرعت نت هم مزید بر علت شده بود. امشب هم خونه خواهر همسرجان مهمون هستیم. اما خیالتون راحت که موارد رو توی جدول خودم علامت زده ام و سعی میکنم در اسرع وقت وارد جدول اینجا هم بکنم و کامنتهای پر مهرتون رو جواب بدم ...
عجالتاً برم که هزاااااارتا کار دارم !
#پست_پنجاه_و_سوم (بخش_سوم)
#تو_فقط_لیلی_باش
💞تو فقط لیلی باش💞
🆔 @WomanArt
💚بسم الله الرحمن الرحیم💚
✿ تو فقط لیلی باش ܓ✿
Q & A
پاسخ سوال آقای پورسینا در بخش نظرات پست قبل :
سلام. مطالبتون برام خیلی تامل برانگیز بود و مدتها ذهنم رو مشغول کرد. و اما توضیحات:
۱ – درباره سوال اولتون باید بگم من مشکلی با تحصیل کردن خانوم خانوما ندارم. مشکلم با تحصیل زدگی خانوم خانوماست. یعنی اینکه خیال کنه تحصیل به جای اینکه وسیله باشه، خودش فی نفسه هدفه و صرف اینکه آدم درسش خوب باشه، دلیل اینه که لزوما آدم خوبی هم هست! ... تفکری که متاسفانه الان توی نسل جوان و مخصوصا درسخونهاشون خیلی طرفدار داره.
من قبول دارم که زن باید همزمان با انجام وظایف همسرداریش، تا میتونه بخونه و بدونه و چیز یاد بگیره. درست مثل حضرت زینب (سلام الله علیها ) که "بانوی خردمند بنی هاشم" بودند و از سراسر مدینه خانمها برای رفع اشکالاتشون پیش ایشون می اومدند و نمیتونم باور کنم اونهمه هوش و دانایی فقط علوم دینی رو شامل میشده، بلکه فکر میکنم اون بزرگوار تمام علوم عصرشون رو داشته اند ... چون علم ایشون علم لدنی بوده و چشمه فیض خداوند اونقدر سخاوتمندنه جاریه که نمیتونم تصور کنم یه برای سرازیر کردن علم به قلب بنده های برگزیده ش گزینشی عمل کنه.
من به هیچ وجه مخالف تحصیل و مطالعه و تحقیق و ... خانمها نیستم. چطور مخالف باشم وقتی امام سجاد علیه السلام در وصف عمه نازینینشون فرموده اند: انتِ بحمد الله عالمه غیر معلمه. شما به لطف خداوند دانشمندی هستید که این دانش را از کسی نیاموخته اید! ... و وقتی یک امام، دانشمند بودن یک خانوم رو تایید میکنن و اون رو فضیلت و کمالی برای ایشون به حساب میارن، دیگه خیال آدم از این بابت راحت میشه و جای هیچ اما و اگری نیست!
بله زن باید تا میتونه دانشمند باشه، اما قبول ندارم که زن باید لزوماً بره و از اون علوم در جامعه استفاده کنه. بلکه به نظر من یادگیری اون علوم به این خاطر هست که زن برای انجام ماموریت دیگه ش به این دانشها نیاز داره ... ماموریت مهمی که بطور موازی با همسرداری به دوش زن گذاشته شده : تربیت نسل آینده ...
وقتی امام علیه السلام از جوانها میخوان که فرزند زمانه خودشون باشند. مسلماً در بطن این فرمایش، دارند از مادرها هم میخوان که بچه هاشون رو فرزند زمانه خودشون بار بیارند. و این تحقق پیدا نمیکنه، مگر با این که مادر، خودش با اون زمانه آشنا باشه. این خیلی مهمه که بچه اولین نگاه به یک موضوع رو از چه کسی بگیره. مسلماً اینکه یک مادر دانا و آگاه به علم روز با یک نگاه الهی و رحمانی بچه رو با پایه های دانستینهای روزگار خودش آشنا کنه کجا؟ و اینکه بچه خالی الذهن بره سر کلاس و از زبون یک استاد یا معلم یا مربی خیلی خشک و بی احساس اونها رو دریافت کنه، کجا ؟...
اشتباه من یاد گرفتن علم نبود. تزریق روحیه علم دوستی به خانوم خانوما هم نبود. بلکه اشتباه من داشتن نگاه مادی به علم، و منتقل کردن همین نگاه به خانوم خانوما بود. اشتباهی که الان دارم سعی میکنم جبرانش کنم و در وجود هم خودم و هم خانوم خانوما جا بندازم که : العلم نور یقذفه الله فی قلب من یشاء ... و انما یخشی الله من عباده العلماء ...
پس چون علم از خداست و برای خداست، ما حق نداریم اون رو در اولیت قرار بدیم. بلکه باید اول بنده خدا باشیم و بعد تلاش کنیم تا بنده ی عالمی باشیم. و یک بنده خدا زیبایی زندگی رو در میان کفار جستجو نمیکنه. خصوصاً که تعرب بعد از هجرت به صراحت جزو گناهان کبیره ذکر شده ...
و مخصوصا تر اینکه الان که در ایران و با وجود دانشگاههای خوب و وسایلی مثل اینترنت و ... دیگه برای به دست آوردن علم نیازی به حضور فیزیکی در اون جامعه ها و پذیرش اثرات وضعی که ناخودآگاه روی روح آدم میذارن نیست ...
اینها نکته های مهم و زیربنایی هستند که نمیتونم ریسک کنم و منتظر بشم تا شاید خود خانوم خانوما بهشون برسه. برای همین مجبورم به لطایف الحیل و با شگردهای مادرانه و در خلال بازیها و حرفهامون بهش منتقلشون کنم و امیدوار باشم که خداوند در تلاشم اثر قرار بده و کاری کنه که بتونم پایه های این بندگی عالمانه رو در وجودش بذارم. دیگه بقیه ش به تلاش خودش بستگی داره و لطف خداوند ...
****
#پست_پنجاه_و_چهارم (بخش_اول)
#تو_فقط_لیلی_باش
💞تو فقط لیلی باش💞
🆔 @WomanArt
🔰🔰🔰🔰
#پست_پنجاه_و_چهارم (بخش دوم)
#تو_فقط_لیلی_باش
۲ – درباره مطلب دومتون هم باید بگم کاملاً حق با شماست. من حتی در فامیل همسرم همچین موردی رو دیده ام که خانومی با وجود اینکه تمام عمرش رو برای زندگیش گذاشت، همیشه از طرف همسرش براش کم گذاشته میشد و تازه بعد از ۲۰ سال زن به خودش اومد و خواست حق و حقوقش رو بگیره، و بالاخره کار به طلاق کشید. حالا دیگه اون خانوم از اونطرف بوم افتاده و حتی بعد از ازدواج دوم هم مدام کارش براش در اولویته. جوری که من فکر میکنم این ازدواج دوم هم دوام چندانی نداره!
پس من قبول دارم که این خیلی مهمه که آقایون هم به وظایفی که به عهده شون گذاشته شده عمل کنند تا حق هیچکس در زندگی ضایع نشه...
و موافقم که باید حکومت اسلامی در این مورد قوانین تضمین کننده وضع کنه...
و خانواده ها هم سعی کنند پسرهاشون رو طوری تربیت کنند که کرامت انسانی زن رو به رسمیت بشناسه ...
خلاصه اینکه ازدواج یک تعامل دوطرفه ست که محاله با یک طرف قضیه کار به درستی پیش بره ... تمام اینها درست اما ...
اما در عین حال فکر میکنم همه چیز لازم نیست با دو دو تا چهارتای ما جور در بیاد. یه جاهایی باید عقل رو کنار بذاریم و با پای دل پیش بریم و نشون بدیم که به خداوند اعتماد داریم. و البته اعتراف میکنم که کار فوق العاده سختی هست و ایمان و یقین بالایی لازم داره. اما ایا مگه ما توی این دنیا نیستیم که ایمانمون رو به کمال برسونیم؟ ... ازدواج و زندگی مشترک بهترین محک برای سنجش میزان عمق ایمان آدمهاست ... چه زن و چه مرد باید ببینند بین خودشون و خدای خودشون چه وظایفی نسبت به طرف مقابل به گردنشون هست و حواسشون رو جمع کنند که چیزی کم نگذارند. بقیه ش دیگه با خداست ...
من به عنوان یک زن نباید یادم بره که نفقه هم یکی از بابهای خداوند برای دادن روزی به بنده ها ست. در واقع این وسط مرد فقط یک واسطه ست و اگه زنی به رزاقیت خداوند اطمینان داشته باشه و بجای حرص زدن و دنبال حق و حقوق و روزی دویدن، تلاشش رو روی انجام وظایف خودش متمرکز بکنه، خداوند خودش امورش رو اصلاح میکنه ... همونطور که خدا وعده داده: و من یتق الله یجعل له مخرجا و یرزقه من حیث لا یحتسب .
من شان دخترهای حقیقتا مومن رو بالاتر از اینها میدونم، اما اگه دختری واقعاً هدفش از کار کردن این باشه که مبادا در زندگی آیده ش همسرش اونطور که باید و شاید تامینش نکنه و جلو جلو دست بکار بشه و بره سر کار، علت اصلیش ضعف ایمانش هست که به رزاقیت خداوند ایمان نداره. و همین باعث میشه از همون اول سنگ بنای زندگیش بر مبنای بی اعتمادی به خدا گذاشته بشه ... و متاسفانه سنت خداوند درباره همچین بنده هایی که به جای توکل به او، به خودشون تکیه دارند اینه که اونها رو به حال خودشون میگذاره و میگه: گر تو بهتر میزنی، بِستان بزن!
و در مقابل روایتی هست که : اعتماد به خدا بهای هر چیز گرانبها، و نردبان هر کمال و ترقی است.
حالا دیگه با خود ما خانمهاست که انتخاب کنیم به خودمون تکیه میکنیم یا به خدای خودمون ...
*** تذکر مهم: باز هم تاکید میکنم که این مطالب درباره زندگیهای معمولی صادق هست و استثنائاتی که در اونها خانمها به دلایل مختلف، و علیرغم میلشون چاره ای جز کمک خرج خانه بودن ندارند رو شامل نمیشه.
#پست_پنجاه_و_چهارم (بخش_دوم)
#تو_فقط_لیلی_باش
💞تو فقط لیلی باش💞
🆔 @WomanArt