📸فروشگاهی که برای کشف حجاب تخفیف میداد پلمب شد
🔹امروز مجتمع تجاری اپال در تهران بعد از پلمب بهعلت کشف حجاب بازگشایی شد اما دو واحد تجاری گرندکیدز و مکاستور در این مجتمع که با درج استوری و ارائه تخفیف مشتریان را تحریک به حضور در محل بدون حجاب شرعی میکردند پلمب شدند.
🔹البته این واحدهای تجاری ساعاتی بعد تلاش کردند با استوری جدید عذرخواهی کنند اما فایده نداشت.
🔹همچنین زرگری سنجاق متعلق به شاهرخ استخری در اپال در پی بیتوجهی به اخطارها و تعهدات قبلی، بهعلت کشف حجاب فروشنده صبح امروز پلمب شد.
31.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❍اسلام جلوی فعالیت زنان را گرفته‼️'
اگه ازم بپرسی چرا اینقدر به #حجاب حساسی؟
میگم چون نمیخوام یه روزی تو خیابونای ایران این صحنه رو ببینم و پیش خودم بگم
همه چیز از سکوت ما در برابر بیحجابی شروع شد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 واکنش جالب شاهرخ خان به دختر محجبه...
#حجاب تعیین مرز است...
♦️♦️ آغاز ثبت نام دوره دوم مطالعاتی بینش مطهر
✳️✳️مخاطبان دوره:
طلاب تمام سطوح (اعم از حضوری و غیرحضوری)؛ مبلغان؛ دانش آموختگان؛ اساتید و ...
⏱شروع ثبت نام: 29 فروردین 1402 شروع دوره: نیمه اردیبهشت 1402
♦️♦️امتیازات دوره: 1. اعطای گواهینامه معتبر؛ 2. بهره گیری از ممتازین در برنامه های علمی طرح و دوره ها و نشست های معرفتی؛ 3. ارائه کتب بینش مطهر با 30% تخفیف؛ 4. ایجاد امتیاز فرهنگی در سامانه نجم.
❇️❇️آدرس سایت ثبت نام: https://bineshemotahar.ir/melihozekhaharan/
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این صدارا برسانید به گوش دخترانی که بازهم بی حجابی را آزادی میدانند. اشکهای مادر شهید آمر به معروف سبزوار/ پسرم چاقو خورده بود اما باز از دختر مردم دفاع میکرد
🔹مادر شهید پسرش را حلال میکند که برای حفظ ناموس در مقابل اراذل ایستاد.
🔸شهید حمیدرضا الداغی، در دفاع از دختر جوان در سبزوار، ناجوانمردانه با سلاح سرد مورد اصابت چاقو قرار گرفت.
ضاربان دستگیر شدند.
https://eitaa.com/women92
#نخستین_شهید_غیرت در سال ۱۴۰۲ ❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رفتن روی خط عابر پیاده اعتراض داره اما رفتن روی خط عفاف اعتراض نمی خواهد؟! همان طوری که نظم عبور و مرور محترم است، عفت و پاکدامنی هزار بار محترمتر است. نفرمایید عفت و پاکچشمی یه چیز فردیه، همینجاست که اسلام ما از اسلام دیگران جدا می شود. (شهید بهشتی)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
#یهکمقانونبدونیم
دور باطل ادامه دارد
پبشگیری بهتر لز درمان
https://virasty.com/ZahereM/1682854203094569127
واجب برای دانلود
https://eitaa.com/women92
تقدیم به شما جهادگران کانال مطالعات اسلامی زنان
وصیت جالب شهید ۱۸ ساله....
https://eitaa.com/women92
از کوه استوارتر و از گلهای شاداب با نشاط تر باشید...
ممنونم از این که با ماهستید
https://eitaa.com/women92
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹اگه امام عصر ازت
بخواد میمونی با مولا؟؟؟؟
#شرمندم_که_مدام_شرمندم
#بحق_الزهرا_عجل_لولیک_الفرج
#پیشنهاد_دانلود 👌👌👌👌👌
👆👆👆👆👆👆👆👆
https://eitaa.com/joinchat/3477864468Cc1c9800992
👌👌👌👌👌👌👌👌
✅✅✅✅✅✅✅✅
💢 اولین نشست عمومی و زنده اینترنتی
استاد عبدالحسین خسروپناه
❇ دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی
📝 با موضوع حجاب 💢
🗓 دوشنبه 11 اردیبهشت 1402
⏰ ساعت 21
🌐 آدرس اینترنتی آپارات جهت حضور در نشست:
https://eitaa.com/women92
http://aparat.com/sccr_ir/live
🌐 آدرس اینترنتی اسکای روم جهت حضور در نشست:
https://eitaa.com/women92
http://sccr.ir/r/itvc
28.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فریادهای ماندگار سال 1348
💢چیزی نیست...!
🔹سطل ماستی به سر کسی نخورده،هیچ سلبریتی به دادگاه احضار نشده و کاری خلاف حقوق بشر صورت نگرفته
🔹فقط به فرزندان شهید شهرکی خبر ترور و شهادت پدر و مادرشونو دادن.
🔹خیلی سخته مادر و پدرت صبح بزارند دم مدرسه ولی وقتی بر میگردی خبر ترور،شهادتشون بهت بدن
🔹خودتو جای این بچه ها بزار این خبرو به تو بدهند چه حالی میشی!!!!
#ترور
#حجاب
#غیرت
:
📝شهادت روی پیادهرو
🔺توصیف اولیه از غیرتمندی مردی اهل دیار سربداران؛ شهید مهندس حمیدرضا الداغی: بر اساس شنیده ها
🔸ساعت به نُه و نیم نزدیک می شود؛ حمید دارد می رود دنبال دخترش. آوا خانه رفیقش است. حمید رسیده به فلکه سه گوش. افتاده است توی خیابان ابوریحان. آن دور و برها ظاهرا خلوت است. پرنده یا هر چیز دیگری زیاد پر نمی زند. چراغ برق های خیابان نفس شان تازه نیست، خوب نمی دمند. کتاب فروشی و مغازه اِسنُوا و دیگر جاها تعطیل است. طبیعی ست؛ ساعت نه و نیم شب، آن هم جمعه چرا باز باشند؟!
🔸چشم تیز می کند. می بیند سه پسر افتاده اند به جان دو دختر. نزدیک شان شده اند. چنگ می اندازند سمت دختران. پسر دستش را چنگک می کند دور مچ دختر، می گیرد می کشدش حریصانه. حمید خیابان را رد می کند پا می گذارد توی پیاده رو. می رود که مثل همیشه مثل دفعه های پیش سد بزند جلوی آدم های نامردی که دنبال لذت طلبی اند.
🔸پسران می خواهند دو دختر را به زور ببرند توی ماشین. ماشین شان را آن طرف پیاده رو یا خیابان گذاشته اند. دختر خودش را می کشد عقب. نمی دانم داد می زند کمک می خواهد یا نه. پسر وحشیانه دختر را می کشد. حمید که می بیند از آن طرف خیابان می آید. داد می زند که ول کنید چه کارش دارید؟!
🔸خودش را می رساند. توی دل دختران لرزه افتاده است. نمی دانم حمید آن لحظه دخترش آوا آمده بود جلوی چشمش یا نه. ولی هر چه بود رفته بود وسط معرکه که نجات دهد. پسر سیاه پوش، پیرهن می زند بالا چاقو را از کمرش می کشد بیرون. حمید با لگد می رود سمت پسر. پسر دوم می پیچد پشت حمید. حمید یک لگد دیگر می زند به پسر جلویی. پسر دوم از عقب چاقو را تند تند فرو می کند توی گُرده حمید. پسر دیگر از جلو چاقو را می زند توی سینه حمید. پسر سوم که لباس زرد پوشیده، ایستاده است نگاه می کند. دختری که ماسک زده چیزهایی می گوید. دختر دیگر که موهایش ریخته ست روی شانه اش بدون روسری چیزی نمی گوید. چاقوست که از جلو و عقب توی تن حمید می رود. حمید نمی توماند نفر عقب را بزند. فقط مشت هایش می رود به سوی جلو. نفر عقب تا جا دارد با سنگ دلی و تیرگی، تیغ تیز فرو می کند. دو مرد از آن طرف پیاده رو می آیند راه شان را کج می کنند می افتند توی سرازیری خیابان و ناپدید می شوند. نبوده اند انگار هیچ وقت.
🔸دو پسر حمید را ول می کنند می ایستند جلویش چیزهایی می گویند. حمید جواب می دهد دستش را می گیرد سمت شان. سه مرد از پشت حمید پیدای شان می شود. یکی از مردها که کچل است می رود دو پسر را دور می کند.
🔸خون دارد از از زیر پوست حمید می آید بالا بافت های لباسش را رد می کند می رسد روی پیراهن. پشتش خیسِ خون شده. روی سینه اش هم خون زده و درد می کند. از زیر ماسک سفید رنگش یک کله نفس می کشد. قلبش می زند. نمی دانم دارد به چه فکر می کند.
آوا را یادش هست؟ آمده بود دنبالش؟ منتظر است.
🔸یک موتوری می رسد. حمید را که می بیند سوارش می کند. پیراهن حمید پرخون تر شده. نمی دانم موتور سوار به حمید چیزی می گوید یا نه. فقط گاز می دهد سمت چهار راه دادگستری. می رود بیمارستان. سر چهارراه یک نفر سرش را از پراید در آورده می گوید: «تلوتلو می خورد». موتورسوار تا می آید کاری کند حمید می افتد روی آسفالت. ترافیک می شود. مردم دوره می کنند. مغازه دارها سرک می کشند قاطی جمعیت می شوند. حمید دردش آمده چیزی می گوید:
- کمک!
🔸یک نفر زنگ می زند 115. اورژانس زود می رسد. حمید را می برند تو. تا می رسد بیمارستان رفته ست توی کُما.
آوا نشسته است ثانیه می شمارد پدر بیاید زود برود خانه ولی از حمید خبری نیست. آوا شماره خانه را می گیرد می گوید:
-بابا نیومده! کجاست؟
🔸یک ساعت بعد یعنی یازده شب از فرمانداری زنگ می زنند به همسر حمید. می گویند: «آقای شما با کسی خصومت دارد؟»
همسر حمید می گوید: «نه! چرا می پرسید؟ یعنی دوباره به خاطر امر به معروف کاری کرده؟» ...
🔹شادی روحش صلوات🔹
#بی_تفاوت_نباشیم
#امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اونقدر این کلیپ قشنگه که حد نداره 👌