دیروز با فاطمه رفتیم مدرسه و دیپلم اصلیمونو گرفتیم،بعدش رفتیم تو کلاسمون و هرجور مسخره بازی بود در اوردیم سرانجام تو گرمای ۴۰ درجه رفتیم گلزار چفیه خریدیم و طبق معمول شیرکاکائو و کیک خوردیم باز جمع کردیم مثل اواره ها رفتیم بابارکن الدین از خستگی بدون هیچ خجالتی دراز کشیدیم و یکساعت تخت خوابیدیم و قسمت خوابیدن تو مقبره بابارکن الدینو با فاطمه آنلاک کردیم.
خوشحالم که بعد موش اینو دیدم😭:+
توی این نسل منو اطرافیانم ادمای عجیبی هستیم مثلا: مخالف فمینسم هستیم، هموفوب ۱۰۰ درصد و دو اتیشه هستیم، ارزشیام که هستیم، لباسهارو جنسیت دار میدونیم، بعضی از مشاغلم جنسیت دار میدونیم، بعضی از طرز فکر قدیمیارم قبول داریم، بیشترمون موافق ازدواج سنتی هستیم، ارایش کردن پسرارو ولو به یک تینت بزرگترین اشتباه طرف تلقی میکنیم🙏🏻ما میون هم نسلامون شبیه دهه ۶۰ هستیم و واقعا از این موضوع خرسندیم.