از هجوم آرزو در تصویر گمشده ی تو تهی شده‌ایم در انزوای کتاب‌ها پرسه می‌زنیم با خاطراتی فسرده من در شهری پر از وحشت هرگز نبوده است آسمان هفت به هفت این چنین ساکت که دری باز نمی شود وشانه ای نمی جنبد رازهایی مرا به زبان دیگر برای خوانش نسیمی دوردست شیفته صبحدمان می کند و هرگز نشناسدت چنان که تو هستی در این دنیای نو #علی عسکر غنچه https://eitaa.com/writer000Raha

پیام ۸۲ من: نویسنده چه شکار می کند؟ حتما از این سوال تعجب کردید. اما قرار نیست نویسنده به شکار پرنده یا حیوان در فصل شکار برود. یک نویسنده با شنیدن یک کلمه خاص، دیدن یک اتفاق، شنیدن یک خاطره، پیش آمدن یک رویداد، خواندن یک موضوع یا حادثه در رسانه ها، سرگذشت یک آدم معروف همان را شکار می کند و از آن سوژه ایده ای می سازد و برای کتاب یا داستانش طرحی می ریزد. در حقیقت، کتابهای معروف دنیا چه داستانی و چه کتابهایی که رازهای موفقیت انسانها را معرفی می کند به این شیوه نوشته شده اند. قبلا برای شما خوانندگان عزیز و همراه، توضیح داده ام که طرح سه کتاب داستانی خود "جواهر" و " خاطره بازی" و " سایه ام باش" به همین شیوه در ذهن پروراندم و با شخصیتهای داستان مدتی در ذهنم زندگی کردم و قلم زدم. مانند عکاسی باشید که به شکار لحظه ها می رود. خب، حاضرید به شکار برویم؟ @HamideIzadi https://eitaa.com/writer000Raha

پرنده کوچک من، در قفس به دنیا آمده بود و مدت کوتاهی زیر بال و پر مادرش . پرواز را هم نمی داند. از هیاهوی دنیای بیرون از قفس قطعا بیخبر است. غذای آماده، آب تمیز، قفس پاکیزه همه دارایی اوست. شاید فکر میکند زندگی یک پرنده همین قفس کوچک است. به گمانم در این قفس عادت، احساس خوشبختی می کند. گاهی چنان با صدای آمدنم، برایم بال و پر می زند و آواز می خواند که شاید فکر می کند من مادرش هستم یا خدایش. فقط می دانم پرنده ی قفسی از صاحبش مراقبت می طلبد. ما هم شبیه پرنده ایم و در قفس دنیا از پروردگارمان محافظت طلب می کنیم. https://eitaa.com/writer000Raha

سلام بر دوستان همراه یک تمرین بهتون پیشنهاد می کنم، اگر حیوان خانگی دارید درباره اش چندخطی بنویسید واحساستان را نسبت به آن بروی کاغذ بیاورید. حتما متن زیبایی خواهد شد. https://eitaa.com/writer000Raha

🌻🌻🌻🌻🌻هفته دفاع مقدس گرامی باد. 📚انتشارات زبان علم حامی کتاب و کتابخوانی بجنورد خراسان شمالی https://eitaa.com/ZabaneElmPublication

دوباره پاییز در راه است و من انار نیستم که برسم به دست‌های تو برگم پر از اضطراب افتادن https://eitaa.com/writer000Raha