متأسفانه سالهاست که ما یاد نگرفتیم، روند دیپلماتیک بخشی از جریان جنگ است. هرچند این صلح نمادین دیری نپاید که نقض شود.
خلص و تمت.
هیچ وقت میان مردم و مصلحت حکومت، فرقی نبوده و همیشه مصلحت حکومت اولویت بوده وگرنه بسیاری از مردم خواهان آتش بس نبودند.
مصلحت اندیشان نیز هرچند سال تغییر میکنند. این باگ است که در هیچ زمانی مصلحت با تفکر و خواسته مردم پیش نمیرود.
از پنجره باد ملایمی میزود، صدای سوت کتری از آشپزخانه به گوش میرسد و کتاب کاپوتی را رها کردهام و درون سرم زنگ میزند.
نمیدانم آرامش قبل از طوفان است یا واقعا به آرامش حقیقی رسیدیم.
با این همه،خستگی را پشت چشمهایم قایم میکنم و منتظر میمانم چای دم بکشد. این تنها کاری است که این روزها میتوانم انجام دهم.
/ ۴تیر ۱۴۰۴-روز دوازدهم جنگ
امروز هوا گرم تر شده، صبح که بیدار شدیم زدیم به جاده تا شاید رانندگی کردن را دوباره به یاد بیاورم.
رفتیم و من فهمیدم هنوز برای یک راننده حرفهای شدن راه بسیاری دارم.
به خانه که رسیدیم به او گفتم میشود چای دم کنی؟ میخواهم کتاب بخوانم. این روزها سرگرمیام شده درس خواندن و کتابهای متفرقه. الان که این چندپاره را مینویسم صدای قاشق و چنگال میآید، تلویزیون روشن است،کولر کار میکند و من پتو را کشیدهام روی خودم و فکر میکنم دلم حتی برای خانواده آقای کلاتر هم میسوزد. پسرکش میخواست فردای آن شبی که به قتل رسید تازه ترومپت بزند، یا دختر نوجوان خانواده از شب قبل لباس مخصوص جشن فردا را آماده کرده بود. پدر خانواده تازه خانواده را بیمه عمر کرده بود.
همه چیز برای این که دلم برای این آدم ها بسوزد فراهم است اما این روزها فکر میکنم،خیلی بیشتر از قبل و دوست هم ندارم درباره هرچیزی نظر بدهم. حتی درباره خانواده آقای کلاتر.
امروز میخواهیم کیک درست کنیم چون فکر میکنیم امروز باید خوش باشیم. چون در دوازده روز گذشته سعی کردیم قوی بمانیم هرچند هنوز هم نمیتوانم قبول کنم که همه چیز تمام شده است.
/۴ تیر ۱۴۰۴-روز دوازدهم جنگ
جالبه بدونید که در جنگ لبنان و اسرائیل، خیلی از فرزندان شهدا بازداشت شدند چون جاسوس اسراییل بودند.
یک مداح معروف لبنانی هم جاسوس اسراییل بود.
این لیبلها ضامن عاقبت بخیری هیچ کس نبوده.
یوتیوبر فلسطینی،ابورانی در صفحه اینستاگرامش چنین تصویری پست کرده است،
اما شما فکر میکنید این تفکر علاوه بر دولت تقصیر چه کسانی است؟
بله آنها وقتی مصر با اسراییل همکاری میکند سکوت میکنند وقتی اردن و قطر در آغوش گوسالهها زندگی میکنند و راه رسیدن کمک ها را به فلسطین میبندند، هیچ چیز نمیگویند!
چیزی که حالم را بهم میزند همین است.
از ایران توقع دارند جای تمام کشورهای عربی ادای دین کند!
اما چیزی درون قلبم افتاده زمین،توان بلند شدن ندارد. شکسته و رنجور، و نه آماده برای ماهی که همه سال در انتظارش بودهام.
چیزی که میدانم همین است که چیزی فراتر و کثافت تر از دیپلمات های کراوات زده و یقه بسته جهان سیاسی را اداره میکنند و این که ما هیچ شناختی نسبت به آنان نداریم...
یک نفر نوشته بود که فلانی کاش برای جلیلی بیشتر تبلیغ میکردیم!
آن یک نفر یادش نبود در تهران چقدر تلاش کردیم یادش نبود دوره قبل وسط خیابان به خودمان آمدیم وقتی شنیدیم او انصراف داده است.
فلانی خیلی چیزها یادش نبود و اصلا دلیل این جنگ آقای ایکس و ایگرگ نیست،
آنها ما را هر کجا بیابند میکشند. چه رییس جمهورمان پزشک باشد و چه استاد دانشگاهی در کشور...
چند روز پیش ویدیویی از ترمینال هوایی مسکو وایرال شد. کما رفتن یک کودک ۱۸ ماهه ایرانی توسط صهیونیستها،
آنجا نه رییس جمهوری به نام پزشکیان دارد و نه اعتقادی به ملاها!
اما میبینید آنها ما را میکشند و به جای نفرت و خشم از آنها، تلاش میکنیم یقهی هم را بگیریم و این فکر کنم بزرگترین شکستیاست که میتوانیم تجربه کنیم.
جریان آتش بس هم موقتی است،چرا که اسراییل هیچ وقت بر پیمان خود استوار نبوده است. منتظر باشید آنها خود پیمان را خواهند شکست...
/۵ تیر ۱۴۰۴-روز سیزدهم؛ آتش بس.