eitaa logo
سیدمحمد موسوی
29 دنبال‌کننده
0 عکس
64 ویدیو
0 فایل
آن که تو را ندارد، چه دارد؟ و آن که تو را يافته، چه ندارد؟
مشاهده در ایتا
دانلود
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فقط عاشق او باش چیزیو واسه خودت بت نکن آیا خدا تو را یتیمی نیافت که در پناه خود جای داد؟ و تو را ره گم کرده و حیران یافت پس ره نمایی کرد. و تو را تهیدست نیافت پس بی نیاز ساخت؟ پس تو هم یتیم را هرگز میازار و دوری مکن و کسی که از تو چیزی خواست را از خود مران و از نعمت پروردگارت سخن بگوی
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وقتی ابوعلی‌سینا مدح‌مولا‌علی(ع) میگه! بگردون ابرش از رحمت برآمد از دل دریا که دریا شد از آن صحرا که صحرا شد از آن دریا ● بخـار از دشت پیدا شد چو ترکان بخارایی زتیر ترکشش سـوزد سر خـارا ز بُن خـارا ● زبان بگشود سوسن چون بشیر از مژده ی یوسف زحسرت چشم نرگس همچنان یعقوب شد نابینا ● پی معجز ز شاخ گل برآمد بلبل از شادی تجلی کرد بر هر شاخ گل صد معجز موسی ● علیِّ عالیِ اعلا، ولیِ والی والا وصی سیدِ بطحا به حکمش جمله مـا فیها ● قوام جسم را جوهر، زمانی روح را رهبر کلام نیک پیغمبر، ولیّ ایزد دانا ● حدیثی خاطرم آمد که می فرمود پیغمبر به اصحابش شب معراج سرّ لیلة الاسرا ● بطاق آسمان چهارمین دیدم من از رحمت هزاران مسجدی اندر درون مسجد اقصی ● بهر مسجد هزاران طاق، بر هر طاق محرابی بهر محراب دو صد منبر، به هر منبر علی پیدا ● ز پیغمبر چو بشنیدند اصحاب این سخن گفتند که دیشب با علی بودیم جمله جمع در یک جا ● تبسم کرد سلمان، این سخن گفتا به پیغمبر بغیر از خود ندیدم هیچکس در نزد آن مولا ● اباذر گفت با سلمان به روح پاک پیغمبر نشسته بودم اندر خدمتش در گوشه ای تنها ● (ع)
● بگوش فاطمه خورد این سخن گفتا علی دیشب که تا صبح از درون خانه پا ننهاد برون اصلا ● که ناگه جبر ئیل از حق سلام آورد بر احمد که ای مسند نشین بارگاه قرب اوادنی ● اگر چه بر همه ظاهر شدم بر صورتی اما ولیت از همه بگذشت، با ما بود در بالا ● جنابش خالقی باشد که بر خلقش دو صد عالم بهر عالم دو صد آدم بهر آدم دو صد حوا ● بحکمش صد هزاران طور بر هر طور صد موسی بهر موسی هزاران بیضه اندر بیضه صد عیسا ● نه وصفش این چنین باشد که می گویند در عالم زخندق جست و مرحب کشت اندر بیشه ی هیجا ● علی سریست در وحدت که باشد سِر بی همتا علی خلقی است در خلقت که باشد خلقتش یکتا ● چو این اوصاف را بشنید از وصف کمال او گرفت انگشت حیرت بر دهانش بوعلی سینا ●
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سدذوالقرنین‌بین‌روسیه‌وگرجستانه،مرزشمالی‌هخامنشیان آقای‌رائفی‌پورپژوهش‌عالی‌ای‌دراین‌زمینه‌داشتند
ترجمه آیات ۸۳ تا ۹۸ سوره کهف 👇 و از تو درباره «ذو القرنین» مى پرسند; بگو: «به زودى بخشى از سرگذشت او را براى شما بازگو خواهم کرد». ما به او در روى زمین، قدرت و حکومت دادیم; و اسباب هر چیز را در اختیارش گذاشتیم. او از این اسباب، پیروى (و استفاده) کرد. تا به غروبگاه آفتاب رسید; (در آنجا) احساس کرد که خورشید در چشمه تیره و گل آلودى فرو مى رود; و در آنجا قومى را یافت; گفتیم: «اى ذو القرنین! یا (آنان را) مجازات مى کنى، و یا روش نیکوئى در مورد آنها انتخاب مى نمائى»؟ گفت: «اما کسى را که ستم کرده است، مجازات خواهیم کرد; سپس به سوى پروردگارش بازمى گردد، و خدا او را مجازات شدیدى خواهد کرد! و اما کسى که ایمان آورد و عمل صالح انجام دهد، پاداشى نیکوتر خواهد داشت; و ما دستور آسانى به او خواهیم داد». سپس (بار دیگر) از اسبابى (که داشت) بهره گرفت. تا به خاستگاه خورشید رسید; (در آنجا) دید خورشید بر جمعیتى طلوع مى کند که در برابر آن، پوششى براى آنها قرار نداده بودیم. این چنین بود (کار ذو القرنین)! و ما به خوبى از امکاناتى که نزد او بود آگاه بودیم! (باز) از اسباب مهمى (که داشت) استفاده کرد. تا به میان دو کوه رسید; و در کنار آن دو (کوه) قومى را یافت که هیچ سخنى را نمى فهمیدند (و زبانشان مخصوص خودشان بود)! (آن گروه به او) گفتند: «اى ذو القرنین! یأجوج و مأجوج در این سرزمین فساد مى کنند; آیا ممکن است ما هزینه اى براى تو قرار دهیم، که میان ما و آنها سدّى ایجاد کنى»؟! گفت: «آنچه پروردگارم در اختیار من گذارده، بهتر است; مرا با نیروئى یارى دهید، تا میان شما و آنها سدّ محکمى قرار دهم! قطعات بزرگ آهن برایم بیاورید (و روى هم بچینید)»! تا وقتى که میان دو کوه را پوشانید، گفت: «(آتش بیفروزید، و) در آن بدمید»! تا آتش قطعات آهن را سرخ کرد، گفت: «مس مذاب برایم بیاورید تا بر روىِ آن بریزم»! (سرانجام سدّى ساخت) که آنها قادر نبودند از آن بالا روند; و نمى توانستند سوراخى در آن ایجاد کنند. (آنگاه) گفت: «این از رحمت پروردگار من است! اما هنگامى که وعده پروردگارم فرا رسد، آن را در هم مى کوبد; و وعده پروردگارم حق است»!
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وصحبت از پیامبرخاتم و الیا شیرخدا منبع: کتاب «بود هیا چمتکار» تالیف «ایل بهئناگرایم- ای- آئی- ای» چاپ «اونکار پستکالیه کانپور سال 1927». و کتاب «بدهـ گیان» چاپ سال 1931. و کتاب «بود هیا پرکاش» نوشته وئید شاستری لاله هرگوبند آهلوجیا، چاپ سرستونی پریس بمبئی چاپ سال 1911: آنند سخنان مرا خوب در خاطر بسپار: تنها من برای هدایت بشر به دنیا نیامده ام و خاتم سلسلۀ نبوت هم نیستم، زمانی خواهد آمد که شخص دیگری به نبوت مبعوث گردد. وی نور خدا باشد و از حکمت کامل برخوردار و نیک بخت و خوش طالع بوَد اسرار هستی را می داند، رهنما و مصلح بی همتای بشر و آموزگار انس و جن خواهد بود. چون آنند دربارۀ آن پیامبر رحمت توضیح بیش تری خواست مهاتما بُدهـ چنین فرمود: وی کسی است که پیامبری بدو ختم خواهد شد او را بر سر، تاجی پنج پهلو باشد مانند خورشید و ماه بدرخشد و نام الماس بزرگ آن «آلیا» باشد. به یاد داشته باش که آن انسان های پاک، در ابتدا آفریده شده اند ولی هنوز به ظاهر شدن شان بسیار مانده است. ستمگران دردانه های (فرزندان) وی را بسی زیان و آزار رسانند و برای ریشه کن ساختن آنان چیزی فروگذار نکنند و دست به هر عمل ضد انسانی زنند. اما خدا نام او و مقصد او و نسل او را تا آخر دنیا باقی خواهد گذاشت.
آنند! مانند من و تو مردم بسیاری در انتظار آن جناب، خسته خواهند شد. خوشا به حال آنان که با او و همراهان او همراهی کنند. اکنون بیش از این نمی توانم به تو یاد دهم. روح بسیار بزرگی مرا مبارک باد گفت و چنین بشارتم داد: عبادت و بندگی تو پذیرفته و ثمربخش شد برو و به ذکر و یاد نام من باش تا هرچه خواهی برایت میسّر شود. نام من «آلیا» است و ملاقات با من نزد دیوار شکافته شده در جای بسیار پاک و مقدس (کعبه) به صورت یک بچه خواهد بود اما هنوز به آن زمان بسیار مانده. هنگامی که دشمنی و مخالفت گمراهان و گرفتاری های دیگر، مهاتما بُدهـ را ناراحت و پریشان کرده بود،چنین استغاثه کرد: ای مطلوب طالبان و عزیز عزیزان ای «آلیا» ای پیروز شونده بر همه بیا و جلوۀ خود را نشان داده و مرا یاری فرمای. ای شیر خدا، روبهان دنیا می خواهند مرا بخورندتراسوگند می دهم به آن کسی که دست و بازویش هستی و به آن کسی که نیرووقدرتش درتواست مشکل مرابگشای. تو نامی داری که نام خدااست بیاکه نظربه چهرۀ تو افکندن برابرهزارعبادت است. زیراتوچهرۀ خدای متعال هستی. ای محبوب من توهمه چیزهستی ومن درصورت عدم ارتباط باتوهیچ نیستم توهمه چیزرا میبینی وازحال همه آگاهی تورنج ومشقت مرا میدانی و میتوانی آن رابرطرف کنی،اوم آلیا،اوم آلیا . . . به موجب روايت صدوق، پادشاهى عياش و شهوت‌پرست در هندوستان فرمانروايى مى‌كرد كه همه فرزندان او دختر بودند. پس از سال‌ها، صاحب پسرى شد به نام بوذاسف كه در حسن و جمال، بى‌مانند بود. دانشمندى، پيشگويى كرد كه وى پيشواى اهل دين خواهد شد، اما پدرش كه با دين‌باوران مخالف بود، كوشيد تا وى سخنى از عبادت و دين و جهان ديگر نشنود و با بيمارى و پيرى و مرگ روبه‌رو نشود تا به دين و دين‌داران نگرود؛ ازاين‌رو شهرى را از براى يوذاسف خالى كرد و او را با جمعى از خدمتگزاران در آن شهر جاى داد، ولى او على‌رغم خواست پدر، از حصارى كه گردش كشيده بودند، بيرون آمد و از آميختگى زندگى با رنج‌ها و ناپايدارى آن آگاه شد. سرانجام، پارسايى خردمند به نام بلوهر، او را به آيين خود جذب كرد و او پنهان از پدر و به راهنمايى و تعليم فرشتگان، از تاج و تخت چشم پوشيد و سفرى دور و دراز در پيش گرفت تا به صحرايى رسيد و چون ميوه درخت عظيمى را چشيد، از تمامى ميوه‌ها شيرين‌تر يافت و درخت را نشانه‌اى از بشارت نبوت دانست. خداوند، احوال عالم ارواح، عالم ابدان، قيامت و احوال امور آينده را بر او ظاهر گرداند، پس به دعوت و هدايت مردم پرداخت و به اين منظور سفرهاى بسيار كرد و در لحظات پايانى زندگى نيز يكى از شاگردان نزدیک خود به نام «يابد» را به دل نبستن به زندگى مادى و ملازمت حق برانگيخت.
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ای پیامبر! آنچه از سوی پروردگارت [درباره ولایت و رهبری علی بن أبی طالب امیرالمؤمنین (علیه السلام)] بر تو نازل شده ابلاغ کن؛ و اگر انجام ندهی پیام خدا را نرسانده ای. و خدا تو را از [آسیب و گزند] مردم نگه می دارد؛ قطعاً خدا گروه کافران را هدایت نمی کند.
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پسر ده ساله ی امام حسن فدایی شب پنجم محرم عبدالله بن حسن سلام الله عليه اگر کشتن چرا آبت ندادن اگر کشتن چرا خاکت نکردن کفن بر جسم صد چاکت نکردن
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چگونه ممکن باشد کشتن حسین تا زمانیکه من زنده باشم شب نهم (ع) علمدار آه آه تشنگان زد آتشم،خجلت از سقایی خود میکشم ای اهل حرم میر و علمدار نیامد سقای حسین سید و سالار نیامد